شهاب حسینی  - آینده مبهم شهرزاد، جذابیت های از دست رفته!

بانی فیلم-گروه تلویزیون – فاطمه شهدوست: از اواخر دهه هشتاد بود که که در کنار سینما وتلویزیون و فیلم های شانه تخم مرغی که به فروش می رفتند، سینمای خانگی با مجموعه قلب یخی جان گرفت و تا مدتی توجه ها را به خود معطوف کرده بود، جلب توجهی که البته در ادامه فصول ساخته شده این سریال کمرنگ تر شد.

بعد از آن هم مجموعه های مختلفی روانه بازار شدند که برخی از آن ها کم وبیش مورد استقبال واقع می شدند ولی بازهم تلاش برای ادامه آن ها و تولید فصل های دنباله دار، باعث کاهش مخاطبانی می شد که شاید شروع پررونقی را برای آن مجموعه رقم زده بودند. این اتفاق از جمله مواردی است که در هر برهه ای به چشم می خورد و بعد از مدتی بازارگرمی، سردی را می آورد که گاهی بیننده را ناامید می کند.
در این میان مجموعه شهرزاد بعد از مدتی سکون در شبکه نمایش خانگی، با آمدنش به طور قطع تکانی به ماجرا داد و باعث شد تا نگاه هایی که دلسرد شده بودند، بازهم به سراغ این فضا بروند و آمار عجب و غریبی از فروش این سریال به گوش برسد. این استقبال حتی عاملی شد تا سازندگان شهرزاد۱، به سراغ ساخت فصل دوم سریال بروند. اتفاقی که ابتدا خبر آن سرو صدا به پا کرد و طرفداران مجموعه را منتظر نگه داشت ولی بعد از ساخت و نمایش فصل دوم، علیرغم فروش خوبی که این مجموعه به هوای جذابیت فصل اول خود داشت، انتظارات را آن طور که باید برآورده نکرد و بازهم همان درجا زدنی که اغلب برای سریال های ادامه دار رخ می دهد، در این کار اتفاق افتاد.
به طور قطع حضور چهره هایی چون شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و علی نصیریان در این مجموعه یکی از عوامل جلب مخاطب محسوب می شود، اما در سوی دیگر، بحث داستان و اتمسفری که رخدادها را شکل می دهد، جزو مواردی است که تأثیر بسزایی در این امر دارد.
در فصل دوم سریال شهرزاد ما شاهد بودیم که با وجود حذف بدمن قصه که به عنوان یک اهرم قدرت به نام بزرگ آقا حضور داشت، دیگر جایگزینی برای پر کردن این وزن انتخاب نشد و داستانک های حاشیه ای نیز بدون جذابیت خاصی تنها قسمت ها را پر می کردند.
در این بین داستان عاشقانه بین شهرزاد و فرهاد هم دیگر رمق سابقش را ندارد و صرفا به دیالوک گویی هایی شبیه شده بود که تنها کلمات را در آن پشت هم ردیف می کردند. از سوی دیگر تلاش های قباد برای برگرداندن شهرزاد، در نبود شیرین که او هم در فصل یک جزو کاراکترهای منفی و قابل توجه قصه بود، از داستانک های فرعی محسوب می شود که چندان چنگی به دل نمی زند.
با این حال بازهم مخاطبان اولیه شهرزاد که طیف گسترده ای را در برگرفته است، به دنبال جذابیت گمشده ای که در فصل اول این سریال موج میزد، اقدام به خرید و دیدن ادامه این سریال کردند و از همین رو در سایه پایانی نامعلوم مجددأ قرار شد تا فصل سوم هم ساخته شود، اقدامی که باید منتظر ماند و دید که با چه کیفیتی اتفاق می افتد.
اما در همین راستا ما در بانی فیلم گفت و گویی با برخی از صاحب نظرانی که سال هاست در این حوزه فعالیت کرده اند، داشتیم، در بخش اول این گزارش چهره هایی چون ضیاالدین دری، امراله احمدجو، طهماسب صلح جو و سعید جلالی صحبت کردند و در بخش دوم این گزارش را می خوانید:

 

احمد امینی:
حضور چهره ها چندان اهمیت ندارد

احمید امینی که مجموعه هایی چون ماه و پلنگ، اولین شب آرامش، بی گناهان و … را به عنوان نویسنده و بی خداحافظی، غریبانه و… را به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس در کارنامه کاری خود دارد، در خصوص سریال شهرزاد به بانی فیلم گفت: من تنها چند قسمت از این کار را دیداه ام، به همین دلیل درباره آن به طور خاص اظهار نظر نمیکنم، ولی به طور کلی در مورد هر سریالی که چه در شبکه نمایش خانگی و چه در فضاهای دیگر ساخته می شود، باید بگویم که از آن جایی که هر مجموعه ای وظیفه دارد که مدتی طولانی و زیادی بیننده را سرگرم کند و او را به دنبال خود بکشاند، باید داستان پرکشش و جذابی داشته باشد. این مسئله جزو ارکان اصلی هر مجموعه ای است که تولید می شود و اگر در آن افولی رخ دهد در وهله اول داستان مقصر است.
وی ادامه داد: بعد از قصه اصلی که هر کاری دارد، عوامل و بازیگران از جمله مواردی اند که در شکل گیری یک مجموعه خوب دخیل هستند، اما در وهله اول یک مجموعه برای جلب نظر مخاطب و موفقیت درکارش، باید داستان جذاب و پرکششی داشته باشد، چرا که فیلمنامه خوب، روایت نو و جالب توجه مهمترین عاملی است که در موفقیت یک مجموعه موثر است.
امینی همچنین درباره حضور چهره ها و بازیگرانی که اسم و رسم دارند، در سریال ها و مجموعه هایی چون تولیدات شبکه خانگی برای مخاطب و جلب نظر آن گفت: حتما لازم نیست که در هر کاری برای مخاطب پسند شدن آن از چهره ها و افراد خاص و سرشناس استفاده کرد، چرا که اگر قصه جذاب نباشد، بازی آن ها نیز به چشم نخواهد آمد، اما عکس این قضیه اتفاق می افتد، یعنی گاهی مثل خیلی از سریال های مطرح و بین المللی که در سطح دنیا تولید و پخش می شود، می بینیم که چهره خاصی وجود ندارد و بعد از بازی فرد در آن مجموعه، بازیگر تبدیل به یک ستاره می شود و در فیلم ها و مجموعه های دیگر نقش می گیرد. در واقع گاهی سریال ها می توانند ستاره ساز باشند ، البته اگر در یک سریال که علاوه بر متن خوب، چهره های مطرح نیز حضور داشته باشند که چه بهتر ولی در غیر این صورت خود سریال می تواند با بازیگران معمولی تری که دارد، چهره بسازد.

 

سعید مطلبی:
نوشتن یک سریال، فصل به فصل سخت تر می شود!

سعید مطلبی که نگارش فیلم ها و سریال هایی چون ستایش، محاکمه، پنجمین سوار سرنوشت و … را در کارنامه کاری خود دارد و این روز ها در حال نگارش فصل جدید سریال ستایش است، در گفت و گو با بانی فیلم درباره سریال شهرزاد و کیفیتی که این سریال در فصل دوم خود داشت، بیان کرد: واقعیت این است که من فصل اول این سریال را دیدم و خیلی آن را پسندیدم، آن فصل دارای جذابیت هایی بود که مخاطب را جذب می کرد ولی در مورد فصل ۲ نمی توانم چیزی بگویم، چون آن را کامل ندیدم، به همین دلیلی قضاوت جزئی درباره کیفیت آن درست نیست.
وی در ادامه درباره نکات لازم برای ادامه یک سریال به گونه ای که آن مجموعه دچار افت نشود، گفت: در کل می توانم بگویم که برای هر مجموعه ای به ویژه سریالی که فصل یک موفق و جذابی را پشت سر می گذارد، زمانی که قرار است ادامه و فصل ۲ آن ساخته شود، کار خیلی دشوارتر می شود. این اتفاق همانطور که گفتم برای کارها موفق و پرمخاطب سخت تر خواهد بود، چرا که مخاطب انتظار دارد تا در ادامه یک مجموعه با کیفیتی مشابه یا بهتر از قبل روبه رو شود و زمانی که این اتفاق نمی افتد، پروژه دچار رکود خواهد شد.
مطلبی خاطرنشان کرد: پس این یک نکته کلی است که ادامه هر سریالی که ساخته می شود، به ویژه برای نویسنده خیلی دشوار است و مسیر را برای او سخت می کند، چرا باید داستانی را در ادامه بیاورد که جذابیت کار از رونقی که از قبل داشت، نیفتد.

 

حسن هدایت:
اگر زمان بیشتر بود، فصل دوم هم جذاب می شد

حسن هدایت کارگردان آثاری چون روز سرنوشت، ناسپاس گرداب و … در گفت و گو با بانی فیلم درباره مجموعه شهرزاد و روندی که این سریال طی کرد، عنوان کرد: در وهله اول به طور کلی درباره این دست مجموعه های ادامه دار، باید گفت که مسئله کلی که در تولید سریال های موفق چه در تلویزیون و چه در سینمای خانگی وجود دارد، این است که در همه دنیا وقتی کاری از نظر عمومی با اقبال مواجه می شود، ادامه آن را می سازند، منتهی در این بین تلاش می کنند که اگر به نسبت سری اول پیشرفت خاصی ندارند، حداقل پسرفت نکنند، از همین رو باید عواملی رادر آن لحاظ کنند که این اتفاق رخ ندهد .
وی ادامه داد: حال در کشورما اغلب در کارهای خودجوش و خصوصی نه مجموعه های گروهی، زمانی که قرار بر ساخت ادامه مجموعه ای می شود، دیگر وقت و فرصتی مثل قبل را به آن اختصاص نمی دهند، در واقع دیگر آن هزینه و وقتی که در سری اول صرف شده در ادامه کار وجود ندارد، چرا گروه در تلاش اند که سریع ادامه آن اثر را بسازند و به دلیل این تعجیل اتفاقاتی رخ میدهد که ممکن است برکیفیت اثر بگذارند.
هدایت با اشاره به نقش نویسندگان در این بین گفت: در این میان و در همهمه فشارهایی که وجود دارد، همه بار روی دوش نویسنده و کارگردان است و آن ها هم ممکن است در این میان دچار افت و خیز شوند، چرا که ما آن شیوه گروهی کارکردنی که در خیلی از کشورها برای تولید مجموعه های مختلف اتفاق می افتد را نداریم، به همین دلیل اغلب کارهای ما به جای گروهی بودن انفرادی است و زمانی که این گونه است، دست کم باید ۱ یا ۲ سال وقت داشته باشیم که فیلمنامه پخته تری را ارائه دهیم در غیر این صورت کاهش کیفیت رخ می دهد، چرا که وقتی کاری به قدرت سری اولش نباشد، نمی تواند توقع مخاطب را مثل قبل به خودش جلب کند. در این مسیر بالطبع افت در جلب مخاطب و کیفیت رخ می دهد.
هدایت درباره شهرزاد نیز عنوان کرد: اگر این سریال افت کرده است، باید بگویم که دلیل آن کمی نیست بلکه عامل اصلی موضوع و داستانی است که در کار و در مجموعه جدیدش وجود دارد. همچنین درباره حضور چهره ها هم باید گفت که اسم و رسم تعیین کننده کشش یک سیال نیست و در ابتدا داستان است که این جذابیت را ایجاد می کند. در ادامه بقیه موارد چون عوامل و بازیگران در این امر دخیل هستند.
او خاطرنشان کرد: افتی که به آن اشاره کردید می تواند به تولید سری دوم؛ بلافاصله بعد از سری اول برگردد در واقع عوامل این مجموعه تلاش کردند تا سری دوم را در فضایی که هنوز به واسطه فصل اول گرم است، بسازند. وگرنه من مطمئن هستم که اگر زمان بود و باز قصه محکم تری ارائه می شد، این فصل هم به همان جذابیت فصل قبلی می شد.

 

خشایار الوند:
حذف کاراکتر قدرتمند قصه بدون جایگزین انجام شده است!

خشایار الوند که تا کنون علاوه بر سریال های مختلف تلویزیونی، مجموعه هایی چون قهوه تلخ، ویلای من و … را نیز در کارنامه کاری خود داشته است، در گفت و گو با بانی فیلم درباره افت این سریال عنوان کرد: در این که سریال شهرزاد دچار افت شده است شکی نسیت، چرا که یکی از دلایل این اتفاق به حذف شخصیت منفی و بزرگ داستان که مثل موتور قصه عمل می کرد برمی گردد، در این فضا وقتی شما کاراکتری به اهمیت بزرگ آقا را حذف می کنید، باید حداقل شخصیتی هم وزن آن را به داستان اضافه کنید، اما در فصل ۲ نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه کاراکترهای حاشیه ای به ماجرا اضافه شدند که کمک کننده هم نبودند.
وی با اشاره به فضای عاشقانه سریال اضافه کرد: روابط عاشقانه بین عاشق و معشوق و انعکاس آن در سریالی مثل شهرزاد تا حدی برای مخاطب جذابیت دارد و با گذشت زمان و تلاش های بیهوده قباد برای برگرداندن زنی که دیگر همسرش نیست، این ماجرا دیگر آن جذبه خودش را ازدست داده و تلاش هایی که در این بین اتفاق می افتد نیز بی نتیجه است. همچینین در فصل اول ما شاهد یک مثلث عشقی بودیم که اضلاع این مثلث با حذف شیرین از قصه به هم ریخت و ماجرا دیگر به دل مخاطب هم ننشست، چرا که به گونه ای مردم هم این فضا را پس زدند و نسبت به فصل اول به این افت واقف شدند.
الوند در پایان یادآور شد: همانطور که گفتم، در کنار حذف کاراکترهای منفی که کلیدی و موتور محرکه داستان بودند، چند نقش و داستان های پراکنده به کار اضافه شدند که مورد استقبال قرار نگرفتند و در واقع آن قدرت را که بتواندمخاطب از دست رفته را جذب کنند نداشتند. این ها از جمله مهم ترین دلایلی بودند که در افت فصل جدید دخیل بودند و بیش از پیش به چشم می آمدند.

 

جبار آذین:
مخاطب برای برقراری ارتباط به زمان نیاز دارد

جبار آذین نیز در گفت و گو با بانی فیلم با اشاره به جذابیت فصل اول سریال برای مخاطبانش، افزود: همانطور که می دانید عوامل بسیاری در موفقیت یک مجموعه نقش دارند. در ارتباط با موفقیت مردمی «شهرزاد» که از همان ابتدا به آن دست پیدا کرد، علاوه بر متن، کارگردانی و بازیها و قصه خوب دراماتیک و عاشقانه نقش مهمی ایفا می کند.
وی ادامه داد: با تغییر مسیر قصه و رفتن بخشی از شخصیت ها از داستان و آمدن کاراکترهای جدید، فضای عمومی قصه تا حدودی تغییر کرد. از طرفی مسائلی در حاشیه سریال مطرح شد که همچنان در فصل دوم این حواشی ادامه دارد. به عنوان مثال محور موضوعیت دو هفته گذشته این مجموعه که توزیع شد، در فضای عشق مثلثی متمرکز بود. البته این مثلث عشقی شهرزاد، فرهاد و قباد در فصل جدید این قصه به شکل دیگری تداوم پیدا کرده است. اما به دلیل پر رنگ بودن حوادث پیرامون شخصیت شهرزاد قصه رمانتیک آنها کمتر از فصل اول است.
با این حال تصور من این است که این مجموعه به زمان نیاز دارد تا مخاطب مانند فصل اول، با روند قصه و ماجراها و کاراکترهای جدید همراه شود. چون من فکر می کنم که کارگردان و دست اندرکاران این مجموعه همچنان با قدرت در حال ادامه دادن هستند. به همین خاطر است که در تدارک فصل سوم این کار هستند. اما مضامین و شخصیت های تازه یک مقدار زمان نیاز دارند تا با قصه و شخصیت های جدید همراه شوند و جلو بروند. بنابراین نباید خیلی زود کار را قضاوت کنیم. شاید داستان اینگونه طراحی شده باشد که با گذشت زمان و اتفاقات و ماجراهایی که پیش می آید، باعث شود تا مخاطب مانند فصل اول با داستان و شخصیت های جدید ارتباط برقرار کرده و جذابیت کار نیز دوچندان شود. چون قطعا حسن فتحی به این موضوعات به عنوان نویسنده و کارگردان فکر کرده است و قطعا می داند که مخاطب سریالش چه می خواهد. وگرنه به فصل دوم و سوم کشیده نمی شد.

 

محمد تقی فهیم:
«شهرزاد» پتانسیل فصل دوم را نداشت

محمدتقی فهیم یکی از منتقدانی است که در این باره نظرات قابل تاملی داشت. وی درباره فصل اول و ویژگی های آن و فصل دوم «شهرزاد» به بانی فیلم گفت: من فکر می کنم سریال «شهرزاد» در فصل اول به لحاظ فرم و ساختار خیلی بهتر از فصل دوم بود و در بحث سریال سازی و کار فرمیک جذاب برای نخستین بار بود که در شبکه نمایش خانگی این اتفاق افتاد که از این نظر قابل تحسین است.
اما در فصل دوم نقاط عطفی که بتواند برای مخاطبان مانند فصل یک جذابیت ایجاد کند، وجود ندارد.
وی همچنین درباره غیبت شخصیت بزرگ آقا با بازی علی نصیریان در فصل دوم افزود: نبود استاد نصیریان که به عنوان وزنه ای در سریال محسوب می شد، تاثیر گذار بوده است که نبودنش وزن کار را سبک کرده است. این را مخاطبان هم حس می کنند. بنابراین نبود آقای نصیریان در سریال به شدت حس می شود و از جذابیت آن کاسته است. اما از ابتدا به ساکن همه چیز به فیلمنامه برمی گردد.
فهیم همچنین درباره فصل دوم این مجموعه عنوان کرد: من فکر می کنم قصه ای برای این مجموعه ترسیم شده بود، پتانسل فصل دوم و ادامه داشتن را ندارد. مگر اینکه موضوعات جدیدی به داستان اضافه شود که به جذابیت آن بی افزاید.
وی در ادامه توضیح داد: مشکل سریال در کشمکش های دراماتیک است که تبدیل به قصه های سریال های آبکی شده است. به طوری که خیلی از سریال های در حال حاضر تلویزیون بالاتر و برتر نیست.
من معتقدم که قصه باید فراز و فرودهای عمیق و حسی داشته باشد که در فصل دوم این اتفاق نیفتاده است و بار حسی اش به نسبت فصل قبل ضعیف است. چون هر چقدر رویکرد حسی کار قوی باشد، مخاطب بهتر می تواند با داستان و کلیت سریال ارتباط برقرار کند. بنابراین داستان از کشش لازم برخوردار نیست. به این دللی که پیش از این هم اشاره کردم که کشمکش و درام در فصل دوم اتفاق نیفتاده است. هرچند که بازی آقای نصیریان خیلی به اجرا توانسته بود کمک کند که کشمکش بهتری در داستان اتفاق بیفتد. به تعبیری شخصیت و بازی وی در فاز اول به بار دراماتیک قصه کمک می کرد. حال که آن کاراکتر و بازیگر را در فصل دوم نداریم، از جذابیت کار کاسته شده است.

 

حسین سلطان محمدی: 
داستان «شهرزاد» پختگی فصل اول را ندارد

حسین سلطان محمدی از جمله منتقدانی است که به جزییات یک کار توجه بسیاری دارد. از جمله مجموعه «شهرزاد». وی در گفت و گو با بانی فیلم درباره دلایل کم شدن جذابیت آن در فصل دوم عنوان کرد: تا آنجایی که من سریال را دیدم و دنبال می کنم، شروع فصل دوم که برایم چندان جذاب نبود. در صورتی که در فصل اول از همان ابتدا توانست برای مخاطب جذابیت داشته باشد. البته علی نصیریان که با مرگ کاراکتر بزرگ آقا از داستان خارج شد، باید جایگزین مناسبی داشت. اما هیچ کدام از کاراکترهای گذشته و حتی آنهایی که به تازگی وارد قصه شدند هم نتوانستند جایگزین مناسبی باشند. گرچه کاراکترهای دیگری وارد قصه شدند که بازیگران مطرحی ایفاگر آنها هستند. از جمله رضا کیانیان، امیر جعفری و رویا نونهالی. اما باید بررسی کرد و دید که دلیل حضور این بازیگران و کاراکترها در داستان چیست؟ به واسطه شهرت این بازیگران وارد سریال شده اند تا به مجموعه ای پرستاره تبدیل شود؟ آیا شهرت بازیگران فصل اول نیز در این امر تاثیر گذار بوده است؟
وی همچنین گفت: داستان به زعم من روایت پختگی فصل اول را ندارد و گویا دست سازنده به نوعی خالی شده است. از این رو سراغ طرح داستان جنایی و حواشی رفته است. در صورتی که فصل اول مبتنی بر برداشت های سیاسی بود. از این رو من فکر می کنم زود بود که فصل دوم سریال ساخته شود. سازنده باید از تجربه سریال «پایتخت» استفاده می کرد که با توجه به اتفاقات روز داستان پرداخته می شد و یک فاصله زمانی هم برای جذب بیشتر مخاطب داشت. بنابراین طراحی فصل سوم به زعم من جسارت می خواهد.
سلطان محمدی همچنین عنوان کرد: باید از این زاویه نگاه کنیم که داستان در فصل دوم به لحاظ سیاسی به جزییات توجه نکرد و نپرداخت و نویسنده ها بیشتر درگیر داستانک ها شدند. در صورتی که در فصل اول داستان عاشقانه پررنگ تر بود. یعنی به تعبیری در فصل یک قصه عاشقانه و پررنگی عشق این سه جوان پوشش بیرونی بود برای طرح رویدادهای سیاسی. رویدادهایی که در فصل دوم هنوز به اوج و فرود خود نرسیده است. بنابراین مجبوریم روی داستان های فرعی و حواشی متمرکز شویم. به همین دلیل است که گروه سازنده به نوعی دوپینگ کرده اند و چاره ای اندیشیده اند و هرهفته نشریه الکترونیکی بیرون می دهند و نظرات اساتید و هنرمندان و منتقدان را در این باره جویا می شوند. بلکه کمکی به جذابیت کار کرده باشد و به مخاطبان این کار بفهمانند که هنوز هم «شهرزاد» سریال جذابی است.

شهاب حسینی  - چرا «شهرزاد» پدرخوانده نمی شود؟

 حسن قلی زاده:بی تردید مجموعه «شهرزاد» یکی از برجسته ترین آثار سال  های اخیر است. شاید بعد از «دایی جان ناپلئون» یکی از مجموعه هایی است  که توانسته تماشاگران گریزان از مجموعه های کسالت بار را وادار به تماشا کند و  بی شک این موفقیت دلایل آشکار و نهان دارد.

اما این توفیقی نسبی است و می توان با مقایسه به نقاط ضعفی پرداخت که مانع از رسیدن آن به قله اثری چون «پدرخوانده» می شود. کاری نداریم که آن سینمایی است و این سریال. تشابه داستانی دلیل عمده این قیاس است و بر هیچ کس پوشیده نیست و سازندگان «شهرزاد» هم نباید منکر آن باشند.
چیدمان شخصیتی، چند لایه گی داستان، تکیه بر دوره تاریخی معین و از همه مهمتر استفاده از الگوی تبهکاران دوست داشتنی شاخصه هر دو اثر هستند. خشونت عریان و کنشهای متقابل شخصیت ها در هر دو به شکل کامل نمایش داده می شوند. تصاحب قدرت و کشاکش بین گروه هایی که با تکیه بر ثروت حاصل از فعالیت های تبهکارانه با ظاهر مشروع می توانند در همه زمینه های فرهنگی، تجاری و سیاسی دخالت کنند پسزمینه هر دو فیلم است.
در هر دو خانواده و رییس آن تقابلی با حکومت و پلیس ندارند. تبهکار دوست داشتنی که در ادامه موج نو در سینمای فرانسه ظاهر شد و در فیلم های ملویل تجلی پیدا کرد تبدیل به الگویی شد که به سینمای جهان و از جمله ایران رسوخ کرد. «رضا موتوری»، «قیصر»، «گوزنها»، «کندو» و «فرار از تله» رد و نشانی از این نوع سینما دارند. اگر این تبهکاران در سینمای ما تعلق به طبقات پایین دارند در الگوی غربی در خانه های اشرافی زندگی می کنند. لباس های مرتب و ماشین های مدل بالا دارند و کارگزاران آنها وکلا و روسای بانکها هستند. با فرزندان و فامیل مهربانند اما به سادگی دستور قتل رقبا را می دهند. لذت زندگی خود را در نابودی دیگران می بینند. شیفته موسیقی هستند اما تحمل شنیدن صدای گلوله ای که سینه رقیب را می شکافد ندارند. خیر و شر متضاد کنشی و واکنشی الگوی کلاسیک در این نوع به اشتراک در یک شخصیت نهان شده اند. دون کورلیونه و دیوان سالار تجلی گر این اشتراک در دو اثرند.
اگر «پدرخوانده» به تصویری از مناسبات سیاسی و اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم می رسد، «شهرزاد» با بستر قرار دادن حوادث پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تلاش می کند روابط اجتماعی سیاسی آن دوره را بررسی کند، اما به دلیل ملاحظات یا دلایل دیگر ماجرای عاشقانه را پررنگ می کند و به جای تحلیل کنشی تاریخ گرفتار تحلیل واکنشی آن می شود. به جای جامعه شخصیت ها پیشران تاریخ می شوند و تفاوت آن با «پدرخوانده» از همین جا آغاز می شود. «پدرخوانده» سالهاست در میان چند فیلم برتر تاریخ سینما قرار می گیرد. این درجه بالای موفقیت دلایلی دارد که فقدان آن در «شهرزاد» مانع چنین توفیقی می شود. اگر «پدرخوانده» را شبیه یک سمفونی حماسی پرشکوه بدانیم که به وسیله رهبر ارکستری توانا با همکاری گروهی از بهترین نوازندگان اجرا و نتیجه چنان مسحورکننده شده که در هر بار دیدن هر قسمت لایه هایی نو کشف می شود. «شهرزاد» به رغم جاذبه داستانی، مهارت کارگردانی و پذیرش از طرف انبوه تماشاگران به این سطح از توازن و تأثیر نمی رسد. به جای رسیدن به شکوهی سمفونی وار در حد اجرای تک نفره محسن چاووشی [با همه علاقه ای که به آثارش دارم] باقی می ماند. «شهرزاد» رهبر ارکستری قوی و نویسنده ای توانا دارد، اما نوازندگان ناهمگون و گاه ناتوان اجرای قطعه را دچار خدشه می کند. قطعاً مسوول این نارسایی رهبر ارکستر یا کارگردان است.
مجموعه «شهرزاد» با وجود استفاده از بناهایی با معماری زیبا، لباس های فاخر، اشیا صحنه خوش تراش و بازیگرانی ممتاز در بخش های مهم و تأثیرگذار با انتخاب نامتناسب برای ارتقا خود مانع تراشیده است که فیلمبرداری مهمترین آن است. فیلمبرداری قابل انتقاد هر دو فصل جای بحث بسیار دارد. هیچکس نمی تواند نقش بی بدیل مدیران فیلمبرداری در جریان تولید سینمایی و تلویزیونی را انکار کند. نتیجه آسان پنداری این امر خطیر آن می شود که در «شهرزاد» می بینیم. و غفلتی است که آقای فتحی به عنوان کارگردانی خبره و آگاه باید پاسخ دهند. با پایان فصل اول و شروع ناامید کننده فصل دوم و در مقایسه با دیگر بخشها می توان بدون درنگ اعلام کرد بزرگترین نقطه ضعف «شهرزاد» فیلمبرداری آن است.
من برای اثبات این ادعا ناچارم از تجربه سالها کار به عنوان مدیریت فیلمبرداری در سینمای ایران استفاده کنم و با تعریفی از شاخصه های اصلی آن ضعفها را مستدل کنم. اگر فیلمبرداری را خلق حجم از طریق نور بدانیم، اگر فیلمبرداری را نمایش زمان در مجازی به نام سینما بدانیم، اگر فیلمبرداری را مهندسی ساختار بصری فیلم بدانیم، و اگر فیلمبرداری را تجلی گاه همه هنرها بدانیم که با فوران آتشفشانی از رنگ و نور بر پرده تماشاگر را مسحور جادوی سینما می کند، به اهمیت آن در تولید هر نوع اثر سینمایی پی می بریم، و با توجه به این شاخصه ها و نقش خلاق مدیران فیلمبرداری می توانیم هنر بودن آن را رسمیت بخشیم و با کرنش صندلی مدیر فیلمبرداری را کنار کارگردان بگذاریم، و نام او را در میان سه یا چهار عنوان اول در تیترها بنویسیم. ضمن در نظر گرفتن این وجه هنری باید وظیفه بنیادین فیلمبرداری را دیدنی کردن تصویر بدانیم. یعنی فیلمبردار با استفاده از دوربین، وسایل نورپردازی و کاربرد توام فیزیک عدسی و دانش و مهارت به خلق چیزی می پردازد که تصویر می گوییم. اگر این تصویر با عناصر زیبایی شناختی پیوند یابد جلوه گاه مهارت بازیگران و دیگر دست اندرکاران هم می شود. تمام روشهای کلاسیک و مدرن نورپردازی برای رسیدن به این هدف ابداع و تکمیل شده اند.
اینها گفته شد که فقدان آن در «شهرزاد» را بررسی کنیم. در فصل اول «شهرزاد» [پلن] یا طرح و ایده برای شکل دادن به ساختمان بصری اثر وجود ندارد. فیلمبرداری با دیگر وجوه هماهنگ نیست. تداوم تصمیم وجود ندارد و در نتیجه نورها بدون هدف به صحنه ریخته اند. به ظرفیتهای منابع نور طبیعی توجه نشده و از نور مصنوع هم با تقسیم متوازن ارزشهای نور بهره گرفته نشده است. در نتیجه استفاده بی رویه از نور پر شدت با سایه روشن شدید و عدم استفاده از نور مکمل یا نرم کننده تلاش بازیگران را خنثی کرده و آسیب بر کلیت کار زده است. رابطه بین فیلمبرداری و دیگر اجزا تبدیل به پیوند فزاینده نمی شود. آنچه در صحنه رخ می دهد با آنچه باید دیده شود تناسب ندارد. در نتیجه نور از نما به نما تغییر می کند. در قطع نما به نمای دیگر [مود] یا حس و حال نور عوض می شود. و این چیزی است که تقریباً بر فصل اول حاکم است. شاید اینها مبتدیات فیلمبرداری و طرح آن مضحک باشد اما نقطه پرتابی است برای رسیدن به کمال. استفاده از منابع نور طبیعی و نور مصنوعی مانند لامپها، حبابها، آباژور، فانوس و شمع الهام بخش و راهگشای فیلمبرداری هستند.
آنها زاویه نور و درجه حرارت رنگی [کلوین] خود را تحمیل می کنند و رعایت آن بی شک به زیبایی تصویر و ایجاد فضای فیلم کمک می کند. فیلمبردار آگاه قبل از هر تصمیمی سعی در کشف فضای دیکته شده داستان می کند و بعد با استفاده از منابع گفته شده و طراحی صحنه و اشیا شروع به خلق آن می کند. بناها و خیابان ها و لباس های قدیمی همیشه برای مدیران فیلمبرداری وسوسه انگیز و اغواگر است. داستان «شهرزاد» در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ می دهد. دوره ای که چند دهه از ظهور برق در ایران گذشته، لوازم روشنایی هنوز ابتدایی هستند و نورهای حاصل محدود. اگر این محدودیت مطالعه و در فیلمبرداری «شهرزاد» رعایت می شد دیگر استفاده از نورهای پر شدت که به شکل افراطی در جای جای «شهرزاد» رایج است ضرورت نمی یافت. در برنامه ۲۶ شیرین از راهرو عبور می کند و وارد اتاق دیوان سالار می شود. در فضای سنگین پس زمینه تقریباً تاریک است. نور تابیده به چهره دیوان سالار از یک طرف شدید است و بخش دیگر در تاریکی مطلق. شیرین هم همین طور، با شروع ساز نوازی شیرین حس و حال نور تغییر می کند.
در نمای دو نفره تغییر نور چنان شدید است که تمام سخنان دیوان سالار در تاریکی گفته می شود و تلاش بازیگر نابود می شود و ایجاد احساس انزجار در ناخودآگاه تماشاگر کمترین نتیجه آن است و نشان از عدم کنترل فیلمبردار دارد و فراموشی اصل مهم دیده شدن را. در این نوع فیلمبرداری معماری در تاریکی فرو می رود و اشیا صحنه فراموش می شوند. در فیلمبرداری موزون و زیبا تمام این ریز نکته ها در نظر گرفته می شود. استفاده از نور مکمل یا نرم کننده [فیل لایت] اختلاف شدید نور و تاریکی را کاهش می دهد.
استفاده از نور زمینه یا [آمبیانس] جزییات صحنه و بنا را مرئی می کند. استفاده از ضد نور یا نور مقابل دوربین باعث برجسته شدن اشیا و اشخاص و ایجاد عمق میدان می شود. با مدرن ترین تفکر هم نمی توانیم از این اصول بدیهی و ابتدایی فرار کنیم. چون با گریز از آن در چاله ای می افتیم که مرگ تصویر و زیبایی را در پی دارد و هر دو فصل «شهرزاد» گرفتار آن است. اما عکس آن هم در همین مجموعه رخ داده است.
در برنامه ۲۷ فصل اول پس از دعوای قباد، شهرزاد و فرهاد در حیاط تنها می مانند. پسزمینه با نوری نرم روشن است. نمای آجری ساختمان با جزییات مشخص است. گلها و حوض به زیبایی دیده می شوند. نور تابیده از پنجره ها در تعادل با بقیه است. نور چهره بازیگران با زاویه درست و به اندازه است. ضد نور ریخته بر صحنه همه چیز را عمق بخشیده و نتیجه صحنه ای شده کامل و بی نقص و خوش نواخت که همه چیز در پیوند با هم به توازن می رسند که در این سریال بی سابقه است که با خواندن شعر و خلق رمانسی دلنواز بالاترین جلوه کارگردانی و بازیگری را به رخ می کشد و شاید در زمره بهترینها تا سالها بماند. کمال این صحنه مبین بحث قبلی من است.
اگر کل «شهرزاد» چنین بلوغی داشت، من چیزی جز تحسین نمی نوشتم. فصل اول با وجود مشکلات فراوان به دلیل صحنه های قابل قبول چون خیابان های شهرک غزالی، داخل ماشین ها و رابطه منطقی با پرده سبز و تصویر پسزمینه، کادربندی و انتخاب مناسب عدسی و به ویژه تلاش آشکار فیلمبردار برای ارتقا با اغماض نمره قبولی می گیرد و شاید به همین دلیل نام او در میان چهار عنوان اول می آید. اما شروع ناامیدکننده فصل دوم و ادامه آن تا برنامه نهم نشان از نزول و حتی نرسیدن به حداقل فصل اول را دارد. کادربندی نادرست حرکت های ناموزون، عدسی های غلط و اعوجاج گه گاه چهره ها، ناهنجاری نور و بی رمقی تصاویر در اندازه ای از به هم ریختگی است که بحث در مورد آن عبور از مبتدیات و ورود به بدیهیات است.
«شهرزاد» فصل اول با ویژگی چهره ترانه علیدوستی، لباسهای برازنده و چهره پردازی مناسب همراه با شخصیت پردازی پر جلوه آقای فتحی گاه چون نگاره ای اسطوره ای با گذر از زمان تبدیل به سنگواره ای پر رمز و راز می شد که می توانست سالها در خاطر ما بماند و ما را به عشق و امید بخواند. اما در فصل دوم از این «شهرزاد» خبری نیست. فیلمبردار خام دست با انتخاب عدسی و نور غلط و نزدیک شدن افراطی به صورت هم گریم را به رخ می کشد و هم زشتی تصویر را. نماهای ماسیده و آشفتگی قالب بر بسیاری از نماها صحنه های پذیرفتنی فصل اول را تحت الشعاع قرار داده و این سوال را ایجاد می کند که چرا کارگردان چیره دست ما تن به این تخفیف و سردرگمی داده است. ریشه این حقیر پنداری کجاست. آیا مثل تیمهای فوتبال که خوابیدن در غرور پیروزی های پی در پی موجب شکست بعدی آنها می شود در «شهرزاد» هم پیش آمده و موفقیت فصل اول «شهرزاد» کیفیت فصل دوم را دچار مخاطره کرده و به نازلترین سطح ممکن رسانده و بیخود نیست که نام فیلمبردار با سقوطی سوال انگیز از رتبه چهارم فصل اول به یازدهم رسیده و نام صداگذار، برنامه ریز و… بر او مقدم شده. مسوولیت تخفیف و نادیده انگاشتن این تخصص مهم و تأثیرگذار کیست. چه کسی مسوول حقوق معنوی میلیونها نفری است که میلیاردها به صندوق این سریال ریخته اند و کمترین حق و حرمت آنها تماشای اثری استاندارد است که با خودبینی از آنها سلب شده است.
برای پایان سخن من نامه نگاری خانم علیدوستی به رییس جمهور را تایید می کنم و پیشنهاد می کنم بابت جفایی که در بخشهایی از فصل دوم به دلیل نارسایی فیلمبرداری به ایشان شده یادداشتی هم به کارگردان بنویسند.
* مدیر فیلمبرداری و کارگردان سینمای ایران

شهاب حسینی  - مخالفت شوراى علمى بازبینى با پخش سریال «سرزمین مادرى»

 شورای علمی بازبینی سریال «سرزمین مادری» به رئیس صدا و سیما نامه  نوشت و در این نامه مخالفت رسمی خود را با پخش این سریال اعلام کرد.
 به گزارش«تابناک»، متن این نامه به این شرح است؛

 بسمه تعالی

جناب آقای دکتر علی عسکری
ریاست محترم سازمان صدا و سیما

با سلام؛
عطف به نامه‌ی قبلی و مشکلات پیش آمده در خصوص سریال «سرزمین مادری» به اطلاع می رساند، علیرغم همکاری شورای بازبینی و مشاهده تمام بخش های سریال و اعمال حسن نیت جهت رفع معضلات، متأسفانه مصاحبه های غیرکارشناسانه برخی از مدیران و هم چنین کارگردان سریال مذکور نه تنها کار پیش نرفته بلکه دردسرهای تازه ای نیز به کار افزوده شده است و مشکلات را دو چندان کرده است.

شورای بازبینی ضمن تأکید مؤکد بر رعایت دقیق بند بند مفاد بیانیه ی ده ماده ای و اجرای منویات و مواد و اعمال آن در سریال پیش از پخش با توجه به شرایط حاصله و موجود، پخش آن را به صلاح نمی داند.

از سوی دیگر بسیار ضروری و واجب می داند که هر چه سریعتر کارگردان مذکور مراتب اعتذار و عذرخواهی خود خویش را نسبت به مسائل پیش آمده رسماَ در سیما ابراز دارد. لازم به توضیح است که تا کنون اکثر مدیران در جهت رفع مشکلات با حضور مستقیم و غیر مستقیم، رسماَ و تلویحاَ مراتب اعتذار خود را از باب همدلی و وفاق ملی و حفظ مصالح نظام اعلام داشته ولی ایشان هیچ گونه همکاری در این خصوص نداشته است.

شورا بر خود واجب می داند مراتب سپاسگزاری خود را از جناب آقای میرباقری قائم مقام سازمان و جناب آقای کرمی مدیر سیما فیلم به پاس حسن نیت و همکاری های صمیمانه اعلام دارد.
به پیوست، ۹ بند تذکرات و پیشنهادات این شورا عیناَ جهت استحضار و یاد آوری به حضور جنابعالی و ملت بزرگ ایران، به ویژه شهروندان عزیز لر، ارسال می‌گردد.

مخالفت شوراى علمى بازبینى با پخش سریال «سرزمین مادرى»

بنا بر این گزارش، ۹ بند تذکرات و پیشنهادهای شورای علمی بازبینی سریال مذکور که قبلاَ برای رئیس صدا و سیما ارسال شده بدین شرح است:

۱٫ پخش نشدن این سریال، کم هزینه‌ترین اقدام از نظر فرهنگی و اجتماعی است و هنوز هم یک پیشنهاد جدی از سوی شورای بازبینی است؛ منتها به شرط لحاظ اصلاحات و اضافاتی که در بندهای دیگر می‌آید، پخش آن می‌تواند مورد موافقت مشروط قرار گیرد. این پیشنهادها معطوف است به بازگرداندن اعتماد جامعه بختیاری به سازندگان این سریال و باور ایشان به حسن نیت و حسن عمل آنان؛ حسن نیت و حسن عملی که ان شاء الله به اصلاح این سریال محدود نگردد و شاهد اقدامات بعدی برای تقویت روح برادری باشیم.

۲٫ شورای بازبینی تأکید دارد که به منظور ایجاد باور به حسن نیت و تفاهم و همدلی هرچه بیشتر و حسن اعتماد مخاطبان و از بین بردن زمینۀ واکنش های اجتماعی قبلی، نام سریال تغییر یابد که در این خصوص عنوان «شکوه ماندگار» یا عناوین دیگر پیشنهاد می‌گردد.

۳٫ در کلیه قسمت‌های این سریال نام «بختیاری» از شخصیت منفی سریال حذف شود که البته در بازبینی نسخه اصلاح شده سریال مشاهده شد که این توصیه در کلیه قسمت ها به جز قسمت سیزدهم تاکنون اعمال شده است.

۴٫ از آنجا که در چهار قسمت پخش شده سریال در سال ۹۲ ظلمی در حق سردار اسعد بختیاری روا داشته شده است باید به نوعی از این سردار ملی اعاده حیثیت گردد و جبران مافات شود. لذا مقرر دارید سه سکانس به سریال اضافه گردد.۱- در بیان جنایات رضاشاه فقط به قتل دکتر ارانی اکتفا نشود بلکه در قالب دیالوگ یکی از شخصیت‌های محبوب و مثبت سریال (مثلا دایه اردکانی) گفته شود که: «اعتراضات مردمی در مسجد گوهرشاد مشهد به خاک و خون کشیده شد و پیشگامان مشروطه مثل فرزند سردار اسعد بختیاری در همین زندان قصر تهران کشته شدند». ۲- در سکانسی یک شخصیت مثبت و محبوب مثلاٌ حکیم السلطنه به رهی بگوید: «کمال الملک یک تابلو معروف دارد به نام پرتره سردار اسعد بختیاری که جزو پنج اثر ماندگار اوست. کمال الملک عکس هرکسی را نمی کشید. این تابلو را تمرین کن که هم کار کمال الملک را یاد بگیری هم اخلاقش را». ۳- در سکانسی که رهی در کنار خیابان نقاشی‌های خود را می‌فروشد، پرتره سردار اسعد اثر کمال الملک هم با جلوه های کامپیوتری اضافه گردد.

۵٫ در این سریال تنها ظلم رضاشاه را قتل دکتر ارانی در زندان عنوان می¬کند در حالی که در دوره پهلوی اول شاهد قیام¬های مردمی در مناطق مختلف از جمله قیام عمومی بختیاریها در سال ۱۳۰۸ ش با شعار لا اله الا الله هستیم که در بیانات مورخ ۲۶ اسفند ۹۲ مقام معظم رهبری نیز به این قیام و رشادت علیمردان خان بختیاری اشاره صریح صورت گرفت. جا دارد اولاً یک سکانس به فیلم اضافه شود و در ردیف جنایات رضاشاه به قیام بختیاری‌ها در سال ۱۳۰۸ ش و دستگیری و اعدام سران بختیاری از جمله علیمردان خان اشاره شود. ثانیاً موضوع ساخت سریال علیمردان خان که از سوی مسئولان صداوسیما وعده داده شده، تسریع و روند تخصیص بودجه آن مشخص گردد و وضعیت پیشرفت پروژه به اطلاع افکارعمومی رسانده شود.

۶٫ در نسخه اصلاح شده که مورد بازبینی این شورا قرار گرفت، به جای «بختیاری» از عنوان «بهادری» برای خانواده شخصیت منفی سریال استفاده شده است. این نام به دلایل مختلف یادآور بخشی از هویت جامعه بختیاری است. اگر از شباهت آوایی واژگان بهادروند و بهادری و بهداروند با واژه بختیاری که مورد اشاره مینورسکی و… بوده و لقب «سردار بهادر» که به دو تن از سرداران بختیاری عصر مشروطه تعلق دارد بگذریم، شباهت این نام با نام طایفه بهادری در طایفه شهنیِ هفت لنگ در مسجد سلیمان و نیز فامیل بهادری در طایفه چهارلنگ الیگودرز نیز مزید بر علت در مخالفت با این امر است. لذا پیشنهاد می شود از نام دیگری به جای بهادری استفاده شود که تناظری با نام طوایف بختیاری نداشته باشد.

۷٫ قبل از پخش سریال، طی نشست‌های رسانه‌ای با حضور اعضای همین شورا یا چند صاحب نظر فرهنگ و تاریخ بختیاری، موارد اصلاح شده در سریال تذکر داده شود و نیز بخشهایی از نقش بختیاری‌ها در صیانت از ایران و جانفشانی آنان برای ایران برای هموطنان مطرح گردد.

۸٫ با توجه به موارد پیش آمده و جریحه دار شدن افکارعمومی منطقه بختیاری و به منظور حفظ اتحاد ملی و انسجام اسلامی، هرچه زودتر فرصت های تلویزیونی به بختیاری ها داده شود تا آنان نیز بتواند مظاهر، جلوه ها و شاخص‌های فرهنگی و هنری و تاریخی خود را که همواره در خدمت مملکت بوده، از طریق صداوسیما منعکس نمایند.

۹٫ هرچه زودتر نام شبکه استانی «جهان بین» که نام تپه ماهوری کوچک در حوالی شهرکرد است به «زردکوه» که مرتفع ترین قلۀ سلسله جبال زاگرس و سرچشمه دو رودخانه بزرگ کارون و زاینده رود است و دارای نقش مهم و کلیدی در فرهنگ و اقتصاد و تاریخ استان بوده و هست، تغییر یابد.
علاوه بر این، در دیدار هیأت با آقاى میرباقرى، معاون سیما، ایشان تعهد دادند که سریال على مردان خان از شبکه استانى به سیمافیلم منتقل و ساخت آن با بودجه ویژه و با نظارت علمى دانشمندان بختیارى مسلط به موضوع شروع شود و کارگردان سریال سرزمین کهن هم عذرخواهى کند.

با احترام
شورای بازبینی

شهاب حسینی  - ماجرای دنباله‌دار پخش «سرزمین مادری» ادامه دارد

 سریال «سرزمین مادری» به کارگردانی کمال تبریزی که بنا به اعلام کارگردان  قرار بود از 14 مهرماه روی آنتن شبکه سه سیما برود، باز هم پخش نشد.

  

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، چندی پیش کمال تبریزی اعلام کرد که بالاخره بعد از  مشکلات پی در پی که برای سریال «سرزمین کهن» به وجود آمده بود، این سریال از 14  مهر ماه با نام جدید «سرزمین مادری» روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود و حتی آنونس جدید آن هم توسط کمال تبریزی منتشر شد؛ اما از آنجا که حواشی سریال هنوز تمام نشده است، جمعه 14 مهر نه تنها این فیلم در ساعت مقرر پخش نشد بلکه تاکنون علت عدم پخش آن هم از سوی مسئولان سیما عنوان نشده است.

برای پیگیری این ماجرا در تماسی تلفنی با روابط عمومی شبکه سه سیما علت عدم پخش سریال «سرزمین مادری» را جویا شدیم که با جمله‌ای با مضمون «حالا پخش می‌شود!» مواجه شدیم و بعد که منظور را از او خواستیم ما را به مدیر گروه فیلم و سریال این شبکه ارجاع داد که متاسفانه مدیر این گروه نیز پاسخگوی ما نشد. همچنین چندین بار با کمال تبریزی تماس گرفتیم که متاسفانه موفق به صحبت با او نشدیم.

پخش سریال «سرزمین مادری» یا همان «سرزمین کهن» از دی ماه ۱۳۹۲ از تلویزیون شبکه سه ایران آغاز شد که در آن زمان با استدلال‌هایی با تأخیر روبرو شد تا برخی صحنه‌های آن دوباره فیلمبرداری شود؛ که نهایتا ۳ بهمن ۱۳۹۲ روی آنتن رفت. اما پس از پخش چهار قسمت از سریال، سوء برداشت از تحریف تاریخ ایل بختیاری، موجی از اعتراضات در مناطق بختیاری‌نشین، در استان‌های خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و لرستان و همچنین شخصیت‌های تأثیرگذار این قوم را در پی داشت.

با وجود همه شرایط پیش آمده برای این سریال باید دید که آیا واقعا «سرزمین مادری» رنگ آنتن تلویزیون را خواهد دید یا خیر!

شهاب حسینی، علی شادمان، آرش مجیدی، حسین محجوب، بیتا فرهی، جعفر دهقان، ثریا قاسمی، پرویز پورحسینی، هنگامه قاضیانی، محسن تنابنده، الهام حمیدی، فرهاد قائمیان، امیر آقایی و... از بازیگران این سریال تلویزیونی هستند.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت آخر فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 فصل دوم سريال ِ "شهرزاد" تموم شد! فصلي كه كاملا بي خود و بي جهت  ساخته شد!! بريم ببينيم تو اين قسمت چه اتفاق هايي، چرا افتاد؟

 اول از همه برسيم به قتل بلقيس! باز هم تكرار مي كنم، چرا؟؟ چرا بايد اين كاراكتر كشته  مي شد؟ چرا انقدر زود فهميديم قاتل كيه؟ الان دلمون رو به چي خوش كنيم براي فصل  بعد؟؟ مثلا اگر طوري مي شد كه هم به نصرت شك مي كرديم و هم به اكرم جالب تر مي شد و اينكه نمي گفتن تو اين فصل كي كشته و هي بهمون كلك مي زدن! به اين ميگن داستان نويسي ِ ناب كه البته وقتي سريع بخواين داستان ِ هزار تا شخصيت ِ بي هدف رو به سر برسونين، نمي تونين چنين داستاني طراحي كنين.

الان نكات مهم براي فصل بعدي چيه؟؟ بايد ببينيم شيرين چي مي شه؟ اون كه تا الان ديوونه شده بود چون باباش مرده بود. حالا هم كه عمه ش مرده و يه دور هم مي خواد براي مُردن ِ اون غصه بخوره و ديوونه بشه. چنان شخصيت خوبي كه تو فصل اول مخاطب مشتاق بود ببينه چه كار مي كنه و چه كلكي تو ذهنش داره، تبديل شده به يه اسم كه الكي شخصيت ها اونو بهونه مي كردن تا داستان رو با اهميت نشون بدن؛ در حالي كه اصلا اينطور نبود و من ِ مخاطب از اين شيرين ِ جديد خسته شده بودم و دوس داشتم برگرده به همون موقعي كه نويسنده مي دونست داره چي كار مي كنه.

از قباد هم كه نگيم بهتره. طبق معمول با دو تا داد و بيداد سر و ته شخصيت ِ بلاتكليف ش رو سر آوردن. الان براي چي بايد منتظر فصل بعد و قباد باشيم؟ كه به شهرزاد برسه؟ (كه مي دونيم نمي رسه). چه چيزي در انتظار اين شخصيت هست؟ حالا هم كه بلقيس نيست اما در عوضش هيچ كس ديگه اي هم نيست! رقباي بزرگ آقا رو كه همون قسمت اول سر به نيست كردن و فقط مونده بهبودي. يعني كل سيزن بعدي بايد شاهد به هم پريدن هاي اين دو تا باشيم؟؟ نه، متشكرم!!

از اونجايي كه معلومه داستان ِ فرهاد جديه. ديديد كه صحنه هايي از فصل سوم رو نشون دادن كه شهرزاد داره خاك مي ريزه رو سرش. اين يعني فرهاد مي ميره، ها؟؟ سر همين جريانات سياسي؟؟ آيا احمقانه نيست؟؟ نمي دونم، اصلا داستان هاي اين فصل انقدر نچسب بودن، انقدر بد نوشته و اجرا شدن كه اصلا علاقه اي ندارم بدونم براي فرهاد و وسوسه هاي جنبشي ش چه اتفاقي مي افته. درسته كه از همون اول سياسي بوده اما از اونجايي كه نويسنده خواسته يا ناخواسته قباد رو شخصيت اول كرده، داستان ِ فرهاد از حاد بودنش در اومده و احمقانه شده. دو داستان كاملا جدا كه اگر هر كدوم تكي براي خودشون بودن جذاب بودن اما در اين سريال، داستان قراره در مورد شهرزاد باشه. كه البته در اين فصل راجع هر كسي بود جز شهرزاد.

شهرزاد تو اين فصل عملا هيچ نقشي نداشت. شده بود ورد زبون ِ قباد تا هر وقت كم مي آورد، اسمشو به زبون بياره تا به مخاطب يادآوري كنه سريال در مورد كيه و چيه. كاملا خنثي و بي ربط. اصلا انگار ترانه هم دوس نداشت نقششو. از اون نقش اول ِ حاضرجواب ِ قوي رسيد به زني كه تاب مي خوره بين شوهرش و بچه ي اون يكي شوهرش. هرازگاهي هم بهمون يادآوري مي شه كه خيلي دكتر خوبيه. همين.

قراره داستان ِنصرت رو داشته باشيم تو فصل بعد؟؟ الان نصرت به كجا مي رسه؟ چرا انقدر همه ي كاراكترها بلاتكليفن؟

اصلا ديالوگ ها هم ضعيف هستن. شما (زبونم لال!) مقايسه كنين با "مدار صفر درجه". چقدر تفاوت، چقدر كيفيت اين ديالوگ ها سخيف و بد هست؟ اون صحنه ي دردودل ِ شهرزاد و هاشم مي تونست خيلي خيلي بهتر و تاثيرگذارتر باشه اما نبود. ديالوگ هاي خشك و بيروح. عشقي كه فقط ازش شنيديم. و اينكه مي خواستن داستان هاشم و بلقيس رو ربط بدن به شهرزاد و فرهاد؟؟؟ چرا؟؟ شهرزاد چرا حس مي كنه كلي سختي كشيده تا به عشقش برسه؟

در مجموع اين فصل بسيار حوصله سر بر و يكنواخت بود. يه خط داستاني بيخودي كِش مي اومد و نقش هاي جديد خيلي بي هويت و تك بعدي بودن. ما هنوز با كاراكترهاي اصلي ارتباط كامل برقرار نكرديم و نويسنده مي خواد ١٠ تا بيشتر رو در ١٥ تا اپيزود براي ما معرفي كنه. واقعا اينطوري نمي شه!

نظر شما در مورد اين قسمت، اين فصل چيه؟ به نظرتون فصل بعد داستان چطور پيش مي ره؟ آيا اصلا علاقه اي دارين تا يه فصل ديگه ببينيد؟ 

 

شهاب حسینی  - فیلم "برادرم خسرو" به زودی در شبکه نمایش خانگی

 فيلم سينمايى "برادرم خسرو" به كارگردانى احسان بيگلرى و تهيه كنندگى سعيد ملكان كه در اكران مورد توجه مخاطبين قرار گرفت اوايل آبان ماه وارد شبكه نمايش خانگى مى شود.

 شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی و بیتا فرهی بازیگران این فیلم سینمایی   هستند.
در خلاصه داستان "برادرم خسرو" به قلم احسان بیگلری و پریسا هاشم پور آمده است: خسرو که مبتلا به اختلال دو قطبی است باید مدتی را در خانه برادر خود سپری کند.

شهاب حسینی  - ایفای مجدد نقش شهید بابایی در سریال " کارگاه ۴۸ "

نگارش سریال "کارگاه ٤٨" به نویسندگی رسول صانعی به پایان رسیده است و لوکیشن اصلی این سریال پایگاه هوایی شهر اصفهان است.
این سریال بيست و پنج قسمتی درباره تولید قطعه‌ای مهم از هواپیمای F14 است که یکی از مهمترین هواپیماهای جنگنده در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق بود. پیشتر این سریال به تهیه کنندگی حمید آخوندی وارد مرحله پیش تولید نیز شده بود، اما بعد از درگذشت او هنوز تهیه‌کننده‌ای برای "کارگاه ٤٨" انتخاب نشده است.
ماجرای سریال از این قرار است که یک جوان مخترع از اهالی نجف آباد اصفهان موفق به ساخت این قطعه می‌شود و کشور را از بحرانی استراتژیک نجات می‌دهد. این قصه از روی واقعیت نوشته شده است، اما بنا به مقتضیات درام بخش‌هایی به آن اضافه شده است.
ماجرای "کارگاه ٤٨" به سالهای ٦٠ تا ٦٤ برمی‌گردد و با شهادت شهید بابایی به پایان می‌رسد. همچنین با شهاب حسینی که پیش‌تر در سریال "شوق پرواز" در نقش شهید عباس بابایی به ایفای نقش پرداخته بود، برای بازی در این سریال هم دعوت به همکاری شده است و در اصل تولید این قطعه از هواپیمای F14 زیر نظر شهید بابایی صورت می ‌گیرد.

شهاب حسینی  - توضیحات تهیه‌کننده "شهرزاد" درباره افت کیفیت فصل دوم این مجموعه

 تهیه‌کننده سریال شهرزاد در توضیح دلیل افت کیفیت این مجموعه در فصل دوم،  آن را با سریال Game of Thrones مقایسه کرده است.

 به گزارش زومجی به نقل از سینمادیلی، سریال شهرزاد قطعا یکی از محبوب‌ترین  سریال‌های ایرانی طی سال‌های اخیر است که این روز‌ها فصل دوم آن به قسمت‌های  پایانی نزدیک می‌شود. یکی از مواردی که از ابتدای پخش فصل دوم سریال شهرزاد به آن پرداخته شده، موضوع افت کیفیت سریال در مقایسه با فصل اول است. حال در جدید‌ترین اخبار سینمای ایران، محمد امامی، تهیه‌کننده سریال، در مصاحبه‌ای که با مجله همشهری جوان داشته، این افت کیفیت را پذیرفته است. وی همچنین شهرزاد را با سریال Game of Thrones مقایسه کرده و گفته که حتی سریالی مثل بازی تاج و تخت هم گاهی دچار افت شده، اما در فصل بعدی، این افت را جبران کرده است و این اتفاقی است که قرار است برای شهرزاد هم رخ بدهد و در فصل سوم، شاهد سریال بهتری خواهیم بود. امامی در این مورد گفت:

من خیلی اهل اینکه بگویم همه‌چیز در سطح عالی پیش می‌رود نیستم، اما باید این را بگویم که همه‌چیز خیلی آگاهانه پیش می‌رود. هیچ چیزی از سر اجبار نیست و ما هم سریال را از سر اجبار تولید نمی‌کنیم. شما اگر به سریال‌های بزرگ دنیا هم نگاه کنید، گاهی ممکن است شاهد یک فصل افت باشیم و پس از آن سریال در فصل بعدی احیا شود. مثلا سریال بازی تاج و تخت در فصل چهارم دچار افت شد، اما در فصل پنج سازندگانش آن را احیا کردند و شاهد شکسته شدن رکورد‌های متعددی توسط این سریال بودیم. حال ما هم باید به آینده نگاه کنیم و در فصل سوم سریال شهرزاد، ایراد‌های فنی، گرافیکی، محتوایی و پخش را برطرف کنیم. 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت چهاردهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 از اونجایی که قسمت قبل قباد خیلی توش نقش داشت، گفتم با این قسمت یه  جا بگیم!

 1) اول از همه خداروشکر که خانواده ی شهرزاد و فرهاد رو کلا کم نشون دادن! اون صحنه   ی فرهاد و قباد جالب بود. فقط این فرهاد همچنان برای من غیرقابل هضمه که چرا این بشر  موقع ناراحتی، موقع خوشحالی، موقع افتخار کردن...هر چی، فقط بلده، عینکشو جا به جا کنه. آخه این چه کاراکتریه!؟

2) اینکه شهرزاد به فرهاد گفت که همه مثل تو نیستن که بفهمن دوباره نشانی بود بر اینکه نشون بدن چقدر خفنه فرهاد و چقدر با فهم و شعوره فرهاد و چقدر بی شعوره قباد و اینها. بس نیست؟ الان این شخصیت ها فقط شدن همین؟ الان چرا اسم سریال شهرزاده؟ چرا انقدر شهرزاد منفعله؟ الکی یه خط داستانی فمینیست گونه دادن بهش که مثلا بگن طرف خیلی از زمان خودش جلوتر بوده. خب که چی؟ چرا پس کاری برای اون زن ِ بدبخت شاپوری نمی کنه؟

3) وقتی می خواین سریالی که قرار بوده تو یه فصل تموم بشه رو ادامه بدین، باید کاراکترهای جدیدی رو معرفی کنین. یکی از نمونه های خوبش، بلقیس بود که کلا داستان رو رو دستش گرفت. اما شاپوری خیلی بی ربطه. هر جا لازم باشه می یاد یه تلنگری به قباد می زنه و می ره. مثلا جوری نیست که یه دسیسه ای رو در طول سریال سرهم کنه و یه دفعه بیاد دستش رو رو کنه! نه یه شخصیت تک بعدی که فقط بلده عینه این فیلم های قدیمی زنش رو کتک بزنه و ما هم باید بدمون بیاد ازش (که می یاد) اما فقط همین. اصلا شخصیت جالبی نیست.

4) البته از شخصیت امیر جعفری نفرتم این دفعه بیشتر شد. قصد نویسنده هم همین بوده دیگه درسته؟؟ چون واقعا خیلی رفتارش حال به هم زن بود. حالا به نظر شما صابر به حرف می یاد؟

5) قباد هم کلا تو دنیای خودشه. هنوز عاشقه ی بی چون و چرای شهرزاده. حالا این دوئلشون با فرهاد به کجا می رسه معلوم نیست. اوه، چرا معلومه، فرهاد برنده می شه!!

6) اکرم شخصیت جالبی برام بود تو فصل اول. داستانش حتی به جا بود اما اینجا به نظرم زیادی بود. می دونین، ایراد این فصل اینه که می خوان بیشتر از شخصیت های فرعی بگن. بابا، شما از شخصیت های اصلی یه کم بگو. کی بودن، چطوری رسیدن به اینجا. فلش بک؟ در عوضش 10 دقیقه فقط در مورد اکرم صحنه داشتیم می دیدیم. به نظرتون اکرم چی کار می کنه؟ ممکن هست که تبدیل بشه به یه مهره ی خیلی مهم؟! بعید هم نیست! فکر نمی کنم به این راحتی ها دست برداره از این خاندان!

7) بلقیس هم که مُرد! چرا آخه؟! الان دوباره برگشتیم سر نقطه ی اول که!! کی به نظرتون کشتش؟ اکرم؟ نصرت؟!

8) شیرین به نظرتون داره خوب میشه؟ یه جوری بود قیافه اش، انگار هنوز یه کم ناخوش بود! ممکنه برگرده با قدرت و همه رو بشونه سر جاشون؟! خدا کنه اینطوری شه! (ببینید سریال چطور شده که خدا خدا می کنی شخصیت منفور برگرده!!)

+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟

شهاب حسینی  - آغاز پخش "سرزمین کهن" با نام جدید "سرزمین مادری" از 4 مهر

 سریال "سرزمین کهن" ساخته کمال تبریزی با نام جدید "سرزمین مادری" از  جمعه ۱۴ مهر روی آنتن شبکه سه سیما می رود.
 سریال "سرزمین کهن" ساخته کمال تبریزی که پیش از این بارها گفته شده بود فصل پاییز  روی آنتن می رود بالاخره به زمان پخش نزدیک شد
این سریال از جمعه دو هفته دیگر ۱۴ مهرماه روی آنتن شبکه سه سیما می رود. البته نکته  جالب در تیزر سریال این است که نام آن "سرزمین مادری" نوشته شده است.
پیش از این سه قسمت از این سریال پخش شده بود و با سوءتفاهم هایی که پیش آمده بود ادامه آن روی آنتن نرفت. همچنین تا اردیبهشت امسال تولید و ضبط فاز سوم سریال به طول انجامید.
فاز اول این سریال که محصول شبکه سه سیما است در دهه ٣٠ می‌گذرد، فاز دوم در دهه ٤٠ و فاز سوم در دهه ٥٠. تغییر زمانی حدود بيست سال از فاز یک تا سه باعث شده تا بعضی از شخصیت‌های سریال در فاز سه تغییر کنند. آرش مجیدی، سعید راد، پریوش نظریه، گلچهره سجادیه، حسین مهری و ... از جمله این بازیگران هستند.
از دیگر بازیگران این سریال می‌توان به: شهاب حسينى، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، حسن پورشیرازی، فرشته صدر عرفایی، جعفر دهقان، امیر آقایی، شبنم قلی خانی، الهام حمیدی، ثریا قاسمی، علی شادمان، پژمان بازغی، هنگامه قاضیانی، میترا حجار، پرویز پورحسینی، حسین محجوب، بیتا فرهی، هومن سیدی، مهرداد ضیایی، لیلا زارع، آشا محرابی، محسن تنابنده، جواد عزتی، رسول نقوی، شیوا بلوچی، متین حیدرنیا، امین رحیمی، درشن سینک، بهرام کمیجانی، فریبرز گرم رودی، آرش مجیدی، پریوش نظریه،‌مهران رجبی و... اشاره کرد.

شهاب حسینی  - پایان فیلمبرداری فیلم تازه ی شهاب حسینی در سمت کارگردان   

 شهاب حسینی ساخت تازه ترین فیلمش که با پروانه ویدیویی ساخته شده با  عنوان «مقیمان ناکجا» را به پایان رساند. فیلمبرداری «مقیمان ناکجا» همزمان با  اواخر روی صحنه بودن نمایش «اعتراف» آغاز شد و در مدت زمانی کمتر از یک  ماه و ۳۱ جلسه فیلمبرداری به پایان رسید.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» آرمان درویش بازیگری که با فیلم ویدیویی «چهارشنبه» معرفی شد و یک کمدی-تراژدی سینمایی با اشارات پررنگ سیاسی با نام «کمدی انسانی» را آماده اکران در گروه سینمایی آزادی دارد، بازیگر اصلی فیلم است.

پریناز ایزدیار بازیگر کاراکتر «شیرین» در «شهرزاد» هم ایفاگر نقش اصلی زن «مقیمان ناکجا» است. احمد ساعتچیان، غزاله نظر و ناهید مسلمی دیگر بازیگران فیلم هستند.

«مقیمان ناکجا» با اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» امانوئل اشمیت فرانسوی ساخته شده است. مدیریت فیلمبرداری را علی قاضی فیلمبردار «ابد و یک روز» که امسال «ویلاییها» را روی پرده داشت، انجام داده است.

داستان فیلم که بخش عمده سکانسهای آن داخلی است درباره جوانیست که به ناگاه وارد یک مهمانسرا میشود؛ مهمانسرایی غریب که معلوم نیست کجاست اما هرچه بیشتر بر مختصات مهمانسرا تأمل می‌شود بیشتر آشکار می‌شود که جوان در جایی  بین مرگ و زندگی قرار گرفته است.

شهاب حسینی که پیشتر یک درام سینمایی با نام «ساکن طبقه وسط» را ساخته بود که به غیر از قرارگیری در فهرست فیلمهای پرفروش۹۳ از جمله آثار پرمخاطب شبکه خانگی هم بوده، خود تهیه‌کنندگی «مقیمان ناکجا» را برعهده داشته و هیچ بعید نیست که با تبدیل پروانه اثر از ویدیویی به سینمایی فیلم در جشنواره سی و ششم فجر رونمایی شود.