شهاب حسینی  - برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما

 به گزارش بانی فیلم،آیین اختتامیه نوزدهمین جشن بزرگ سینمای ایران امشب  سه شنبه ۲۱ شهریور در موسسه فرهنگی، ورزشی و رفاهی پیام برگزار شد.

 شهاب حسینی برنده جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در"فروشنده" شد.جایزه بهترین ب ازیگر نقش اول مرد را فاطمه معتمدآریا و ایرج طهماسب به بابک کریمی دادند که از طرف  شهاب حسینی روی سن آمد.حسینی به دلیل بازی در نمایش اعتراف در سالن حضورنداشت.

معتمدآریا در صحبت کوتاهی به طنز گفت: اینجا مرا به آقایی قبول کردند و روی کارت دعوتم نوشتند به نام آقای….! اما با این حال باز هم من اینجا آمدم برای بهترین بازیگر مرد. معتمدآریا از واژه ممنوع الحرکت که بیشتر برای زنان اتفاق می افتد استفاده کرد و کرمی این واژه را ستود.

جایزه بهترین بازیگر زن نیز از سوی حمید نعمت الله،نوید محمدزاده و ساره بیات به لیلا حاتمی بابت بازی در فیلم �رگ خواب� اهدا شد.حاتمی در صحبت کوتاهی گفت:خیلی ممنونم. این جایزه را خیلی دوست دارم و واقعا خوشحالم.

اصغر فرهادی نیز برنده هر سه جایزه بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه نوزدهمین جشن خانه سینما شد.هارون یشایایی،رخشان بنی اعتماد،فرهاد توحیدی،غلامرضا موسوی،فرشته طائرپور و ابوالحسن داوودی با حضور روی سن جوایز بهترین فیلم،کارگردانی و فیلمنامه اهدا کردند.

نام برنده جایزه بهترین فیلمنامه را فرهاد توحیدی خواند و به طنز گفت: همیشه اسم من و ایشان را اشتباه میگویند. اصغر فرهادی برای فروشنده!
داوودی جایزه بهترین کارگردانی را خواند و گفت:امیدوارم از این فرصت همدلی برای فیلم هایی که توقیف شدند استفاده شود.مریم نراقی به نمایندگی از فرهادی روی سن آمد و جایزه را گرفت.
برنده جایزه بهترین فیلم را هارون یشایایی و رخشان بنی اعتماد خواندند. یشایایی گفت: فروشنده یکی از موفقترین فیلم ها از نگاه تماشاگران است و این بزرگترین افتخار است هایده صفی یاری روی سن دعوت شد تا جایزه بهترین تدوین را برای �فروشنده� دریافت کند.
پیام اصغر فرهادی در فیلمی پخش شد که مراتب تشکر خود را اعلام می کرد.

شهاب حسینی -  نقد و بررسی قسمت دوازدهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

خب دوستان خوبم، تصمیم گرفتم این بار سریع پست بررسی سریال رو بذارم تا باهم راجعش حرف بزنیم!

1) بی حرف پس و پیش و بی رو در واسی، صحنه های شهاب از همه جذاب تره. نه واقعا هست! چرا؟ چون خیلی راحت، خیلی روون، خیلی آروم کارش رو انجام میده. وقتی تو اون صحنه ی ابتدایی داشت با بلقیس در مورد بچه ش و شهرزاد حرف می زد، چقدر روون و راحت بود؟؟ منظورم از راحت بودن این نیست که خودش رو بازی کنه نه. منظورم اینه که به خودش کلی فشار نمی یاره تا دیالوگ بگه، حتی موقعی که قباد عصبانیه، ناراحته یا پریشون. خیلی راحت و صادقانه احساسات قباد رو نشون می ده! واقعا معرکه س.

2) به احتمال خیلی زیاد اون کسی که شیرین رو گرفته بود دوباره برمی گرده، درسته؟ چون اینطوری خیلی بیخودی می شه کل این داستان. از طرفی معلومه که شیرین داره کم کم عقلش رو به دست میاره، نه؟ دیگه داره یادش می یاد قباد کیه، شهرزاد چی کاره س. به نظرتون صابر واقعا پلیسه؟ یا اون کارتش الکی بود؟ جالب می شد اگر پلیس بود ها!! اما خب رابطش با شیرین داره جذاب تر می شه و اینکه بازیگرش هم داره بهتر بازی می کنه، فقط کاشکی روی دیالوگ هاش یه کم بیشتر کار می شد. بعضی مواقع ری اکشن های بازیگر خیلی خوب و زیر پوستیه اما بیشتر مواقع تو چشم می زنه سعی و تلاشش. اما در کل جالب بود.

4) چرا شیرین رو اونطوری بسته بودن؟! مهم ترین نکته ش اینه که طرف نتونه از جاش بلند شه!!

5) باز هم می گم اگه نصرت بفهمه، قباد هم یه جورایی دست داشته تو کشته شدن ِ شربت، خیلی بد می شه! چرا نمی فهمه زودتر؟

6) اکرم هم که خداروشکر بله...!!! اتفاقا برای پر تب و تاب شدن داستان بد هم نیست!

7) وای که چقدر این زن آقا هاشم روی مخ بنده هستن! اصلا شخصیتش واقعا بیخود و بی مزه س.  هاشم عاشق چی این شده واقعا؟

8) باید اعتراف کنم که بدون بزرگ آقا خیلی سریال بی بخار شده. اصلا وجودش، ابهتش، آدم رو به وجد می آورد. مطمئنا بازی علی نصیریان هم بی تاثیر نبوده. همین هست که کیانیان نمی تونه به اون حد برسه چون نیست واقعا.

9) کلا سریال رو هواست. الان داستان اصلی چیه؟ پس گرفتن شهرزاد؟ به قدرت رسیدن قباد؟ عشق فرهاد و شهرزاد؟

+ نظر شما در مورد این قسمت چیه؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت یازدهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

سلام به همراهان همیشگی وبلاگ! عذر می خوام که انقدر نقد های قسمت به  قسمت دیر می شه!!! نمی دونم چرا انقدر زود به زود دوشنبه می شه! :) اما سعی می کنم همون روز بذارم نقدش رو!! اگه هم که دیگه علاقه ای ندارین به این گقتگوها، میتونیم به کلی بیخیالشون بشیم!؟ اما به نظر من که خوبن، و فک می کنم کم انرژی بودنشون به کم انرژی بودن سریال برمی گرده درسته؟! امیدوارم که همیاری تون با انرژی تر باشه! بریم سراغ قسمت یازدهم:

1) قبل از هر چيز فكرش رو مي كردين كه شربت بميره؟؟ من كه اصلا بهش فكر نكرده بودم! البته وقتي تو اين قسمت ٢٠ دقيقه رو به خوش گذروني هاي شربت و نصرت اختصاص دادن، حدس زدم كه بايد يه اتفاقي بيفته. اما از طرفي هم به نظرم شربت قوي تر از اين حرف ها مي اومد و هم اينكه فكرشو نمي كردم به اين زودي ها پيداش كنن و اينها. همه چي اصلا خيلي سريع انجام شد! اكرم به قباد گفت، قباد سريع قبول كرد به بهبودي گفت و بعدشم كه اونطوري!! من فك مي كردم اين قضيه بيشتر طول مي كشه؛ اما با اين وضعيت معلوم نيس تو اينده چه داستان جديدي رو مي خوان رو كنن.

2) البته احتمال خيلي زياد بين نصرت و قباد شكراب مي شه. حالا بايد ديد نصرت اين موقعيت رو چطور كنترل مي كنه.

3) همچنان نظرم در مورد بهبودي مثل قبل هست؛ خيلي زيادي ادم بد و زيادي سعي دارن شخصيتي چندوجهي و چندلايه نشون بدن اما به نظر من بيشتر شخصيتي رو مخ و بي مزه است.

4) اصلا بخش هاي سياسي مرتبط به فرهاد رو كسي بهش ارزشي مي ده؟؟ فرار دادن مصدق از زندان؟؟؟ خب موضوع ندارين نسازين!

5) در مورد قباد هم كه حرفي ندارم واقعا. فعلا كه اكرم جادوش كرده و بايد ديد تهش به كجا مي رسه. اميدوارم زودتر شيرين بياد تا شايد داستان جذاب تر شه.

6) فرهاد براي آذر شعر ننوشت؟ من يادم نيست اما ازش بعيد نيست كه شعر گفته باشه. چقد هم مي خواست خودشو مظلوم نشون بده. 

+ نظر شما در مورد اين قسمت چي بود؟

 

شهاب حسینی  - نمایش «فروشنده» فرهادی روی سقف سالن هنر فدرال شهر بن

 فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی روی سقف سالن هنر فدرال شهر بن  نمایش داده شد.

 رایزنی فرهنگی ایران در آلمان در گزارشی اعلام کرد که فیلم «فروشنده» به کارگردانی  اصغر فرهادی روی سقف سالن هنر فدرال شهر بن در آلمان نمایش داده شد. این فیلم که  محصول سال ۲۰۱۶ در ایران است روز سه شنبه بیست و نهم ماه آگوست، ساعت ۸:۳۰ شب به نمایش درآمد.

داستان این فیلم مربوط به زن و شوهری جوان است که در حال اجرای تئاتری بر اساس نمایشنامه «مرگ فروشنده» نوشته آرتور میلر هستند. آنها به علت نشست زمین مجبور می‌شوند به اجبار خانه خود را ترک کنند و به اصرار یکی از دوستانشان بنام بابک به خانه‌ای اسباب‌کشی می‌کنند که پیشتر زنی به نام «آهو» در آن ساکن بوده است. ابتدا همه چیز خوب پیش می‌رود ولی وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختم می‌شود…

این فیلم ۱۲۰ دقیقه است و شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی، مارال بنی‌آدم، نیوشا جعفریان، عماد امامی، مجتبی پیرزاده، سام ولی‌پور، محمد امامی، فرشته الماسیان، کامران محسنی و حشمت خواجه‌زارع در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. فیلم «فروشنده» پیش از این توانسته در مراسم اختتامیه جشنواره کن جایزه بهترین فیلمنامه و جایزه بهترین بازیگر مرد را کسب کند و همچنین اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را بدست آورده است.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت دهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

بيشتر قسمت دهم به داستان قباد پرداخت كه داره جذاب تر مي شه:

اما نكته اينجاست همينطور كه قبلا هم گفتم، داستان قباد داره كاملا داستان هاي ديگه رو پوشش ميده؛ كه اصلا هم بد نيست اما يه جورايي داستان اصلي سريال رو از صحنه اصلي دور مي كنه.

  • از نظر من جذابه كه ببينيم قباد چه طوري اين مسير مخرب رو طي مي كنه. اينكه ترديد كنه، اينكه بدونيم به جز شهرزاد چيزهاي ديگه اي هم هست كه قباد رو نگران كنه. درسته كه مهم ترين چيز الان براي قباد، رسيدن به شهرزاده اما از طرفي هم نمي خواد جلوي بقيه كم بياره. فشار زيادي روشه و در واقع مي خواد خودش رو ثابت كنه. همين خط داستاني از همه ي داستان ها جالب تره و بهتره!

  • همينطور كه ديديد نويسنده داره طوري داستان رو پيش مي بره تا فرهاد مثبت تر و بهتر از قبل به چشم بياد. اينو بايد بپذيريم اما اين كه نحوه ي پرداختنشون چرا انقدر تو چشم مي زنه، يه مسئله ديگه س. 
  • اونجوري كه از قسمت بعد مشخصه، اكرم خوب داره بين همه رو بهم مي زنه! مشخصه كه به چيزي كه مي خواد نمي رسه و شايد حتي نصرت سر به نيستش بكنه! اما همين كه داره خيلي بي سر و صدا كار خودشو انجام مي ده خيلي باحاله.
  • اميدوارم شيرين به حال قبليش برگرده چون پريناز اصلا نقش ديوونه ها وو خوب بازي نمي كنه. اينكه آيا كاملا به حالت قبل برميگرده يا نه رو بايد صبر كرد و ديد.
  • اونجايي كه قباد دفتر مجله رو به آغل تبديل كرد خيلي خنده دار بود خداييش! نبود؟؟ عصباني شدن فرهاد هم خنده دار بود!

نظر شما در مورد اين قسمت چيه!؟

+ و این هم چون شهاب با عینک دودی خیلی جذاب می شه!

سالگرد تاسیس وبلاگ مبارک!!

ششم شهریور 1388، اولین پست وبلاگ "بهترین منبع برای شهاب حسینی" منتشر شد. اون اولا همه چیز خیلی ساده بود اما کم کم هوادارها از گوشه و کنار پیدا شدن؛ نظر گذاشتن، بحث و گفتگو کردن، خوشحالی کردن از موفقیت های شهاب، ناراحت شدن از غم هاش؛ هر جا کسی ازش بد بگه، پشتش رو دارن و خلاصه همه جور از همدیگر و مهم تر از همه از شهاب دفاع می کنن!

خیلی ممنون و سپاسگذارم از حضور گرم و همیشگی تون. خیلی ممنونم که هنوز به این وبلاگ سر می زنین و نظرهای خوب و مفیدتون رو با هم دیگه به اشتراک می گذارین! من که هیچ وقت روزهای خوبی رو که با هم گذروندیم، از فجر گرفتن شهاب تا نخل طلاش، هرگز از یاد نمی برم! مرسی از حمایتتون!

تولد وبلاگ مبارک!

شهاب حسینی - ویدئو تشکر از جشن حافظ  

صحبت های شهاب حسینی بعد از دریافت تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد برای بازی در "  فروشنده " : امیدوارم با کارهای خوبی که انجام می دهم باعث شادی روان افرادی مثل علی معلم بشوم/ علی معلم در سینما دغدغه مند بود و سعی می کرد آگاهی رسانی کند.

 اگر فایل باز نشد در مرورگرتون اینجا رو کلیک کنید!

 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت نهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

  بریم سراغ بررسی قسمت نهم!

1 ) قبل از هر چیز باید اعتراف کنم که دارند خیلی داستان رو کش می دن. بله درست  شنیدید. الان اساسا یک خط داستانی ِ مهم در کل سریال هست و اون هم رسیدن فرهاد و شهرزاد به همدیگه و بودنش در کنار هم هست. اینکه ببینیم چطور این دو با وجود این همه کارشکنی و موانع به هم می رسن و پایدار می مونن. اینطوری که داستان داره پیش می ره، قراره قباد سیاه تر از قبل بشه.

قبادی که باهاش اینطوری رفتار شده، مطمئنا دوباره به قبل بر نمی گرده؛ مخصوصا وقتی شیرین هم برگرده و بخواد بره روی مخش. اینطوری که شهرزاد گفت نه و خواست "زندگی" ش رو حفظ کنه، این یعنی قباد و شهرزاد به هیچ وجه به هم نمی رسن. اصلا چطور ممکنه  بعد از این همه داستان هایی که برای قباد پیش اومده و قراره پیش بیاد، شهرزاد برگرده و با خوشی باهاش زندگی کنه؟! اصلا امکان نداره. قبلا که اینطوری نبود، حداقل 1 درصد می شد امید داشت اما الان نه. اصلا به نظرم نباید هم برسه. قباد الان شخصیتی منفور داره پیدا می کنه. هر چقدرم که حق داشته باشه، هر چقدرم که دوس داشته باشه شهرزاد رو نباید از قدرتش برای رسیدن به خواسته ش استفاده کنه. درسته که ما از قباد خوشمون می یاد چون شخصیتی چند لایه اس، چون روزهای خوب بودنش رو هم دیدیم، اما نباید چشممون رو روی بدی هاش ببندیم. نباید برای شهرزاد این آرزو رو بکنیم که اینطوری به قباد برسه. چون هیچ زنی هر چقدر هم که خودش مشکل داشته باشه، نباید به اجبار به زیر سلطه ی مردی در بیاد.

 

2) دیوونه بودن شیرین داره کمی کارتونی می شه. یعنی ایزدیار یه کمی داره به خنگی می زنه نقشش تا حواس پرتی یا دیوونگی. نمی دونم چطور مفهومم رو برسونم. انگار یکی هست که داره ادای دیوونه بودن در میاره. البته خوب که سخته بازیگر بخواد نقش دیوانه ها رو بازی کنه؛ کار خیلی حساسیه و یه جورایی اگه از حد زیاد بشه از اون ور بوم می افته. اگه ایزدیار همینطوری ادامه بده می افته اونور بوم و نقشش می شه کاریکاتوری از یک آدم دیوانه.

3) رسما اتفاق دیگه ای تو این قسمت افتاد نه؟ بیست دقیقه ش که کلیپ بود، باقیشم که هی شهرزاد رفت و اومد، نصفشم که قباد داشت خواب می دید!!! عملا جز اینکه شهرزاد "نه" گفت ما چیزی تو این قسمت دستگیرمون نشد.

4) برای این قسمت هیجان داشتم (خیلی کم البته!) و خورد تو ذوقم. حالا نمی گم برای قسمت بعد هیجان دارم که نخوره تو ذوقم!! اما قیافه ی قباد وقتی فرهاد پرید (!) جلوی ماشین خیلی خفن بود!! آخه فرهاد تو اصلا مال ِ این حرفها نیستی!!

نظر شما در مورد این قسمت چیه؟