وبلاگ - بحث و گفتگو درباره فصل نهایی سریال "شهرزاد"


سلام به دوستان همیشگی وبلاگ. بی حرف پس و پیش بریم به بررسی چندین قسمت اخیر شهرزاد اما با یه سبک متفاوت.
می خوام از همین جا چند تا تشکر بکنم از عوامل سریال و بعد برم سراغ "بررسی" نکات.
+ اول تشکر می کنم از نویسندگان عزیز که کلا نمی دونن چه کسی باید در مرکز توجه باشه. کانون اصلی داستان از شهرزاد به شیرین به قباد به فرهاد به حشمت به عمه ی قباد به هوشنگ به اصغری و حالا به اکرم تغییر کرد. شهرزاد حتی اگه بخواد ادای قهرمان ها رو هم در بیاره دیگه من مخاطب رو نمی تونه راضی کنه؛ انقدر که همه چیز بی هدف و بی ربطه.
+ تشکر ویژه دارم از امیر حعفری که در یک مونولوگ طولانی و حوصله سر بر به مخاطبین توضیح داد که چرا کینه ی دیوان سالارها رو داره. دوستان ِ نویسنده چیزی راجع فلش بک شنیدن؟ یا اینکه بذارن خود مخاطب با توجه به نشونه هایی که می ذارن داستان رو متوجه شه؟ بعید می دونم.
+ تشکر می کنم از پسر آقای فتحی که رسما هیچ زحمتی برای بازی کردن به خودشون نمی دن و بیشتر از اون تشکر می کنم از دوستان نویسنده که برای شخصیت ایشون جملاتی نظیر "بیا منو بخور" نوشتن. به حدی رسیدیم در سریال که مشخصه نویسنده ها زدن به پایه ی میزهاشونو و گفتن "اصلا به من چه" و هر جوری دوست داشتن دیالوگ نوشتن. می خوام بدونم چنین جملاتی اون موقع هم استفاده می شده؟!
+ تشکر می کنم از اکرم و گلاره عباسی که در این چندین قسمت اخیر فقط گریه و زاری کردن و طبق معمول کلیشه های سریال های ایرانی توهم زدن که بچه شون هنوز پیششونه و از این حرف ها. مشکلی نیست ما هم بخش های اکرم رو mute کردیم و فکر هم نمی کنم چیزی رو از دست داده باشیم.
+ تشکر می کنم (ولی صادقانه) از شهاب که بالاخره سعی می کنه یه جوری خودشو متفاوت نشون بده اما مشخصه که اونم خسته س و اصلا حوصله ی قباد رو نداره. درست مثل من.
خب تشکراتم تموم شد!!
حالا جدا از شوخی، داستان الکی بیخودی داره کش می یاد. الان این داستان امیر جعفری چی اضافه می کنه به داستان اصلی؟ آیا دشمنان و خونخواهان بزرگ آقا کم بودن؟ نخیر، نبودن و نیستن. چرا باید حالا یکی اونم با این بازی بد و (از نظر من) چندش آور جعفری انقدر داستانش بزرگ بشه؟
آیا فرهاد قراره بمیره؟ چرا دیگه دیوان سالارها ابهت قبل رو ندارن؟ یکی از مهم ترین و جذاب ترین نکات در مورد فصل اول همین ابهت و مرموز موندن بزرگ آقا بود. اما حالا چی داریم از این عمارت؟ هیچی.
واقعا نمی دونم در مورد چی باید بنویسم؟ هیچ چیز سریال دیگه خوب نیست. کاراکترهای جدید همه حوصله سر بر و کلیشه ای هستن و از همه بدتر لج آدمو در میارن! چطور می شه همچین کاراکترهایی رو دنبال کرد و دوست داشت؟!
نظر شما در مورد این چند قسمت آخر چیه؟
بریم سراغ نقد و بررسی قسمت پنجم فصل سوم!
اولین چیزی که درباره این قسمت به ذهنم می رسه، سکانس زورچپونی ِ فرهاد و شهرزاد بود. بعد از اینکه به قول یکی از دوستان، قهرمان اصلی داستان یکی دیگه شده، اومدن به زور برای اینکه به یاد مخاطبین بندازن که "هی! این دو تا نقش اولن! اینا مهم ان!" یه سکانس طولانی و بی مزه و بی بخار از قربون صدقه های مثلا شاعرانه ی فرهاد گذاشتن تو این آش شله غلم کار!! دیالوگ هایی که اصلا به باقی سریال نمی خوره. عشقی که دیگه جذاب نیست. کاراکترهایی که دیگه هدفشون مشخص نیست. برای چی باید این صحنه ها جذاب باشه؟
خیلی سریع و بی دلیل راحت شدن از شر معشوقه ی هوشنگ راحت شدن!! یکی اومد یه چیزی گفت اونم فرداش جمع کرد و رفت؟! خیلی بی مزه و اگر همین جا تموم بشه داستان واقعا بی هدف بود. باید زنش می فهمید، می اومد داد و هوار می کرد، حتی کاشکی اون خواب ِ هوشنگ به واقعیت می پیوست و زنه می زد هوشنگ رو لت و پار می کرد!! شاید اینطوری خواب ما هم می پرید!
همچنان مصمم می گم که بازیگر نقش صابر واقعا روی مخه. اصلا دیالوگ های عاشقانه می گه بدنم مور مور می شه!!! فک کنم اگر به جاش میلاد کی مرام رو می ذاشتن خیلی بهتر می شد!! حالا باید دید نقشه ی انتقام شیرین به کجا می رسه؛ که البته شیرین کاملا حق داره انتقام بگیره از قباد!
ما که نفمیدیم امیر جعفری (نقشی که بازی می کنه!!) چرا و چطوری عاشق اکرم شد؟! عشق در نگاه اول؟ چرا؟! یکی دلیلشو به ما بگه! باز حالا دم ِ اکرم گرم، داره با افشاگری هاش یه جونی به داستان می ده!
نظرتون در مورد جدا شدن نصرت از قباد چیه؟ به نظرتون واقعا باباشه یا نه؟! اگه هست پس چرا انقدر دست به دست می کنه و نمی گه حقیقتو؟! نکنه قراره بشه مثل رستم و سهراب؟!! J شخصیتش توی دو فصل اول خیلی خوب و مرموز بود اما الان دیگه مرموزم نیست، چون رسما هیچی در موردش نمی دونیم و نمی شنویم! اگر اشاره هایی بشه، نداهایی داده بشه، مخاطب می دونه که باید دنبال چیز بیشتری بگرده. اما الان رسما به یه شخصیتی کنار گذاشته شده تبدیل شده!!
البته نویسندگان سریال تقصیری ندارن؛ نوشته شخصیت های زیاد و پیچیده و جذاب کار سختیه. مخصوصا برای سریال که شما وقت بیشتری برای پر و بال دادن به شخصیت ها داری. به نظرم اگه وقت بیشتری می ذاشتن برای نوشتن داستان (چون کاملا مشخصه ایده شون برای یه فصل بوده و طمع باعث شده هول هولی دو فصل دیگه هم اضافه کنن)، و به جای اینکه مدام شخصیت هیا مختلف و نپخته بیارن به همین چهار تا شخصیت اصلی می رسیدن، داستان خیلی بهتر و محکم تر می شد. در هر صورت، متاسفانه این صبر و تحمل رو نکردن و حالا ما با ملغمه ای از یه سری کاراکتر نچسب، داستان های پرداخته نشده و بازی های متوسط رو به پایین هستیم!
نظر شما در مورد این قسمت و به خصوص حرف هایی که در پاراگراف آخر زدم، چیه؟!
معذرت بابت تاخیر!! واقعا سریال انقدر بی حادثه اس که اصلا نمی دونم چی باید براش بنویسم!
خب فکرشو نمی کردم دعوای فرهاد و شهرزاد انقدر سریع ختم به خیر بشه. بعید می دونم شهرزاد حتی دیگه ذره ای قباد رو دوس داشته باشه، درسته؟ عشق کاملا یه طرفه شده و در مورد قباد، از عشق در اومده و بیشتر شبیه به چیزی شده که باید هر طوری می تونه به دستش بیاره.
بعضی از دوستان معتقد بودن که قباد نمی میره آخرش. اما به نظر من آخرش یکی از این اضلاع مثلث باید از بین بره. یا حتی دو تاشون! از اونجایی که بعید می دونم سریال ِ ایرانی رو انقدر تلخ تموم کنن، قباد گزینه ی مناسبی هست برای از بین رفتن. اما از طرفی فرهاد هم خیلی سرش می جنبه و بعید نیست که سرشو به باد بده!
نمی دونم فقط من اینطوریم یا بقیه هم همین حس رو دارن؟ وقتی فرهاد در مورد "نقشه" اش برای فراری دادن مصدق حرف می زنه، خنده ام می گیره! نمی دونم بیشتر انگار داره مسخره می کنه. بگذریم از اینکه می خوان مسائل قدیمی رو استفاده کنن برای اینکه به مسائل روز طعنه بزنن اما باز هم به نظر من جاش تو همچین سریالی نیست. می دونین، مشخص نیست ژانر سریال چیه؟ درسته دستمایه ی سیاسی هم جذابه اما در بیشتر موارد، موضوع اصلی همون دستمایه ی سیاسی هست و در کنارش حالا داستان های فرعی مثل رمانس و اینا هم می ذارن تا داستان جذاب باشه. اما سردرگمی داستان های مختلف ِ این سریال باعث می شه به هیچ کدوم اونقدری که باید وقت نرسه و نتیجه بشه یه ترکیب بی ربطی از همه چیز که به هم وصله پینه شدن!!
ری اکشن ِ قباد به هوشنگ جالب بود!! دقیقا مثل مخاطبان سریال که باورشون نمی شد هوشنگی که انقدر دست و پا چلفتی به نظر برسه، بتونه همچین کاری بکنه! اما خب همیشه می گن از آن نترس که....!
و اما مهم ترین صحنه فک کنم رویایی شهرزاد و شیرین بود درسته؟ نظرتون چی بود؟ از اونجایی که قباد شخصیتش کلا منفی هست و الان هم طوری بهش می پردازن که آدم نمی دونه چه حسی بهش داشته باشه، به نظرم این انتقام گیری زن ها از قباد می تونه جذاب باشه؟ البته که احتمالا شهرزاد کامل پا نمی ده، چون بچه مثبت داستان هست! J اما در کل همه می دونستیم که قباد آدم بده ی داستانه و حالا باید شاهد فروپاشیدنش باشیم.
نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟!
فصل جدید سریال "شهرزاد" از 9 بهمن آغاز می شه که می تونین به صورت قانونی از طریق سایت لوتوس و یا خرید در شبکه نمایش خانگی تماشا کنین.
این هم پوستر فصل جدید.
+برای خوندن نقد و نظرات هواداران در مورد فصل های قبلی سریال، اینجا را کلیک کنید.
به گزارش بانی فیلم، تصویربرداری مجموعه «شهرزاد۳» مدتی است که به پایان رسیده است. این در حالی است که پیش از این عنوان شده بود قرار است که تا پایان بهمن ماه تصویربرداری ادامه پیدا کند. اما در سکوت خبری حدود ۲۰ روز پیش به کار خود پایان داد.
از طرفی پیش از این که زمزمه هایی از ساخت فصل چهارم این مجموعه به گوش می رسید، گویا یا نبود شهاب حسینی ممکن است ساخت فصل چهارم منتفی شود. حال باید منتظر بود و دید که فصل چهارم بدون حضور شهاب حسینی کلید می خورد و یا کارگردان از خیر فصل چهارم این مجموعه می گذرد!
زندان قصر یکی از لوکیشن هایی بود که این اواخر گروه در آن مستقر بودند.
طبق شنیده ها قرار ایت که داستان فصل سوم بدون هیچ برش زمانی در ادامه فصل دوم باشد.
هنوز زمان توزیع فصل سوم مشخص نیست، اما قرار است که پس از کامل شدن قسمت های بسیاری از فصل سوم، وارد بخش توزیع شود.
فصل سوم این مجموعه از ۱۰ شهریور با حضور بازیگران اصلی کلید خورده بود.
بانی فیلم-گروه تلویزیون – فاطمه شهدوست: از اواخر دهه هشتاد بود که که در کنار سینما وتلویزیون و فیلم های شانه تخم مرغی که به فروش می رفتند، سینمای خانگی با مجموعه قلب یخی جان گرفت و تا مدتی توجه ها را به خود معطوف کرده بود، جلب توجهی که البته در ادامه فصول ساخته شده این سریال کمرنگ تر شد.
بعد از آن هم مجموعه های مختلفی روانه بازار شدند که برخی از آن ها کم وبیش مورد استقبال واقع می شدند ولی بازهم تلاش برای ادامه آن ها و تولید فصل های دنباله دار، باعث کاهش مخاطبانی می شد که شاید شروع پررونقی را برای آن مجموعه رقم زده بودند. این اتفاق از جمله مواردی است که در هر برهه ای به چشم می خورد و بعد از مدتی بازارگرمی، سردی را می آورد که گاهی بیننده را ناامید می کند.
در این میان مجموعه شهرزاد بعد از مدتی سکون در شبکه نمایش خانگی، با آمدنش به طور قطع تکانی به ماجرا داد و باعث شد تا نگاه هایی که دلسرد شده بودند، بازهم به سراغ این فضا بروند و آمار عجب و غریبی از فروش این سریال به گوش برسد. این استقبال حتی عاملی شد تا سازندگان شهرزاد۱، به سراغ ساخت فصل دوم سریال بروند. اتفاقی که ابتدا خبر آن سرو صدا به پا کرد و طرفداران مجموعه را منتظر نگه داشت ولی بعد از ساخت و نمایش فصل دوم، علیرغم فروش خوبی که این مجموعه به هوای جذابیت فصل اول خود داشت، انتظارات را آن طور که باید برآورده نکرد و بازهم همان درجا زدنی که اغلب برای سریال های ادامه دار رخ می دهد، در این کار اتفاق افتاد.
به طور قطع حضور چهره هایی چون شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و علی نصیریان در این مجموعه یکی از عوامل جلب مخاطب محسوب می شود، اما در سوی دیگر، بحث داستان و اتمسفری که رخدادها را شکل می دهد، جزو مواردی است که تأثیر بسزایی در این امر دارد.
در فصل دوم سریال شهرزاد ما شاهد بودیم که با وجود حذف بدمن قصه که به عنوان یک اهرم قدرت به نام بزرگ آقا حضور داشت، دیگر جایگزینی برای پر کردن این وزن انتخاب نشد و داستانک های حاشیه ای نیز بدون جذابیت خاصی تنها قسمت ها را پر می کردند.
در این بین داستان عاشقانه بین شهرزاد و فرهاد هم دیگر رمق سابقش را ندارد و صرفا به دیالوک گویی هایی شبیه شده بود که تنها کلمات را در آن پشت هم ردیف می کردند. از سوی دیگر تلاش های قباد برای برگرداندن شهرزاد، در نبود شیرین که او هم در فصل یک جزو کاراکترهای منفی و قابل توجه قصه بود، از داستانک های فرعی محسوب می شود که چندان چنگی به دل نمی زند.
با این حال بازهم مخاطبان اولیه شهرزاد که طیف گسترده ای را در برگرفته است، به دنبال جذابیت گمشده ای که در فصل اول این سریال موج میزد، اقدام به خرید و دیدن ادامه این سریال کردند و از همین رو در سایه پایانی نامعلوم مجددأ قرار شد تا فصل سوم هم ساخته شود، اقدامی که باید منتظر ماند و دید که با چه کیفیتی اتفاق می افتد.
اما در همین راستا ما در بانی فیلم گفت و گویی با برخی از صاحب نظرانی که سال هاست در این حوزه فعالیت کرده اند، داشتیم، در بخش اول این گزارش چهره هایی چون ضیاالدین دری، امراله احمدجو، طهماسب صلح جو و سعید جلالی صحبت کردند و در بخش دوم این گزارش را می خوانید:
احمد امینی:
حضور چهره ها چندان اهمیت ندارد
احمید امینی که مجموعه هایی چون ماه و پلنگ، اولین شب آرامش، بی گناهان و … را به عنوان نویسنده و بی خداحافظی، غریبانه و… را به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس در کارنامه کاری خود دارد، در خصوص سریال شهرزاد به بانی فیلم گفت: من تنها چند قسمت از این کار را دیداه ام، به همین دلیل درباره آن به طور خاص اظهار نظر نمیکنم، ولی به طور کلی در مورد هر سریالی که چه در شبکه نمایش خانگی و چه در فضاهای دیگر ساخته می شود، باید بگویم که از آن جایی که هر مجموعه ای وظیفه دارد که مدتی طولانی و زیادی بیننده را سرگرم کند و او را به دنبال خود بکشاند، باید داستان پرکشش و جذابی داشته باشد. این مسئله جزو ارکان اصلی هر مجموعه ای است که تولید می شود و اگر در آن افولی رخ دهد در وهله اول داستان مقصر است.
وی ادامه داد: بعد از قصه اصلی که هر کاری دارد، عوامل و بازیگران از جمله مواردی اند که در شکل گیری یک مجموعه خوب دخیل هستند، اما در وهله اول یک مجموعه برای جلب نظر مخاطب و موفقیت درکارش، باید داستان جذاب و پرکششی داشته باشد، چرا که فیلمنامه خوب، روایت نو و جالب توجه مهمترین عاملی است که در موفقیت یک مجموعه موثر است.
امینی همچنین درباره حضور چهره ها و بازیگرانی که اسم و رسم دارند، در سریال ها و مجموعه هایی چون تولیدات شبکه خانگی برای مخاطب و جلب نظر آن گفت: حتما لازم نیست که در هر کاری برای مخاطب پسند شدن آن از چهره ها و افراد خاص و سرشناس استفاده کرد، چرا که اگر قصه جذاب نباشد، بازی آن ها نیز به چشم نخواهد آمد، اما عکس این قضیه اتفاق می افتد، یعنی گاهی مثل خیلی از سریال های مطرح و بین المللی که در سطح دنیا تولید و پخش می شود، می بینیم که چهره خاصی وجود ندارد و بعد از بازی فرد در آن مجموعه، بازیگر تبدیل به یک ستاره می شود و در فیلم ها و مجموعه های دیگر نقش می گیرد. در واقع گاهی سریال ها می توانند ستاره ساز باشند ، البته اگر در یک سریال که علاوه بر متن خوب، چهره های مطرح نیز حضور داشته باشند که چه بهتر ولی در غیر این صورت خود سریال می تواند با بازیگران معمولی تری که دارد، چهره بسازد.
سعید مطلبی:
نوشتن یک سریال، فصل به فصل سخت تر می شود!
سعید مطلبی که نگارش فیلم ها و سریال هایی چون ستایش، محاکمه، پنجمین سوار سرنوشت و … را در کارنامه کاری خود دارد و این روز ها در حال نگارش فصل جدید سریال ستایش است، در گفت و گو با بانی فیلم درباره سریال شهرزاد و کیفیتی که این سریال در فصل دوم خود داشت، بیان کرد: واقعیت این است که من فصل اول این سریال را دیدم و خیلی آن را پسندیدم، آن فصل دارای جذابیت هایی بود که مخاطب را جذب می کرد ولی در مورد فصل ۲ نمی توانم چیزی بگویم، چون آن را کامل ندیدم، به همین دلیلی قضاوت جزئی درباره کیفیت آن درست نیست.
وی در ادامه درباره نکات لازم برای ادامه یک سریال به گونه ای که آن مجموعه دچار افت نشود، گفت: در کل می توانم بگویم که برای هر مجموعه ای به ویژه سریالی که فصل یک موفق و جذابی را پشت سر می گذارد، زمانی که قرار است ادامه و فصل ۲ آن ساخته شود، کار خیلی دشوارتر می شود. این اتفاق همانطور که گفتم برای کارها موفق و پرمخاطب سخت تر خواهد بود، چرا که مخاطب انتظار دارد تا در ادامه یک مجموعه با کیفیتی مشابه یا بهتر از قبل روبه رو شود و زمانی که این اتفاق نمی افتد، پروژه دچار رکود خواهد شد.
مطلبی خاطرنشان کرد: پس این یک نکته کلی است که ادامه هر سریالی که ساخته می شود، به ویژه برای نویسنده خیلی دشوار است و مسیر را برای او سخت می کند، چرا باید داستانی را در ادامه بیاورد که جذابیت کار از رونقی که از قبل داشت، نیفتد.
حسن هدایت:
اگر زمان بیشتر بود، فصل دوم هم جذاب می شد
حسن هدایت کارگردان آثاری چون روز سرنوشت، ناسپاس گرداب و … در گفت و گو با بانی فیلم درباره مجموعه شهرزاد و روندی که این سریال طی کرد، عنوان کرد: در وهله اول به طور کلی درباره این دست مجموعه های ادامه دار، باید گفت که مسئله کلی که در تولید سریال های موفق چه در تلویزیون و چه در سینمای خانگی وجود دارد، این است که در همه دنیا وقتی کاری از نظر عمومی با اقبال مواجه می شود، ادامه آن را می سازند، منتهی در این بین تلاش می کنند که اگر به نسبت سری اول پیشرفت خاصی ندارند، حداقل پسرفت نکنند، از همین رو باید عواملی رادر آن لحاظ کنند که این اتفاق رخ ندهد .
وی ادامه داد: حال در کشورما اغلب در کارهای خودجوش و خصوصی نه مجموعه های گروهی، زمانی که قرار بر ساخت ادامه مجموعه ای می شود، دیگر وقت و فرصتی مثل قبل را به آن اختصاص نمی دهند، در واقع دیگر آن هزینه و وقتی که در سری اول صرف شده در ادامه کار وجود ندارد، چرا گروه در تلاش اند که سریع ادامه آن اثر را بسازند و به دلیل این تعجیل اتفاقاتی رخ میدهد که ممکن است برکیفیت اثر بگذارند.
هدایت با اشاره به نقش نویسندگان در این بین گفت: در این میان و در همهمه فشارهایی که وجود دارد، همه بار روی دوش نویسنده و کارگردان است و آن ها هم ممکن است در این میان دچار افت و خیز شوند، چرا که ما آن شیوه گروهی کارکردنی که در خیلی از کشورها برای تولید مجموعه های مختلف اتفاق می افتد را نداریم، به همین دلیل اغلب کارهای ما به جای گروهی بودن انفرادی است و زمانی که این گونه است، دست کم باید ۱ یا ۲ سال وقت داشته باشیم که فیلمنامه پخته تری را ارائه دهیم در غیر این صورت کاهش کیفیت رخ می دهد، چرا که وقتی کاری به قدرت سری اولش نباشد، نمی تواند توقع مخاطب را مثل قبل به خودش جلب کند. در این مسیر بالطبع افت در جلب مخاطب و کیفیت رخ می دهد.
هدایت درباره شهرزاد نیز عنوان کرد: اگر این سریال افت کرده است، باید بگویم که دلیل آن کمی نیست بلکه عامل اصلی موضوع و داستانی است که در کار و در مجموعه جدیدش وجود دارد. همچنین درباره حضور چهره ها هم باید گفت که اسم و رسم تعیین کننده کشش یک سیال نیست و در ابتدا داستان است که این جذابیت را ایجاد می کند. در ادامه بقیه موارد چون عوامل و بازیگران در این امر دخیل هستند.
او خاطرنشان کرد: افتی که به آن اشاره کردید می تواند به تولید سری دوم؛ بلافاصله بعد از سری اول برگردد در واقع عوامل این مجموعه تلاش کردند تا سری دوم را در فضایی که هنوز به واسطه فصل اول گرم است، بسازند. وگرنه من مطمئن هستم که اگر زمان بود و باز قصه محکم تری ارائه می شد، این فصل هم به همان جذابیت فصل قبلی می شد.
خشایار الوند:
حذف کاراکتر قدرتمند قصه بدون جایگزین انجام شده است!
خشایار الوند که تا کنون علاوه بر سریال های مختلف تلویزیونی، مجموعه هایی چون قهوه تلخ، ویلای من و … را نیز در کارنامه کاری خود داشته است، در گفت و گو با بانی فیلم درباره افت این سریال عنوان کرد: در این که سریال شهرزاد دچار افت شده است شکی نسیت، چرا که یکی از دلایل این اتفاق به حذف شخصیت منفی و بزرگ داستان که مثل موتور قصه عمل می کرد برمی گردد، در این فضا وقتی شما کاراکتری به اهمیت بزرگ آقا را حذف می کنید، باید حداقل شخصیتی هم وزن آن را به داستان اضافه کنید، اما در فصل ۲ نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه کاراکترهای حاشیه ای به ماجرا اضافه شدند که کمک کننده هم نبودند.
وی با اشاره به فضای عاشقانه سریال اضافه کرد: روابط عاشقانه بین عاشق و معشوق و انعکاس آن در سریالی مثل شهرزاد تا حدی برای مخاطب جذابیت دارد و با گذشت زمان و تلاش های بیهوده قباد برای برگرداندن زنی که دیگر همسرش نیست، این ماجرا دیگر آن جذبه خودش را ازدست داده و تلاش هایی که در این بین اتفاق می افتد نیز بی نتیجه است. همچینین در فصل اول ما شاهد یک مثلث عشقی بودیم که اضلاع این مثلث با حذف شیرین از قصه به هم ریخت و ماجرا دیگر به دل مخاطب هم ننشست، چرا که به گونه ای مردم هم این فضا را پس زدند و نسبت به فصل اول به این افت واقف شدند.
الوند در پایان یادآور شد: همانطور که گفتم، در کنار حذف کاراکترهای منفی که کلیدی و موتور محرکه داستان بودند، چند نقش و داستان های پراکنده به کار اضافه شدند که مورد استقبال قرار نگرفتند و در واقع آن قدرت را که بتواندمخاطب از دست رفته را جذب کنند نداشتند. این ها از جمله مهم ترین دلایلی بودند که در افت فصل جدید دخیل بودند و بیش از پیش به چشم می آمدند.
جبار آذین:
مخاطب برای برقراری ارتباط به زمان نیاز دارد
جبار آذین نیز در گفت و گو با بانی فیلم با اشاره به جذابیت فصل اول سریال برای مخاطبانش، افزود: همانطور که می دانید عوامل بسیاری در موفقیت یک مجموعه نقش دارند. در ارتباط با موفقیت مردمی «شهرزاد» که از همان ابتدا به آن دست پیدا کرد، علاوه بر متن، کارگردانی و بازیها و قصه خوب دراماتیک و عاشقانه نقش مهمی ایفا می کند.
وی ادامه داد: با تغییر مسیر قصه و رفتن بخشی از شخصیت ها از داستان و آمدن کاراکترهای جدید، فضای عمومی قصه تا حدودی تغییر کرد. از طرفی مسائلی در حاشیه سریال مطرح شد که همچنان در فصل دوم این حواشی ادامه دارد. به عنوان مثال محور موضوعیت دو هفته گذشته این مجموعه که توزیع شد، در فضای عشق مثلثی متمرکز بود. البته این مثلث عشقی شهرزاد، فرهاد و قباد در فصل جدید این قصه به شکل دیگری تداوم پیدا کرده است. اما به دلیل پر رنگ بودن حوادث پیرامون شخصیت شهرزاد قصه رمانتیک آنها کمتر از فصل اول است.
با این حال تصور من این است که این مجموعه به زمان نیاز دارد تا مخاطب مانند فصل اول، با روند قصه و ماجراها و کاراکترهای جدید همراه شود. چون من فکر می کنم که کارگردان و دست اندرکاران این مجموعه همچنان با قدرت در حال ادامه دادن هستند. به همین خاطر است که در تدارک فصل سوم این کار هستند. اما مضامین و شخصیت های تازه یک مقدار زمان نیاز دارند تا با قصه و شخصیت های جدید همراه شوند و جلو بروند. بنابراین نباید خیلی زود کار را قضاوت کنیم. شاید داستان اینگونه طراحی شده باشد که با گذشت زمان و اتفاقات و ماجراهایی که پیش می آید، باعث شود تا مخاطب مانند فصل اول با داستان و شخصیت های جدید ارتباط برقرار کرده و جذابیت کار نیز دوچندان شود. چون قطعا حسن فتحی به این موضوعات به عنوان نویسنده و کارگردان فکر کرده است و قطعا می داند که مخاطب سریالش چه می خواهد. وگرنه به فصل دوم و سوم کشیده نمی شد.
محمد تقی فهیم:
«شهرزاد» پتانسیل فصل دوم را نداشت
محمدتقی فهیم یکی از منتقدانی است که در این باره نظرات قابل تاملی داشت. وی درباره فصل اول و ویژگی های آن و فصل دوم «شهرزاد» به بانی فیلم گفت: من فکر می کنم سریال «شهرزاد» در فصل اول به لحاظ فرم و ساختار خیلی بهتر از فصل دوم بود و در بحث سریال سازی و کار فرمیک جذاب برای نخستین بار بود که در شبکه نمایش خانگی این اتفاق افتاد که از این نظر قابل تحسین است.
اما در فصل دوم نقاط عطفی که بتواند برای مخاطبان مانند فصل یک جذابیت ایجاد کند، وجود ندارد.
وی همچنین درباره غیبت شخصیت بزرگ آقا با بازی علی نصیریان در فصل دوم افزود: نبود استاد نصیریان که به عنوان وزنه ای در سریال محسوب می شد، تاثیر گذار بوده است که نبودنش وزن کار را سبک کرده است. این را مخاطبان هم حس می کنند. بنابراین نبود آقای نصیریان در سریال به شدت حس می شود و از جذابیت آن کاسته است. اما از ابتدا به ساکن همه چیز به فیلمنامه برمی گردد.
فهیم همچنین درباره فصل دوم این مجموعه عنوان کرد: من فکر می کنم قصه ای برای این مجموعه ترسیم شده بود، پتانسل فصل دوم و ادامه داشتن را ندارد. مگر اینکه موضوعات جدیدی به داستان اضافه شود که به جذابیت آن بی افزاید.
وی در ادامه توضیح داد: مشکل سریال در کشمکش های دراماتیک است که تبدیل به قصه های سریال های آبکی شده است. به طوری که خیلی از سریال های در حال حاضر تلویزیون بالاتر و برتر نیست.
من معتقدم که قصه باید فراز و فرودهای عمیق و حسی داشته باشد که در فصل دوم این اتفاق نیفتاده است و بار حسی اش به نسبت فصل قبل ضعیف است. چون هر چقدر رویکرد حسی کار قوی باشد، مخاطب بهتر می تواند با داستان و کلیت سریال ارتباط برقرار کند. بنابراین داستان از کشش لازم برخوردار نیست. به این دللی که پیش از این هم اشاره کردم که کشمکش و درام در فصل دوم اتفاق نیفتاده است. هرچند که بازی آقای نصیریان خیلی به اجرا توانسته بود کمک کند که کشمکش بهتری در داستان اتفاق بیفتد. به تعبیری شخصیت و بازی وی در فاز اول به بار دراماتیک قصه کمک می کرد. حال که آن کاراکتر و بازیگر را در فصل دوم نداریم، از جذابیت کار کاسته شده است.
حسین سلطان محمدی:
داستان «شهرزاد» پختگی فصل اول را ندارد
حسین سلطان محمدی از جمله منتقدانی است که به جزییات یک کار توجه بسیاری دارد. از جمله مجموعه «شهرزاد». وی در گفت و گو با بانی فیلم درباره دلایل کم شدن جذابیت آن در فصل دوم عنوان کرد: تا آنجایی که من سریال را دیدم و دنبال می کنم، شروع فصل دوم که برایم چندان جذاب نبود. در صورتی که در فصل اول از همان ابتدا توانست برای مخاطب جذابیت داشته باشد. البته علی نصیریان که با مرگ کاراکتر بزرگ آقا از داستان خارج شد، باید جایگزین مناسبی داشت. اما هیچ کدام از کاراکترهای گذشته و حتی آنهایی که به تازگی وارد قصه شدند هم نتوانستند جایگزین مناسبی باشند. گرچه کاراکترهای دیگری وارد قصه شدند که بازیگران مطرحی ایفاگر آنها هستند. از جمله رضا کیانیان، امیر جعفری و رویا نونهالی. اما باید بررسی کرد و دید که دلیل حضور این بازیگران و کاراکترها در داستان چیست؟ به واسطه شهرت این بازیگران وارد سریال شده اند تا به مجموعه ای پرستاره تبدیل شود؟ آیا شهرت بازیگران فصل اول نیز در این امر تاثیر گذار بوده است؟
وی همچنین گفت: داستان به زعم من روایت پختگی فصل اول را ندارد و گویا دست سازنده به نوعی خالی شده است. از این رو سراغ طرح داستان جنایی و حواشی رفته است. در صورتی که فصل اول مبتنی بر برداشت های سیاسی بود. از این رو من فکر می کنم زود بود که فصل دوم سریال ساخته شود. سازنده باید از تجربه سریال «پایتخت» استفاده می کرد که با توجه به اتفاقات روز داستان پرداخته می شد و یک فاصله زمانی هم برای جذب بیشتر مخاطب داشت. بنابراین طراحی فصل سوم به زعم من جسارت می خواهد.
سلطان محمدی همچنین عنوان کرد: باید از این زاویه نگاه کنیم که داستان در فصل دوم به لحاظ سیاسی به جزییات توجه نکرد و نپرداخت و نویسنده ها بیشتر درگیر داستانک ها شدند. در صورتی که در فصل اول داستان عاشقانه پررنگ تر بود. یعنی به تعبیری در فصل یک قصه عاشقانه و پررنگی عشق این سه جوان پوشش بیرونی بود برای طرح رویدادهای سیاسی. رویدادهایی که در فصل دوم هنوز به اوج و فرود خود نرسیده است. بنابراین مجبوریم روی داستان های فرعی و حواشی متمرکز شویم. به همین دلیل است که گروه سازنده به نوعی دوپینگ کرده اند و چاره ای اندیشیده اند و هرهفته نشریه الکترونیکی بیرون می دهند و نظرات اساتید و هنرمندان و منتقدان را در این باره جویا می شوند. بلکه کمکی به جذابیت کار کرده باشد و به مخاطبان این کار بفهمانند که هنوز هم «شهرزاد» سریال جذابی است.
حسن قلی زاده:بی تردید مجموعه «شهرزاد» یکی از برجسته ترین آثار سال های اخیر است. شاید بعد از «دایی جان ناپلئون» یکی از مجموعه هایی است که توانسته تماشاگران گریزان از مجموعه های کسالت بار را وادار به تماشا کند و بی شک این موفقیت دلایل آشکار و نهان دارد.
اما این توفیقی نسبی است و می توان با مقایسه به نقاط ضعفی پرداخت که مانع از رسیدن آن به قله اثری چون «پدرخوانده» می شود. کاری نداریم که آن سینمایی است و این سریال. تشابه داستانی دلیل عمده این قیاس است و بر هیچ کس پوشیده نیست و سازندگان «شهرزاد» هم نباید منکر آن باشند.
چیدمان شخصیتی، چند لایه گی داستان، تکیه بر دوره تاریخی معین و از همه مهمتر استفاده از الگوی تبهکاران دوست داشتنی شاخصه هر دو اثر هستند. خشونت عریان و کنشهای متقابل شخصیت ها در هر دو به شکل کامل نمایش داده می شوند. تصاحب قدرت و کشاکش بین گروه هایی که با تکیه بر ثروت حاصل از فعالیت های تبهکارانه با ظاهر مشروع می توانند در همه زمینه های فرهنگی، تجاری و سیاسی دخالت کنند پسزمینه هر دو فیلم است.
در هر دو خانواده و رییس آن تقابلی با حکومت و پلیس ندارند. تبهکار دوست داشتنی که در ادامه موج نو در سینمای فرانسه ظاهر شد و در فیلم های ملویل تجلی پیدا کرد تبدیل به الگویی شد که به سینمای جهان و از جمله ایران رسوخ کرد. «رضا موتوری»، «قیصر»، «گوزنها»، «کندو» و «فرار از تله» رد و نشانی از این نوع سینما دارند. اگر این تبهکاران در سینمای ما تعلق به طبقات پایین دارند در الگوی غربی در خانه های اشرافی زندگی می کنند. لباس های مرتب و ماشین های مدل بالا دارند و کارگزاران آنها وکلا و روسای بانکها هستند. با فرزندان و فامیل مهربانند اما به سادگی دستور قتل رقبا را می دهند. لذت زندگی خود را در نابودی دیگران می بینند. شیفته موسیقی هستند اما تحمل شنیدن صدای گلوله ای که سینه رقیب را می شکافد ندارند. خیر و شر متضاد کنشی و واکنشی الگوی کلاسیک در این نوع به اشتراک در یک شخصیت نهان شده اند. دون کورلیونه و دیوان سالار تجلی گر این اشتراک در دو اثرند.
اگر «پدرخوانده» به تصویری از مناسبات سیاسی و اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم می رسد، «شهرزاد» با بستر قرار دادن حوادث پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تلاش می کند روابط اجتماعی سیاسی آن دوره را بررسی کند، اما به دلیل ملاحظات یا دلایل دیگر ماجرای عاشقانه را پررنگ می کند و به جای تحلیل کنشی تاریخ گرفتار تحلیل واکنشی آن می شود. به جای جامعه شخصیت ها پیشران تاریخ می شوند و تفاوت آن با «پدرخوانده» از همین جا آغاز می شود. «پدرخوانده» سالهاست در میان چند فیلم برتر تاریخ سینما قرار می گیرد. این درجه بالای موفقیت دلایلی دارد که فقدان آن در «شهرزاد» مانع چنین توفیقی می شود. اگر «پدرخوانده» را شبیه یک سمفونی حماسی پرشکوه بدانیم که به وسیله رهبر ارکستری توانا با همکاری گروهی از بهترین نوازندگان اجرا و نتیجه چنان مسحورکننده شده که در هر بار دیدن هر قسمت لایه هایی نو کشف می شود. «شهرزاد» به رغم جاذبه داستانی، مهارت کارگردانی و پذیرش از طرف انبوه تماشاگران به این سطح از توازن و تأثیر نمی رسد. به جای رسیدن به شکوهی سمفونی وار در حد اجرای تک نفره محسن چاووشی [با همه علاقه ای که به آثارش دارم] باقی می ماند. «شهرزاد» رهبر ارکستری قوی و نویسنده ای توانا دارد، اما نوازندگان ناهمگون و گاه ناتوان اجرای قطعه را دچار خدشه می کند. قطعاً مسوول این نارسایی رهبر ارکستر یا کارگردان است.
مجموعه «شهرزاد» با وجود استفاده از بناهایی با معماری زیبا، لباس های فاخر، اشیا صحنه خوش تراش و بازیگرانی ممتاز در بخش های مهم و تأثیرگذار با انتخاب نامتناسب برای ارتقا خود مانع تراشیده است که فیلمبرداری مهمترین آن است. فیلمبرداری قابل انتقاد هر دو فصل جای بحث بسیار دارد. هیچکس نمی تواند نقش بی بدیل مدیران فیلمبرداری در جریان تولید سینمایی و تلویزیونی را انکار کند. نتیجه آسان پنداری این امر خطیر آن می شود که در «شهرزاد» می بینیم. و غفلتی است که آقای فتحی به عنوان کارگردانی خبره و آگاه باید پاسخ دهند. با پایان فصل اول و شروع ناامید کننده فصل دوم و در مقایسه با دیگر بخشها می توان بدون درنگ اعلام کرد بزرگترین نقطه ضعف «شهرزاد» فیلمبرداری آن است.
من برای اثبات این ادعا ناچارم از تجربه سالها کار به عنوان مدیریت فیلمبرداری در سینمای ایران استفاده کنم و با تعریفی از شاخصه های اصلی آن ضعفها را مستدل کنم. اگر فیلمبرداری را خلق حجم از طریق نور بدانیم، اگر فیلمبرداری را نمایش زمان در مجازی به نام سینما بدانیم، اگر فیلمبرداری را مهندسی ساختار بصری فیلم بدانیم، و اگر فیلمبرداری را تجلی گاه همه هنرها بدانیم که با فوران آتشفشانی از رنگ و نور بر پرده تماشاگر را مسحور جادوی سینما می کند، به اهمیت آن در تولید هر نوع اثر سینمایی پی می بریم، و با توجه به این شاخصه ها و نقش خلاق مدیران فیلمبرداری می توانیم هنر بودن آن را رسمیت بخشیم و با کرنش صندلی مدیر فیلمبرداری را کنار کارگردان بگذاریم، و نام او را در میان سه یا چهار عنوان اول در تیترها بنویسیم. ضمن در نظر گرفتن این وجه هنری باید وظیفه بنیادین فیلمبرداری را دیدنی کردن تصویر بدانیم. یعنی فیلمبردار با استفاده از دوربین، وسایل نورپردازی و کاربرد توام فیزیک عدسی و دانش و مهارت به خلق چیزی می پردازد که تصویر می گوییم. اگر این تصویر با عناصر زیبایی شناختی پیوند یابد جلوه گاه مهارت بازیگران و دیگر دست اندرکاران هم می شود. تمام روشهای کلاسیک و مدرن نورپردازی برای رسیدن به این هدف ابداع و تکمیل شده اند.
اینها گفته شد که فقدان آن در «شهرزاد» را بررسی کنیم. در فصل اول «شهرزاد» [پلن] یا طرح و ایده برای شکل دادن به ساختمان بصری اثر وجود ندارد. فیلمبرداری با دیگر وجوه هماهنگ نیست. تداوم تصمیم وجود ندارد و در نتیجه نورها بدون هدف به صحنه ریخته اند. به ظرفیتهای منابع نور طبیعی توجه نشده و از نور مصنوع هم با تقسیم متوازن ارزشهای نور بهره گرفته نشده است. در نتیجه استفاده بی رویه از نور پر شدت با سایه روشن شدید و عدم استفاده از نور مکمل یا نرم کننده تلاش بازیگران را خنثی کرده و آسیب بر کلیت کار زده است. رابطه بین فیلمبرداری و دیگر اجزا تبدیل به پیوند فزاینده نمی شود. آنچه در صحنه رخ می دهد با آنچه باید دیده شود تناسب ندارد. در نتیجه نور از نما به نما تغییر می کند. در قطع نما به نمای دیگر [مود] یا حس و حال نور عوض می شود. و این چیزی است که تقریباً بر فصل اول حاکم است. شاید اینها مبتدیات فیلمبرداری و طرح آن مضحک باشد اما نقطه پرتابی است برای رسیدن به کمال. استفاده از منابع نور طبیعی و نور مصنوعی مانند لامپها، حبابها، آباژور، فانوس و شمع الهام بخش و راهگشای فیلمبرداری هستند.
آنها زاویه نور و درجه حرارت رنگی [کلوین] خود را تحمیل می کنند و رعایت آن بی شک به زیبایی تصویر و ایجاد فضای فیلم کمک می کند. فیلمبردار آگاه قبل از هر تصمیمی سعی در کشف فضای دیکته شده داستان می کند و بعد با استفاده از منابع گفته شده و طراحی صحنه و اشیا شروع به خلق آن می کند. بناها و خیابان ها و لباس های قدیمی همیشه برای مدیران فیلمبرداری وسوسه انگیز و اغواگر است. داستان «شهرزاد» در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ می دهد. دوره ای که چند دهه از ظهور برق در ایران گذشته، لوازم روشنایی هنوز ابتدایی هستند و نورهای حاصل محدود. اگر این محدودیت مطالعه و در فیلمبرداری «شهرزاد» رعایت می شد دیگر استفاده از نورهای پر شدت که به شکل افراطی در جای جای «شهرزاد» رایج است ضرورت نمی یافت. در برنامه ۲۶ شیرین از راهرو عبور می کند و وارد اتاق دیوان سالار می شود. در فضای سنگین پس زمینه تقریباً تاریک است. نور تابیده به چهره دیوان سالار از یک طرف شدید است و بخش دیگر در تاریکی مطلق. شیرین هم همین طور، با شروع ساز نوازی شیرین حس و حال نور تغییر می کند.
در نمای دو نفره تغییر نور چنان شدید است که تمام سخنان دیوان سالار در تاریکی گفته می شود و تلاش بازیگر نابود می شود و ایجاد احساس انزجار در ناخودآگاه تماشاگر کمترین نتیجه آن است و نشان از عدم کنترل فیلمبردار دارد و فراموشی اصل مهم دیده شدن را. در این نوع فیلمبرداری معماری در تاریکی فرو می رود و اشیا صحنه فراموش می شوند. در فیلمبرداری موزون و زیبا تمام این ریز نکته ها در نظر گرفته می شود. استفاده از نور مکمل یا نرم کننده [فیل لایت] اختلاف شدید نور و تاریکی را کاهش می دهد.
استفاده از نور زمینه یا [آمبیانس] جزییات صحنه و بنا را مرئی می کند. استفاده از ضد نور یا نور مقابل دوربین باعث برجسته شدن اشیا و اشخاص و ایجاد عمق میدان می شود. با مدرن ترین تفکر هم نمی توانیم از این اصول بدیهی و ابتدایی فرار کنیم. چون با گریز از آن در چاله ای می افتیم که مرگ تصویر و زیبایی را در پی دارد و هر دو فصل «شهرزاد» گرفتار آن است. اما عکس آن هم در همین مجموعه رخ داده است.
در برنامه ۲۷ فصل اول پس از دعوای قباد، شهرزاد و فرهاد در حیاط تنها می مانند. پسزمینه با نوری نرم روشن است. نمای آجری ساختمان با جزییات مشخص است. گلها و حوض به زیبایی دیده می شوند. نور تابیده از پنجره ها در تعادل با بقیه است. نور چهره بازیگران با زاویه درست و به اندازه است. ضد نور ریخته بر صحنه همه چیز را عمق بخشیده و نتیجه صحنه ای شده کامل و بی نقص و خوش نواخت که همه چیز در پیوند با هم به توازن می رسند که در این سریال بی سابقه است که با خواندن شعر و خلق رمانسی دلنواز بالاترین جلوه کارگردانی و بازیگری را به رخ می کشد و شاید در زمره بهترینها تا سالها بماند. کمال این صحنه مبین بحث قبلی من است.
اگر کل «شهرزاد» چنین بلوغی داشت، من چیزی جز تحسین نمی نوشتم. فصل اول با وجود مشکلات فراوان به دلیل صحنه های قابل قبول چون خیابان های شهرک غزالی، داخل ماشین ها و رابطه منطقی با پرده سبز و تصویر پسزمینه، کادربندی و انتخاب مناسب عدسی و به ویژه تلاش آشکار فیلمبردار برای ارتقا با اغماض نمره قبولی می گیرد و شاید به همین دلیل نام او در میان چهار عنوان اول می آید. اما شروع ناامیدکننده فصل دوم و ادامه آن تا برنامه نهم نشان از نزول و حتی نرسیدن به حداقل فصل اول را دارد. کادربندی نادرست حرکت های ناموزون، عدسی های غلط و اعوجاج گه گاه چهره ها، ناهنجاری نور و بی رمقی تصاویر در اندازه ای از به هم ریختگی است که بحث در مورد آن عبور از مبتدیات و ورود به بدیهیات است.
«شهرزاد» فصل اول با ویژگی چهره ترانه علیدوستی، لباسهای برازنده و چهره پردازی مناسب همراه با شخصیت پردازی پر جلوه آقای فتحی گاه چون نگاره ای اسطوره ای با گذر از زمان تبدیل به سنگواره ای پر رمز و راز می شد که می توانست سالها در خاطر ما بماند و ما را به عشق و امید بخواند. اما در فصل دوم از این «شهرزاد» خبری نیست. فیلمبردار خام دست با انتخاب عدسی و نور غلط و نزدیک شدن افراطی به صورت هم گریم را به رخ می کشد و هم زشتی تصویر را. نماهای ماسیده و آشفتگی قالب بر بسیاری از نماها صحنه های پذیرفتنی فصل اول را تحت الشعاع قرار داده و این سوال را ایجاد می کند که چرا کارگردان چیره دست ما تن به این تخفیف و سردرگمی داده است. ریشه این حقیر پنداری کجاست. آیا مثل تیمهای فوتبال که خوابیدن در غرور پیروزی های پی در پی موجب شکست بعدی آنها می شود در «شهرزاد» هم پیش آمده و موفقیت فصل اول «شهرزاد» کیفیت فصل دوم را دچار مخاطره کرده و به نازلترین سطح ممکن رسانده و بیخود نیست که نام فیلمبردار با سقوطی سوال انگیز از رتبه چهارم فصل اول به یازدهم رسیده و نام صداگذار، برنامه ریز و… بر او مقدم شده. مسوولیت تخفیف و نادیده انگاشتن این تخصص مهم و تأثیرگذار کیست. چه کسی مسوول حقوق معنوی میلیونها نفری است که میلیاردها به صندوق این سریال ریخته اند و کمترین حق و حرمت آنها تماشای اثری استاندارد است که با خودبینی از آنها سلب شده است.
برای پایان سخن من نامه نگاری خانم علیدوستی به رییس جمهور را تایید می کنم و پیشنهاد می کنم بابت جفایی که در بخشهایی از فصل دوم به دلیل نارسایی فیلمبرداری به ایشان شده یادداشتی هم به کارگردان بنویسند.
* مدیر فیلمبرداری و کارگردان سینمای ایران
فصل دوم سريال ِ "شهرزاد" تموم شد! فصلي كه كاملا بي خود و بي جهت ساخته شد!! بريم ببينيم تو اين قسمت چه اتفاق هايي، چرا افتاد؟
اول از همه برسيم به قتل بلقيس! باز هم تكرار مي كنم، چرا؟؟ چرا بايد اين كاراكتر كشته مي شد؟ چرا انقدر زود فهميديم قاتل كيه؟ الان دلمون رو به چي خوش كنيم براي فصل بعد؟؟ مثلا اگر طوري مي شد كه هم به نصرت شك مي كرديم و هم به اكرم جالب تر مي شد و اينكه نمي گفتن تو اين فصل كي كشته و هي بهمون كلك مي زدن! به اين ميگن داستان نويسي ِ ناب كه البته وقتي سريع بخواين داستان ِ هزار تا شخصيت ِ بي هدف رو به سر برسونين، نمي تونين چنين داستاني طراحي كنين.
الان نكات مهم براي فصل بعدي چيه؟؟ بايد ببينيم شيرين چي مي شه؟ اون كه تا الان ديوونه شده بود چون باباش مرده بود. حالا هم كه عمه ش مرده و يه دور هم مي خواد براي مُردن ِ اون غصه بخوره و ديوونه بشه. چنان شخصيت خوبي كه تو فصل اول مخاطب مشتاق بود ببينه چه كار مي كنه و چه كلكي تو ذهنش داره، تبديل شده به يه اسم كه الكي شخصيت ها اونو بهونه مي كردن تا داستان رو با اهميت نشون بدن؛ در حالي كه اصلا اينطور نبود و من ِ مخاطب از اين شيرين ِ جديد خسته شده بودم و دوس داشتم برگرده به همون موقعي كه نويسنده مي دونست داره چي كار مي كنه.
از قباد هم كه نگيم بهتره. طبق معمول با دو تا داد و بيداد سر و ته شخصيت ِ بلاتكليف ش رو سر آوردن. الان براي چي بايد منتظر فصل بعد و قباد باشيم؟ كه به شهرزاد برسه؟ (كه مي دونيم نمي رسه). چه چيزي در انتظار اين شخصيت هست؟ حالا هم كه بلقيس نيست اما در عوضش هيچ كس ديگه اي هم نيست! رقباي بزرگ آقا رو كه همون قسمت اول سر به نيست كردن و فقط مونده بهبودي. يعني كل سيزن بعدي بايد شاهد به هم پريدن هاي اين دو تا باشيم؟؟ نه، متشكرم!!
از اونجايي كه معلومه داستان ِ فرهاد جديه. ديديد كه صحنه هايي از فصل سوم رو نشون دادن كه شهرزاد داره خاك مي ريزه رو سرش. اين يعني فرهاد مي ميره، ها؟؟ سر همين جريانات سياسي؟؟ آيا احمقانه نيست؟؟ نمي دونم، اصلا داستان هاي اين فصل انقدر نچسب بودن، انقدر بد نوشته و اجرا شدن كه اصلا علاقه اي ندارم بدونم براي فرهاد و وسوسه هاي جنبشي ش چه اتفاقي مي افته. درسته كه از همون اول سياسي بوده اما از اونجايي كه نويسنده خواسته يا ناخواسته قباد رو شخصيت اول كرده، داستان ِ فرهاد از حاد بودنش در اومده و احمقانه شده. دو داستان كاملا جدا كه اگر هر كدوم تكي براي خودشون بودن جذاب بودن اما در اين سريال، داستان قراره در مورد شهرزاد باشه. كه البته در اين فصل راجع هر كسي بود جز شهرزاد.
شهرزاد تو اين فصل عملا هيچ نقشي نداشت. شده بود ورد زبون ِ قباد تا هر وقت كم مي آورد، اسمشو به زبون بياره تا به مخاطب يادآوري كنه سريال در مورد كيه و چيه. كاملا خنثي و بي ربط. اصلا انگار ترانه هم دوس نداشت نقششو. از اون نقش اول ِ حاضرجواب ِ قوي رسيد به زني كه تاب مي خوره بين شوهرش و بچه ي اون يكي شوهرش. هرازگاهي هم بهمون يادآوري مي شه كه خيلي دكتر خوبيه. همين.
قراره داستان ِنصرت رو داشته باشيم تو فصل بعد؟؟ الان نصرت به كجا مي رسه؟ چرا انقدر همه ي كاراكترها بلاتكليفن؟
اصلا ديالوگ ها هم ضعيف هستن. شما (زبونم لال!) مقايسه كنين با "مدار صفر درجه". چقدر تفاوت، چقدر كيفيت اين ديالوگ ها سخيف و بد هست؟ اون صحنه ي دردودل ِ شهرزاد و هاشم مي تونست خيلي خيلي بهتر و تاثيرگذارتر باشه اما نبود. ديالوگ هاي خشك و بيروح. عشقي كه فقط ازش شنيديم. و اينكه مي خواستن داستان هاشم و بلقيس رو ربط بدن به شهرزاد و فرهاد؟؟؟ چرا؟؟ شهرزاد چرا حس مي كنه كلي سختي كشيده تا به عشقش برسه؟
در مجموع اين فصل بسيار حوصله سر بر و يكنواخت بود. يه خط داستاني بيخودي كِش مي اومد و نقش هاي جديد خيلي بي هويت و تك بعدي بودن. ما هنوز با كاراكترهاي اصلي ارتباط كامل برقرار نكرديم و نويسنده مي خواد ١٠ تا بيشتر رو در ١٥ تا اپيزود براي ما معرفي كنه. واقعا اينطوري نمي شه!
نظر شما در مورد اين قسمت، اين فصل چيه؟ به نظرتون فصل بعد داستان چطور پيش مي ره؟ آيا اصلا علاقه اي دارين تا يه فصل ديگه ببينيد؟
تهیهکننده سریال شهرزاد در توضیح دلیل افت کیفیت این مجموعه در فصل دوم، آن را با سریال Game of Thrones مقایسه کرده است.
به گزارش زومجی به نقل از سینمادیلی، سریال شهرزاد قطعا یکی از محبوبترین سریالهای ایرانی طی سالهای اخیر است که این روزها فصل دوم آن به قسمتهای پایانی نزدیک میشود. یکی از مواردی که از ابتدای پخش فصل دوم سریال شهرزاد به آن پرداخته شده، موضوع افت کیفیت سریال در مقایسه با فصل اول است. حال در جدیدترین اخبار سینمای ایران، محمد امامی، تهیهکننده سریال، در مصاحبهای که با مجله همشهری جوان داشته، این افت کیفیت را پذیرفته است. وی همچنین شهرزاد را با سریال Game of Thrones مقایسه کرده و گفته که حتی سریالی مثل بازی تاج و تخت هم گاهی دچار افت شده، اما در فصل بعدی، این افت را جبران کرده است و این اتفاقی است که قرار است برای شهرزاد هم رخ بدهد و در فصل سوم، شاهد سریال بهتری خواهیم بود. امامی در این مورد گفت:
من خیلی اهل اینکه بگویم همهچیز در سطح عالی پیش میرود نیستم، اما باید این را بگویم که همهچیز خیلی آگاهانه پیش میرود. هیچ چیزی از سر اجبار نیست و ما هم سریال را از سر اجبار تولید نمیکنیم. شما اگر به سریالهای بزرگ دنیا هم نگاه کنید، گاهی ممکن است شاهد یک فصل افت باشیم و پس از آن سریال در فصل بعدی احیا شود. مثلا سریال بازی تاج و تخت در فصل چهارم دچار افت شد، اما در فصل پنج سازندگانش آن را احیا کردند و شاهد شکسته شدن رکوردهای متعددی توسط این سریال بودیم. حال ما هم باید به آینده نگاه کنیم و در فصل سوم سریال شهرزاد، ایرادهای فنی، گرافیکی، محتوایی و پخش را برطرف کنیم.
از اونجایی که قسمت قبل قباد خیلی توش نقش داشت، گفتم با این قسمت یه جا بگیم!
1) اول از همه خداروشکر که خانواده ی شهرزاد و فرهاد رو کلا کم نشون دادن! اون صحنه ی فرهاد و قباد جالب بود. فقط این فرهاد همچنان برای من غیرقابل هضمه که چرا این بشر موقع ناراحتی، موقع خوشحالی، موقع افتخار کردن...هر چی، فقط بلده، عینکشو جا به جا کنه. آخه این چه کاراکتریه!؟
2) اینکه شهرزاد به فرهاد گفت که همه مثل تو نیستن که بفهمن دوباره نشانی بود بر اینکه نشون بدن چقدر خفنه فرهاد و چقدر با فهم و شعوره فرهاد و چقدر بی شعوره قباد و اینها. بس نیست؟ الان این شخصیت ها فقط شدن همین؟ الان چرا اسم سریال شهرزاده؟ چرا انقدر شهرزاد منفعله؟ الکی یه خط داستانی فمینیست گونه دادن بهش که مثلا بگن طرف خیلی از زمان خودش جلوتر بوده. خب که چی؟ چرا پس کاری برای اون زن ِ بدبخت شاپوری نمی کنه؟
3) وقتی می خواین سریالی که قرار بوده تو یه فصل تموم بشه رو ادامه بدین، باید کاراکترهای جدیدی رو معرفی کنین. یکی از نمونه های خوبش، بلقیس بود که کلا داستان رو رو دستش گرفت. اما شاپوری خیلی بی ربطه. هر جا لازم باشه می یاد یه تلنگری به قباد می زنه و می ره. مثلا جوری نیست که یه دسیسه ای رو در طول سریال سرهم کنه و یه دفعه بیاد دستش رو رو کنه! نه یه شخصیت تک بعدی که فقط بلده عینه این فیلم های قدیمی زنش رو کتک بزنه و ما هم باید بدمون بیاد ازش (که می یاد) اما فقط همین. اصلا شخصیت جالبی نیست.
4) البته از شخصیت امیر جعفری نفرتم این دفعه بیشتر شد. قصد نویسنده هم همین بوده دیگه درسته؟؟ چون واقعا خیلی رفتارش حال به هم زن بود. حالا به نظر شما صابر به حرف می یاد؟
5) قباد هم کلا تو دنیای خودشه. هنوز عاشقه ی بی چون و چرای شهرزاده. حالا این دوئلشون با فرهاد به کجا می رسه معلوم نیست. اوه، چرا معلومه، فرهاد برنده می شه!!
6) اکرم شخصیت جالبی برام بود تو فصل اول. داستانش حتی به جا بود اما اینجا به نظرم زیادی بود. می دونین، ایراد این فصل اینه که می خوان بیشتر از شخصیت های فرعی بگن. بابا، شما از شخصیت های اصلی یه کم بگو. کی بودن، چطوری رسیدن به اینجا. فلش بک؟ در عوضش 10 دقیقه فقط در مورد اکرم صحنه داشتیم می دیدیم. به نظرتون اکرم چی کار می کنه؟ ممکن هست که تبدیل بشه به یه مهره ی خیلی مهم؟! بعید هم نیست! فکر نمی کنم به این راحتی ها دست برداره از این خاندان!
7) بلقیس هم که مُرد! چرا آخه؟! الان دوباره برگشتیم سر نقطه ی اول که!! کی به نظرتون کشتش؟ اکرم؟ نصرت؟!
8) شیرین به نظرتون داره خوب میشه؟ یه جوری بود قیافه اش، انگار هنوز یه کم ناخوش بود! ممکنه برگرده با قدرت و همه رو بشونه سر جاشون؟! خدا کنه اینطوری شه! (ببینید سریال چطور شده که خدا خدا می کنی شخصیت منفور برگرده!!)
+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟
خب دوستان خوبم، بدون هیچ حرف و حدیثی بریم سراغ قسمت هشتم!
1) اکرم که خداروشکر توهمه کامل!! الان هم فهمیدیم که قباد، فقط برای اینکه مسائل شرعی رو رعایت کنه، صیغه خونده با اکرم. من که بعید می دونم قباد اصلا اکرم رو دوس داشته باشه. بیشتر حس ترحم و اینکه بالاخره یه زنی هست اطرافش که نه بهش بی محلی می کنه و نه امر و نهی. به همین خاطر از قربون صدقه رفتن های اکرم، خوشش می یاد و دلش گرم می شه. اما این فقط یه جور هوا و هوسه که حالا با ترحم همراه شده. چیز عجیبی هم نیست و خیلی هم بین مردهای اون موقع باب بوده؛ مخصوصا وقتی طرف برای خودش کسی باشه، همیشه زن هایی بودن و هستن که دنبال چنین مردهایی می کنن تا شاید به جایی برسن. این مردها هم از خداشونه یه زنی ازشون هیچی نخواد، جلو روشون واینسته و قربون صدقه شون هم بره. مطمئنا قباد نمی خواسته و نمی خواد که دل ببنده و فکر هم نمی کنم اینطوری بشه.
2) تا حالا شده از دعوا کردن یه زوجی که نویسنده از شما انتظار داره طرفدار پر و پاقرصشون باشی، لذت ببری؟! من که این حس رو در مورد فرهاد و شهرزاد داشتم! فرهاد که حالا که خرش از روی پل رد شده و به مراد دلش رسیده، داره کم کم خوشی می زنه زیر دلش و شکاک شده. خیلی جالبه که عشق بازی خودش رو به شهرزاد و قباد مثال می زنه!!! درسته شهرزاد از قباد نفرت نداشت اما مطمئنا به اندازه ای که فرهاد عاشق آذر شده بود، عاشق قباد نبود!! یعنی داشت کار خودش رو هم یه جورایی این وسط توجیه می کرد!! ولی همین هم باعث شد حداقل دیدن صحنه های دو نفره ی اینا زجر آور نباشه!!!
3) بالاخره قباد یه لباس درست و حسابی پوشید!! اون تیپی که برای دیدن بهبودی زده بود، خیلی جالب و سالاروارانه بود!
4) نظرتون در مورد اینکه قباد دست به دامن "بزرگ های خاندان" شده برای برگردوندن شهرزاد چیه؟ قباد باید تا الان شهرزاد رو شناخته باشه و بدونه که اون اینطوری با زور بر نمی گرده!! اما خب، چاره ای هم نداره، الان قباد در مصدر قدرته و به خودش مطمئنه که هر چی بخواد رو می تونه به دست بیاره و کسی هم نمی تونه نه بهش بگه!! باید دید چطوری می شه این قضیه!
5) صحنه ی مونتاژ فرار شربت که با فرار شیرین هماهنگ شده بود جالب از آب در اومده بود!! به نظرتون قضیه ی بچه چیه که تو کلیپ "آنچه خواهید دید..." مطرح شد؟! اصلا مگه می شه؟ الان مثلا چندین وقت گذشته، چندین ماه! شاید منظورش بچه ی مرده بوده؟!! به نظرتون شیرین اصلا به حالت قبلش بر می گرده؟!
6) درسته که می دونستیم بزرگ آقا مانع شده که بلقیس و هاشم بهم برسن، اما از اینکه بلقیس این موضوع رو خیلی داراماتیک وار خودش بیان کرد خوشم نیومد!! من هنوز می گم کاشکی یه اپیزود فلش بک هم بسازن!!! اینکه کلا چی شد اینطوری شد! شهرزاد عاشق چیه فرهاد شد؟! شیرین و قباد چه طور به هم رسیدن؟ اصلا قباد شده بود که شیرین رو دوس داشته باشه؟!!
+ به مناسبت اینکه شهاب در این صحنه خیلی جذاب بود، گفتم این عکس ها رو بذارم تا در خاطره ها بمونه!!
+ نظر شما چی بود در مورد این قسمت!؟ به نظر من که قسمت بعدی هیجانی تره!
اول از همه عذر مي خوام كه كمي دير شد، فرصت نكرده بودم ببينم اين قسمت رو!! پس بي حرف پس و پيش بريم سراغ نقد اين قسمت!
+ به نظرتون بهتر نبود هر هفته ٢ اپيزود مي ديديم؟؟ اينجوري داستان سريعتر مي رفت جلو و پول كمتري خوج مي كرديم و هيجان بيشتري داشت!
+ نظر شما در مورد اين قسمت چيه؟
دوستان خوب و همراهان همیشگی. بریم سراغ بررسی قسمت ششمِ سریال. اگر هنوز موفق به دیدن این قسمت نشدید، کامنت های این پست رو نخونین!
1) خوب این قسمت، بیشتر به داستان قباد پرداخته شد. قباد داره کم کم روال قضیه دستش می یاد و داره سعی می کنه خودش رو جلوی بقیه ثابت کنه. برای کسی که یه عمر تو سری خورده و کسی به حرفش گوش نکرده خوب این همه جاه و مقامی که یه شبه هم بهش رسیده باشه، سخته که بتونه حرفش رو محکم بزنه و خوب متقابلا نمی تونه خوب هم تصمیم بگیره. دیدین که خیلی سریع گفت برین بزنین همه شو رو بکشین!!! همونطور که هاشم هم گفت، قباد بر عکس آقا بزرگ، نمی تونه استراتژی بچینه و در واقع بلد نیست چطوری نقشه بریزه. اما به نظرم تو این راه هم خبره می شه و یه جورایی می شه آقا بزرگ دوم. کلا همونطور که می دونین، قباد شخصیت سفیدی نیست. خاکستری مایل به سیاه ِ!! فصل اول داشت توی لجن خفه می شد، زیر بار دستورهای آقا بزرگ داشت از بین می رفت اما جرات نداشت چیزی بگه. بعد شهرزاد رو دید، به سفیدی نزدیک شد و حالا دوباره افتاده تو سراشیبی سقوط اما این بار قدرت هم داره. دیگه چیزی از این بدتر نمی شه.
2) خوشحالم که قضیه اکرم هم فعلا فیصله شده. اکرم واقعا فک می کرد قراره به جایی برسه؟ ولی خوب نمی شه ازش چنین انتظاری هم نداشت. زن ها وقتی تو چنین موقعیتی باشن و کسی بهشون ابراز توجه هر چند بی رحمانه و بی عشق بکنه، به زندگی و شکوه و مقام دلخوش می شن. اما از کلیپ قسمت بعدی معلومه که نمی خواد بیخیال بشه فعلا اکرم!!! باید دید چطور دوباره قباد رو از راه به در می کنه.
3) خوبه...خوبه که فرهاد یه کم احساس نا امنی بکنه تو ازدواجش. نه اینکه شهرزاد و قباد باید با جنگ و دعوا به هم برسن اما خوب هم نیس که فرهاد دوباره افتاده به کله شقی! یه تنه می خواد کل رژیم رو از پا بندازه!! اون بخش "استاد استاد" گفتن شاگردهاشم خیلی بی ربط بود و دوباره تلاش بیهوده ای بود برای نشون "خوب و فروتن" نشون دادن فرهاد! خسته شدیم دیگه واقعا!!
4) به نظرتون هاشم واقعا می میره؟ امیدوارم به این زودی ها این اتفاق نیفته. ارتباطش با بلقیس جذابه از نظر من. دوست دارم ببینم به کجا می رسه. بیشتر در مورد حسرت های قدیمی شون حرف بزنن.
5) به نظرم با اومدن شیرین به داستان، اوضاع جذاب تر می شه نه؟ دلم برای کُری خوندن های شیرین تنگ شده!!!
6) بالاخره انتقام حشمت گرفته شد. کلا صحنه های قباد و نصرت خیلی جذابن! نمیشه در مورد اینا باشه همش؟
7) نظرتون در مورد شخصیت امیر جعفری چیه؟؟ نمی دونم، یه کم نچسبه!
+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟
بياين بدون حرف پس و پيش بريم سراغ نقد قسمت پنجم!
1) من كلا از قرار دادن كليپ وسط سريال بدم مي ياد. اين يكي هم خيلي به بار بي كيفيتي سريال اضافه مرد. از طرفي ري اكشن شيرين رو توي دادگاه دوس نداشتم. نمي دونم زيادي "ديوانه واري" بود. انگار حالا همه ي كساني كه مجنون مي شن بايد هذيون بگن و جيغ و داد كنن. علاوه بر اين دادگاه هم به نظرم خيلي سرهم بندي شده بود. حتي نشون هم نمي دادن تاثير خاصي نداشت. اما اينكه اون پسره مي خواد بياد به نجات شيرين جالبه! يعني مي خواد فراريش بده؟؟ بايد جالب باشه!
2) كلا از همون اول قباد مردي نبوده كه پايبند حرمت ها باشه. درسته كه يه مدت سعيشو كرد تا شوهر خوب و وفاداري براي شهرزاد باشه اما اگر كل شخصيتشو بررسي كنيم، بيرون از كاراكتر نيس كه با اكرم بريزه روي هم. فقط اينكه اكرم فكر مي كنه مي تونه با خلاص دادن از دست شيرين خانم خونه بشه، عاليه! نخير از اين خبرها نيست خانم!
3) اون بخش "انجمن بانوان" هم خيلي بي مزه بود. راهي غيرواقعي و كليشه اي براي اينكه نشون بدن شهرزاد خيلي امروزيه و به فكر حق و حقوقشه و الان خوشبخته و از اين حرف ها؛ خيلي بي ربط و بد بود به نظرم.
4) اپيزود معمولي اي بود و كلا اتفاق آنچنان خاصي نيفتاد. اميدوارم ريتم سريال بهتر بشه.
نظر شما در مورد اين قسمت چيه؟
سلام به دوستان و همراهان خوب وبلاگ! بدون حرف اضافه بریم به بررسی قسمت چهارم فصل دوم!
1) تو این قسمت با شخصیت بهبودی بیشتر آشنا شدیم. ببینید چیزی که نویسنده خواسته با نشون دادن این شخصیت بسازه، کسی که خیلی بی رحمه اما در عین حال زنش رو دوس داره و اینها، شخصیتی که روی کاغذ خیلی جذابه. اما اینکه چطور روی تصویر بیاد از اون مهم تره. من بازی رضا کیانیان رو توی فیلم های قدیمی ترش بیشتر می پسندم. به نظرم یه چند وقتی هست که بازیش اون ابهت و اون صلابت رو نداره. به نظرم تو فیلم های چند سال پیش بهمن فرمان آرا خیلی جالب تر و بهتر بازی می کرد و وقتی نقش فردی رو داشت که مخاطب باید ازش می هراسید، واقعا ازش می ترسیدید. اما هر دلیلی که داشت این گنده گویی های بهبودی در این قسمت زیاد برای من هراسان آور نبود. خیلی معمولی و کپی برداری از شخصیت های به مراتب پیچیده تر و جذاب تر داستان های خارجی.
2) اکرم واقعا داره رنگ واقعی خودش رو نشون می ده. اینکه شخصیتی باعث بشه شما ازش بدتون بیاد یا خوشتون یا کلا حسی رو در شما برانگیخته کنه یعنی بازیگر کارش رو درست انجام داده. در مورد اکرم هم همینطوره. یه آب زیر کاه واقعی که می خواد بشه همه کاره ی خونه. مطمئنا برای این کار اول از همه باید عمه بلقیس رو سر به نیست کنه!!! اما نمی دونم رابطه ش با قباد تا کجاها بره. بعید می دونم قبادی که این همه دم از عشق به شهرزاد می زنه، به وسوسه هاش در مورد اکرم جواب بده؛ البته در حالتی که مست نباشه!!! اما هر چی هست این تقابل برای من جذابه. مخصوصا وقتی که شخصیت مهم داستان، شهرزاد، واقعا روی اعصاب من می ره!
3) واقعا نمی دونم اینکه شهرزاد به شخصیتی منفور تبدیل بشه از قصد بوده یا نه اما واقعا اینطوره. همانطور که گفتم قبلا، شهرزاد عملا تو سریال هیچ کاره اس و با اضافه شدن شخصیت های بیشتر و تازه تر که به خاندان ایوان سالار مرتبط هستن و نه به خانواده ی خنثیِ شهرزاد، نقش این شخصیت هر روز کمرنگ تر می شه. حالا تا آخر داستان خیلی مونده و احتمال افتادن هزاران اتفاق وجود داره اما فعلا، در قسمت چهارم این فصل، متاسفانه یا خوشبختانه، شهرزاد واقعا کارهایی نفرت انگیز انجام می ده. اینکه سریع دویده اومده تا بچه ش رو ببره، انگاری که قباد و خانواده ش یه مشت قاتل دیوانه ی زنجیری هستن. نمی دونم چرا مدام یادش می ره که این بچه، بچه ی قباد هم هست. الان رسما شهرزاد، تنها کاری که می کنه اینه که سنگ بچه شو به سینه بزنه و قیافه ی حق به جانب به خودش بگیره. هر کاری می کنم نمی تونم بهش حق بدم یا ازش حمایت کنم، هر چقدرم که حق با اون باشه. الان شخصیتش طوری شده که دوست ندارم زیاد تو صحنه ها ببینمش.
4) امان از این فرهاد. امان از این نویسندگان که می خوان به زور بگن فرهاد خیلی انقلاب جوئه، فکر های بزرگ تو سرش داره، با فرهنگه، به فکر همه هست، با اینکه امید بچه ی خودش نیست اما شادی شهرزاد براش از همه چی مهم تره، پدر و مادرش رو دوست داره....واقعا آدم انقدر عالی هست؟! من که ندیدم. بازی بد ِ زمانی هم که دیگه گلِ سرسبد همه چی. به خدا اکت خوب فقط به عینک زدن نیست.
5) باز هم می گم رابطه ی شربت و نصرت عالیه. دیالوگ هایی که بینشون رد و بدل می شه خیلی جذاب و خوب هستن. امیر جعفری هم که همیشه تو فیلم ها و سریالهای فتحی این طوری بازی می کنه اما بازیش خوبه. کارآگاه خونسرد که پاش بیاد آدم هم به راحتی می کشه.
6) نمی دونم شما هم متوجه شدین یا نه. بازی شهاب در برابر هر یک از شخصیت ها یک جور خاص هست. در مقابل اکرم و زیردست هاش، یک جوری رییس مابانه ست، ابروهاش تو هم گره خورده، اعصاب نداره. در مقابل عمه بلقیس، شرم به همراه کمی ترس تو رفتارش و تو بازیش دیده می شه. و وقتی با شهرزاده، کلا گل از گلش می شکفه، اصلا رمق می یاد تو صورتش. این نشان از چه چیزی به جز دانش بالای بازیگر؟!!
7) داستان داره هیجان انگیزتر می شه. تقریبا نمی شه حدس زد چه اتفاقی می خواد بیفته. به نظرتون شیرین اصلا از دارالمجانین بیرون می یاد؟ به نظرتون قباد به وسوسه های اکرم جواب می ده؟ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟
قسمت سوم سریال "شهرزاد" هم دیروز منتشر شد. اگر هنوز موفق به دیدن این قسمت نشدین، برای لو نرفتن داستان این پست و نظراتشو نخونین.
1) به نظرم قبل از هر چیز باید یه چیزی برای ما، کسانی که قباد رو دوست دارن، مشخص بشه. اینکه، در هر داستانی هم قهرمان هست و هم آدم بد؛ کسی که نویسنده از مخاطبش انتظار داره که ما ازش بدمون بیاد و آرزو کنیم که "قهرمان" داستان بر اون آدم بد برتری پیدا کنه. اما خیلی نمونه های داستانی هستن که آدم بد ِ داستان، اونقدرها هم خبیث و بد نیست و میشه باهاش همذات پنداری کرد یا حداقل درکش کرد. این دیگه به خود مخاطب برمی گرده که کدوم شخصیت رو انتخاب کنه و بیشتر دوستش داشته باشه. نویسنده ی داستان، تو ذهن چیزهایی دیگه ای رو داره. یعنی با وجود خاکستری ساختن شخصیت های بد، اما ته ِ ته ِ تهش، آدم های بد، بد هستن و باید بگذارن آدم خوب ها به زندگیشون برسن.
حالا توی سریال شهرزاد، من و امثال من از شخصیت قباد بیشتر لذت می بریم. کسی که سعی می کنه مغرور باشه، سعی می کنه امر و نهی کنه. کسی که می خواد با زور و جلال و جبروتش زن آرزوهاشو به دست بیاره. اما همه می دونیم که روی نرم و مهربونی هم داره اما از بس روزگار باهاش بد کرده به این روز افتاده. حالا اینکه من و شما این شخصیت رو دوست داریم و دلمون می خواد حالا حتی از راه بد هم که شده به شهرزاد برسه، عقیده ی ماست. به نظرم همینه که سریالها، فیلم ها و داستان ها رو جذاب می کنه. اینکه هر کس می تونه هر شخصیتی رو که دوس داره دنبال کنه و نگران اون باشه.
از این بگذریم که تا اینجای کار به نظر می یاد که شهرزاد رسما هیچ کاره هست تو داستان و جایی تو مسیر اصلی داستان نداره؛ جز کسی که قباد دوسش داره و داره به خاطرش هر کاری می کنه. تو فصل اول، همه کاره شهرزاد بود. همه چیز به اون بستگی داشت اما تا اینجای کار (که می دونم هنوز خیلی زوده برای تصمیم گرفتن و حکم صادر کردن) داستان شهرزاد تکاپوی خاصی نداره.
2) وقتی که شما شخصیتی رو دوس داری که نویسنده نمی خواد دوست داشته باشی و ازت انتظار داره که از عشق و عاشقی کردن فرهاد و شهرزاد، قند تو دلت آب شه، اونوقت دیدن صحنه های دو تاییشون به عذاب تبدیل می شه. واقعا می تونست رابطه ی فوق عاشقانه ی این ها رو بهتر نشون بدن. نمی دونم چرا همه چیش تصنعیه. نمی دونم به خاطر شیمی نداشته ی ترانه و مصطفی زمانی هست یا چی اما به قولی "در نیومده!" خلاصه که شرمنده نویسندگان شهرزاد! من بیشتر بخش های شهرزاد و فرهاد رو دو تا یکی می زنم می ره جلو و نگاه نمی کنم.
3) قباد داره روز به روز به سمت تاریکی می ره. البته نه کاملا، اما با وجود بلقیس، فک نمی کنم چاره ای جز این داشته باشه. بلقیس هی هندونه زیر بغلش می ده و با القاب رنگین رامش می کنه. به نظرتون ممکنه اینها همه نقشه باشه؟ به نظر نمی یاد که بلقیس و آقا بزرگ رابطه ی اونقدر خوبی داشته باشن. شاید بلقیس اومده انتقام بگیره؟
4) نظرتون در مورد صحنه ای که بلقیس، فرهاد و دید چیه؟ یعنی ممکنه فرهاد بچه ی بلقیس و هاشم باشه؟! یا اینکه به خاطر شباهتش به پدرش بود که بلقیس حالش دگرگون شد؟
5) فعلا که بلقیس حواسش به همه چیز هست و جیک و پوک اکرم رو ریخت بیرون!! اکرم اصلا باورش نمی شد!
6) حقیقتا باید اسم فصل دو رو می گذاشتن "بلقیس" یا "قباد". اصلا زندگی اینها خیلی جذاب تره و خود نویسندگان هم می دونن!
7) شربت و نعمت خیلی جالبن با همدیگه. پانته آ پناهی ها خیلی روون و راحت بازی می کنه.
8) من نمی دونستم که کیانیان هم تو این فصل هست!!! درست متوجه نشدم که چی کاره س؟ برادر همون یارو گردن کلفتس که بلقیس دستور داد بُکُشن؟
+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟
خب بی حرف پس و پیش به سراغ قسمت دوم که اتفاقات مهمی توش افتاد و از نظر من از قسمت اول خیلی بهتر بود. اگر هنوز موفق به دیدن این قسمت نشدین، این پست و نظراتشو نخونین.
بيش از ٦٠ هزار نفر قسمت اول از فصل دوم "شهرزاد" را به صورت آنلاين تماشا كردند.
به گزارش روابط عمومي سريال "شهرزاد"، لوح فشرده فصل دوم اين سريال از صبح دوشنبه ٢٩ خردادماه عرضه و همچنين پخش آنلاين آن از سايت lotusplay.ir رسما آغاز شد.
در روز نخست و فقط از طريق پخش آنلاين، بيش از ٦٠ هزار نفر در داخل كشور به تماشاي قسمت اول از فصل دوم سريال نشستهاند. اين در حاليست كه لوح فشرده سريال نيز با استقبال خوبی همراه بوده است.
ميزان استقبال قطعي از پخش آنلاين قسمت اول فصل دوم سريال "شهرزاد" توسط مخاطبان داخل و خارج از كشور اعلام خواهد شد.
سریال "شهرزاد" به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی و سرمایهگذاری سیدمحمد امامی توليد شده است. از اين سريال به عنوان بزرگترین مجموعه شبكه خانگي در بخش خصوصی كشور نام برده ميشود كه توانسته تماشاگران زيادي را با خود همراه كند.
شركت "تصوير گستر پاسارگاد" پخش اين مجموعه را بر عهده دارد.
مجموعه 60 دقیقه ای با نام " قصه های شهرزاد" خلاصه ای جذاب از فصل اول به همراه سکانس ویژه ای از فصل دوم با تدوین مسعود رفیع زاده است که همراه با پیش فروش اینترنتی قسمت اول فصل دوم عرضه شد. برای دیدن این قسمت می توانید به این لینک مراجعه کنید.
رونمایی از پوستر فصل دوم سریال:
+ سکانس ویژه ای از فصل دوم:
تهیهکننده "شهرزاد" از پخش جهانی فصل دوم این سریال همزمان با آغاز پخش آنلاین آن توسط سایت لوتوس پلی خبر داد.
محمد امامی که در جلسه پرسش و پاسخی به همراه حمید فرخ نژاد در دانشگاه تورنتو کانادا پاسخگوی سوالات دانشجویان بود، گفت: "شهرزاد" در مدیوم جدید و قابل دسترس همگانی طی قرارداد سایت نت فلیکس با پخش کننده جهانی عرضه خواهد شد و امیدواریم راه سریالهای ایرانی را برای جهانی شدن باز کند.
وی در پاسخ به سوال دیگری با اشاره به مدیوم جدید و منحصر به فرد شبکه نمایش خانگی در ایران و مشکلات کپی رایت و حق مؤلف از مشکلات تهیهکنندگی چنین سریالهایی سخن گفت و اظهار کرد: فصل دوم "شهرزاد" فصلی جدید در سریال سازی ایران است و کیفیت داستانی و ساختاری و تکنیکی این فصل از فصل قبلی بسیار بالاتر است و مخاطبان سریال این نکته را در همان قسمت اول درخواهند یافت. جا دارد از آقای حسن فتحی کارگردان و همه عوامل سریال برای تلاشی که دارند تشکر کنم.
امامی درباره حواشی ایجاد شده برای این سریال گفت: ما این موارد را به مرجع اصلح یعنی قوه قضاییه سپردهایم. ما به اصل دموکراسی معتقدیم و قضاوت را به مرجع قانونی میسپاریم. "شهرزاد" متعلق به ملت ایران است و حواشی ایجاد شده لطمهای به آن نخواهد زد، چراکه اثری را که متعلق به مردم است را فقط مردم میتوانند به قضاوت بنشینند.
وی تاکید کرد: از این پس از شایعهپراکنان و کسانی که از حواشی "شهرزاد" برای مطرح کردن خود استفاده میکنند، به مراجع اصلح شکایت خواهیم کرد.
اولين قسمت از فصل دوم مجموعه "شهرزاد" ٢٩ خرداد ماه وارد بازار مى شود
علي اسدزاده مجري طرح سريال "شهرزاد" پس از صحبت ها و گمانه زني هاي پيش آمده در مورد اولين تاريخ پخش فصل دوم اين سريال در نمايش خانگي ، تاريخ رسمي پخش "شهرزاد" را اعلام كرد.
طبق گفته علي اسدزاده ، پخش هفتگی فصل دوم این سریال از روز دوشنبه ٢٩ خرداد ۱۳۹۶ (١٩ ژوئن ۲۰۱۷) آغاز خواهد شد.
سریال "شهرزاد" به کارگردانی حسن فتحی ، تهیهکنندگی و سرمایه گذاری سید محمد امامی است که به عنوان بزرگترین پروژه سریالی بخش خصوصی کشور توانسته تماشاگران بيشماري را با خود همراه كند.داستان سریال "شهرزاد" در دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی میگذرد و روایتی عاشقانه بر بستر تاریخ است. نغمه ثمینی و حسن فتحی نویسندگان این مجموعه میباشند.
رضا كيانيان، رويا نونهالي، امير جعفري و آتنه فقيه نصيري از بازيگران جديد فصل دوم هستند كه در كنار ترانه عليدوستي ، شهاب حسيني، مصطفي زماني، پريناز ايزديار، مهدي سلطاني ، پرويز فلاحي پور ، گلاره عباسي ، سهيلا رضوي، فريبا متخصص، امير حسين فتحي و ... ايفاي نقش مي كنند. لازم به ذكر است محسن چاوشي نيز همانند فصل اول به عنوان خواننده همراه اين سريال است.
شركت "تصوير گستر پاسارگاد" که پخش اين مجموعه را بر عهده دارد با انتشار تريلري ساخته مسعود رفيع زاده كار تبليغات سريال را شروع كرد.
طبق اعلام این شرکت نسخه خانگی و دیجیتالی سریال موفق "شهرزاد" همزمان در سراسر کشور توزیع خواهند شد . نسخه خانگی فصل دوم سریال شهرزاد شامل نسخه بلوری و دیویدی از طریق شهر کتاب ها ، ویديو کلوپ ها ، مراکز عرضه فیلم و سوپر مارکت های سراسر کشور توزيع می گردد.
همچنین نسخه دیجیتالی این سریال که به صورت جهانی پخش خواهد شد با کیفیت فول اچ دی عرضه می گردد و هموطنان خارج از کشور میتوانند از این طریق به صورت قانونی به تماشای سریال مورد علاقه خود بنشینند.
+ برای دیدن تیزر روی نشان زیر کلیک کنید:
+ نظرتون در مورد تیزر چیه؟! در بخش کامنت ها با بقیه به اشتراک بگذارید!!
سریال «شهرزاد» از ۱۵ اردیبهشتماه به لوکیشن خیابان لالهزار در شهرک سینمایی غزالی میرود.
فیضآبادی، مدیر شهرک سینمایی غزالی در گفتوگو با ایسنا ضمن اعلام این خبر، اظهار کرد: عوامل سریال «شهرزاد» قرار است از ۱۵ اردیبهشت ماه در لوکیشن خیابان لالهزار شهرک سینمایی حضور پیدا کنند. طبیعی است تا زمانی که پروژهای از لوکیشنهای شهرک سینمایی استفاده میکند، بازدید عمومی از آن لوکیشن ممنوع اعلام میشود.
او همچنین درباره افزایش روزهای بازدید عموم در هفته، گفت: مدتی بود که به منظور آمادهسازی لوکیشنهای شهرک سینمایی، بازدیدکنندگان تنها میتوانستند در روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته از این مجموعه بازدید کنند، اما بزودی قرار است که باز هم در طول هفته بازدید برای عموم آزاد شود.
مدیر شهرک سینمایی غزالی یادآور شد: طبق وعدهای که پیشتر داده بودیم، لوکیشنهای سریال «معمای شاه» همچون خانه دکتر وزیری و میدان ژاله از نوروز امسال برای بازدیدکنندگان آزاد شده است.
به گزارش ایسنا، شهرک سینمایی غزالی که زیر نظر سازمان صداوسیما قرار دارد، متشکل از چند بخش گوناگون است که سال ۵۸ توسط زندهیاد علی حاتمی ساخته شده است و از آن روز تاکنون میزبان سریالهای زیادی چون «سربداران»، «شیخ مفید»، «امام علی(ع)»، «مریم مقدس»، «جهان پهلوان تختی»، «کارآگاه علوی»، «کیف انگلیسی»، «ولایت عشق»، «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «مردان آنجلس»، «تبریز در مه»، «کلاه پهلوی»، «سرزمین کهن»، «معمای شاه» و آثار تاریخی دیگر بوده است.
قسمت اصلی شهرک سینمایی یعنی همان خیابان لالهزار توسط زندهیاد علی حاتمی احداث شد و با گذشت زمان بخشهای دیگری هر کدام به بهانه ساخت یک سریال در دل این مجموعه قرار گرفتند؛ لوکیشن شهر کوفه یادگار سریال «امام علی (ع)»، شهر سامان یادگار سریال «کلاه پهلوی» و اورشلیم یادگار سریال «حضرت مریم» است و لوکیشنهای جدید میدان ژاله، خیابان انقلاب، میدان منیریه و خانه دکتر وزیری نیز قرار است بزودی در اختیار بازدیدکنندگان قرار بگیرد.
به گزارش بانی فیلم، فصل دوم سریال حسن فتحی که با کش و قوس فراوان به تولید می رسد قرار است بهار ۹۶ روی آنتن برود تا از وعده صاحبان این پروژه که قول نوروز ۹۶ را برای توزیع فصل دوم داده بود خیلی دور نشویم.
«شهرزاد ۲» این روزها با حضور بازیگران اصلی در لوکیشن های مختلفش از جمله خانه بزرگ آقا و شهرک شهید محلاتی ادامه دارد و طبق برنامه ریزی تمام بازیگران تا امروز جلوی دوربین رفته اند. مصطفی زمانی، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و پرویز فلاحی پور از جمله بازیگران اصلی این مجموعه هستند که این روزها در لوکیشن شهرک شهید محلاتی مقابل دوربین می روند. فیلمنامه سریال هم همچنان در حال نگارش است و گروه در تلاشند تا وقفه به وجود آمده در تولید را جبران کنند. در کنار برخی بازیگران فصل اول از جمله شهاب حسینی، پرویز فلاحی پور، مهدی سلطانی فر، ترانه علیدوستی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار و… بازیگران چهره دیگری نیز به این مجموعه اضافه شده اند که از آن جمله می توان به رضا کیانیان، آتنه فقیه نصیری، امیر جعفری، رویا نونهالی و… اشاره کرد. فصل اول سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی و سرمایه گذاری مشترک سیدمحمدهادی رضوی و محمد امامی سال گذشته در شبکه نمایش خانگی تولید شد و مخاطبان بسیاری پیدا کرد.
نامزدهای بخش سریالها چهارمین جشنواره بین المللی فیلم یاس و نامزدهای برترین فیلم از نگاه آیفیک معرفی شد.
به گزارش فارس، هیات داوران بخش سریال های نمایش خانگی متشکل از محمدمهدی جعفری ، مسعود فروتن، مهدی فرجی، ایرج محمدی و سیروس مقدم نامزدهای این بخش را معرفی کردند.
نامزدهای چهاربخش بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه ، بهترین بازیگر زن و مرد بدین شرح است:
نامزدهای بهترین کارگردانی
*حسن فتحی برای سریال «شهرزاد»
*داوود میرباقری برای سریال «دندون طلا»
*محمدحسین لطیفی برای سریال «قلب یخی ۱ »
* داوود میرباقری برای سریال «شاهگوش»
نامزدهای بهترین فیلمنامه
* شاهگوش
*دندون طلا
*قلب یخی ۱
*شهرزاد
نامزدهای بهترین بازیگر زن
*ستاره اسکندری برای سریال «دندون طلا»
*مرجانه گلچین برای سریال «شاهگوش»
*ترانه علیدوستی برای سریال «شهرزاد»
*غزل شاکری برای سریال «شهرزاد»
نامزد بهترین بازیگر مرد
*محسن تنابنده برای سریال «شاهگوش»
*حمیدرضا آذرنگ برای سریال «دندون طلا»
*علی نصیریان برای سریال« شهرزاد»
*شهاب حسینی برای سریال «شهرزاد»
*فرهاد اصلانی برای سریال «شاهگوش»
*مهدی فخیم زاده برای سریال «دندون طلا»
برندگان بخش سریال های نمایش خانگی در آیین اختتامیه معرفی خواهند شد. پیش از این نیز در آیین افتتاحیه جشنواره برندگان دو بخش اقلام تبلیغاتی و اطلاع رسانی و برترین موسسه ویدئو رسانه معرفی شدند.
معرفی نامزدهای برترین فیلم از نگاه آیفیک در جشنواره یاس
انجمن صنفی شرکت ها و موسسات فیلمسازی ایران(آیفیک) نامزدهای این بخش را معرفی کرد.
هیات داوران آیفیک متشکل از فهیمه سلیمانی، علیرضا کریم زاده شیراز و اسماعیل عفیفه نامزدهای برترین فیلم را معرفی کردند.
نامزدهای جایزه ویژه آیفیک بدین شرح است:
*گمیچی به تهیه کنندگی جواد قلی زاده
*سپید به رنگ مروارید به تهیه کنندگی سید روح الله حجازی
*تپه بادبادک ها به تهیه کنندگی کرامت پورشهسواری و سعید مرادی
جایزه ویژه هیات داوران آیفیک در آیین اختتامیه معرفی خواهند شد. پیش از این نیز در آیین افتتاحیه جشنواره برندگان دو بخش اقلام تبلیغاتی و اطلاع رسانی و برترین موسسه ویدئو رسانه معرفی شدند.
چهارمین جشنواره بین المللی فیلم یاس از ۲۲ آغاز و تا ۲۶ آذرماه به دبیری سید مصطفی ابطحی ادامه داد.
به گزارش بانی فیلم سریال «شهرزاد ۲» به کارگردانی حسن فتحی که با بازیگران جدید و بر خلاف شایعه های موجود در خصوص توقف کار پیش می رود به خانه بزرگ آقا رسید و قرار است اکثر بازیگران اصلی در این مجموعه جلوی دوربین بروند.
رضا کیانیان، رویا نونهالی، امیر جعفری، آتنه فقیه نصیری و… بازیگران فصل جدید سریال هستند که با گروه قبلی در این پروژه همراه خواهند بود. سریال «شهرزاد» قرار است در تعطیلات نوروز ۹۶ به بازار نمایش خانگی عرضه شود. سریال «شهرزاد» در دو فصل توسط حسن فتحی و نغمه ثمینی نوشته شده و اگر با توجه به ادعای سید محمد هادی رضوی با مشکل توزیع و شکایت یکی از شرکای تهیه این سریال مواجه نشود قطعاً می تواند همچون فصل قبل به موفقیت اقتصادی مفصلی دست پیدا کند. شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، مهدی سلطانی، نسیم ادبی، سهیلا رضوی، رامین ناصر نصیر، پرویز فلاحی پور، مصطفی زمانی و… بازیگران اصلی سریال «شهرزاد» هستند.
فصل اول سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی و سرمایه گذاری مشترک سیدمحمدهادی رضوی و محمد امامی سال گذشته در شبکه نمایش خانگی تولید شد و مخاطبان بسیاری پیدا کرد.
هر چه سریال «شهرزاد» در فصل اول با آرامش پیشرفت، تولید شد و به پخش رسید در فصل دوم این اتفاق رخ نداد تا همه جور حواشی دامن گیر این سریال شود.
به گزارش بانی فیلم اگرچه در یکی دو هفته اخیر مدام بازیگران چهره سریال «شهرزاد» در مصاحبه های مختلف و حتی پست هایی که در صفحه شخصی شان می گذارند خبر از حضور بر سر صحنه تصویربرداری سریال «شهرزاد» می دهند و مدام بازیگران جدید با تست های مختلف گریم عکس هایی منتشر می کنند اما آرامش بر اردوی حسن فتحی در فصل دوم «شهرزاد» ماندگار نمی شود.
سرمایه گذار سریال شهرزاد گفت: امروز برای ثبت شکایت به سازمان سینمایی وزارت ارشاد اسلامی مراجعه خواهم کرد. سازمان سینمایی پس از بررسی مدارکم به احتمال بسیار پروانه ساخت سریال شهرزاد ۲ را باطل خواهد کرد.
به گزارش تسنیم«پویا» محمد هادی رضوی سرمایه گذار سریال شهرزاد با اشاره به حواشی جدید این سریال گفت: متاسفانه عوامل سریال شهرزاد من را که حدود ۶۰ درصد از سهام شهرزاد را در اختیار دارم کنار گذاشته اند و برای خود اسپانسر گرفته اند.
وی ادامه داد: مدارک لازم جهت ارایه به سازمان سینمایی و ثبت شکایت از عوامل این سریال جمع آوری شده است و من امروز برای ثبت شکایت به سازمان سینمایی وزارت ارشاد اسلامی مراجعه خواهم کرد. سازمان سینمایی پس از بررسی مدارک من به احتمال بسیار پروانه ساخت شهرزاد را باطل خواهد کرد.
فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنی نیست. عادت بدی شده این خواب آلودگیها و خماریهای اواخر دوران خلق هر اثر هنری در ایران. اینکه دیگر تقریبا اواخر تماشای هر کار نسبتا پر و پیمان و زمانبری میدانیم آخر ماجرا سرهمبندی میشود و البته این سرهمبندی هم به شکل کاملا دم دستی و قابل پیش بینی و پر اشکال انجام میشود. عادت که نه، انگار سنتی است که خلاف آن رفتار کردن کائنات را بر هم میریزد. سنتی که مثل هزاران سنت دیگر فرهنگ و اعتماد مخاطب را نشانه میگیرند و آن را مانند موریانه از درون تهی میسازند.
حالا این سوال برای قاطبه مخاطبان آثار هنری از جمله مجموعههای تلویزیونی و سریالهای شبکه نمایش خانگی پیش آمده که چرا خالقان آثار هنری در تمام حوزهها حوصله به سرانجام رساندن کارهایشان را ندارند یا اینکه قادر به پایان رساندن اصولی، منطقی و حساب شده آثارشان نیستند. بگذریم که برخی از این آثار به دلایل مختلف بد شروع میشوند، بد ادامه مییابند و بد به پایان میرسند اما سوال مهم اینجاست که آثار شاخصی که در ابتدا و میانه راه تعریف و تمجیدهای بسیاری را متوجه خود کردند و در مجموع اثری موفق شناخته شدند چرا در انتهای راه و بخشهای پایانی دچار تزلزلی تکراری و سوال برانگیز میشوند؟
سریال شهرزاد شروع و روند موفقی داشت. سریالی که موفقیتهایش در میزان جذب مخاطب و البته واقعیتهای کیفیاش باعث شد تلویزیون و سریالهای کم بینندهاش رقیب تازهای به عنوان شبکه نمایش خانگی پیدا کند. اما این سریال هم که با پخش منظم و بموقعش تمام ناهنجاریها، بیاعتمادیها و بینظمیهای توزیع سریال در این حوزه را از اذهان پاک کرد با تمام معیارهایی که میشد این مجموعه را اثری موفق بنامیم به همان ورطه پایان بندیهای سرهمبندی شده افتاده و پیش بینی میشود با ادامه روندی که در آخرین قسمت پخش شده مشاهده شد همین اتفاق در هفتههای پایانی پخش فصل اول به کلیت اثر لطمه بزرگی وارد کند.
هر چند به نظر میرسد بعد از لو رفتن پایان قصه در فصل اول از سوی یکی از عوامل شهرزاد، تغییرات نابهنگام در بخشی از قسمتهای پایانی رخ داده باشد اما در همین قسمت بیست و ششمی که اخیرا توزیع شده میشود نشانههایی از همان سرهمبندی را به وضوح پیدا کرد. برای مثال تکرار صحنه چیدن مهرههای شطرنج توسط بزرگ آقا که همزمان با آن تسویه حسابهای شخصی او با آدمها هم نشان داده میشود، ابتداییترین چیزی است که به ذهن هر کسی میرسد،. یا خطابهای که بزرگآقا بعد از انجام قتلها خطاب به شخصیت نصرت ایراد میکند، بیش از آنکه به شناخت شخصیت یا جهانبینی او کمک کند، تکرار مکرراتی است پیش از این بارها و بارها به مخاطب نشان داده شده است.
از طرفی دیگر نویسندگان این مجموعه شخصیت شهرزاد را در دهه ۳۰ تهران به عنوان نماد زن امروزی متفاوت و مدرنی تعریف کردهاند که تن به قواعد از پیش تعیین شده نمیدهد و نمیخواهد زیر بار هر حرفی برود اما کنش این شخصیت، به خصوص در بخشهای پایانی سریال، دربرگیرنده مجموعه رفتارهایی است که از هر زن عادی و مظلومی انتظار میرود. زنی که فرزندش را از او گرفتهاند و او را به دور انداختهاند. مشاهده چنین رفتاری از شهرزاد این پرسش را به وجود میآورد که چرا تنها واکنش او به طلاق اجباریاش بغل کردن فرزندش برای چند لحظه و بعد انفعال محض باشد؟ حال اگر پاسخ این است که اجازه بدهید و در فصل دوم گره گشاییهای برخی ماجرها را ببینید هم نمیتواند چندان قانع کننده باشد چرا که تکلیف برخی مسائل مربوط به قصه باید در همین فصل اول روشن شود. جدای از این وقتی برای یک شخصیت شناسنامه تعریف میشود ــ که سریال شهرزاد از معدود آثاری بود که کاراکترهایش این مشخصه را داشتند ــ چرا رفتار و کنش او با آنچه که به عنوان شناسنامه و شخصیت او تعریف شده تعارض دارد؟ و علت آن چیست؟
واقعیت این است که همواره قسمت پایانی بسیاری از سریالهای ایرانی بدترین قسمت آن مجموعه بودهاند چرا که کارگردان و نویسنده به شکل عجیب و غریبی قصد دارند تمام گرههای داستانی را در همان قسمت آخر باز کنند یا میخواهند در قسمت آخر شگفتی بزرگی برای مخاطبان مشتاق خود داشته باشند اما تعدد سوالهای به وجود آمده در قسمتهای قبلی و بیجواب ماندنشان تا قسمت آخر باعث میشود همه چیز به بدترین شکل ممکن جمع و جور شود، متاسفانه سریال شهرزاد هم در فاصله دو قسمت مانده به پایانی فصل اول ظاهرا به این وادی افتاده است.
آیا حوصله خالقان آثار تلویزیونی و سریالهای ایرانی، در ادامه و پایان کار سر میرود؟ آیا تنها شروع متفاوت و پرقدرت برای خوب بودن یک سریال کافیست؟ کافی است فقط کمی به گذشته و پیشینه تصویریمان نگاه کنیم. سریالهایی مثل هزاردستان یا دایی جان ناپلئون و... کدام یک از آنها از میانه سریال به بعد یا در بخشهای پایانی خود این گونه دست مخاطب را خالی میگذارند؟ کدام یک از آنها با محول کردن گرهگشایی داستان به قسمتهای آخر، پایان بندی را به جزوهای تبدیل میکردند که قرار است به طور خلاصه و شتابزده به پرسشهای شکل گرفته در متن سریال پاسخ بگویند؟
مخاطب ایرانی پیش از هر چیز، به دنبال احترام گذاشته شدن به شعور و سلیقه خود است. اتفاقی که این روزها به خصوص در عرصه تلویزیون کمتر رخ میدهد، حالا اگر سریالی توانسته مخاطب را به این باور برساند که به شعور و سلیقه او نه تنها احترام میگذارد که برای جلب رضایتش، تلاش هم میکند، حیف نیست که با یک پایانبندی سرهمبندی شده اعتماد سخت به دست آمده او را دوباره از دست بدهد؟ کاش دستاندرکاران سریال شهرزاد برای این موضوع فکری بکنند.