انسانی ارزشمند و بازیگری خوب

شهاب حسینی جایگاه بسیار خوبی در سینمای ایران دارد. او پسر باهوش ، متین ، با احساس و مردمی است که من بسیار دوستش دارم.در دو فیلم "شمعی در باد" و "بچه های ابدی" حضور او کاملا خوب و موثر بود. رابطه ای که شهاب با علی احمدی فر پسر بچه فیلم بچه های ابدی برقرار کرده بود یک رابطه بسیار انسانی و دوستانه ای بود. او به این بچه اعتماد به نفس بالایی می داد و باعث شد او خیلی راحت بتواند سر صحنه بازی کند . آدمی مثل شهاب در سینمای ایران کم است. خیلی از بازیگرهای وقتی فهمیدند قرار است با یک بچه ای مبتلا به سندرم دان بازی کنند دیگر حتی جواب تلفن را هم ندادند. اما شهاب آمد و حضوری موثر داشت. ارزش آدم ها به انسان بودنشان است و شهاب یکی از این آدم هاست.او انسانی ارزشمند و بازیگر بسیار خوبی است. به خانواده اش علاقه زیادی دارد و به آدم های اطرافش اهمیت زیادی می دهد و منیت ندارد. من برای او آرزوی موفقیت می کنم.

- پوران درخشنده

برادر بزرگ تر

آشنایی من باشهاب حسینی به زمان کودکی مان بر می گردد. زمانی که من با شهاب آشنا شدم 13 سال داشتم و او 15 ساله بود. دو محصل بودیم در فضای کودکانه که هیچ وقت فکر نمی کردیم با هم وارد یک مسیر بشویم.شهاب زودتر از من با کار اجرای "اکسیژن" وارد شد. من همچنان در درنیای تجسمی سرگرم بودم اما اولین باری که او تصمیم گرفت به کلاس های حمید سمندریان برود من برای او شماره تلفن پیدا کردم. بعد در این دنیا آنقدر چرخیدیم و چرخیدیم تا هر دو از دو مسیر متفاوت دوباره به هم رسیدیم . سال 81 ، درست زمانی که سریال "خاک سرخ" و پلیس جوان" پخش می شد ، من و شهاب به دفتر احمد امینی رفتیم تا در فیلم " این زن حرف نمی زند" روبروی همدیگر بازی کنیم.احساس بسیار خوبی داشتم . صمیمیت و رابطه خانوادگی ما باعث شد تا در این سال ها شهاب مانند برادر بزرگ تر در کنار من باشد و هوایم را داشته باشد. ما همیشه سعی کردیم تا از همدیگر حمایت کنیم. در این سال ها من و شهاب 6 کار مشترک داشتیم و من معتقدم که او بهترین بازیگر نسل خودش است. حتی در کارهای متوسط هم خوب دیده میشود ، انرژی زیادی برای کار می گذارد و پارتنر خوبی است. او بازیگر خیلی خوبی است که با چهره شرقی ، صدا و بیان خوب برای نقش های عاطفی مناسب است و می دانم که همیشه موفق است.

- لاله اسکندری

شهاب حسینی یک بازیگر کمال گرا

آشنایی و همکاری من و همسرم با آقای شهاب حسینی به سال 71 بر می گردد. واقعیت این است که وقتی از ایشان دعوت شد که در نقش مجید پسر حاج صفدر بازی کند ، تصور نمی کردم نقش را بپذیرد. زیرا نقش در عین تاثیر گذاری بسیار کوتاه بود و وقت گیر.اما آقای حسینی با آن که آن زمان به دلیل پخش سریال موفق "پلیس جوان" از ستاره های معروف تلویزیون محسوب می شد، با روی خوش نقش را پذیرفت و همراه گروه شد.در طول فیلم برداری فیلم "واکنش پنجم" به ویژه مرحله تهران تا بوشهر ، صمیمیتی بین آقای حسینی و آقای هاشم پور ایجاد شده بود که تاثیر نشاط آور آن نصیب همه گروه می شد. ما آنقدر از دست این دو هنرمند می خندیدیم که من یادم نمی آید فیلم کی ساخته شد و اگرچه نگران نتیجه کار بودم ، اما نتیجه این کار بسیار موفق و درخشان بود.در کنار جوایز متعددی که فیلم دریافت کرد ، شهاب حسینی هم کاندیدای نقش دوم مرد شد. به دلیل این تجربه موفق در سال های بعد از اولین همکاری ما ، من و همسرم از او دعوت کردیم تا در فیلم های "زن زیادی" و آتش بس" و... با ما همکاری کند اما ایشان در آن زمان ها درگیر ساخت مجموعه های تلویزیونی بود. خوشبختانه این همکاری با فیلم "سوپراستار" میسر شد. اساسا من "سوپراستار" را بر اساس قابلیت ها و توانایی بازیگری شهاب حسینی نوشتم واسم شخصیت اول فیلم را هم شهاب گذاشتم که اسمی با معنی برای یک سوپراستار در حال غروب بود. اما آقای حسینی از من خواستند برای اینکه سو تفاهمی برای تماشاچی ایجاد نشود که شاید این زندگی واقعی خود اوست به توافق همدیگر نام کوروش را برای این شخصیت انتخاب کردیم.علت انتخاب شهاب حسینی برای این نقش دشوار و چند لایه ، فیزیک مناسب، قدرت و توان بازیگری او ، به ویژه در ارائه ری اکش های حساب شده او بود. در سینمای ما بازیگران اکشن را خیلی خوب بازی می کنند اما تعداد کمی از آنها قدرت ارئه ری اکشن را دارند.از مهم ترین خصوصیات اخلاقی آقای حسینی روحیه شاد و کودکانه اوست . او به سادگی آب خوردن همه افراد گروه را به خود علاقه مند می کند. و یا احترامی که به تک تک افراد گروه می گذارد احترام همگانی را بر می انگیزد. او منضبط و وقت شناس است و بر خلاف نقشش در "سوپراستار" اصلا خودبین و خودخواه نیست. به ویژه این واقعیت در فیلم سوپراستار خود را به خوبی نشان می دهد زیرا بیش از 60 درصد بازی ایشان با دختر جوانی بود که برای اولین بار جلوی دوربین می رفت ، هرچند خانم ملک محمدی توانایی و استعداد زیادی داشت اما بخشی از بازی خوب او قطعا به صبر و حوصله مداوم و همکاری آقای حسینی بر می گردد.دیگر اینکه شهاب حسینی حاشیه دیگر ستاره های سینما را ندارد و همین مساله کار کردن با او را ساده تر می کند و هم ایجاد یک ارتباط سالم و خانوادگی را ممکن می سازد. هرچند که در طول فیلم برداری فیلم "سوپراستار" بین من به عنوان کارگردان و او به عنوان بازیگر بحث های بسیاری پیش آمد(کل کل می کردیم!) اما بر این باورم که او می خواست نقش کوروش را به بهترین نحو اجرا کند . اگر نظر من را بخواهید در یک جمله شهاب حسینی یک شخصیت کمال گرا است.

- تهمینه میلانی

 

رفاقت را تمام کردی رفیق

تو در حق من رفاقت را تمام کردی رفیق! یادت می آید روزهایی را که در پلاتوهای هنرهای زیبا و تالار آیینه و مولوی با مینا ابراهیم زاده ( که ه هرکجا هست خدا پشت و پناهش باشد) تئاتر کار می کردیم و یادمان می رفت ناهار و شامی هم هست.آب و غذایمان شده بود تئاتر و بازی و.... . یادت می آید ، ابر و باد و مه و فلک و خورشید دست به دست هم می دادند تا من دیر سر تمرین ها بیایم و تو بزرگوارانه دیر کردن های من را می بخشیدی.عاشق لبخند هایی بودم که بعد از آمدنم می زدی ، زیبا و دوست داشتنی ... آنقدر که به شوق دوباره دیدنشان شاید دوباره دیر می کردم... یادت می آید چقدر ستاره اسکندری عزیز از دست من و تو حرص می خورد می گفت :"مگه همین دو ساعت پیش همو ندیدین که هی همو بغل می کنین و می بوسین" و ما برای اینکه لج او را دربیاوریم باز همان کار را تکرار می کردیم. یادت می آید وقتی پیمان سنندجی زاده مهربان رفت ، همه با هم چقدر مهربان تر شدند و قدر هم را بیشتر دانستد. زمان گذشت و رفاقت ها کهنه تر شد از خیلی ها بی خبر ماندیم ولی تو مثل همان وقت ها رفیق ماندی.همه شوق من در آن است که در همه این سال ها با پشتکار و تلاش خود حرکتی را ادامه دادی که خداراشکر همواره رو به تعالی است. چقدر لذت دارد تماشای اوج گرفتن تب برادر. حالا هم که در جشنواره فجر "محیا" ی تو را دیدم ، باز هم سربلند و پیروز بودی. به وجد می آمدم از هنرت وقتی بازی می کردی یا اشکم بی اختیار سرازیر می شد یا با صدای بلند می خندیدم.می دانم و می دانم و می دانم پیدا و پنهان همیشه و همه جا هوای من را داشتی و داری. شاهدم همان فیلمی که برای علیرضا بذر افشان دوست داشتنی بازی کردیم. تو در حق من رفاقت را تمام کردی رفیق!

-نیما رئیسی


دوستان امیدوارم این مطلب رو بخونید چون خیلی جالبه! این مطلب برای مجله زندگی ایده آل سال۸۶ هست .نام  نویسنده هر مطلب هم پایین اون ذکر شده. برای دیدن عکس های مجله مداد رنگی هم روی عکس ها کلیک کنید! باز هم ببخشید برای دیر آپدیت کردن!