شهاب حسینی  - توزیع «شهرزاد ۲» تا پایان بهار ۹۶

 به گزارش بانی فیلم، فصل دوم سریال حسن فتحی که با کش و قوس فراوان  به تولید می رسد قرار است بهار ۹۶ روی آنتن برود تا از وعده صاحبان این  پروژه که قول نوروز ۹۶ را برای توزیع فصل دوم داده بود خیلی دور نشویم.

 «شهرزاد ۲» این روزها با حضور بازیگران اصلی در لوکیشن های مختلفش از جمله خانه  بزرگ آقا و شهرک شهید محلاتی ادامه دارد و طبق برنامه ریزی تمام بازیگران تا امروز جلوی دوربین رفته اند. مصطفی زمانی، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و پرویز فلاحی پور از جمله بازیگران اصلی این مجموعه هستند که این روزها در لوکیشن شهرک شهید محلاتی مقابل دوربین می روند. فیلمنامه سریال هم همچنان در حال نگارش است و گروه در تلاشند تا وقفه به وجود آمده در تولید را جبران کنند. در کنار برخی بازیگران فصل اول از جمله شهاب حسینی، پرویز فلاحی پور، مهدی سلطانی فر، ترانه علیدوستی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار و… بازیگران چهره دیگری نیز به این مجموعه اضافه شده اند که از آن جمله می توان به رضا کیانیان، آتنه فقیه نصیری، امیر جعفری، رویا نونهالی و… اشاره کرد. فصل اول سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی و سرمایه گذاری مشترک سیدمحمدهادی رضوی و محمد امامی سال گذشته در شبکه نمایش خانگی تولید شد و مخاطبان بسیاری پیدا کرد.

شهاب حسینی  - استقبال چشمگیر مخاطبان از پیام فرهادی در اسکار

 اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌ زبان به فیلم فروشنده، اثر اصغر فرهادی  رسید. این دومین باری است که آقای فرهادی اسکار بهترین فیلم خارجی را به  دست آورده، با این تفاوت که این بار او در اعتراض به سیاست‌های  بیگانه‌ستیزانه دولت نوظهور آمریکا و منع ورود شهروندان ایران و شش کشور  عمدتا مسلمان دیگر به این کشور، در این مراسم غایب بود.
 دویچه وله نوشت:انوشه انصاری و فیروز نادری، دو ایرانی سرشناس در حوزه فضا، به نیابت از فرهادی در این مراسم شرکت کردند. انوشه انصاری پس از دریافت جایزه، پیام اصغر فرهادی را خواند: «غیبت من به احترام مردم کشورم و شش کشور دیگری است که با این حکم غیرانسانی از ورود به آمریکا منع شده‌اند.» پیام فرهادی با استقبال چشمگیر مخاطبان همراه بود.
اصغر فرهادی پیش‌تر با فیلم‌های “گذشته” و “درباره الی” و “جدایی نادر از سیمین” هم به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شده بود و در سال ۹۰ با فیلم “جدایی نادر از سیمین” اولین اسکار تاریخ سینمای ایران را به ارمغان آورد.
فرهادی ساعاتی پیش از برگزاری مراسم اسکار، در پیامی ویدئویی از تهران خطاب به ساکنان لندن که به ابتکار صادق خان، شهردار لندن، برای تماشای فیلم فروشنده به میدان ترافالگار این شهر رفته بودند، گفت بی‌نهایت خوشحال است که واکنش‌ها به حکم ترامپ، جنبشی پویا به راه‌انداخته است. در این پیام آمده است: «امیدوارم این همبستگی ادامه و گسترش یابد چون درون آن قدرتی برای مقابله با فاشیسم نهفته است که می‌تواند در برابر افراط‌گرایی به پیروزی برسد و در همه‌جای جهان به قدرت‌های سیاسی نه بگوید.»
چهار نامزد دیگر بخش بهترین فیلم خارجی اسکار امسال فیلم‌هایی از آلمان، دانمارک، استرالیا و سوئد بودند. گفته می‌شد فیلم “تونی اردمن” به کارگردانی مارن آده آلمانی، مهم‌ترین رقیب فروشنده فرهادی برای کسب اسکار بود، که در این راه ناکام ماند.

شهاب حسینی  - "فروشنده" برنده ی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد

 «فروشنده» اصغر فرهادی برنده اسکار بهترین فیلم خارجی شد. این دومین  اسکار او و ایران است.

 متن نامه اصغر فرهادی که توسط انوشه انصارى در مراسم اسکار خوانده شد،به این شرح  است:افتخار بزرگی است که برای دومین بار، این جایزه باارزش را دریافت می کنم. دوست  دارم که از اعضای آکادمی، تهیه کننده های فیلمم و سایر نامزدهای فیلم خارجی تشکر کنم.غیبت من به خاطر مردم کشورم و شهروندان ۶ کشور دیگری است که به خاطر قانون غیرانسانی ممنوعیت سفر به آمریکا، مورد بی احترامی قرار گرفته اند.
تقسیم کردن جهان به دسته ما در برابر دسته دشمنان ما باعث ایجاد هراس می شود و توجیه فریبکارانه‌ای برای تجاوز نظامی و جنگ است.
این جنگ‌ها مانع دموکراسی و حقوق بشر در کشورهایی می شود که خود قربانی تجاوزهای نظامی بوده اند.
فیلمسازان می توانند دوربین‌های خود را روشن کنند تا ویژگی‌های مشترک انسان‌ها را ضبط و کلیشه‌های موجود در مورد اعضای ملل و ادیان مختلف را بشکنند.
آن‌ها می توانند بین ما و دیگران یکدلی ایجاد کنند- یکدلی‌ای که ما امروز بیش از همیشه به آن نیاز داریم.

شهاب حسینی  - نظرات نویسندگان "کافه سینما" در مورد فیلم "فروشنده"

 کافه سینما- در ادامه معرفی و نقد مهمترین فیلم های سال 2016، این بار  مروری داریم بر نامزدهای اسکار فیلم های خارجی زبان: " تونی اردمن"،  "فروشنده"، "سرزمین مین"، "ملازم"، "مردی به نام اُو"، "تانا"

  گزیده نظرات نویسندگان کافه سینما درباره «فروشنده»:

●سید آریا قریشی: از جنبه‌ای ادامه فیلم‌های اخیر فرهادی به شمار می‌رود: ماجرای زوجی که پس از پیش آمدن یک بحران، باید بین دوراهی «وفاداری به احساسات درونی خود» و «سازش با شرایط» انتخابی سرنوشت‌ساز انجام دهند. اما اگر در فیلم‌هایی چون «درباره الی...»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» بحران شکل گرفته منجر به ایجاد «بحران قضاوت در مورد دیگران» می‌شود، این بار تمام شخصیت‌های کلیدی در پی ماجرای پیش آمده، ناچار به قضاوت در مورد خود می‌شوند (صحبت‌های رعنا در مورد این که خودش مقصر حادثه بوده، سکانس چک کردن گوشی یک دانش‌آموز توسط عماد، و شرایط شخصیت پیرمرد در اواخر فیلم، سه‌گانه بحران «قضاوت در مورد خود» را در فیلم تشکیل می‌دهند). ارجاع هوشمندانه به نمایش مرگ یک فروشنده که نشان از درک عمیق فرهادی از نمایش تحسین‌شده آرتور میلر دارد، این وجه را تقویت می‌کند. توانایی فرهادی در مقام فیلمنامه‌نویس جهت گسترش بحران و در مقام کارگردان جهت ایجاد تعلیق قابل ستایش است. اما فروشنده دچار نقاط ضعفی است که در سینمای فرهادی کمتر دیده بودیم: سکانس‌های اضافی برای تحمیل شعارهای اصلی فیلم (از جمله کل ماجرای زن معذب در تاکسی)، چند دیالوگ و اشاره گل‌درشت (تأکید بر ترک روی شیشه در ابتدای فیلم، جملات رد و بدل شده میان عماد و دانش‌آموزان پس از خواندن داستان گاو در کلاس) و بدتر از همه آدرس غلط دادن به تماشاگر (آیا مشکل رفتار عماد در چک کردن گوشی شاگردش فقط به این خاطر است که پدر آن دانش‌آموز از دنیا رفته است؟ یعنی اگر سایه پدر بر سر آن بچه بود رفتار عماد توجیه‌پذیر جلوه می‌کرد؟ از سوی آیا اگر در انتها به جای پیرمردی گریان با جوانی سرحال روبه‌رو بودیم، رفتار تند عماد توجیه می‌شد؟ مگر کل فیلم در مذمت تعرض به حریم شخصی دیگران نبود؟ پس چرا فرهادی در چهل دقیقه پایانی برای تغییر بار ارزشی به جای تمرکز بر رفتار عماد در تجاوز به حریم شخصی دیگران، مدام روی «مظلومیت» و معذرت‌خواهی‌های پیرمرد تأکید می‌کند؟) ضربه‌ای جدی به فروشنده می‌زنند.

●آریان گلصورت: فیلمی که در پس روایت خود بحث بحران جنسی، تضادهای اخلاقی، تنگناهای اجتماعی، هجوم بی محابا به حریم خصوصی یکدیگر و از میان رفتن پرده‏ها را مطرح می‏کند. فرهادی تماشاگرش را طبق استراتژی معمول خود، به مرور درگیر یک تعلیق اخلاقی کرده و او را در نهایت با این چالش مواجه می‏کند که واکنش مناسب به موقعیت پیچیده‏ای مانند آن چه در فیلم رخ می‏دهد چه می‏تواند باشد. تراژدی شهری فرهادی، درامی است که کمتر از چند اثر اخیرش بر پایه معما و بازی با مفهوم قضاوت بنا شده و به جای تنش‏های بیرونی، بیشتر بر کشمکش‏های درونی تمرکز می‏کند. در این جا بار دیگر موتیف خانواده‏ای در حال فروپاشی تکرار شده و مفاهیمی چون اجرای عدالت و حق افراد نسبت به یکدیگر مورد واکاوی قرار می‏گیرند. فرهادی تمام اجزای فیلم‏اش را به گونه‏ای چیده که به آن موقعیت نهایی و نتیجه‏گیری پایانی برسد. این البته ویژگی فروشنده است و تصمیم کارگردان مبنی بر شیوه پیش‏برد روایت. اما نباید انتظار داشت که چنین فیلمی، با همه نکات شایسته توجهی که دارد، به اثری در حد و اندازه‏های مثلا درباره الی تبدیل شود. در درباره الی ما پس از پایان می‏توانستیم از زوایای مختلف به ماجرا نگاه کنیم و به تحلیل‏هایی متنوعی برسیم. اما ما در فروشنده با فیلمنامه‏ای کاملا مهندسی شده طرف هستیم که شخصیت‏ها به جای این‏که داستان را شکل دهند، گویا عروسک‌هایی در دستان نویسنده‏اند. عماد و رعنا در فروشنده در بسیاری از لحظات بلاتکلیف‏اند تا فرهادی با دست باز بتواند داستانش را جلو ببرد و برای‏شان تعیین و تکلیف کند. این عدم انعطاف باعث شده تا فروشنده در سطح فیلمی درگیرکننده و با قابلیت‏ بحث باقی بماند، اما به اثری چند لایه و با پتانسیل کشف تبدیل نشود. از سوی دیگر برخی از اجزای فیلم انگار تنها در خدمت ایده‏اند و نه داستان. انگار این ایده مسیری را به فیلمساز پیشنهاد کرده که او در آن پیش می‏رود و برای تقویت‏اش دست به تمثیل‏های بصری گاهی نه چندان سطح بالا می‏زند. برای مثال دیوار ترک خورده بالای تخت و مکث دوربین روی شیشه شکسته را به یاد آوردید. به همین دلیل ما در فروشنده کاملا حضور مولف را احساس می‏کنیم که چگونه عناصر مختلف را کنار هم چیده تا ما را به سوی نتیجه دلخواه خود هدایت کند.

●محسن شرف الدین: اگر قصد مقایسه با آثار قبلی فیلمساز داشته باشیم فروشنده جایگاه خاصی پیدا نمی کند. یک اثر گیرا و پرتعلیق دیگر از اصغر فرهادی که اینبار به دلیل حفره ها و ایرادات عجیب فیلمنامه در سطح باقی می ماند و تاثیر گذاری طولانی مدتی ندارد. بازی شهاب حسینی جایگاه فیلم را بالا کشیده و به ارزشهایش افزوده است. نکته خطرناک و غیر منتظره در مورد فرهادی در فیلم فروشنده پیام های سطحی و ابراز نظرهای فرامتنی و خارج از قاعده ای بود که معمولا در فیلمهای او دیده نمی شد.

●دنیا میرکتولی: بی دلیل نیست که هاروی واینستین (تهیه کننده بنام آمریکایی) قدرت فروشنده را از آزمایش موشک های بالستیک بیشتر می داند! حالا و با تماشای آثار مهم سینمایی سال که اکثرا در سطح متوسط بودند و یا انتظارهایمان را چندان برآورده نکردند (به استثنای منچستر کنار دریا، بلو جی، و تونی اردمن)، بهتر می توان به قضاوت درباره فیلمی نشست که بسیار جای مکاشفه و بحث دارد. تعمیم پذیری و جهانشمولی وضعیتی که شخصیت های فیلم تازه فرهادی در آن گرفتار شده اند، مهم ترین ویژگی مثبت فروشنده است. فرهادی در این فیلم تاثیرات یک فاجعه را روی روابط درون خانواده ترسیم می کند. تصویری که معمولا در آثار میشائیل هانکه با آن روبرو شده ایم. خانواده اغلب اولین میدان رزمی ست که بشر در آن قرار می گیرد و با رخ دادن فاجعه، هم عماد و هم رعنا علنا این فرصت را می یابند تا نقش خودشان را در رویارویی با شرایط ناگوار بازی کنند و خودشان و آستانه تحمل شان را بازیابند و ارزیابی کنند. مثل سایر آثار فرهادی، از طریق فاجعه، هم زندگی و هم نمایش تبدیل به عرصه درگیری و و کشمکش روحی شخصیت ها می شود. در پایان فیلم، نمایش و زندگی واقعی کاملا بر هم منطبق می شوند و کل فیلم از نو در ذهن مخاطب جای می گیرد. حالا بیننده در ذهن عقب می رود و معنای نماهای قبلی را بهتر درک می کند.

●رامین رئیسی: فرهادی به چنان استاندارد بالایی رسیده که حتا وقتی درام چندان متقاعد کننده ای هم ندارد باز هم می تواند فیلم غافلگیرکننده و درجه یک خلق کند.