شهاب حسینی  - آغاز فیلمبرداری فیلم «لابیرنت» + عکس از پشت صحنه

در حالی که پیش تر از ساره بیات و شهاب جسینی به عنوان بازیگران فیلم «لابیرنت» امیر حسین ترابی یاد شده بود، امروز پژمان جمشیدی به عنوان دیگر بازیگر این فیلم معرفی و اعلام شد که فیلمبرداری «لابیرینت» به تازگی در تهران آغاز شده است.

پژمان جمشیدی که امسال فیلم‌های «لونه زنبور» و «تگزاس» با بازی او در سینماهای کشور به نمایش درآمد، به تازگی بازی اش در فیلم «ما همه با هم هستیم» کمال تبریزی به پایان رسیده و جدیدترین بازیگری است که حضورش در «لابیرنت» قطعی شده تا در این فیلم برای اولین بار با شهاب حسینی و ساره بیات همبازی شود. به جز این سه بازیگر حضور غزاله نظر هم در این فیلم قطعی شده است.

فیلمبرداری «لابیرنت» که مضمونی اجتماعی دارد پس از مدتها دورخوانی و تمرین به تازگی در تهران آغاز شده و کارگردانی آن را امیر حسین ترابی بر عهده دارد.


وبلاگ - بحث و گفتگو درباره فصل نهایی سریال "شهرزاد"

 سلام به‌ دوستان خوب وبلاگ!
 چند وقتی یه سری مشکلات شخصی باعث شد نتونم به وبلاگ سر بزنم. اما  حالا اومدم تا با هم راجع تمام شدن سریال شهرزاد حرف بزنیم! آماده این؟؟
 
 اول‌ از همه بگم که من ۹۸‎٪ مطمئن بودم قباد رو‌ می کشن. هرچقدر هم که قباد به نظر ما  خاکستری بیاد، هر چقدر هم که فرهاد این اواخر فرهاد فصل اول‌ نبود، هر چقدر هم شهرزاد سر دو راهی مونده بود، باز هم شخصیتی که به عنوان خاکستری نوشته شده از همون‌ ابتدا، آخر یا می ره زندان یا می‌میره.
البته لحظاتی بود که فک می کردم شاید نویسندگان خلاقیت به خرج بدن و مثلا آدم خوب رو اینبار بکشن اما‌ خب اینطور نشد.
احتمالا خود نویسندگان هم فک نمی کردم قباد به شخصیتی این چنین خاکستری تبدیل بشه که باعث بشه مخاطبین از اینکه دوستش دارن از خودشون بدشون بیاد! این دقیقا مصداق عبارت انگلیسی هست که hate loving you. شاید هم‌ فکرشو می کردن و انتظار این ری اکشن ها رو داشتن. در هر‌ صورت، فک نمی کنم تو‌ هیچ ورژنی قباد زنده می‌موند.
اما باید اعتراف کنم که قسمت آخر از تمامی قسمت های این فصل بهتر بود. اکشن‌بود، احساسی بود؛ همه جوره یه سر و گردن بالاتر بود.
اینکه چطور همه چیز سر اومد هم.... باید بگم شیرین تو قسمت آخر دوباره یادمون انداخت که چرا ازش بدمون می‌اومد!! نکته ی دیگه اینکه این شیرین همچین قباد رو آدم بده کرده بود که انگار‌ قباد‌ تو‌ زیرزمین حبسش می کرده و شکنجه ش می داده!!! اون‌ قبادی که ما دیدیم از شروع سریال، فقط به شیرین محل نمی داد! درست همین هم می تونه خیلی تو‌ روحیه ی آدم خیلی تاثیر بگذاره اما اینکه شیرین چنین کینه ای به دل‌ بگیره و بخواد حتی قباد رو بکشه به نظرم‌ بی انصافیه. مخصوصا اینکه بیشتر این بدبختی ها از صدق سری باباش بود. خلاصه که شیرین حرصمونو در آورد قسمت آخری و‌‌ به قول یکی از کامنت های ایسنتا، آقای فتحی قباد رو کشت تا پسر خودش ارباب خونه بشه :))
 
به فرهاد هم کاری ندارم چون چندین بار گفتم نمی‌دونم چرا انقدر شخصیتش تغییر کرد. چرا یهو انقدر میل به شهید شدنش‌‌ زیاد‌ شد. حتی اون‌موقع که با اون‌ دختره بود، مهم‌ترین چیز براش اول عشق بود بعد سیاست. حالا این اواخر خیلی دیگه بیش از حد از قالب خودش در اومده بود. شاید به همین خاطر بود که خیلی ها به سمت قباد متمایل شدن چون فرهاد اون فرهاد همیشگی ش نبود.
اینکه خواهر شهرزاد آخر‌سر نفهمید که چرا شوهرش «خودکشی» کرده پایان جالبی نبود؛ اما خب از طرفی گواهی حال خیلی از زنان مملکت هست که از خیلی چیزها بی خبرن یا حتی اگه با خبر هم باشن باز هم پای شوهرهای خیانتکارشون‌ می مونن. شاید نویسندگان می‌خواستن تضاد بین شهرزاد و‌ خواهرش رو نشون بدن.
 
و‌ اما می رسیم به غم انگیز ترین صحنه ی کل سریال! لحظه ی مرگ قباد خیلی غم انگیز بود. با اینکه همه کم‌ و بیش می دونستیم اتفاق می افته اما باز هم دیدنش سخت بود؛ ‌ چقدر شهاب خوب بود. تا اونجایی که ذهنم یاری می کنه تو فیلمی نبوده که اینطوری لحظه ی مرگ شخصیتش به تصویر کشیده بشه و چقدر شهاب خوب بازیش کرد. همیشه گفتم باز هم می گم، سبک بازی شهاب با همتایای خارجی ش برابری می کنه. تک تک جزییات صورتش، حرکات بدنش. همه اصلا از سطح سینمای ایران بالاتره.
البته از حق نگذریم ترانه هم تو اون صحنه خوب بازی کرد. واقعا می شد احساسات عمیق شهرزاد رو‌ دید. شهرزاد این قسمت رو دوس داشتم. خودشم می دونست که باید از قباد بدش بیاد اما نمی تونست عشق رو‌ هم پنهان کنه. عشقی که تمام این مدت انکارش می کرد اما همه می دونیم که وجود داشت.
حالا برسیم به این تئوری هایی که دوستان دارن!!
اینکه همه ی اینا خواب بوده و قباد زنده س و اینا!!
من که بعید می‌دونم ادامه پیدا کنه. فک می کنم مردم بیش از حد از این پایان ناراحتن و‌ دوست دارن رسیدن حق به حقدار رو ببینن!
اما به نظر من شدنی نیست.
از نظر من این پایان منطقی ای برای قباد بود. اما از لحاظ احساسی؟ نه می‌تونستیم قباد رو‌ ببخشیم؛ شهرزاد هم‌ می تونست. حتی شیرین. به نظر من می شد.
نظر شما چیه؟؟

وبلاگ - نقد و بررسی چند قسمت اخیر فصل سوم "شهرزاد" توسط هواداران

 سلام به دوستان همیشگی وبلاگ. بی حرف پس و پیش بریم به بررسی چندین  قسمت اخیر شهرزاد اما با یه سبک متفاوت.

 می خوام از همین جا چند تا تشکر بکنم از عوامل سریال و بعد برم سراغ "بررسی" نکات.

 + اول تشکر می کنم از نویسندگان عزیز که کلا نمی دونن چه کسی باید در مرکز توجه باشه. کانون اصلی داستان از  شهرزاد به شیرین به قباد به فرهاد به حشمت به  عمه ی قباد به هوشنگ به اصغری و حالا به اکرم تغییر کرد. شهرزاد حتی اگه بخواد ادای قهرمان ها رو هم در بیاره دیگه من مخاطب رو نمی تونه راضی کنه؛ انقدر که همه چیز بی هدف و بی ربطه.

+ تشکر ویژه دارم از امیر حعفری که در یک مونولوگ طولانی و حوصله سر بر به مخاطبین توضیح داد که چرا کینه ی دیوان سالارها رو داره. دوستان ِ نویسنده چیزی راجع فلش بک شنیدن؟ یا اینکه بذارن خود مخاطب با توجه به نشونه هایی که می ذارن داستان رو متوجه شه؟ بعید می دونم.

+ تشکر می کنم از پسر آقای فتحی که رسما هیچ زحمتی برای بازی کردن به خودشون نمی دن و بیشتر از اون تشکر می کنم از دوستان نویسنده که برای شخصیت ایشون جملاتی نظیر "بیا منو بخور" نوشتن. به حدی رسیدیم در سریال که مشخصه نویسنده ها زدن به پایه ی میزهاشونو و گفتن "اصلا به من چه" و هر جوری دوست داشتن دیالوگ نوشتن. می خوام بدونم چنین جملاتی اون موقع هم استفاده می شده؟!

+ تشکر می کنم از اکرم و گلاره عباسی که در این چندین قسمت اخیر فقط گریه و زاری کردن و طبق معمول کلیشه های سریال های ایرانی توهم زدن که بچه شون هنوز پیششونه و از این حرف ها. مشکلی نیست ما هم بخش های اکرم رو mute کردیم و فکر هم نمی کنم چیزی رو از دست داده باشیم.

+ تشکر می کنم (ولی صادقانه) از شهاب که بالاخره سعی می کنه یه جوری خودشو متفاوت نشون بده اما مشخصه که اونم خسته س و اصلا حوصله ی قباد رو نداره. درست مثل من.

خب تشکراتم تموم شد!!

حالا جدا از شوخی، داستان الکی بیخودی داره کش می یاد. الان این داستان امیر جعفری چی اضافه می کنه به داستان اصلی؟ آیا دشمنان و خونخواهان بزرگ آقا کم بودن؟ نخیر، نبودن و نیستن. چرا باید حالا یکی اونم با این بازی بد و (از نظر من) چندش آور جعفری انقدر داستانش بزرگ بشه؟

آیا فرهاد قراره بمیره؟ چرا دیگه دیوان سالارها ابهت قبل رو ندارن؟ یکی از مهم ترین و جذاب ترین نکات در مورد فصل اول همین ابهت و مرموز موندن بزرگ آقا بود. اما حالا چی داریم از این عمارت؟ هیچی.

واقعا نمی دونم در مورد چی باید بنویسم؟ هیچ چیز سریال دیگه خوب نیست. کاراکترهای جدید همه حوصله سر بر و کلیشه ای هستن و از همه بدتر لج آدمو در میارن! چطور می شه همچین کاراکترهایی رو دنبال کرد و دوست داشت؟!

نظر شما در مورد این چند قسمت آخر چیه؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت های هشتم و نهم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 با سلام به دوستان و همراهان همیشگی!!
 قبل از اینکه به بررسی دو قسمت آخر «شهرزاد» بپردازیم باید بگم که دلیل دیر  ارسال شدنشون این‌ بود که بنده این هفته کنکور ارشد دارم و حقیقتش وقت  نمی شد چیزی بنویسم!
از طرفی‌ شهاب اونقدر تو‌ این دو قسمت نقش نداشت و خود سریال هم دوباره برگشت به فصل اول!! می پرسین چطور؟؟ پس‌‌ بریم سراغ بررسی دو قسمت آخر!
 
 
از اتفاقات مهمی که تو‌ این دو قسمت افتاد این بود که دقیقا مثل فصل اول، شهرزاد مجبور‌ شد خودشو فدا کنه برای فرهاد. حالا فقط موقعیت فرق می کنه. اما جالبیش اینجاست که قباد فک می کنه می تونه‌ دل شهرزاد رو بدست بیاره!! آخه آدم چقدر متوهم؟؟
فرهاد هم که همش می خواد بمیره! یه ذره به فکر شهرزاد و آینده شون نیست! آدم‌ به این خودخواهی ندیده بودیم! چطور حاضره به خاطر منافع ملی و سیاسی جونشو فدا کنه اما نه به خاطر زنش که ادعا می کنن عاشق همن؟! اصلا عشق دیگه چه معنایی داره تو‌ این سریال؟
حالا به نظر میاد قسمت های بعدی بهتر می شه. امیر جعفری فکرهای تو ذهن داره که جالبه باید دید چطور می خواد آقای فرهاد «خسته از همه جا» رو ترغیب به فرار از زندان بکنه؟
داستان ِ هوشنگ و معشوقه ش خیلی بی ربط بود. کاشکی زنش بهش بگه که خبر داره از خیانتش و حالشو بگیره! فک نکنه که هر کاری کنه زنش خبردار نمی شه! ولی خب کلا بی‌ربطه به داستان و‌ فقط برای پُر کردن وقته.
نظر شما در‌ مورد این دو قسمت چی‌ بود؟؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت ششم و هفتم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

دوستان و‌ همراهان خوب وبلاگ! بریم به بررسی دو قسمت آخر! چون شهاب تو‌ قسمت قبلی اصلا حضور نداشت‌ تصمیم گرفتم بررسی هر دو قسمت رو با هم یکی کنم!
در مورد قسمت قبل که یهو‌ زدن همه رو کشتن نمی‌دونم واقعا چی بگم! برای مردن هاشم ناراحت شدم چون واقعا حقش نبود و بیچاره جور همه رو کشید و آخرسر هم انقدر بیخودی مرد!
اصغری هم روی مخ‌ بود کلا از همون اول و اینکه یهو گُندش کنن و داستانشو پررنگ کنن واقعا کار بی مزه ایه! البته فقط ایرانی ها نیستن که به این سندرم مبتلا هستن! تو‌ی سریال های خارجی هم‌ وقتی می بینی یهو به یکی از شخصیت های نه چندان مهم دارن زیادی می پردازن باید منتظر مرگش باشی!! آخه کاراکتری که آدم باهاش هیچ ارتباطی نتونسته برقرار کنه، حالا چرا باید مردنش اونم به اون صورت برای مخاطب مهم باشه!؟
به هر حال یکی از روش های سر هم‌ بندی داستان کلا در تمامی نقاط جهان اینه که بزنی شخصیت ها رو‌ بکشی تا مردم برای سرنوشتشون گمانه زنی نکنن! ما هم قبول می کنیم؛ مشکلی نیست!!
 
 
 
یه زمانی بود که از رویایی شهاب و رضا کیانیان توی یک قاب به وجد می اومدم اما انقدر این‌ شخصیت بهبودی بیخودی زیادی بده که اصلا جا نمی ذاره برای درکش! کلا‌ از این شخصیت های کاملا سیاه کم نیستن توی دنیای ادبیات و سینما، اما‌ دیگه انقدر بدون ابهت؟ مثلا بزرگ آقا هم یه جورایی شبیه بهبودی بود؛ قلدر بود و اگه کسی باهاش در می‌افتاد خیلی تر و تمیز دستور کشتن شو می داد!! چرا انقدر این شخصیت جذاب بود؟ چون داستان سر و ته داشت توی فصل اول!!
بازی شهاب با اینکه یکنواخت شده اما اون صحنه ای که نصرت گفت به نظرت کی هاشم رو کشته و شهاب با ترس و‌ کمی هم شرم زیر لب گفت «بهبودی» بازیش خیلی خوب‌ و ظریف بود! بد‌ نیست تو‌ این سریال ِ در هم‌ برهم این نکته های کوچیک و ظریف و‌ دریابیم!
حالا باید دید این همه آدم چطور می خوان قباد رو به سزای اعمالش برسونن! هر کس‌ از یه طرف می‌خواد این‌ بدبخت رو لت و پار کنه 😂
بچه ی اکرم یه کم زیادی تیره نبود رنگ پوستش؟؟ به نظر می‌اومد بچه ی اکرم و سروان باشه بیشتر😂
الان امیر جعفری واسه چی‌ زد اون همکارشو کشت؟؟ چون‌ طرف نتونسته بود خوب‌ گزارش بده؟؟ چرا همه قاتل حرفه ای شدن این آخریا؟ 😂
نظر‌ شما در‌ مورد این دو قسمت چیه؟
اگه شما هم‌ نکات ظریفی توی بازی شهاب دیدین که جذاب بود، توی‌ بخش کامنت ها بگین!

 

شهاب حسینی  - صدور پروانه نمایش خانگی برای فیلم اکران نشده “ نیلوفر “

 در جلسه سی بهمن شورای پروانه نمایش خانگی که با حضور اکثریت اعضا  برگزار شد با عرضه ۱۱ عنوان خانگی موافقت به عمل آمد.
 به گزارش سایت نمایش خانگی در میان پروانه های صادر شده بیش از همه پروژه ای به  نام “نیلوفر” جلب توجه میکند که نام فرشته طائرپور به عنوان تهیه کننده آن ذکر شده است.
 “نیلوفر” فیلمی است که نزدیک به یک دهه قبل توسط سابین ژمایل فرانسوی تولید شده و  البته هیچ گاه اکران نشده بود.
رویا نونهالی، شهاب حسینی، هنگامه قاضیانی، صادق صفایی ، زهرا داودنژاد، امیر آقایی، نیره فراهانی، تورج فرامرزیان و فاطمه معتمدآریا بازیگران “نیلوفر” هستند.
“نیلوفر” داستان دختركی عراقی و روستایی است كه شوق ادامه تحصیل و پزشك شدن دارد و مناسبات خانوادگی در اطراف او ـ به‌خصوص رابطه‌اش با عزیز ـ عموی گوشه‌گیر و چوپانش ماجراهای فیلم را رقم می‌زند.

شهاب حسینی  - پایان ساخت موسیقی "نبات" توسط ناصر چشم ‌آذر + عکس هایی از این فیلم

 با پایان ساخت موسیقی فیلم سینمایی “نبات” توسط ناصر چشم آذر، نخستین  فیلم بلند سینمایی پگاه ارضی بزودی آماده نمایش خواهد شد.
 به گزارش فیلم نیوز؛ ناصر چشم‌آذر درباره ویژگی موسیقی فیلم سینمایی “نبات” گفت:  زمانیکه فیلمنامه به دست من رسید به شدت از فضا و حال و هوای حاکم بین شخصیت‌های  آن لذت بردم و تصمیم گرفتم برای هرکدام از شخصیت‌ها باتوجه به نوع درام  و قصه فیلم، یک موسیقی خاص طراحی کنم.
وی افزود: با توجه به حال و هوای فیلم سعی کردم حس و حال حاکم در فیلمنامه و شخصیت‌ها به خوبی منتقل شود که درمجموع مدت زمان موسیقی فیلم چیزی در حدود بیست دقیقه است و بیش از ۲۲ ترک برای فیلم سینک شده است.
“نبات” نخستین اثر بلند سینمایی پگاه ارضی محسوب می‌شود که یک ملودارم خانوادگی با مضمونی اجتماعی است و برای حضور در سی‌وششمین جشنواره جهانی فجر ارائه شود.
شهاب حسینی، نازنین فراهانی و ستایش محمودی(بازیگر نوجوان) بازیگران اصلی فیلم سینمایی “نبات” هستند و معصومه رحمتی و تینا اسدی از دیگر بازیگرانی هستند که در این فیلم مقابل دوربین اشکان اشکانی قرار گرفتند.


   

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت پنجم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 بریم سراغ نقد و بررسی قسمت پنجم فصل سوم!

 اولین چیزی که درباره این قسمت به ذهنم می رسه، سکانس زورچپونی ِ فرهاد و شهرزاد  بود. بعد از اینکه به قول یکی از دوستان، قهرمان اصلی داستان یکی دیگه شده، اومدن به  زور برای اینکه به یاد مخاطبین بندازن که "هی! این دو تا نقش اولن! اینا مهم ان!" یه  سکانس طولانی و بی مزه و بی بخار از قربون صدقه های مثلا شاعرانه ی فرهاد گذاشتن تو این آش شله غلم کار!! دیالوگ هایی که اصلا به باقی سریال نمی خوره. عشقی که دیگه جذاب نیست. کاراکترهایی که دیگه هدفشون مشخص نیست. برای چی باید این صحنه ها جذاب باشه؟

خیلی سریع و بی دلیل راحت شدن از شر معشوقه ی هوشنگ راحت شدن!! یکی اومد یه چیزی گفت اونم فرداش جمع کرد و رفت؟! خیلی بی مزه و اگر همین جا تموم بشه داستان واقعا بی هدف بود. باید زنش می فهمید، می اومد داد و هوار می کرد، حتی کاشکی اون خواب ِ هوشنگ به واقعیت می پیوست و زنه می زد هوشنگ رو لت و پار می کرد!! شاید اینطوری خواب ما هم می پرید!

همچنان مصمم می گم که بازیگر نقش صابر واقعا روی مخه. اصلا دیالوگ های عاشقانه می گه بدنم مور مور می شه!!! فک کنم اگر به جاش میلاد کی مرام رو می ذاشتن خیلی بهتر می شد!! حالا باید دید نقشه ی انتقام شیرین به کجا می رسه؛ که البته شیرین کاملا حق داره انتقام بگیره از قباد!

ما که نفمیدیم امیر جعفری (نقشی که بازی می کنه!!) چرا و چطوری عاشق اکرم شد؟! عشق در نگاه اول؟ چرا؟! یکی دلیلشو به ما بگه! باز حالا دم ِ اکرم گرم، داره با افشاگری هاش یه جونی به داستان می ده!

نظرتون در مورد جدا شدن نصرت از قباد چیه؟ به نظرتون واقعا باباشه یا نه؟! اگه هست پس چرا انقدر دست به دست می کنه و نمی گه حقیقتو؟! نکنه قراره بشه مثل رستم و سهراب؟!! J شخصیتش توی دو فصل اول خیلی خوب و مرموز بود اما الان دیگه مرموزم نیست، چون رسما هیچی در موردش نمی دونیم و نمی شنویم! اگر اشاره هایی بشه، نداهایی داده بشه، مخاطب می دونه که باید دنبال چیز بیشتری بگرده. اما الان رسما به یه شخصیتی کنار گذاشته شده تبدیل شده!!

البته نویسندگان سریال تقصیری ندارن؛ نوشته شخصیت های زیاد و پیچیده و جذاب کار سختیه. مخصوصا برای سریال که شما وقت بیشتری برای پر و بال دادن به شخصیت ها داری. به نظرم اگه وقت بیشتری می ذاشتن برای نوشتن داستان (چون کاملا مشخصه ایده شون برای یه فصل بوده و طمع باعث شده هول هولی دو فصل دیگه هم اضافه کنن)، و به جای اینکه مدام شخصیت هیا مختلف و نپخته بیارن به همین چهار تا شخصیت اصلی می رسیدن، داستان خیلی بهتر و محکم تر می شد. در هر صورت، متاسفانه این صبر و تحمل رو نکردن و حالا ما با ملغمه ای از یه سری کاراکتر نچسب، داستان های پرداخته نشده و بازی های متوسط رو به پایین هستیم!

نظر شما در مورد این قسمت و به خصوص حرف هایی که در پاراگراف آخر زدم، چیه؟!

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت چهارم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 معذرت بابت تاخیر!! واقعا سریال انقدر بی حادثه اس که اصلا نمی دونم چی باید  براش بنویسم!

 خب فکرشو نمی کردم دعوای فرهاد و شهرزاد انقدر سریع ختم به خیر بشه. بعید می  دونم شهرزاد حتی دیگه ذره ای قباد رو دوس داشته باشه، درسته؟ عشق کاملا یه طرفه  شده و در مورد قباد، از عشق در اومده و بیشتر شبیه به چیزی شده که باید هر طوری می تونه به دستش بیاره.

بعضی از دوستان معتقد بودن که قباد نمی میره آخرش. اما به نظر من آخرش یکی از این اضلاع مثلث باید از بین بره. یا حتی دو تاشون! از اونجایی که بعید می دونم سریال ِ ایرانی رو انقدر تلخ تموم کنن، قباد گزینه ی مناسبی هست برای از بین رفتن. اما از طرفی فرهاد هم خیلی سرش می جنبه و بعید نیست که سرشو به باد بده!

نمی دونم فقط من اینطوریم یا بقیه هم همین حس رو دارن؟ وقتی فرهاد در مورد "نقشه" اش برای فراری دادن مصدق حرف می زنه، خنده ام می گیره! نمی دونم بیشتر انگار داره مسخره می کنه. بگذریم از اینکه می خوان مسائل قدیمی رو استفاده کنن برای اینکه به مسائل روز طعنه بزنن اما باز هم به نظر من جاش تو همچین سریالی نیست. می دونین، مشخص نیست ژانر سریال چیه؟ درسته دستمایه ی سیاسی هم جذابه اما در بیشتر موارد، موضوع اصلی همون دستمایه ی سیاسی هست و در کنارش حالا داستان های فرعی مثل رمانس و اینا هم می ذارن تا داستان جذاب باشه. اما سردرگمی داستان های مختلف ِ این سریال باعث می شه به هیچ کدوم اونقدری که باید وقت نرسه و نتیجه بشه یه ترکیب بی ربطی از همه چیز که به هم وصله پینه شدن!!

ری اکشن ِ قباد به هوشنگ جالب بود!! دقیقا مثل مخاطبان سریال که باورشون نمی شد هوشنگی که انقدر دست و پا چلفتی به نظر برسه، بتونه همچین کاری بکنه! اما خب همیشه می گن از آن نترس که....!

و اما مهم ترین صحنه فک کنم رویایی شهرزاد و شیرین بود درسته؟ نظرتون چی بود؟ از اونجایی که قباد شخصیتش کلا منفی هست و الان هم طوری بهش می پردازن که آدم نمی دونه چه حسی بهش داشته باشه، به نظرم این انتقام گیری زن ها از قباد می تونه جذاب باشه؟ البته که احتمالا شهرزاد کامل پا نمی ده، چون بچه مثبت داستان هست! J اما در کل همه می دونستیم که قباد آدم بده ی داستانه و حالا باید شاهد فروپاشیدنش باشیم.

نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟!

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت سوم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

بی حرف پس و پیش می ریم سراغ نکات این قسمت:
 
 اول‌‌ اینکه، خیلی بده به نظرم که رومنس تقریبا جذاب ِ سریال الان بین شیرین و صابره.  حتی اونم اونقدرها جذاب نیست اما وقتی فرهاد و شهرزاد که قرار بوده سمبل عشق  باشن بعد از ازدواج کلا از تب و تاب افتادن، دیگه باید دلمونو به این زوج غیرعادی خوش‌  کنیم. البته که از طرز حرف زدن صابر اصلا خوشم‌ نمی یاد. درسته که می خواستن مثلا خیابونی و خاکی باشه اما این بیشتر تهران امروزیه تا نوستالژیکی و مرامی.
 
طبق معمول صحنه های مربوط به امر‌‌ به معروف ِ فرهاد بی هدف و بی مزه بود. فقط هم تو‌ همین یه قسمت نشون دادن که داره مثلا رو ذهن بچه های مردم کار‌‌ می کنه و تو‌ همین قسمت هم اخراجش کردن! کلا داستان ِ فرهاد خیلی بی ربطه. نمی‌ دونم چه اتفاقی بین این دو فصل و فصل اول افتاد، روابط و روحیات مبارزطلبانه ی فرهاد تو‌ فصل اول به جا بود اما الان انگار به زور چسبیده شده. و‌ من همچنان نمی‌دونم داستان ِ اصلی ِ سریال چیه؟؟؟ به دست آوردن شهرزاد؟ مستقل شدن شهرزاد؟ به دست گرفتن «امپراتوری» بزرگ آقا؟ عشق بی پایان شهرزاد و فرهاد؟ چی دقیقا؟؟
 
 
صحنه ی کوتاه هاشم و بلقیس قشنگ‌ بود. چقدر خوب‌‌ می شد اگه داستان منسجم تر بود و ما از این دو‌ نفر فلش بک‌ می دیدیم. مطمئنم خیلی جذاب می شد!
 
صحنه ی‌ مهم این قسمت هم که رویارویی مثلث عشقی داستان بود!! واقعا نه اونقدر جذاب و تاثیرگذار بود که بخوام الان براش کلی تمجید بنویسم‌ نه اونقدر بی بخار و‌ بد. هر چند وقتی، شهرزاد داشت مانع فرهاد می‌شد و‌ آرومش‌‌ می کرد، به طرز شدیدی دلم می خواست برگرده به فرهاد بگه:«ولش کن، قباد ارزششو نداره»! فک می کنم شکستن ِ قباد رو می تونستیم خیلی خوب ببینیم و‌ اونوقت با قباد ِ انتقام جو مواجه می شدیم که به نظر من خیلی جذابه!! البته فک کنم الان یه کمی باهاش مواجه بشیم نه؟ به نظرتون قباد می خواد کلا فرهاد رو‌ از صحنه‌ی روزگار حذف کنه؟؟
 
لازم‌ به ذکر نیست که قسمت های خواهر فرهاد اینا رو اصلا نگاه نکردم؟؟
 نظر شما در‌‌ مورد این قسمت چی‌ بود؟ به نظرتون فرهاد آخر سر میمیره یا قباد؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت دوم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

  بدون مقدمه می ریم سراغ قسمت دوم!
 خب خداروشکر که هم اکرم و هم بچه اش زنده ان! البته خیلی عجیبه که بچه زنده  س— با اون وضعیتی که اکرم‌ افتاد، بچه چطور جون سالم به در بُرده، خدا عالمه!
 راستی این سروان و اکرم چه رابطه ای با هم داشتن؟ سروان که می دونم کلا از  بچه مایه دارها بدش می یاد و می خواد هر جوری شده، قباد رو به خاک سیاه  بشونه!
کلا باید هر فصل به نام یکی از کاراکترها می شد! الان رسما داستان در‌ مورد شهرزاد نیست! این قباده که توهم زده همه می خوان‌ شهرزاد رو از چنگش در بیارن. ‌
شهرزاد هم معلوم‌ نیست فازش چیه، فرهاد تو‌ خونه پیششه بعد عکسشو نوازش‌ می کنه! آها، چون نمی تونه به خودش واقعا دست بزنه!!! فهمیدم!! 😂
 
 
حالا به نظر می یاد که قراره اتفاقاتی در رابطه با شهرزاد بیفته در قسمت های بعدی! اما به نظرم حداقل باید علاقه و بی تابی مادر به فرزند رو‌ یه کم نشون بدن. شهرزاد انگار خیلی هم‌ خوشحاله که بچه وبال گردنش نیست، واسه خودش کشیک‌ می ره! نمی گم حالا صبح تا شب عزا بگیره اما حداقل به جای اینکه عکس شوهرش که بغل دستش هست رو نوازش نکنه، عکس بچه شو‌ در آغوش‌ بگیره و مثلا شب ها قبل از خواب براش‌ دعا بخونه و‌ اینها! هیچ کدوم‌ از اینها نبوده، حالا شما صبر کنین، دو سه قسمت بعدی شهرزاد می شه «مادر نمونه و فداکار!»
صابر اندکی رو‌ مخه با طرز حرف زدنش و کلا تهران مدرنی حرف می زنه! اما‌ رابطه ش با هاشم خیلی طبیعی تر‌ و بهتر از رابطه ی هاشم با فرهاد هست!! 😂 فرهاد کلا زندگیشو‌ گذاشته پای سیاست؛
اصلا باید اسم‌ این فصل رو می گذاشتن:«هاشم همه دست و پاچلفتی ها را نجات می‌دهد!»
اهم، شهاب جان، اندکی ورزش هم بکنی‌ بد نیستا! اون چه هیکلی‌ بود آخر! 😅🤓
اون صحنه ای که پسربچه اون حرف های بی مزه رو می زد واقعا مسخره بود! اما‌ خب حال هوشنگ گرفته شد! مردک تو‌ روز روشن!
+ تیزر قسمت بعد رو‌ دیدین؟ به نظرتون سرنوشت قباد همون می شه در آخر؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت اول فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

سلام به همراهان همیشگی وبلاگ!! به نظرتون این فصل جدید یه کم زود نیومد؟؟ در هر صورت، بریم برای نقد قسمت  اول.
 به نظرم برای قسمت اول، اپیز‌ود خوبی بود. از وضعیت تمامی شخصیت ها (به جز  شیرین) با خبر شدیم؛ صحنه ها سریع عوض می‌ شدن و‌ اونقدر حوصله سر بر  نبودن
اکرم کلا قاطی کرده نه؟ به نظرتون چی کار میکنه؟ ممکنه کبیر رو‌ بکشه؟ اما‌ اونطور که تو‌ قسمت بعد قراره ببینیم، مثله اینکه قباد هم داره راه ِ شیرین و طی می کنه و اکرم رو‌‌ هل داد از روی پله ها!! دوستان، شما چرا حرف های مهمتونو روی پله ها می زنین آخه؟ 😂
 
 
همچنان از شخصیت هایی که امیر جعفری و کیانیان بازی می کنن خوشم‌ نمی‌یاد. البته بازی امیر جعفری خوبه اما کیانیان‌ فقط حرص می‌ده!!
به نظرتون دلباخته ی شیرین (اسمش یادم رفته!) بالاخره مُقُر می یاد؟؟ انقدر یعنی عاشق دلخسته ی شیرینه؟ دمش گرم واقعا!
نمی دونم راجع داستان ِ هوشنگ و زنش چی بگم. البته که جالبه که نشون دادن حتی مردی به دستپاچلفتگی ِ هوشنگ می تونه یواشکی رابطه داشته باشه!! این یعنی که ادم ها رو از روی ظاهر قضاوت نکنین! اما‌ خب یه راهی شد برای قباد تا کنترلش رو شهرزاد بیشتر بشه!
راجع شهرزاد و فرهاد هم حرفی ندارم واقعا. نمی دونم چرا طرفدار حقوق زن بودن ِ شهرزاد تو‌ این دو فصل اخیر اصلا به دلم نمی شینه! شاید چون دیگه از خود ِ شخصیتش خوشم نمی یاد نمی دونم!
سکانس های قباد هم با اینکه کم بود اما خوب‌ بودن. باید دید بالاخره قباد با این قدرتش به کجا می رسه. فعلا که کلید کرده روی شهرزاد! بابا جان برو‌ یه کم تجارت کن، ‌پول بزن به جیب! 😂
نظر شما در مورد این قسمت چی‌ بود؟ کلا فکر می کنین این فصل چطور خواهد بود؟
 
+ به دلیل مشکلاتی که بلاگقا داشت این چند روز، یه کمی تاخیر پیش اومد برای گذاشتن نقد قسمت اول!! نقد قسمت دوم رو هم به زودی براتون می گذارم !!

شهاب حسینی  - آغاز پخش فصل سوم سریال "شهرزاد" از 9 بهمن ماه + رونمایی از پوستر

 فصل جدید سریال "شهرزاد" از 9 بهمن آغاز می شه که می تونین به صورت   قانونی از طریق سایت لوتوس و یا خرید در شبکه نمایش خانگی تماشا کنین.

 

 

 این هم پوستر فصل جدید.

+برای خوندن  نقد و نظرات هواداران در مورد فصل های قبلی سریال، اینجا را کلیک کنید.

شهاب حسینی  - انصراف شهاب حسینی از بازی در «شهرزاد۴»

 به گزارش بانی فیلم، تصویربرداری مجموعه «شهرزاد۳» مدتی است که به پایان  رسیده است. این در حالی است که پیش از این عنوان شده بود قرار است  که تا پایان بهمن ماه تصویربرداری ادامه پیدا کند. اما در سکوت خبری حدود ۲۰  روز پیش به کار خود پایان داد.

از طرفی پیش از این که زمزمه هایی از ساخت فصل چهارم این مجموعه به گوش می رسید، گویا یا نبود شهاب حسینی ممکن است ساخت فصل چهارم منتفی شود. حال باید منتظر بود و دید که فصل چهارم بدون حضور شهاب حسینی کلید می خورد و یا کارگردان از خیر فصل چهارم این مجموعه می گذرد!
زندان قصر یکی از لوکیشن هایی بود که این اواخر گروه در آن مستقر بودند.
طبق شنیده ها قرار ایت که داستان فصل سوم بدون هیچ برش زمانی در ادامه فصل دوم باشد.
هنوز زمان توزیع فصل سوم مشخص نیست، اما قرار است که پس از کامل شدن قسمت های بسیاری از فصل سوم، وارد بخش توزیع شود.
فصل سوم این مجموعه از ۱۰ شهریور با حضور بازیگران اصلی کلید خورده بود.

شهاب حسینی  - " نبات " با بازى شهاب حسينى كليد خورد

 فیلم سینمایی "نبات" با انتخاب کامل عوامل پشت دوربین و بازیگران به تازگی  مقابل دوربین رفته است.

 "نبات" عنوان فیلمی سینمایی به نویسندگی و کارگردانی پگاه ارضی است که با انتخاب  کامل عوامل پشت دوربین و بازیگران هم اکنون در مرحله فیلمبرداری قرار دارد. فیلمبرداری  این فیلم به طور کامل در تهران انجام می شود و در چند شب گذشته گروه به طور کامل سکانس های مربوط به شب را مقابل دوربین برده اند. خانه ای در یوسف آباد لوکیشن پیشین این پروژه بود و پس از پایان کار گروه در این لوکیشن، بزودی سکانس های مربوط به روز فیلم در چند منطقه دیگر از تهران مقابل دوربین خواهد رفت.

شهاب حسینی ونازنین فراهانی دو بازیگر اصلی این فیلم هستند که از ابتدای کار با انجام تست گریم نهایی مقابل دوربین رفته اند.

"نبات" مانند فیلم های کوتاه پیشین کارگردانش مضمونی اجتماعی دارد و قصه ای شهری را روایت می کند. هوشنگ نوراللهی تهیه کنندگی این فیلم سینمایی را برعهده گرفته است.

این فیلم که پروانه ساخت آن اواخر سال گذشته صادر شده، اولین ساخته بلند ارضی محسوب می شود. وی پیش تر با ساخت فیلم کوتاه "سکوت" کاندیدای ده جایزه از جشنوارههای مختلف بینالمللی و برنده شش جایزه از میان آنها شده است. این کارگردان همچنین در کارنامه خود ساخت فیلم کوتاه "بازگشت" را نیز دارد. ارضی فیلمسازی را در آکادمی فیلم نیویورک به اتمام رسانده و ساخت دو مستند؛ و یک کار پشت صحنه برای زنده یاد عباس کیارستمی را در کارنامه خود دارد.

شهاب حسینی  - اکران "لابی" به زودی

 فیلم سینمایی "لابی" به کارگردانی محمد پرویزی و تهیه‌کنندگی امیرشهاب  رضویان با پايان مراحل فنى به زودى براى اكران عمومى آماده مى شود.
 ساخت موسیقی این فیلم توسط فردین خلعتبری به اتمام رسیده و همچنین مراحل پایانی  فنی همچون تصحیح رنگ نیز انجام شده است.
 "لابی" در نووتل واقع در فرودگاه امام خمینی فیلمبرداری شده است و بازیگرانی همچون  شهاب حسینی، ساره بیات، سحر دولتشاهی، مصطفی زمانی، پگاه آهنگرانی، علیرضا آقاخانی، بهنوش طباطبایی، شهرام حقیقت دوست، مهرداد صدیقیان، آزاده صمدی، سام نوری، آرمان درویش، هستی مهدوی ، مهسا همتی، مارن میلر، سارا منجزی پور و الهام جعفرنژاد در این اثر سینمایی به ایفای نقش پرداخته اند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است : "لابی" فیلمی اجتماعی ست ، درباره خاطرات. قصه ي مسافراني كه بارهابيشتر از وزن چمدان هايشان خاطره حمل مي كنند.اسير اتاق ها، راهروها و لابي ها ميان خود و ميان ديگران ... "لابى" قصه ي اين آمد و شدهاست

شهاب حسینی  -جلسه نمایندگان لر مجلس با تبریزی برای رفع شبهات درباره «سرزمین کهن»

عضو مجمع نمایندگان استان لرستان می‌گوید در میان نمایندگان لر مجلس نسبت به پخش یا عدم پخش سریال “سرزمین کهن” اجماعی وجود ندارد.
محمد بیرانوندی در گفت‌وگو با خانه ملت با اشاره به اصلاحات انجام شده در سریال “سرزمین کهن” که پخش آن چهار سال پیش متوقف شد و قرار است مجددا با اصلاحات جدید پخش شود، گفت: نباید کل بنایی را به خاطر جزء ناموزونی از آن خراب کرد؛ با این استدلال به نظر من باید پخش این سریال که دو قسمت از آن نمایش داده شده است، از سر گرفته شود چراکه هزینه‌های زیادی برای ساخت و تولید این اثر هنری صرف شده است.

نماینده مردم خرم آباد و دوره‌چگنی در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در خصوص پخش این سریال در جلسه مجمع نمایندگان استان لرستان بحث کوتاهی مطرح شده است، افزود: به دلیل برخی حساسیت‌ها، اصلاحات صورت گرفته در خصوص این سریال تلویزیونی کافی نیست و نتوانسته نظرات را به خود جلب کند؛ لذا باز هم نکاتی برای اصلاح در این مجموعه تلویزیونی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.

وی ادامه داد: جزئیات مورد نظر نمایندگان و نخبگان بختیاری باید در بازنگری سریال “سرزمین کهن” مورد توجه قرار گیرد البته به اعتقاد من انتقادها در خصوص این سریال باید در محافل و جلسات خصوصی مطرح شود نه اینکه در تریبون‌های عمومی اعلام و حساسیت‌ها در این خصوص را بالا ببرد.

بیرانوندی با بیان اینکه در میان نمایندگان لر مجلس نسبت به پخش یا عدم پخش سریال “سرزمین کهن” اجماعی وجود ندارد، اضافه کرد: قصد داریم پیش از نهایی شدن تصمیم درباره پخش یا عدم پخش سریال با دست‌اندرکاران آن از جمله کمال تبریزی کارگردان و مسئولان صدا و سیما در این خصوص نشست داشته باشیم و توضیحات آنها را بشنویم.

شهاب حسینی  - آخرین وضعیت اکران «خانه پدری»

داروغه‌زاده درباره اکران فیلم «خانه پدری»  با تعیین رده سنی و نمایش در گروه هنر و تجربه که محدودیت تعداد سالن‌های سینمایی را هم دربرمی‌گیرد توضیح داد: تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «خانه پدری» آقای کیانوش عیاری است که با هیچ گونه اصلاحی در این فیلم موافقت نکرد بنابراین در مجوزی که در شورای پروانه نمایش برای این فیلم صادر شده است، هم رده بندی سنی در نظر گرفته شد و هم اکران محدود و این نوع اکران به طور طبیعی با نظر سازمان سینمایی اتفاق می‌افتد.
 
وی در پاسخ به اینکه آیا اکران محدود به معنای نمایش در گروه سینمایی هنر و تجربه است و آیا نمی‌شد شرایط بهتری برای اکران «خانه پدری» فراهم کرد تا نسبت به دور اول نمایش‌اش که تنها چند سانس دوام داشت تفاوت داشته باشد، گفت: هنر و تجربه یکی از فرصت‌هاست و شورای پروانه نمایش به این شکل، مجوز فیلم را صادر کرده است. البته آن زمان هم که فیلم اکران شد در همین هنر و تجربه بود و جلوی  اکران فیلم گرفته شد. ما اگر بتوانیم در همان گروه با محدودیت سنی فیلم را نمایش دهیم به طوری که اکران ادامه داشته باشد یک قدم جلوتر هستیم چون آن زمان جلوی نمایش فیلم "گرفته شد”. ضمن اینکه ما در گروه هنر و تجربه فیلم‌های پرتماشاگر زیادی داشته‌ایم به طوری که از فیلم‌هایی که در اکران عمومی نمایش داشته‌اند با استقبال بهتری روبرو بوده‌اند.

شهاب حسینی  - آینده مبهم شهرزاد، جذابیت های از دست رفته!

بانی فیلم-گروه تلویزیون – فاطمه شهدوست: از اواخر دهه هشتاد بود که که در کنار سینما وتلویزیون و فیلم های شانه تخم مرغی که به فروش می رفتند، سینمای خانگی با مجموعه قلب یخی جان گرفت و تا مدتی توجه ها را به خود معطوف کرده بود، جلب توجهی که البته در ادامه فصول ساخته شده این سریال کمرنگ تر شد.

بعد از آن هم مجموعه های مختلفی روانه بازار شدند که برخی از آن ها کم وبیش مورد استقبال واقع می شدند ولی بازهم تلاش برای ادامه آن ها و تولید فصل های دنباله دار، باعث کاهش مخاطبانی می شد که شاید شروع پررونقی را برای آن مجموعه رقم زده بودند. این اتفاق از جمله مواردی است که در هر برهه ای به چشم می خورد و بعد از مدتی بازارگرمی، سردی را می آورد که گاهی بیننده را ناامید می کند.
در این میان مجموعه شهرزاد بعد از مدتی سکون در شبکه نمایش خانگی، با آمدنش به طور قطع تکانی به ماجرا داد و باعث شد تا نگاه هایی که دلسرد شده بودند، بازهم به سراغ این فضا بروند و آمار عجب و غریبی از فروش این سریال به گوش برسد. این استقبال حتی عاملی شد تا سازندگان شهرزاد۱، به سراغ ساخت فصل دوم سریال بروند. اتفاقی که ابتدا خبر آن سرو صدا به پا کرد و طرفداران مجموعه را منتظر نگه داشت ولی بعد از ساخت و نمایش فصل دوم، علیرغم فروش خوبی که این مجموعه به هوای جذابیت فصل اول خود داشت، انتظارات را آن طور که باید برآورده نکرد و بازهم همان درجا زدنی که اغلب برای سریال های ادامه دار رخ می دهد، در این کار اتفاق افتاد.
به طور قطع حضور چهره هایی چون شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و علی نصیریان در این مجموعه یکی از عوامل جلب مخاطب محسوب می شود، اما در سوی دیگر، بحث داستان و اتمسفری که رخدادها را شکل می دهد، جزو مواردی است که تأثیر بسزایی در این امر دارد.
در فصل دوم سریال شهرزاد ما شاهد بودیم که با وجود حذف بدمن قصه که به عنوان یک اهرم قدرت به نام بزرگ آقا حضور داشت، دیگر جایگزینی برای پر کردن این وزن انتخاب نشد و داستانک های حاشیه ای نیز بدون جذابیت خاصی تنها قسمت ها را پر می کردند.
در این بین داستان عاشقانه بین شهرزاد و فرهاد هم دیگر رمق سابقش را ندارد و صرفا به دیالوک گویی هایی شبیه شده بود که تنها کلمات را در آن پشت هم ردیف می کردند. از سوی دیگر تلاش های قباد برای برگرداندن شهرزاد، در نبود شیرین که او هم در فصل یک جزو کاراکترهای منفی و قابل توجه قصه بود، از داستانک های فرعی محسوب می شود که چندان چنگی به دل نمی زند.
با این حال بازهم مخاطبان اولیه شهرزاد که طیف گسترده ای را در برگرفته است، به دنبال جذابیت گمشده ای که در فصل اول این سریال موج میزد، اقدام به خرید و دیدن ادامه این سریال کردند و از همین رو در سایه پایانی نامعلوم مجددأ قرار شد تا فصل سوم هم ساخته شود، اقدامی که باید منتظر ماند و دید که با چه کیفیتی اتفاق می افتد.
اما در همین راستا ما در بانی فیلم گفت و گویی با برخی از صاحب نظرانی که سال هاست در این حوزه فعالیت کرده اند، داشتیم، در بخش اول این گزارش چهره هایی چون ضیاالدین دری، امراله احمدجو، طهماسب صلح جو و سعید جلالی صحبت کردند و در بخش دوم این گزارش را می خوانید:

 

احمد امینی:
حضور چهره ها چندان اهمیت ندارد

احمید امینی که مجموعه هایی چون ماه و پلنگ، اولین شب آرامش، بی گناهان و … را به عنوان نویسنده و بی خداحافظی، غریبانه و… را به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس در کارنامه کاری خود دارد، در خصوص سریال شهرزاد به بانی فیلم گفت: من تنها چند قسمت از این کار را دیداه ام، به همین دلیل درباره آن به طور خاص اظهار نظر نمیکنم، ولی به طور کلی در مورد هر سریالی که چه در شبکه نمایش خانگی و چه در فضاهای دیگر ساخته می شود، باید بگویم که از آن جایی که هر مجموعه ای وظیفه دارد که مدتی طولانی و زیادی بیننده را سرگرم کند و او را به دنبال خود بکشاند، باید داستان پرکشش و جذابی داشته باشد. این مسئله جزو ارکان اصلی هر مجموعه ای است که تولید می شود و اگر در آن افولی رخ دهد در وهله اول داستان مقصر است.
وی ادامه داد: بعد از قصه اصلی که هر کاری دارد، عوامل و بازیگران از جمله مواردی اند که در شکل گیری یک مجموعه خوب دخیل هستند، اما در وهله اول یک مجموعه برای جلب نظر مخاطب و موفقیت درکارش، باید داستان جذاب و پرکششی داشته باشد، چرا که فیلمنامه خوب، روایت نو و جالب توجه مهمترین عاملی است که در موفقیت یک مجموعه موثر است.
امینی همچنین درباره حضور چهره ها و بازیگرانی که اسم و رسم دارند، در سریال ها و مجموعه هایی چون تولیدات شبکه خانگی برای مخاطب و جلب نظر آن گفت: حتما لازم نیست که در هر کاری برای مخاطب پسند شدن آن از چهره ها و افراد خاص و سرشناس استفاده کرد، چرا که اگر قصه جذاب نباشد، بازی آن ها نیز به چشم نخواهد آمد، اما عکس این قضیه اتفاق می افتد، یعنی گاهی مثل خیلی از سریال های مطرح و بین المللی که در سطح دنیا تولید و پخش می شود، می بینیم که چهره خاصی وجود ندارد و بعد از بازی فرد در آن مجموعه، بازیگر تبدیل به یک ستاره می شود و در فیلم ها و مجموعه های دیگر نقش می گیرد. در واقع گاهی سریال ها می توانند ستاره ساز باشند ، البته اگر در یک سریال که علاوه بر متن خوب، چهره های مطرح نیز حضور داشته باشند که چه بهتر ولی در غیر این صورت خود سریال می تواند با بازیگران معمولی تری که دارد، چهره بسازد.

 

سعید مطلبی:
نوشتن یک سریال، فصل به فصل سخت تر می شود!

سعید مطلبی که نگارش فیلم ها و سریال هایی چون ستایش، محاکمه، پنجمین سوار سرنوشت و … را در کارنامه کاری خود دارد و این روز ها در حال نگارش فصل جدید سریال ستایش است، در گفت و گو با بانی فیلم درباره سریال شهرزاد و کیفیتی که این سریال در فصل دوم خود داشت، بیان کرد: واقعیت این است که من فصل اول این سریال را دیدم و خیلی آن را پسندیدم، آن فصل دارای جذابیت هایی بود که مخاطب را جذب می کرد ولی در مورد فصل ۲ نمی توانم چیزی بگویم، چون آن را کامل ندیدم، به همین دلیلی قضاوت جزئی درباره کیفیت آن درست نیست.
وی در ادامه درباره نکات لازم برای ادامه یک سریال به گونه ای که آن مجموعه دچار افت نشود، گفت: در کل می توانم بگویم که برای هر مجموعه ای به ویژه سریالی که فصل یک موفق و جذابی را پشت سر می گذارد، زمانی که قرار است ادامه و فصل ۲ آن ساخته شود، کار خیلی دشوارتر می شود. این اتفاق همانطور که گفتم برای کارها موفق و پرمخاطب سخت تر خواهد بود، چرا که مخاطب انتظار دارد تا در ادامه یک مجموعه با کیفیتی مشابه یا بهتر از قبل روبه رو شود و زمانی که این اتفاق نمی افتد، پروژه دچار رکود خواهد شد.
مطلبی خاطرنشان کرد: پس این یک نکته کلی است که ادامه هر سریالی که ساخته می شود، به ویژه برای نویسنده خیلی دشوار است و مسیر را برای او سخت می کند، چرا باید داستانی را در ادامه بیاورد که جذابیت کار از رونقی که از قبل داشت، نیفتد.

 

حسن هدایت:
اگر زمان بیشتر بود، فصل دوم هم جذاب می شد

حسن هدایت کارگردان آثاری چون روز سرنوشت، ناسپاس گرداب و … در گفت و گو با بانی فیلم درباره مجموعه شهرزاد و روندی که این سریال طی کرد، عنوان کرد: در وهله اول به طور کلی درباره این دست مجموعه های ادامه دار، باید گفت که مسئله کلی که در تولید سریال های موفق چه در تلویزیون و چه در سینمای خانگی وجود دارد، این است که در همه دنیا وقتی کاری از نظر عمومی با اقبال مواجه می شود، ادامه آن را می سازند، منتهی در این بین تلاش می کنند که اگر به نسبت سری اول پیشرفت خاصی ندارند، حداقل پسرفت نکنند، از همین رو باید عواملی رادر آن لحاظ کنند که این اتفاق رخ ندهد .
وی ادامه داد: حال در کشورما اغلب در کارهای خودجوش و خصوصی نه مجموعه های گروهی، زمانی که قرار بر ساخت ادامه مجموعه ای می شود، دیگر وقت و فرصتی مثل قبل را به آن اختصاص نمی دهند، در واقع دیگر آن هزینه و وقتی که در سری اول صرف شده در ادامه کار وجود ندارد، چرا گروه در تلاش اند که سریع ادامه آن اثر را بسازند و به دلیل این تعجیل اتفاقاتی رخ میدهد که ممکن است برکیفیت اثر بگذارند.
هدایت با اشاره به نقش نویسندگان در این بین گفت: در این میان و در همهمه فشارهایی که وجود دارد، همه بار روی دوش نویسنده و کارگردان است و آن ها هم ممکن است در این میان دچار افت و خیز شوند، چرا که ما آن شیوه گروهی کارکردنی که در خیلی از کشورها برای تولید مجموعه های مختلف اتفاق می افتد را نداریم، به همین دلیل اغلب کارهای ما به جای گروهی بودن انفرادی است و زمانی که این گونه است، دست کم باید ۱ یا ۲ سال وقت داشته باشیم که فیلمنامه پخته تری را ارائه دهیم در غیر این صورت کاهش کیفیت رخ می دهد، چرا که وقتی کاری به قدرت سری اولش نباشد، نمی تواند توقع مخاطب را مثل قبل به خودش جلب کند. در این مسیر بالطبع افت در جلب مخاطب و کیفیت رخ می دهد.
هدایت درباره شهرزاد نیز عنوان کرد: اگر این سریال افت کرده است، باید بگویم که دلیل آن کمی نیست بلکه عامل اصلی موضوع و داستانی است که در کار و در مجموعه جدیدش وجود دارد. همچنین درباره حضور چهره ها هم باید گفت که اسم و رسم تعیین کننده کشش یک سیال نیست و در ابتدا داستان است که این جذابیت را ایجاد می کند. در ادامه بقیه موارد چون عوامل و بازیگران در این امر دخیل هستند.
او خاطرنشان کرد: افتی که به آن اشاره کردید می تواند به تولید سری دوم؛ بلافاصله بعد از سری اول برگردد در واقع عوامل این مجموعه تلاش کردند تا سری دوم را در فضایی که هنوز به واسطه فصل اول گرم است، بسازند. وگرنه من مطمئن هستم که اگر زمان بود و باز قصه محکم تری ارائه می شد، این فصل هم به همان جذابیت فصل قبلی می شد.

 

خشایار الوند:
حذف کاراکتر قدرتمند قصه بدون جایگزین انجام شده است!

خشایار الوند که تا کنون علاوه بر سریال های مختلف تلویزیونی، مجموعه هایی چون قهوه تلخ، ویلای من و … را نیز در کارنامه کاری خود داشته است، در گفت و گو با بانی فیلم درباره افت این سریال عنوان کرد: در این که سریال شهرزاد دچار افت شده است شکی نسیت، چرا که یکی از دلایل این اتفاق به حذف شخصیت منفی و بزرگ داستان که مثل موتور قصه عمل می کرد برمی گردد، در این فضا وقتی شما کاراکتری به اهمیت بزرگ آقا را حذف می کنید، باید حداقل شخصیتی هم وزن آن را به داستان اضافه کنید، اما در فصل ۲ نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه کاراکترهای حاشیه ای به ماجرا اضافه شدند که کمک کننده هم نبودند.
وی با اشاره به فضای عاشقانه سریال اضافه کرد: روابط عاشقانه بین عاشق و معشوق و انعکاس آن در سریالی مثل شهرزاد تا حدی برای مخاطب جذابیت دارد و با گذشت زمان و تلاش های بیهوده قباد برای برگرداندن زنی که دیگر همسرش نیست، این ماجرا دیگر آن جذبه خودش را ازدست داده و تلاش هایی که در این بین اتفاق می افتد نیز بی نتیجه است. همچینین در فصل اول ما شاهد یک مثلث عشقی بودیم که اضلاع این مثلث با حذف شیرین از قصه به هم ریخت و ماجرا دیگر به دل مخاطب هم ننشست، چرا که به گونه ای مردم هم این فضا را پس زدند و نسبت به فصل اول به این افت واقف شدند.
الوند در پایان یادآور شد: همانطور که گفتم، در کنار حذف کاراکترهای منفی که کلیدی و موتور محرکه داستان بودند، چند نقش و داستان های پراکنده به کار اضافه شدند که مورد استقبال قرار نگرفتند و در واقع آن قدرت را که بتواندمخاطب از دست رفته را جذب کنند نداشتند. این ها از جمله مهم ترین دلایلی بودند که در افت فصل جدید دخیل بودند و بیش از پیش به چشم می آمدند.

 

جبار آذین:
مخاطب برای برقراری ارتباط به زمان نیاز دارد

جبار آذین نیز در گفت و گو با بانی فیلم با اشاره به جذابیت فصل اول سریال برای مخاطبانش، افزود: همانطور که می دانید عوامل بسیاری در موفقیت یک مجموعه نقش دارند. در ارتباط با موفقیت مردمی «شهرزاد» که از همان ابتدا به آن دست پیدا کرد، علاوه بر متن، کارگردانی و بازیها و قصه خوب دراماتیک و عاشقانه نقش مهمی ایفا می کند.
وی ادامه داد: با تغییر مسیر قصه و رفتن بخشی از شخصیت ها از داستان و آمدن کاراکترهای جدید، فضای عمومی قصه تا حدودی تغییر کرد. از طرفی مسائلی در حاشیه سریال مطرح شد که همچنان در فصل دوم این حواشی ادامه دارد. به عنوان مثال محور موضوعیت دو هفته گذشته این مجموعه که توزیع شد، در فضای عشق مثلثی متمرکز بود. البته این مثلث عشقی شهرزاد، فرهاد و قباد در فصل جدید این قصه به شکل دیگری تداوم پیدا کرده است. اما به دلیل پر رنگ بودن حوادث پیرامون شخصیت شهرزاد قصه رمانتیک آنها کمتر از فصل اول است.
با این حال تصور من این است که این مجموعه به زمان نیاز دارد تا مخاطب مانند فصل اول، با روند قصه و ماجراها و کاراکترهای جدید همراه شود. چون من فکر می کنم که کارگردان و دست اندرکاران این مجموعه همچنان با قدرت در حال ادامه دادن هستند. به همین خاطر است که در تدارک فصل سوم این کار هستند. اما مضامین و شخصیت های تازه یک مقدار زمان نیاز دارند تا با قصه و شخصیت های جدید همراه شوند و جلو بروند. بنابراین نباید خیلی زود کار را قضاوت کنیم. شاید داستان اینگونه طراحی شده باشد که با گذشت زمان و اتفاقات و ماجراهایی که پیش می آید، باعث شود تا مخاطب مانند فصل اول با داستان و شخصیت های جدید ارتباط برقرار کرده و جذابیت کار نیز دوچندان شود. چون قطعا حسن فتحی به این موضوعات به عنوان نویسنده و کارگردان فکر کرده است و قطعا می داند که مخاطب سریالش چه می خواهد. وگرنه به فصل دوم و سوم کشیده نمی شد.

 

محمد تقی فهیم:
«شهرزاد» پتانسیل فصل دوم را نداشت

محمدتقی فهیم یکی از منتقدانی است که در این باره نظرات قابل تاملی داشت. وی درباره فصل اول و ویژگی های آن و فصل دوم «شهرزاد» به بانی فیلم گفت: من فکر می کنم سریال «شهرزاد» در فصل اول به لحاظ فرم و ساختار خیلی بهتر از فصل دوم بود و در بحث سریال سازی و کار فرمیک جذاب برای نخستین بار بود که در شبکه نمایش خانگی این اتفاق افتاد که از این نظر قابل تحسین است.
اما در فصل دوم نقاط عطفی که بتواند برای مخاطبان مانند فصل یک جذابیت ایجاد کند، وجود ندارد.
وی همچنین درباره غیبت شخصیت بزرگ آقا با بازی علی نصیریان در فصل دوم افزود: نبود استاد نصیریان که به عنوان وزنه ای در سریال محسوب می شد، تاثیر گذار بوده است که نبودنش وزن کار را سبک کرده است. این را مخاطبان هم حس می کنند. بنابراین نبود آقای نصیریان در سریال به شدت حس می شود و از جذابیت آن کاسته است. اما از ابتدا به ساکن همه چیز به فیلمنامه برمی گردد.
فهیم همچنین درباره فصل دوم این مجموعه عنوان کرد: من فکر می کنم قصه ای برای این مجموعه ترسیم شده بود، پتانسل فصل دوم و ادامه داشتن را ندارد. مگر اینکه موضوعات جدیدی به داستان اضافه شود که به جذابیت آن بی افزاید.
وی در ادامه توضیح داد: مشکل سریال در کشمکش های دراماتیک است که تبدیل به قصه های سریال های آبکی شده است. به طوری که خیلی از سریال های در حال حاضر تلویزیون بالاتر و برتر نیست.
من معتقدم که قصه باید فراز و فرودهای عمیق و حسی داشته باشد که در فصل دوم این اتفاق نیفتاده است و بار حسی اش به نسبت فصل قبل ضعیف است. چون هر چقدر رویکرد حسی کار قوی باشد، مخاطب بهتر می تواند با داستان و کلیت سریال ارتباط برقرار کند. بنابراین داستان از کشش لازم برخوردار نیست. به این دللی که پیش از این هم اشاره کردم که کشمکش و درام در فصل دوم اتفاق نیفتاده است. هرچند که بازی آقای نصیریان خیلی به اجرا توانسته بود کمک کند که کشمکش بهتری در داستان اتفاق بیفتد. به تعبیری شخصیت و بازی وی در فاز اول به بار دراماتیک قصه کمک می کرد. حال که آن کاراکتر و بازیگر را در فصل دوم نداریم، از جذابیت کار کاسته شده است.

 

حسین سلطان محمدی: 
داستان «شهرزاد» پختگی فصل اول را ندارد

حسین سلطان محمدی از جمله منتقدانی است که به جزییات یک کار توجه بسیاری دارد. از جمله مجموعه «شهرزاد». وی در گفت و گو با بانی فیلم درباره دلایل کم شدن جذابیت آن در فصل دوم عنوان کرد: تا آنجایی که من سریال را دیدم و دنبال می کنم، شروع فصل دوم که برایم چندان جذاب نبود. در صورتی که در فصل اول از همان ابتدا توانست برای مخاطب جذابیت داشته باشد. البته علی نصیریان که با مرگ کاراکتر بزرگ آقا از داستان خارج شد، باید جایگزین مناسبی داشت. اما هیچ کدام از کاراکترهای گذشته و حتی آنهایی که به تازگی وارد قصه شدند هم نتوانستند جایگزین مناسبی باشند. گرچه کاراکترهای دیگری وارد قصه شدند که بازیگران مطرحی ایفاگر آنها هستند. از جمله رضا کیانیان، امیر جعفری و رویا نونهالی. اما باید بررسی کرد و دید که دلیل حضور این بازیگران و کاراکترها در داستان چیست؟ به واسطه شهرت این بازیگران وارد سریال شده اند تا به مجموعه ای پرستاره تبدیل شود؟ آیا شهرت بازیگران فصل اول نیز در این امر تاثیر گذار بوده است؟
وی همچنین گفت: داستان به زعم من روایت پختگی فصل اول را ندارد و گویا دست سازنده به نوعی خالی شده است. از این رو سراغ طرح داستان جنایی و حواشی رفته است. در صورتی که فصل اول مبتنی بر برداشت های سیاسی بود. از این رو من فکر می کنم زود بود که فصل دوم سریال ساخته شود. سازنده باید از تجربه سریال «پایتخت» استفاده می کرد که با توجه به اتفاقات روز داستان پرداخته می شد و یک فاصله زمانی هم برای جذب بیشتر مخاطب داشت. بنابراین طراحی فصل سوم به زعم من جسارت می خواهد.
سلطان محمدی همچنین عنوان کرد: باید از این زاویه نگاه کنیم که داستان در فصل دوم به لحاظ سیاسی به جزییات توجه نکرد و نپرداخت و نویسنده ها بیشتر درگیر داستانک ها شدند. در صورتی که در فصل اول داستان عاشقانه پررنگ تر بود. یعنی به تعبیری در فصل یک قصه عاشقانه و پررنگی عشق این سه جوان پوشش بیرونی بود برای طرح رویدادهای سیاسی. رویدادهایی که در فصل دوم هنوز به اوج و فرود خود نرسیده است. بنابراین مجبوریم روی داستان های فرعی و حواشی متمرکز شویم. به همین دلیل است که گروه سازنده به نوعی دوپینگ کرده اند و چاره ای اندیشیده اند و هرهفته نشریه الکترونیکی بیرون می دهند و نظرات اساتید و هنرمندان و منتقدان را در این باره جویا می شوند. بلکه کمکی به جذابیت کار کرده باشد و به مخاطبان این کار بفهمانند که هنوز هم «شهرزاد» سریال جذابی است.

شهاب حسینی  - چرا «شهرزاد» پدرخوانده نمی شود؟

 حسن قلی زاده:بی تردید مجموعه «شهرزاد» یکی از برجسته ترین آثار سال  های اخیر است. شاید بعد از «دایی جان ناپلئون» یکی از مجموعه هایی است  که توانسته تماشاگران گریزان از مجموعه های کسالت بار را وادار به تماشا کند و  بی شک این موفقیت دلایل آشکار و نهان دارد.

اما این توفیقی نسبی است و می توان با مقایسه به نقاط ضعفی پرداخت که مانع از رسیدن آن به قله اثری چون «پدرخوانده» می شود. کاری نداریم که آن سینمایی است و این سریال. تشابه داستانی دلیل عمده این قیاس است و بر هیچ کس پوشیده نیست و سازندگان «شهرزاد» هم نباید منکر آن باشند.
چیدمان شخصیتی، چند لایه گی داستان، تکیه بر دوره تاریخی معین و از همه مهمتر استفاده از الگوی تبهکاران دوست داشتنی شاخصه هر دو اثر هستند. خشونت عریان و کنشهای متقابل شخصیت ها در هر دو به شکل کامل نمایش داده می شوند. تصاحب قدرت و کشاکش بین گروه هایی که با تکیه بر ثروت حاصل از فعالیت های تبهکارانه با ظاهر مشروع می توانند در همه زمینه های فرهنگی، تجاری و سیاسی دخالت کنند پسزمینه هر دو فیلم است.
در هر دو خانواده و رییس آن تقابلی با حکومت و پلیس ندارند. تبهکار دوست داشتنی که در ادامه موج نو در سینمای فرانسه ظاهر شد و در فیلم های ملویل تجلی پیدا کرد تبدیل به الگویی شد که به سینمای جهان و از جمله ایران رسوخ کرد. «رضا موتوری»، «قیصر»، «گوزنها»، «کندو» و «فرار از تله» رد و نشانی از این نوع سینما دارند. اگر این تبهکاران در سینمای ما تعلق به طبقات پایین دارند در الگوی غربی در خانه های اشرافی زندگی می کنند. لباس های مرتب و ماشین های مدل بالا دارند و کارگزاران آنها وکلا و روسای بانکها هستند. با فرزندان و فامیل مهربانند اما به سادگی دستور قتل رقبا را می دهند. لذت زندگی خود را در نابودی دیگران می بینند. شیفته موسیقی هستند اما تحمل شنیدن صدای گلوله ای که سینه رقیب را می شکافد ندارند. خیر و شر متضاد کنشی و واکنشی الگوی کلاسیک در این نوع به اشتراک در یک شخصیت نهان شده اند. دون کورلیونه و دیوان سالار تجلی گر این اشتراک در دو اثرند.
اگر «پدرخوانده» به تصویری از مناسبات سیاسی و اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم می رسد، «شهرزاد» با بستر قرار دادن حوادث پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تلاش می کند روابط اجتماعی سیاسی آن دوره را بررسی کند، اما به دلیل ملاحظات یا دلایل دیگر ماجرای عاشقانه را پررنگ می کند و به جای تحلیل کنشی تاریخ گرفتار تحلیل واکنشی آن می شود. به جای جامعه شخصیت ها پیشران تاریخ می شوند و تفاوت آن با «پدرخوانده» از همین جا آغاز می شود. «پدرخوانده» سالهاست در میان چند فیلم برتر تاریخ سینما قرار می گیرد. این درجه بالای موفقیت دلایلی دارد که فقدان آن در «شهرزاد» مانع چنین توفیقی می شود. اگر «پدرخوانده» را شبیه یک سمفونی حماسی پرشکوه بدانیم که به وسیله رهبر ارکستری توانا با همکاری گروهی از بهترین نوازندگان اجرا و نتیجه چنان مسحورکننده شده که در هر بار دیدن هر قسمت لایه هایی نو کشف می شود. «شهرزاد» به رغم جاذبه داستانی، مهارت کارگردانی و پذیرش از طرف انبوه تماشاگران به این سطح از توازن و تأثیر نمی رسد. به جای رسیدن به شکوهی سمفونی وار در حد اجرای تک نفره محسن چاووشی [با همه علاقه ای که به آثارش دارم] باقی می ماند. «شهرزاد» رهبر ارکستری قوی و نویسنده ای توانا دارد، اما نوازندگان ناهمگون و گاه ناتوان اجرای قطعه را دچار خدشه می کند. قطعاً مسوول این نارسایی رهبر ارکستر یا کارگردان است.
مجموعه «شهرزاد» با وجود استفاده از بناهایی با معماری زیبا، لباس های فاخر، اشیا صحنه خوش تراش و بازیگرانی ممتاز در بخش های مهم و تأثیرگذار با انتخاب نامتناسب برای ارتقا خود مانع تراشیده است که فیلمبرداری مهمترین آن است. فیلمبرداری قابل انتقاد هر دو فصل جای بحث بسیار دارد. هیچکس نمی تواند نقش بی بدیل مدیران فیلمبرداری در جریان تولید سینمایی و تلویزیونی را انکار کند. نتیجه آسان پنداری این امر خطیر آن می شود که در «شهرزاد» می بینیم. و غفلتی است که آقای فتحی به عنوان کارگردانی خبره و آگاه باید پاسخ دهند. با پایان فصل اول و شروع ناامید کننده فصل دوم و در مقایسه با دیگر بخشها می توان بدون درنگ اعلام کرد بزرگترین نقطه ضعف «شهرزاد» فیلمبرداری آن است.
من برای اثبات این ادعا ناچارم از تجربه سالها کار به عنوان مدیریت فیلمبرداری در سینمای ایران استفاده کنم و با تعریفی از شاخصه های اصلی آن ضعفها را مستدل کنم. اگر فیلمبرداری را خلق حجم از طریق نور بدانیم، اگر فیلمبرداری را نمایش زمان در مجازی به نام سینما بدانیم، اگر فیلمبرداری را مهندسی ساختار بصری فیلم بدانیم، و اگر فیلمبرداری را تجلی گاه همه هنرها بدانیم که با فوران آتشفشانی از رنگ و نور بر پرده تماشاگر را مسحور جادوی سینما می کند، به اهمیت آن در تولید هر نوع اثر سینمایی پی می بریم، و با توجه به این شاخصه ها و نقش خلاق مدیران فیلمبرداری می توانیم هنر بودن آن را رسمیت بخشیم و با کرنش صندلی مدیر فیلمبرداری را کنار کارگردان بگذاریم، و نام او را در میان سه یا چهار عنوان اول در تیترها بنویسیم. ضمن در نظر گرفتن این وجه هنری باید وظیفه بنیادین فیلمبرداری را دیدنی کردن تصویر بدانیم. یعنی فیلمبردار با استفاده از دوربین، وسایل نورپردازی و کاربرد توام فیزیک عدسی و دانش و مهارت به خلق چیزی می پردازد که تصویر می گوییم. اگر این تصویر با عناصر زیبایی شناختی پیوند یابد جلوه گاه مهارت بازیگران و دیگر دست اندرکاران هم می شود. تمام روشهای کلاسیک و مدرن نورپردازی برای رسیدن به این هدف ابداع و تکمیل شده اند.
اینها گفته شد که فقدان آن در «شهرزاد» را بررسی کنیم. در فصل اول «شهرزاد» [پلن] یا طرح و ایده برای شکل دادن به ساختمان بصری اثر وجود ندارد. فیلمبرداری با دیگر وجوه هماهنگ نیست. تداوم تصمیم وجود ندارد و در نتیجه نورها بدون هدف به صحنه ریخته اند. به ظرفیتهای منابع نور طبیعی توجه نشده و از نور مصنوع هم با تقسیم متوازن ارزشهای نور بهره گرفته نشده است. در نتیجه استفاده بی رویه از نور پر شدت با سایه روشن شدید و عدم استفاده از نور مکمل یا نرم کننده تلاش بازیگران را خنثی کرده و آسیب بر کلیت کار زده است. رابطه بین فیلمبرداری و دیگر اجزا تبدیل به پیوند فزاینده نمی شود. آنچه در صحنه رخ می دهد با آنچه باید دیده شود تناسب ندارد. در نتیجه نور از نما به نما تغییر می کند. در قطع نما به نمای دیگر [مود] یا حس و حال نور عوض می شود. و این چیزی است که تقریباً بر فصل اول حاکم است. شاید اینها مبتدیات فیلمبرداری و طرح آن مضحک باشد اما نقطه پرتابی است برای رسیدن به کمال. استفاده از منابع نور طبیعی و نور مصنوعی مانند لامپها، حبابها، آباژور، فانوس و شمع الهام بخش و راهگشای فیلمبرداری هستند.
آنها زاویه نور و درجه حرارت رنگی [کلوین] خود را تحمیل می کنند و رعایت آن بی شک به زیبایی تصویر و ایجاد فضای فیلم کمک می کند. فیلمبردار آگاه قبل از هر تصمیمی سعی در کشف فضای دیکته شده داستان می کند و بعد با استفاده از منابع گفته شده و طراحی صحنه و اشیا شروع به خلق آن می کند. بناها و خیابان ها و لباس های قدیمی همیشه برای مدیران فیلمبرداری وسوسه انگیز و اغواگر است. داستان «شهرزاد» در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ می دهد. دوره ای که چند دهه از ظهور برق در ایران گذشته، لوازم روشنایی هنوز ابتدایی هستند و نورهای حاصل محدود. اگر این محدودیت مطالعه و در فیلمبرداری «شهرزاد» رعایت می شد دیگر استفاده از نورهای پر شدت که به شکل افراطی در جای جای «شهرزاد» رایج است ضرورت نمی یافت. در برنامه ۲۶ شیرین از راهرو عبور می کند و وارد اتاق دیوان سالار می شود. در فضای سنگین پس زمینه تقریباً تاریک است. نور تابیده به چهره دیوان سالار از یک طرف شدید است و بخش دیگر در تاریکی مطلق. شیرین هم همین طور، با شروع ساز نوازی شیرین حس و حال نور تغییر می کند.
در نمای دو نفره تغییر نور چنان شدید است که تمام سخنان دیوان سالار در تاریکی گفته می شود و تلاش بازیگر نابود می شود و ایجاد احساس انزجار در ناخودآگاه تماشاگر کمترین نتیجه آن است و نشان از عدم کنترل فیلمبردار دارد و فراموشی اصل مهم دیده شدن را. در این نوع فیلمبرداری معماری در تاریکی فرو می رود و اشیا صحنه فراموش می شوند. در فیلمبرداری موزون و زیبا تمام این ریز نکته ها در نظر گرفته می شود. استفاده از نور مکمل یا نرم کننده [فیل لایت] اختلاف شدید نور و تاریکی را کاهش می دهد.
استفاده از نور زمینه یا [آمبیانس] جزییات صحنه و بنا را مرئی می کند. استفاده از ضد نور یا نور مقابل دوربین باعث برجسته شدن اشیا و اشخاص و ایجاد عمق میدان می شود. با مدرن ترین تفکر هم نمی توانیم از این اصول بدیهی و ابتدایی فرار کنیم. چون با گریز از آن در چاله ای می افتیم که مرگ تصویر و زیبایی را در پی دارد و هر دو فصل «شهرزاد» گرفتار آن است. اما عکس آن هم در همین مجموعه رخ داده است.
در برنامه ۲۷ فصل اول پس از دعوای قباد، شهرزاد و فرهاد در حیاط تنها می مانند. پسزمینه با نوری نرم روشن است. نمای آجری ساختمان با جزییات مشخص است. گلها و حوض به زیبایی دیده می شوند. نور تابیده از پنجره ها در تعادل با بقیه است. نور چهره بازیگران با زاویه درست و به اندازه است. ضد نور ریخته بر صحنه همه چیز را عمق بخشیده و نتیجه صحنه ای شده کامل و بی نقص و خوش نواخت که همه چیز در پیوند با هم به توازن می رسند که در این سریال بی سابقه است که با خواندن شعر و خلق رمانسی دلنواز بالاترین جلوه کارگردانی و بازیگری را به رخ می کشد و شاید در زمره بهترینها تا سالها بماند. کمال این صحنه مبین بحث قبلی من است.
اگر کل «شهرزاد» چنین بلوغی داشت، من چیزی جز تحسین نمی نوشتم. فصل اول با وجود مشکلات فراوان به دلیل صحنه های قابل قبول چون خیابان های شهرک غزالی، داخل ماشین ها و رابطه منطقی با پرده سبز و تصویر پسزمینه، کادربندی و انتخاب مناسب عدسی و به ویژه تلاش آشکار فیلمبردار برای ارتقا با اغماض نمره قبولی می گیرد و شاید به همین دلیل نام او در میان چهار عنوان اول می آید. اما شروع ناامیدکننده فصل دوم و ادامه آن تا برنامه نهم نشان از نزول و حتی نرسیدن به حداقل فصل اول را دارد. کادربندی نادرست حرکت های ناموزون، عدسی های غلط و اعوجاج گه گاه چهره ها، ناهنجاری نور و بی رمقی تصاویر در اندازه ای از به هم ریختگی است که بحث در مورد آن عبور از مبتدیات و ورود به بدیهیات است.
«شهرزاد» فصل اول با ویژگی چهره ترانه علیدوستی، لباسهای برازنده و چهره پردازی مناسب همراه با شخصیت پردازی پر جلوه آقای فتحی گاه چون نگاره ای اسطوره ای با گذر از زمان تبدیل به سنگواره ای پر رمز و راز می شد که می توانست سالها در خاطر ما بماند و ما را به عشق و امید بخواند. اما در فصل دوم از این «شهرزاد» خبری نیست. فیلمبردار خام دست با انتخاب عدسی و نور غلط و نزدیک شدن افراطی به صورت هم گریم را به رخ می کشد و هم زشتی تصویر را. نماهای ماسیده و آشفتگی قالب بر بسیاری از نماها صحنه های پذیرفتنی فصل اول را تحت الشعاع قرار داده و این سوال را ایجاد می کند که چرا کارگردان چیره دست ما تن به این تخفیف و سردرگمی داده است. ریشه این حقیر پنداری کجاست. آیا مثل تیمهای فوتبال که خوابیدن در غرور پیروزی های پی در پی موجب شکست بعدی آنها می شود در «شهرزاد» هم پیش آمده و موفقیت فصل اول «شهرزاد» کیفیت فصل دوم را دچار مخاطره کرده و به نازلترین سطح ممکن رسانده و بیخود نیست که نام فیلمبردار با سقوطی سوال انگیز از رتبه چهارم فصل اول به یازدهم رسیده و نام صداگذار، برنامه ریز و… بر او مقدم شده. مسوولیت تخفیف و نادیده انگاشتن این تخصص مهم و تأثیرگذار کیست. چه کسی مسوول حقوق معنوی میلیونها نفری است که میلیاردها به صندوق این سریال ریخته اند و کمترین حق و حرمت آنها تماشای اثری استاندارد است که با خودبینی از آنها سلب شده است.
برای پایان سخن من نامه نگاری خانم علیدوستی به رییس جمهور را تایید می کنم و پیشنهاد می کنم بابت جفایی که در بخشهایی از فصل دوم به دلیل نارسایی فیلمبرداری به ایشان شده یادداشتی هم به کارگردان بنویسند.
* مدیر فیلمبرداری و کارگردان سینمای ایران

شهاب حسینی  - مخالفت شوراى علمى بازبینى با پخش سریال «سرزمین مادرى»

 شورای علمی بازبینی سریال «سرزمین مادری» به رئیس صدا و سیما نامه  نوشت و در این نامه مخالفت رسمی خود را با پخش این سریال اعلام کرد.
 به گزارش«تابناک»، متن این نامه به این شرح است؛

 بسمه تعالی

جناب آقای دکتر علی عسکری
ریاست محترم سازمان صدا و سیما

با سلام؛
عطف به نامه‌ی قبلی و مشکلات پیش آمده در خصوص سریال «سرزمین مادری» به اطلاع می رساند، علیرغم همکاری شورای بازبینی و مشاهده تمام بخش های سریال و اعمال حسن نیت جهت رفع معضلات، متأسفانه مصاحبه های غیرکارشناسانه برخی از مدیران و هم چنین کارگردان سریال مذکور نه تنها کار پیش نرفته بلکه دردسرهای تازه ای نیز به کار افزوده شده است و مشکلات را دو چندان کرده است.

شورای بازبینی ضمن تأکید مؤکد بر رعایت دقیق بند بند مفاد بیانیه ی ده ماده ای و اجرای منویات و مواد و اعمال آن در سریال پیش از پخش با توجه به شرایط حاصله و موجود، پخش آن را به صلاح نمی داند.

از سوی دیگر بسیار ضروری و واجب می داند که هر چه سریعتر کارگردان مذکور مراتب اعتذار و عذرخواهی خود خویش را نسبت به مسائل پیش آمده رسماَ در سیما ابراز دارد. لازم به توضیح است که تا کنون اکثر مدیران در جهت رفع مشکلات با حضور مستقیم و غیر مستقیم، رسماَ و تلویحاَ مراتب اعتذار خود را از باب همدلی و وفاق ملی و حفظ مصالح نظام اعلام داشته ولی ایشان هیچ گونه همکاری در این خصوص نداشته است.

شورا بر خود واجب می داند مراتب سپاسگزاری خود را از جناب آقای میرباقری قائم مقام سازمان و جناب آقای کرمی مدیر سیما فیلم به پاس حسن نیت و همکاری های صمیمانه اعلام دارد.
به پیوست، ۹ بند تذکرات و پیشنهادات این شورا عیناَ جهت استحضار و یاد آوری به حضور جنابعالی و ملت بزرگ ایران، به ویژه شهروندان عزیز لر، ارسال می‌گردد.

مخالفت شوراى علمى بازبینى با پخش سریال «سرزمین مادرى»

بنا بر این گزارش، ۹ بند تذکرات و پیشنهادهای شورای علمی بازبینی سریال مذکور که قبلاَ برای رئیس صدا و سیما ارسال شده بدین شرح است:

۱٫ پخش نشدن این سریال، کم هزینه‌ترین اقدام از نظر فرهنگی و اجتماعی است و هنوز هم یک پیشنهاد جدی از سوی شورای بازبینی است؛ منتها به شرط لحاظ اصلاحات و اضافاتی که در بندهای دیگر می‌آید، پخش آن می‌تواند مورد موافقت مشروط قرار گیرد. این پیشنهادها معطوف است به بازگرداندن اعتماد جامعه بختیاری به سازندگان این سریال و باور ایشان به حسن نیت و حسن عمل آنان؛ حسن نیت و حسن عملی که ان شاء الله به اصلاح این سریال محدود نگردد و شاهد اقدامات بعدی برای تقویت روح برادری باشیم.

۲٫ شورای بازبینی تأکید دارد که به منظور ایجاد باور به حسن نیت و تفاهم و همدلی هرچه بیشتر و حسن اعتماد مخاطبان و از بین بردن زمینۀ واکنش های اجتماعی قبلی، نام سریال تغییر یابد که در این خصوص عنوان «شکوه ماندگار» یا عناوین دیگر پیشنهاد می‌گردد.

۳٫ در کلیه قسمت‌های این سریال نام «بختیاری» از شخصیت منفی سریال حذف شود که البته در بازبینی نسخه اصلاح شده سریال مشاهده شد که این توصیه در کلیه قسمت ها به جز قسمت سیزدهم تاکنون اعمال شده است.

۴٫ از آنجا که در چهار قسمت پخش شده سریال در سال ۹۲ ظلمی در حق سردار اسعد بختیاری روا داشته شده است باید به نوعی از این سردار ملی اعاده حیثیت گردد و جبران مافات شود. لذا مقرر دارید سه سکانس به سریال اضافه گردد.۱- در بیان جنایات رضاشاه فقط به قتل دکتر ارانی اکتفا نشود بلکه در قالب دیالوگ یکی از شخصیت‌های محبوب و مثبت سریال (مثلا دایه اردکانی) گفته شود که: «اعتراضات مردمی در مسجد گوهرشاد مشهد به خاک و خون کشیده شد و پیشگامان مشروطه مثل فرزند سردار اسعد بختیاری در همین زندان قصر تهران کشته شدند». ۲- در سکانسی یک شخصیت مثبت و محبوب مثلاٌ حکیم السلطنه به رهی بگوید: «کمال الملک یک تابلو معروف دارد به نام پرتره سردار اسعد بختیاری که جزو پنج اثر ماندگار اوست. کمال الملک عکس هرکسی را نمی کشید. این تابلو را تمرین کن که هم کار کمال الملک را یاد بگیری هم اخلاقش را». ۳- در سکانسی که رهی در کنار خیابان نقاشی‌های خود را می‌فروشد، پرتره سردار اسعد اثر کمال الملک هم با جلوه های کامپیوتری اضافه گردد.

۵٫ در این سریال تنها ظلم رضاشاه را قتل دکتر ارانی در زندان عنوان می¬کند در حالی که در دوره پهلوی اول شاهد قیام¬های مردمی در مناطق مختلف از جمله قیام عمومی بختیاریها در سال ۱۳۰۸ ش با شعار لا اله الا الله هستیم که در بیانات مورخ ۲۶ اسفند ۹۲ مقام معظم رهبری نیز به این قیام و رشادت علیمردان خان بختیاری اشاره صریح صورت گرفت. جا دارد اولاً یک سکانس به فیلم اضافه شود و در ردیف جنایات رضاشاه به قیام بختیاری‌ها در سال ۱۳۰۸ ش و دستگیری و اعدام سران بختیاری از جمله علیمردان خان اشاره شود. ثانیاً موضوع ساخت سریال علیمردان خان که از سوی مسئولان صداوسیما وعده داده شده، تسریع و روند تخصیص بودجه آن مشخص گردد و وضعیت پیشرفت پروژه به اطلاع افکارعمومی رسانده شود.

۶٫ در نسخه اصلاح شده که مورد بازبینی این شورا قرار گرفت، به جای «بختیاری» از عنوان «بهادری» برای خانواده شخصیت منفی سریال استفاده شده است. این نام به دلایل مختلف یادآور بخشی از هویت جامعه بختیاری است. اگر از شباهت آوایی واژگان بهادروند و بهادری و بهداروند با واژه بختیاری که مورد اشاره مینورسکی و… بوده و لقب «سردار بهادر» که به دو تن از سرداران بختیاری عصر مشروطه تعلق دارد بگذریم، شباهت این نام با نام طایفه بهادری در طایفه شهنیِ هفت لنگ در مسجد سلیمان و نیز فامیل بهادری در طایفه چهارلنگ الیگودرز نیز مزید بر علت در مخالفت با این امر است. لذا پیشنهاد می شود از نام دیگری به جای بهادری استفاده شود که تناظری با نام طوایف بختیاری نداشته باشد.

۷٫ قبل از پخش سریال، طی نشست‌های رسانه‌ای با حضور اعضای همین شورا یا چند صاحب نظر فرهنگ و تاریخ بختیاری، موارد اصلاح شده در سریال تذکر داده شود و نیز بخشهایی از نقش بختیاری‌ها در صیانت از ایران و جانفشانی آنان برای ایران برای هموطنان مطرح گردد.

۸٫ با توجه به موارد پیش آمده و جریحه دار شدن افکارعمومی منطقه بختیاری و به منظور حفظ اتحاد ملی و انسجام اسلامی، هرچه زودتر فرصت های تلویزیونی به بختیاری ها داده شود تا آنان نیز بتواند مظاهر، جلوه ها و شاخص‌های فرهنگی و هنری و تاریخی خود را که همواره در خدمت مملکت بوده، از طریق صداوسیما منعکس نمایند.

۹٫ هرچه زودتر نام شبکه استانی «جهان بین» که نام تپه ماهوری کوچک در حوالی شهرکرد است به «زردکوه» که مرتفع ترین قلۀ سلسله جبال زاگرس و سرچشمه دو رودخانه بزرگ کارون و زاینده رود است و دارای نقش مهم و کلیدی در فرهنگ و اقتصاد و تاریخ استان بوده و هست، تغییر یابد.
علاوه بر این، در دیدار هیأت با آقاى میرباقرى، معاون سیما، ایشان تعهد دادند که سریال على مردان خان از شبکه استانى به سیمافیلم منتقل و ساخت آن با بودجه ویژه و با نظارت علمى دانشمندان بختیارى مسلط به موضوع شروع شود و کارگردان سریال سرزمین کهن هم عذرخواهى کند.

با احترام
شورای بازبینی

شهاب حسینی  - ماجرای دنباله‌دار پخش «سرزمین مادری» ادامه دارد

 سریال «سرزمین مادری» به کارگردانی کمال تبریزی که بنا به اعلام کارگردان  قرار بود از 14 مهرماه روی آنتن شبکه سه سیما برود، باز هم پخش نشد.

  

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، چندی پیش کمال تبریزی اعلام کرد که بالاخره بعد از  مشکلات پی در پی که برای سریال «سرزمین کهن» به وجود آمده بود، این سریال از 14  مهر ماه با نام جدید «سرزمین مادری» روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود و حتی آنونس جدید آن هم توسط کمال تبریزی منتشر شد؛ اما از آنجا که حواشی سریال هنوز تمام نشده است، جمعه 14 مهر نه تنها این فیلم در ساعت مقرر پخش نشد بلکه تاکنون علت عدم پخش آن هم از سوی مسئولان سیما عنوان نشده است.

برای پیگیری این ماجرا در تماسی تلفنی با روابط عمومی شبکه سه سیما علت عدم پخش سریال «سرزمین مادری» را جویا شدیم که با جمله‌ای با مضمون «حالا پخش می‌شود!» مواجه شدیم و بعد که منظور را از او خواستیم ما را به مدیر گروه فیلم و سریال این شبکه ارجاع داد که متاسفانه مدیر این گروه نیز پاسخگوی ما نشد. همچنین چندین بار با کمال تبریزی تماس گرفتیم که متاسفانه موفق به صحبت با او نشدیم.

پخش سریال «سرزمین مادری» یا همان «سرزمین کهن» از دی ماه ۱۳۹۲ از تلویزیون شبکه سه ایران آغاز شد که در آن زمان با استدلال‌هایی با تأخیر روبرو شد تا برخی صحنه‌های آن دوباره فیلمبرداری شود؛ که نهایتا ۳ بهمن ۱۳۹۲ روی آنتن رفت. اما پس از پخش چهار قسمت از سریال، سوء برداشت از تحریف تاریخ ایل بختیاری، موجی از اعتراضات در مناطق بختیاری‌نشین، در استان‌های خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و لرستان و همچنین شخصیت‌های تأثیرگذار این قوم را در پی داشت.

با وجود همه شرایط پیش آمده برای این سریال باید دید که آیا واقعا «سرزمین مادری» رنگ آنتن تلویزیون را خواهد دید یا خیر!

شهاب حسینی، علی شادمان، آرش مجیدی، حسین محجوب، بیتا فرهی، جعفر دهقان، ثریا قاسمی، پرویز پورحسینی، هنگامه قاضیانی، محسن تنابنده، الهام حمیدی، فرهاد قائمیان، امیر آقایی و... از بازیگران این سریال تلویزیونی هستند.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت آخر فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 فصل دوم سريال ِ "شهرزاد" تموم شد! فصلي كه كاملا بي خود و بي جهت  ساخته شد!! بريم ببينيم تو اين قسمت چه اتفاق هايي، چرا افتاد؟

 اول از همه برسيم به قتل بلقيس! باز هم تكرار مي كنم، چرا؟؟ چرا بايد اين كاراكتر كشته  مي شد؟ چرا انقدر زود فهميديم قاتل كيه؟ الان دلمون رو به چي خوش كنيم براي فصل  بعد؟؟ مثلا اگر طوري مي شد كه هم به نصرت شك مي كرديم و هم به اكرم جالب تر مي شد و اينكه نمي گفتن تو اين فصل كي كشته و هي بهمون كلك مي زدن! به اين ميگن داستان نويسي ِ ناب كه البته وقتي سريع بخواين داستان ِ هزار تا شخصيت ِ بي هدف رو به سر برسونين، نمي تونين چنين داستاني طراحي كنين.

الان نكات مهم براي فصل بعدي چيه؟؟ بايد ببينيم شيرين چي مي شه؟ اون كه تا الان ديوونه شده بود چون باباش مرده بود. حالا هم كه عمه ش مرده و يه دور هم مي خواد براي مُردن ِ اون غصه بخوره و ديوونه بشه. چنان شخصيت خوبي كه تو فصل اول مخاطب مشتاق بود ببينه چه كار مي كنه و چه كلكي تو ذهنش داره، تبديل شده به يه اسم كه الكي شخصيت ها اونو بهونه مي كردن تا داستان رو با اهميت نشون بدن؛ در حالي كه اصلا اينطور نبود و من ِ مخاطب از اين شيرين ِ جديد خسته شده بودم و دوس داشتم برگرده به همون موقعي كه نويسنده مي دونست داره چي كار مي كنه.

از قباد هم كه نگيم بهتره. طبق معمول با دو تا داد و بيداد سر و ته شخصيت ِ بلاتكليف ش رو سر آوردن. الان براي چي بايد منتظر فصل بعد و قباد باشيم؟ كه به شهرزاد برسه؟ (كه مي دونيم نمي رسه). چه چيزي در انتظار اين شخصيت هست؟ حالا هم كه بلقيس نيست اما در عوضش هيچ كس ديگه اي هم نيست! رقباي بزرگ آقا رو كه همون قسمت اول سر به نيست كردن و فقط مونده بهبودي. يعني كل سيزن بعدي بايد شاهد به هم پريدن هاي اين دو تا باشيم؟؟ نه، متشكرم!!

از اونجايي كه معلومه داستان ِ فرهاد جديه. ديديد كه صحنه هايي از فصل سوم رو نشون دادن كه شهرزاد داره خاك مي ريزه رو سرش. اين يعني فرهاد مي ميره، ها؟؟ سر همين جريانات سياسي؟؟ آيا احمقانه نيست؟؟ نمي دونم، اصلا داستان هاي اين فصل انقدر نچسب بودن، انقدر بد نوشته و اجرا شدن كه اصلا علاقه اي ندارم بدونم براي فرهاد و وسوسه هاي جنبشي ش چه اتفاقي مي افته. درسته كه از همون اول سياسي بوده اما از اونجايي كه نويسنده خواسته يا ناخواسته قباد رو شخصيت اول كرده، داستان ِ فرهاد از حاد بودنش در اومده و احمقانه شده. دو داستان كاملا جدا كه اگر هر كدوم تكي براي خودشون بودن جذاب بودن اما در اين سريال، داستان قراره در مورد شهرزاد باشه. كه البته در اين فصل راجع هر كسي بود جز شهرزاد.

شهرزاد تو اين فصل عملا هيچ نقشي نداشت. شده بود ورد زبون ِ قباد تا هر وقت كم مي آورد، اسمشو به زبون بياره تا به مخاطب يادآوري كنه سريال در مورد كيه و چيه. كاملا خنثي و بي ربط. اصلا انگار ترانه هم دوس نداشت نقششو. از اون نقش اول ِ حاضرجواب ِ قوي رسيد به زني كه تاب مي خوره بين شوهرش و بچه ي اون يكي شوهرش. هرازگاهي هم بهمون يادآوري مي شه كه خيلي دكتر خوبيه. همين.

قراره داستان ِنصرت رو داشته باشيم تو فصل بعد؟؟ الان نصرت به كجا مي رسه؟ چرا انقدر همه ي كاراكترها بلاتكليفن؟

اصلا ديالوگ ها هم ضعيف هستن. شما (زبونم لال!) مقايسه كنين با "مدار صفر درجه". چقدر تفاوت، چقدر كيفيت اين ديالوگ ها سخيف و بد هست؟ اون صحنه ي دردودل ِ شهرزاد و هاشم مي تونست خيلي خيلي بهتر و تاثيرگذارتر باشه اما نبود. ديالوگ هاي خشك و بيروح. عشقي كه فقط ازش شنيديم. و اينكه مي خواستن داستان هاشم و بلقيس رو ربط بدن به شهرزاد و فرهاد؟؟؟ چرا؟؟ شهرزاد چرا حس مي كنه كلي سختي كشيده تا به عشقش برسه؟

در مجموع اين فصل بسيار حوصله سر بر و يكنواخت بود. يه خط داستاني بيخودي كِش مي اومد و نقش هاي جديد خيلي بي هويت و تك بعدي بودن. ما هنوز با كاراكترهاي اصلي ارتباط كامل برقرار نكرديم و نويسنده مي خواد ١٠ تا بيشتر رو در ١٥ تا اپيزود براي ما معرفي كنه. واقعا اينطوري نمي شه!

نظر شما در مورد اين قسمت، اين فصل چيه؟ به نظرتون فصل بعد داستان چطور پيش مي ره؟ آيا اصلا علاقه اي دارين تا يه فصل ديگه ببينيد؟ 

 

شهاب حسینی  - فیلم "برادرم خسرو" به زودی در شبکه نمایش خانگی

 فيلم سينمايى "برادرم خسرو" به كارگردانى احسان بيگلرى و تهيه كنندگى سعيد ملكان كه در اكران مورد توجه مخاطبين قرار گرفت اوايل آبان ماه وارد شبكه نمايش خانگى مى شود.

 شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی و بیتا فرهی بازیگران این فیلم سینمایی   هستند.
در خلاصه داستان "برادرم خسرو" به قلم احسان بیگلری و پریسا هاشم پور آمده است: خسرو که مبتلا به اختلال دو قطبی است باید مدتی را در خانه برادر خود سپری کند.

شهاب حسینی  - ایفای مجدد نقش شهید بابایی در سریال " کارگاه ۴۸ "

نگارش سریال "کارگاه ٤٨" به نویسندگی رسول صانعی به پایان رسیده است و لوکیشن اصلی این سریال پایگاه هوایی شهر اصفهان است.
این سریال بيست و پنج قسمتی درباره تولید قطعه‌ای مهم از هواپیمای F14 است که یکی از مهمترین هواپیماهای جنگنده در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق بود. پیشتر این سریال به تهیه کنندگی حمید آخوندی وارد مرحله پیش تولید نیز شده بود، اما بعد از درگذشت او هنوز تهیه‌کننده‌ای برای "کارگاه ٤٨" انتخاب نشده است.
ماجرای سریال از این قرار است که یک جوان مخترع از اهالی نجف آباد اصفهان موفق به ساخت این قطعه می‌شود و کشور را از بحرانی استراتژیک نجات می‌دهد. این قصه از روی واقعیت نوشته شده است، اما بنا به مقتضیات درام بخش‌هایی به آن اضافه شده است.
ماجرای "کارگاه ٤٨" به سالهای ٦٠ تا ٦٤ برمی‌گردد و با شهادت شهید بابایی به پایان می‌رسد. همچنین با شهاب حسینی که پیش‌تر در سریال "شوق پرواز" در نقش شهید عباس بابایی به ایفای نقش پرداخته بود، برای بازی در این سریال هم دعوت به همکاری شده است و در اصل تولید این قطعه از هواپیمای F14 زیر نظر شهید بابایی صورت می ‌گیرد.

شهاب حسینی  - توضیحات تهیه‌کننده "شهرزاد" درباره افت کیفیت فصل دوم این مجموعه

 تهیه‌کننده سریال شهرزاد در توضیح دلیل افت کیفیت این مجموعه در فصل دوم،  آن را با سریال Game of Thrones مقایسه کرده است.

 به گزارش زومجی به نقل از سینمادیلی، سریال شهرزاد قطعا یکی از محبوب‌ترین  سریال‌های ایرانی طی سال‌های اخیر است که این روز‌ها فصل دوم آن به قسمت‌های  پایانی نزدیک می‌شود. یکی از مواردی که از ابتدای پخش فصل دوم سریال شهرزاد به آن پرداخته شده، موضوع افت کیفیت سریال در مقایسه با فصل اول است. حال در جدید‌ترین اخبار سینمای ایران، محمد امامی، تهیه‌کننده سریال، در مصاحبه‌ای که با مجله همشهری جوان داشته، این افت کیفیت را پذیرفته است. وی همچنین شهرزاد را با سریال Game of Thrones مقایسه کرده و گفته که حتی سریالی مثل بازی تاج و تخت هم گاهی دچار افت شده، اما در فصل بعدی، این افت را جبران کرده است و این اتفاقی است که قرار است برای شهرزاد هم رخ بدهد و در فصل سوم، شاهد سریال بهتری خواهیم بود. امامی در این مورد گفت:

من خیلی اهل اینکه بگویم همه‌چیز در سطح عالی پیش می‌رود نیستم، اما باید این را بگویم که همه‌چیز خیلی آگاهانه پیش می‌رود. هیچ چیزی از سر اجبار نیست و ما هم سریال را از سر اجبار تولید نمی‌کنیم. شما اگر به سریال‌های بزرگ دنیا هم نگاه کنید، گاهی ممکن است شاهد یک فصل افت باشیم و پس از آن سریال در فصل بعدی احیا شود. مثلا سریال بازی تاج و تخت در فصل چهارم دچار افت شد، اما در فصل پنج سازندگانش آن را احیا کردند و شاهد شکسته شدن رکورد‌های متعددی توسط این سریال بودیم. حال ما هم باید به آینده نگاه کنیم و در فصل سوم سریال شهرزاد، ایراد‌های فنی، گرافیکی، محتوایی و پخش را برطرف کنیم. 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت چهاردهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 از اونجایی که قسمت قبل قباد خیلی توش نقش داشت، گفتم با این قسمت یه  جا بگیم!

 1) اول از همه خداروشکر که خانواده ی شهرزاد و فرهاد رو کلا کم نشون دادن! اون صحنه   ی فرهاد و قباد جالب بود. فقط این فرهاد همچنان برای من غیرقابل هضمه که چرا این بشر  موقع ناراحتی، موقع خوشحالی، موقع افتخار کردن...هر چی، فقط بلده، عینکشو جا به جا کنه. آخه این چه کاراکتریه!؟

2) اینکه شهرزاد به فرهاد گفت که همه مثل تو نیستن که بفهمن دوباره نشانی بود بر اینکه نشون بدن چقدر خفنه فرهاد و چقدر با فهم و شعوره فرهاد و چقدر بی شعوره قباد و اینها. بس نیست؟ الان این شخصیت ها فقط شدن همین؟ الان چرا اسم سریال شهرزاده؟ چرا انقدر شهرزاد منفعله؟ الکی یه خط داستانی فمینیست گونه دادن بهش که مثلا بگن طرف خیلی از زمان خودش جلوتر بوده. خب که چی؟ چرا پس کاری برای اون زن ِ بدبخت شاپوری نمی کنه؟

3) وقتی می خواین سریالی که قرار بوده تو یه فصل تموم بشه رو ادامه بدین، باید کاراکترهای جدیدی رو معرفی کنین. یکی از نمونه های خوبش، بلقیس بود که کلا داستان رو رو دستش گرفت. اما شاپوری خیلی بی ربطه. هر جا لازم باشه می یاد یه تلنگری به قباد می زنه و می ره. مثلا جوری نیست که یه دسیسه ای رو در طول سریال سرهم کنه و یه دفعه بیاد دستش رو رو کنه! نه یه شخصیت تک بعدی که فقط بلده عینه این فیلم های قدیمی زنش رو کتک بزنه و ما هم باید بدمون بیاد ازش (که می یاد) اما فقط همین. اصلا شخصیت جالبی نیست.

4) البته از شخصیت امیر جعفری نفرتم این دفعه بیشتر شد. قصد نویسنده هم همین بوده دیگه درسته؟؟ چون واقعا خیلی رفتارش حال به هم زن بود. حالا به نظر شما صابر به حرف می یاد؟

5) قباد هم کلا تو دنیای خودشه. هنوز عاشقه ی بی چون و چرای شهرزاده. حالا این دوئلشون با فرهاد به کجا می رسه معلوم نیست. اوه، چرا معلومه، فرهاد برنده می شه!!

6) اکرم شخصیت جالبی برام بود تو فصل اول. داستانش حتی به جا بود اما اینجا به نظرم زیادی بود. می دونین، ایراد این فصل اینه که می خوان بیشتر از شخصیت های فرعی بگن. بابا، شما از شخصیت های اصلی یه کم بگو. کی بودن، چطوری رسیدن به اینجا. فلش بک؟ در عوضش 10 دقیقه فقط در مورد اکرم صحنه داشتیم می دیدیم. به نظرتون اکرم چی کار می کنه؟ ممکن هست که تبدیل بشه به یه مهره ی خیلی مهم؟! بعید هم نیست! فکر نمی کنم به این راحتی ها دست برداره از این خاندان!

7) بلقیس هم که مُرد! چرا آخه؟! الان دوباره برگشتیم سر نقطه ی اول که!! کی به نظرتون کشتش؟ اکرم؟ نصرت؟!

8) شیرین به نظرتون داره خوب میشه؟ یه جوری بود قیافه اش، انگار هنوز یه کم ناخوش بود! ممکنه برگرده با قدرت و همه رو بشونه سر جاشون؟! خدا کنه اینطوری شه! (ببینید سریال چطور شده که خدا خدا می کنی شخصیت منفور برگرده!!)

+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟

شهاب حسینی  - آغاز پخش "سرزمین کهن" با نام جدید "سرزمین مادری" از 4 مهر

 سریال "سرزمین کهن" ساخته کمال تبریزی با نام جدید "سرزمین مادری" از  جمعه ۱۴ مهر روی آنتن شبکه سه سیما می رود.
 سریال "سرزمین کهن" ساخته کمال تبریزی که پیش از این بارها گفته شده بود فصل پاییز  روی آنتن می رود بالاخره به زمان پخش نزدیک شد
این سریال از جمعه دو هفته دیگر ۱۴ مهرماه روی آنتن شبکه سه سیما می رود. البته نکته  جالب در تیزر سریال این است که نام آن "سرزمین مادری" نوشته شده است.
پیش از این سه قسمت از این سریال پخش شده بود و با سوءتفاهم هایی که پیش آمده بود ادامه آن روی آنتن نرفت. همچنین تا اردیبهشت امسال تولید و ضبط فاز سوم سریال به طول انجامید.
فاز اول این سریال که محصول شبکه سه سیما است در دهه ٣٠ می‌گذرد، فاز دوم در دهه ٤٠ و فاز سوم در دهه ٥٠. تغییر زمانی حدود بيست سال از فاز یک تا سه باعث شده تا بعضی از شخصیت‌های سریال در فاز سه تغییر کنند. آرش مجیدی، سعید راد، پریوش نظریه، گلچهره سجادیه، حسین مهری و ... از جمله این بازیگران هستند.
از دیگر بازیگران این سریال می‌توان به: شهاب حسينى، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، حسن پورشیرازی، فرشته صدر عرفایی، جعفر دهقان، امیر آقایی، شبنم قلی خانی، الهام حمیدی، ثریا قاسمی، علی شادمان، پژمان بازغی، هنگامه قاضیانی، میترا حجار، پرویز پورحسینی، حسین محجوب، بیتا فرهی، هومن سیدی، مهرداد ضیایی، لیلا زارع، آشا محرابی، محسن تنابنده، جواد عزتی، رسول نقوی، شیوا بلوچی، متین حیدرنیا، امین رحیمی، درشن سینک، بهرام کمیجانی، فریبرز گرم رودی، آرش مجیدی، پریوش نظریه،‌مهران رجبی و... اشاره کرد.

شهاب حسینی  - پایان فیلمبرداری فیلم تازه ی شهاب حسینی در سمت کارگردان   

 شهاب حسینی ساخت تازه ترین فیلمش که با پروانه ویدیویی ساخته شده با  عنوان «مقیمان ناکجا» را به پایان رساند. فیلمبرداری «مقیمان ناکجا» همزمان با  اواخر روی صحنه بودن نمایش «اعتراف» آغاز شد و در مدت زمانی کمتر از یک  ماه و ۳۱ جلسه فیلمبرداری به پایان رسید.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» آرمان درویش بازیگری که با فیلم ویدیویی «چهارشنبه» معرفی شد و یک کمدی-تراژدی سینمایی با اشارات پررنگ سیاسی با نام «کمدی انسانی» را آماده اکران در گروه سینمایی آزادی دارد، بازیگر اصلی فیلم است.

پریناز ایزدیار بازیگر کاراکتر «شیرین» در «شهرزاد» هم ایفاگر نقش اصلی زن «مقیمان ناکجا» است. احمد ساعتچیان، غزاله نظر و ناهید مسلمی دیگر بازیگران فیلم هستند.

«مقیمان ناکجا» با اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» امانوئل اشمیت فرانسوی ساخته شده است. مدیریت فیلمبرداری را علی قاضی فیلمبردار «ابد و یک روز» که امسال «ویلاییها» را روی پرده داشت، انجام داده است.

داستان فیلم که بخش عمده سکانسهای آن داخلی است درباره جوانیست که به ناگاه وارد یک مهمانسرا میشود؛ مهمانسرایی غریب که معلوم نیست کجاست اما هرچه بیشتر بر مختصات مهمانسرا تأمل می‌شود بیشتر آشکار می‌شود که جوان در جایی  بین مرگ و زندگی قرار گرفته است.

شهاب حسینی که پیشتر یک درام سینمایی با نام «ساکن طبقه وسط» را ساخته بود که به غیر از قرارگیری در فهرست فیلمهای پرفروش۹۳ از جمله آثار پرمخاطب شبکه خانگی هم بوده، خود تهیه‌کنندگی «مقیمان ناکجا» را برعهده داشته و هیچ بعید نیست که با تبدیل پروانه اثر از ویدیویی به سینمایی فیلم در جشنواره سی و ششم فجر رونمایی شود.

شهاب حسینی  - برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما

 به گزارش بانی فیلم،آیین اختتامیه نوزدهمین جشن بزرگ سینمای ایران امشب  سه شنبه ۲۱ شهریور در موسسه فرهنگی، ورزشی و رفاهی پیام برگزار شد.

 شهاب حسینی برنده جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در"فروشنده" شد.جایزه بهترین ب ازیگر نقش اول مرد را فاطمه معتمدآریا و ایرج طهماسب به بابک کریمی دادند که از طرف  شهاب حسینی روی سن آمد.حسینی به دلیل بازی در نمایش اعتراف در سالن حضورنداشت.

معتمدآریا در صحبت کوتاهی به طنز گفت: اینجا مرا به آقایی قبول کردند و روی کارت دعوتم نوشتند به نام آقای….! اما با این حال باز هم من اینجا آمدم برای بهترین بازیگر مرد. معتمدآریا از واژه ممنوع الحرکت که بیشتر برای زنان اتفاق می افتد استفاده کرد و کرمی این واژه را ستود.

جایزه بهترین بازیگر زن نیز از سوی حمید نعمت الله،نوید محمدزاده و ساره بیات به لیلا حاتمی بابت بازی در فیلم �رگ خواب� اهدا شد.حاتمی در صحبت کوتاهی گفت:خیلی ممنونم. این جایزه را خیلی دوست دارم و واقعا خوشحالم.

اصغر فرهادی نیز برنده هر سه جایزه بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه نوزدهمین جشن خانه سینما شد.هارون یشایایی،رخشان بنی اعتماد،فرهاد توحیدی،غلامرضا موسوی،فرشته طائرپور و ابوالحسن داوودی با حضور روی سن جوایز بهترین فیلم،کارگردانی و فیلمنامه اهدا کردند.

نام برنده جایزه بهترین فیلمنامه را فرهاد توحیدی خواند و به طنز گفت: همیشه اسم من و ایشان را اشتباه میگویند. اصغر فرهادی برای فروشنده!
داوودی جایزه بهترین کارگردانی را خواند و گفت:امیدوارم از این فرصت همدلی برای فیلم هایی که توقیف شدند استفاده شود.مریم نراقی به نمایندگی از فرهادی روی سن آمد و جایزه را گرفت.
برنده جایزه بهترین فیلم را هارون یشایایی و رخشان بنی اعتماد خواندند. یشایایی گفت: فروشنده یکی از موفقترین فیلم ها از نگاه تماشاگران است و این بزرگترین افتخار است هایده صفی یاری روی سن دعوت شد تا جایزه بهترین تدوین را برای �فروشنده� دریافت کند.
پیام اصغر فرهادی در فیلمی پخش شد که مراتب تشکر خود را اعلام می کرد.