بيشتر قسمت دهم به داستان قباد پرداخت كه داره جذاب تر مي شه:

اما نكته اينجاست همينطور كه قبلا هم گفتم، داستان قباد داره كاملا داستان هاي ديگه رو پوشش ميده؛ كه اصلا هم بد نيست اما يه جورايي داستان اصلي سريال رو از صحنه اصلي دور مي كنه.

  • از نظر من جذابه كه ببينيم قباد چه طوري اين مسير مخرب رو طي مي كنه. اينكه ترديد كنه، اينكه بدونيم به جز شهرزاد چيزهاي ديگه اي هم هست كه قباد رو نگران كنه. درسته كه مهم ترين چيز الان براي قباد، رسيدن به شهرزاده اما از طرفي هم نمي خواد جلوي بقيه كم بياره. فشار زيادي روشه و در واقع مي خواد خودش رو ثابت كنه. همين خط داستاني از همه ي داستان ها جالب تره و بهتره!

  • همينطور كه ديديد نويسنده داره طوري داستان رو پيش مي بره تا فرهاد مثبت تر و بهتر از قبل به چشم بياد. اينو بايد بپذيريم اما اين كه نحوه ي پرداختنشون چرا انقدر تو چشم مي زنه، يه مسئله ديگه س. 
  • اونجوري كه از قسمت بعد مشخصه، اكرم خوب داره بين همه رو بهم مي زنه! مشخصه كه به چيزي كه مي خواد نمي رسه و شايد حتي نصرت سر به نيستش بكنه! اما همين كه داره خيلي بي سر و صدا كار خودشو انجام مي ده خيلي باحاله.
  • اميدوارم شيرين به حال قبليش برگرده چون پريناز اصلا نقش ديوونه ها وو خوب بازي نمي كنه. اينكه آيا كاملا به حالت قبل برميگرده يا نه رو بايد صبر كرد و ديد.
  • اونجايي كه قباد دفتر مجله رو به آغل تبديل كرد خيلي خنده دار بود خداييش! نبود؟؟ عصباني شدن فرهاد هم خنده دار بود!

نظر شما در مورد اين قسمت چيه!؟

+ و این هم چون شهاب با عینک دودی خیلی جذاب می شه!