وبلاگ - نقد و بررسی فیلم "هیس! دخترها فریاد نمی زنند"
اگه پست پایین رفت می تونین روی بخش نقد و بررسی زیر بنر کلیک کنید.

اگه پست پایین رفت می تونین روی بخش نقد و بررسی زیر بنر کلیک کنید.

متنی از مهلا :
1-2-3 حوالی اتوبان در حال قدم زدن بودم وبه این فکر می کردم که چگونه رخساره و اناهیتا بهترین دوست هایم زندگی ام را بر هم زدند به این فکر می کردم که چگونه زندگیی که اینچنین برایش جنگیدم مانند شمعی در باد می سوزد واز بین می رود دلشکسته از همه بودم از شریک زندگی ام که دوستش داشتم و عاشقش بودم و هستم ماه عسلس که با تمام خوبی هایش برایم مثل زهر عسلی بود که مزه اش را هنوز هم حس می کنم گردابی در زندگی ام ایجاد شده که هروز بیشترو بیشتر در ان فرو می روم همسفر من دیگر کنارم نیست عشق من تب سردی نیست که به راحتی از بین برود من مانن برفی بروی شیروانه داغ از این عشق می سوزم این یک اتفاق غیره منتظره ای بود که در زندگیه من پیش امد اتفاقی که همه چیز را برهم زد درباره ی الی و محیا فکر می کنم خواهرانی که تنها کسانی بودند که تنهایم نگذاشتند سوپر استار زندگیه من دیگر وجود ندارد احساس می کنم که ادمکها هم به من می خندنددر ذهنم پرسه در مهی می زنم که هیچ فایده ای نداشت پیشنهاد 50 میلیونی که به من شد سوت پایان زندگین بود در تنگنایی قرار گرفته بودم که قتل انلاین فکر من بود روزی خواهد رسید که همه چیز تمام خواهد شد وجدایی نادر از سیمین داستانی خواهد شد برای همگان انگار همه ی دنیا جمع شده اند که به من بگویند هیس دختر ها فریاد نمی زنند در افکار خودم غرق بودم که پلیس جوانی به سمت من امد جلو مد و به من گفت که یکی می خواد با هات حرف بزنه و این شخص کسی نبود جز عشق زندگیه من ...
واین ها همه تعبیر خواب من بود وجز اوهامی در خیال من چیز دیگری نبود.
متنی از مارال :
چه لطیف است حس اغازی دوباره.......
وچه زیباست رسیدن دوباره به روزه زیبای اغازه تنفس.......
وچه عجیب است روز ابتدایی بودن.......
وچه اندازه شیرین است امروز.......
روز میلاد.....
روز تو......
روزی که تو اغاز شدی....
تولدت مبارک.
متنی از فاطمه :
سلام بر دوستان گرامی والبته دوستداران هنرمندان و صد البته دوستداران شهاب عزیز (میدونین من کلا نمیتونم ادبی صحبت کنم حالا اینم که گفتم خودش کلیه به بزرگواری خودتون ببخشید)
دیگه میخوام خودمونی صحبت کنم
از صمیم صمیم قلبم یعنی از ته قلبم تولد شهاب عزیز و صد البته بزرگوار و تولد محمد امین گل رو به ایشون وخانواده ی محترمشون و شما دوستدارانش تبریک میگم ایشالله که همیشه بالای سر خانواده ی گلشون سالم و سلامت باشن.
و انشالله که 21 بهمن دیگه سیرغو تو دستش گرفته باشه که ما هم خوشحال بشیم
اگر در یک کلام بخوام بگم میگم که عاشقانه فیلمها و شخصیتشونو دوس دارم و براشون احترام قائلم......

متنی از نغمه :
شهاب حسينى عزيز سلام....
مى خواهيم تولدت را از صميم قلب تبريك بگوييم اما نه فقط براى تكرار زادروزت.... مى خواهيم به تو تبريك بگوييم و از تو تشكر كنيم چون تو هيچگاه در هيچ جا فراموش نكردى كه يك هنرمندى.... هنرمندى كه سادگى و صداقت و صلابتت را هيچ گاه فداى سوپراستار بودن و سوپراستار شدن سوپراستار ماندن نكرد.... تو هيچ وقت نقش بازى نكردى بلكه صداقت را در لابه لاى ديالوگ هايت به نمايش گذاشتى... هيچ گاه پشت دوربين خودت را محصور نكردى بلكه خاضعانه به ما قبولاندى كه تو همانى كه ما هستيم نه كمتر و نه بيشتر... با سماجت به ما فهماندى كه يك تابو نيستى... يك ايرانى هستى.... كسى از جنس خودمان، همرنگ خودمان....
هيچ نقشى را بازى نمى كردى و نميكنى و نخواهى كرد مگراينكه حرفى براى گفتن در آن نقش داشته باشى... حرفى براى گفتن يا چيزى براى ديدن... من و طرفدارانت يا بهتر بگويم دوستدارانت هيچ گاه يادمان نمى رود كه در جدايى نادر از نادر از سيمين چه كردى... تو بازى نكردى .... يارى كردى.... به اصغر فرهادى كمك كردى تا بدانيم حجت و حجت هاى زيادى هستند كه بار فقر را به دوش ميكشند بى آنكه سكوت پر از فريادشان... درد و بغض در گلويشان را كسى بشنود.... تو واقعيت را بازى مى كنى.... حقيقت را.... بودن را.... زيستن را.... درد را.... مردم را.... و اين كار يك بازيگر نيست كار يك هنرمند است... آن هم هنرمندى از جنس مردم.... شهاب عزيز درباره الى و شاهكار هاى ديگرت هيچ ندارم براى گفتن... براى نوشتن... براى اينكه بگوييم بى نظيرى.... جوان مردى و از همه مهم تر ايرانى هستى... ايرانى واقعى.... شهاب عزيز زلزله تبريز كه آمد تو بي سر و صدا و بى هيچ جنجال رسانه اى خودت را به تبريز رساندى و تقريبا به همه مناطق زلزله زده سر زدى... و بعد هم كه در جمع آورى كمك هاى مردمى حضور پيدا كردى.... تو و قلب پاكت، جوانمردى ات، بى ادعا بودنت... مهربانى ات... صداقتت، نجابتت و فروتنى ات... براى ما طرفدارانت و دوستدارانت همه چيز است.... شايد به همين دليل است كه يك سينماست و يك شهاب حسيني.... شايد به همين دليل است كه هرچه نقش واقعيت است مال توست ، از آن توست... شايد به همين دليل است كه هر فيلمى كه نام شهاب حسيني را دارد حرفى هم دارد براى گفتن... شهاب عزيز تو بى نظيرى نه براى درباره الى ، حوض نقاشى، مدارصفر درجه ، پرسه درمه، سوپراستار و... براى اين بى نظيرى كه مردم هر طرف بودند تو همان طرف بودى....
همرنگ مردم بودى و هم صداى مردم.... شهاب عزيز تا ابد براى مردمت براى دوستارانت براى ايرانت... براى اين خاك پرگهر بمان.... بمان و واقعيت را واقعى به واقع برسان...بمان و ايران را به تصوير بكش... هميشه تا ابد... هميشه تا نهايت بى نهايت...
زاد روزت خجسته باد....
از طرف نغمه
متنی از شادی :
خدای اطلسی ها با تو باشد
پناه بی کسی ها با تو باشد
تمام لحظه های خوب یک عمر
به جز دلواپسی ها با تو باشد.
شهاب عزیزم امیدوارم در کنار عزیزانت به قشنگترین لحظه های زندگیت برسی
شهاب و محمدامین عزیزم تولدتون مبارک.
شادی صادقی
متنی از ارغوان :
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست
آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی
تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . .

اگر بعدا پست پایین رفت و خواستید نقدتون رو بگید، می تونید رو نشانش که زیر بنر قرار گرفته کلیک کنید یا از منوی کناری، وارد بخش "نقد و بررسی" بشید.
ممنون از همه.
نقد تله فیلم "تعبیر خواب" :
کلیت این تله فیلم به نظرم در دیدن برای بار دوم یا سوم مشخص میشه. شاید کمی پیچیده باشه اما به نظرم داستانش داستان خوبی بود. البته باید این رو هم در نظر بگیریم که بازیگری (چه بازی شهاب چه دو نفر دیگه که هر دو از تئاتریها هستن) خیلی مایه نجات این تله شده بود. همچنین فیلمبرداری در بعضی صحنه ها یا شاید کارگردانی.
به نظرم اولین برخورد شخصیت شهاب با اون مرد پالتوپوش بر میگرده به تنه کوچکی که مرد به شهاب در بیمارستان میزنه و صحنه هم برای لحظه ای اسلوموشن میشه. که توجه بیننده رو جلب کنه. بعد از اون ما مرد رو با دزدهای بانک می بینیم اما اصلا نمی بینیم که باهاشون حرف بزنه یا ارتباطی باهاشون برقرار کنه که در نگاه اول انگار که براش مهم نیس و از این خلافکارهای خاصه که لام تا کام حرف نمی زنن.

بعدش که شهاب و همکارش تیر می خورن و بلند میشن و میرن به پاسگاه ، همه جا رو خالی می بینن شک آدم رو بر می انگیزه که چرا همه جا خالیه و هیچ کس نیست. که به نظرم اینجاش یه کمی گاف بود چون وقتی میبینن هیچ کس نیس بهتر نبود زنگ بزنن به همون سرهنگه؟! که کجایین؟! یه کمی عجیب بود!
این داستان ادامه داره تا اینکه مرد پالتوپوش به سرگرد داستان پیشنهاد رشوه میده و سرگرد هم تا نزدیکی های لبه میره تا رشوه رو به خاطر دخترش قبول کنه. به نظرم مرتب دیدن عکس دخترش باعث میشه بین شک و یقین بمونه که چی کار کنه. تحلیل من از صحنه آخر هم همون به نظر بعضی دوستان ، شیطان هست و اون طرف در لحظه آخر خدا نشانه ای برای سرگرد می فرسته تا راه درست رو انتخاب کنه. اگه به داستانش بیشتر فکر کنین ، می بینین که زیاد هم بد نبوده. اما موسیقی کاملا بی جا که یه بند زده میشد ، یا شاید فیلمنامه نادرست باعث شده که زیاد مورد پسند واقع نشه.
در مورد بازی شهاب ، به نظرم ترکیبی از چند فیلم و سریالی بود که ازش دیدیم. بعضی جاها منو یاد حجت می انداخت ، بعضی موقع ها شبیه امین پرسه در مه بود با اون نگاه های نافذش . گاهی اوقات اون عصبانیت شهاب تب سرد رو داشت. اما باید بگم من شخصیتشو دوس داشتم. پلیس خاصی بود. اصلا کلیشه نبود. پلیسی که اعتقاد داش همه مجرم ها رو باید بذاری دمه دیوار و مخشونو بیاری پایین! از اینجور پلیس ها تو سیما و سینمای ایران کم دیده میشه. پلیسی که خنثی نباشه. هم وقتی یه دزدی تصادفی رو تو خیابون ببینه شم پلیسیش بزنه بالا و بره دنبال عدالت و هم بخواد به صورت ترسناکی همه رو خودش به جزای امرشون برسونه. این وجه شخصیتشو دوس داشتم. و بازی شهاب هم بی اغراق خیلی خوب و حساب شده بود. گریمشم به نظرم بهش می اومد و همینطور این قضیه که سرگرد بر خلاف بقیه لباس فرم نداشت به نظرم به همون کلیشه نبودن پلیس بر میگرده.
کلا اگر بخوام از 10 نمره بدم ، 6 یا 7 نمره منصفانه ایه.
معذرت می خوام که طولانی شد. خوشحال میشم نظرات شما دوستان رو هم بدونم.
پ.ن : تله فیلم هم به زودی روی وبلاگ قرار میگیره. حجمش یه کمی بالاست و آپلودش کمی سخت میشه اما حتما در یکی دو روز آینده قرار میدم.
پ.ن1: عکسی که وسط کار شده ، صحنه های مورد علاقه من از این تله فیلمه. دوس دارم نظر شما دوستان رو راجع این تصاویر هم بدونم! اگه استقبال بشه در نقد های بعدی هم از اینجور تصاویر استفاده میکنم.
خب دوستان ! همونطور که می دونین ، تله فیلم تعبیر خواب بالاخره بعد از کلی کش و قوس پخش شد. می خوایم تو نظرات این پست راجع این تله فیلم صحبت کنیم. لطفا راجع همه چیزش نظرتونو بگید .. از بازی بازیگرها (به خصوص شهاب عزیز) تا فیلمبرداری ، فیلمنامه ، کارگردانی و هر چیز دیگری. لطفا جوانب رو رعایت کنید که بحث هامون از حالت دوستانه خارج نشه. ممنون.

من هم به زودی نقد و نظرمو درباره این تله فیلم قرار میدم. البته دوستانی هم که موفق به دیدنش نشدن نگران نباشن چون به زودی برای دانلود روی وبلاگ قرار میدم.
لطفا نظراتتون درباره این تله فیلم رو فقط در بخش نظرات این پست بگین و اگه پستی روی این پست بالا اومد و نتونستین پیداش کنین ، می تونین روی نشان نفد وبررسی تعیبر خواب که زیر بنر قرار داره کلیک کنید .
هومن سیدی یکی از آن جوانانی است که در اولین ساخته ی خود تنها به دغدغه ی کارگردانی فکر کرده است. او که بازیگر مستعد و کاربلدی است، حالا به فیلمسازی روی آورده است تا خود را در این عرصه هم محک بزند اما لازم به ذکر است سیدی در عرصه ی کارگردانی فیلم کوتاه هم خوش درخشیده که معروف ترین آن «بلوتوث» بوده.
«آفریقا» اگر از نظر برخی ها داستان تکراری یا کپی برداری از فیلم های اروپایی است اما این گونه نیست. «آفریقا» داستان روان و ساده یی دارد، حرف فیلم و شیوه ی روایت فیلم هم همین گونه است.
«آفریقا» داستان سه جوان است که به طور اتفاقی دست به یک گروگانگیری می زنند و جالب این جاست هیچ کدام هم این کاره نیستند و تنها یک خرده فروش مواد مخدر هستند. سیدی کوشیده است که در اولین ساخته اش فیلمی خلق کند که هم فرم دارد هم محتوا. به هر دو هم وفادار بوده است. یعنی ریتم و تعلیق بجای فیلم باعث شده که این گونه باشد. میزان سن های سیدی فراتر از یک کار اولی است او با حرکت های دوربینش جهانی تازه از سینمای مدرن برای ما خلق می کند. امروزه در سینمای ما حرکت وجود ندارد، تنها سه پایه است و گاهی هم کرین. با اینکه فضای فیلم ثابت است و چهار بازیگر دارد، همین حرکات دوربین است که فضا را نگه داشته است و مخاطب از فیلم جدا نمی کند.
این تعلیق های بصری در شخصیت ها هم وجود دارد. انتخاب جواد عزتی برای نقش شهرام یک ریسک به حساب می آید اما سیدی از پس آن به خوبی برآمده است. اصلا بار اصلی داستان بر دوش شهرام است. تکلیف شهاب و کسری معلوم است شهاب حضورش در سکوت و خلسه است و کسری هم نماد یک جوان عصبی و زورگو و شکست خورده است که در سکانس آخر هم شخصیت اصلی اش رو می شود که چه آدم ترسو و بزدلی است اما شخصیت شهرام طنز است.
مخاطب با او ارتباط کمدی برقرار می کند اما هدف فیلمساز ما از خلق شخصیت شهرام استفاده ابزاری و ری اکش نبوده است. این شهرام است که حتی گریه هم می کند و از شهاب و کسری هم معقول تر است، اما اوست که دختر را چاقو می زند.
فیلمساز ما مقصودش از ساخت «آفریقا» این بوده که موقعیت آدم ها را در شرایط گوناگون نشان بدهد. آدم های خوب و بد در هر شرایطی ممکن است جای خود را عوض کنند.
سیدی از بازیگری به کارگردانی آمده. «آفریقا» فیلم موفقی است، وی هرگز فصدش گیشه نبوده و فیلمش هم اکران نشد که اگر هم می شد فقط مخاطب خاص داشت. اما با پخش نمایش خانگی مخاطب عام هم با «آفریقا» ارتباط برقرا می کند.
افشین علیار
فیلم "یکی خواد باهات حرف بزنه" الان رو پرده سینماهاست. من هنوز موفق به دیدن این فیلم نشدم ، اما لطفا دوستانی که دیدن در بخش نظرات ، نقدشونو درباره این فیلم قرار بدن . ممنون میشم.

لطفا نقدتونو در بخش نظرات این پست بگذارید.

سینمای ایران روزهای خوبی را سپری نمیکند و فیلمهای روی پرده نیز چنگی به دل نمیزنند. در این شرایط طبیعی است که خیلیها حوصله سینما رفتن و دیدن فیلمهایی که اکثرشان خنثی و بیخاصیت هستند را نداشته باشند. اگر شما هم جزو این گروه هستند و بدتان نمیآید یک فیلم متفاوت و خوش ساخت از سینمای ایران ببینید، فیلم آفریقا که به تازگی در شبکه خانگی توزیع شده میتواند گزینه مناسبی باشد.
آفریقا اولین فیلم بلند هومن سیدی است، فیلمساز و بازیگر جوانی که پیش از این، تجربه ساخت چند فیلم کوتاه موفق را نیز داشته است. با این فیلم میتوان سیدی را در دسته فیلمسازهای آیندهدار و با استعداد سینمای ایران قرار داد و امیدوار بود که بتواند مسیر صعودی خود را ادامه دهد. آفریقا در میان این همه فیلم ضعیف و خنثی، اثری تاثیر گذار و پویا از آب درآمده که موفق میشود مخاطب را تا پایان با خود همراه کند. فیلم به لطف بازی خوب جواد عزتی در بسیاری از دقایق لحنی کمدی به خود میگیرد، اما این بامزهگی، ذرهای از حس تعلیق و غمانگیز جاری در فیلم نمیکاهد. شهاب حسینی در این فیلم هم، با اینکه یکی دو جمله بیشتر دیالوگ نمیگوید، مثل همه این سه چهار سال اخیر، بازی دیدنیای ارائه داده است. دو بازیگر دیگر فیلم یعنی آزاده صمدی و امیر جدیدی نیز به خوبی از پس نقشهای خود برآمدند. آفریقا با تمام تاثیراتی که از سینمای روز دنیا گرفته، با وجود کمبودهایش، اثری مستقل از آب درآمده که نشان از سلیقه سیدی و علاقهاش به ساخت آثاری متفاوت دارد. امیدواریم که فیلم بعدی سیدی و فیلمهای کارگردانان جوان دیگری چون شهرام مکری را روی پرده سینما ببینیم و شاهد پیشرفت و قدم برداشتنشان در مسیر درست باشیم. تا سینمای ایران از رخوت و بیحاصلی که این روزها گریبانگیرش شده، فاصله بگیرد و سلیقه و جاه طلبای جوانها به آن اضافه شود.
یکتا ناصر برای این فیلم برنده جایزه سیمرغ بلورین شد.
آنونس این فیلم رو برای دانلود قرار دادم. امیدوارم دانلود کنید و لذت ببرید. می تونیم برای تنوع درباره آنونس و حسی که بهتون داده ، در بخش نظرات بحث کنیم. این که حدس می زنید فیلم چه طوری باشه. برای دانلود روی عکس زیر کلیک کنید.
پ.ن : برای دانلود کردن از سایت let it bit از این راهنما استفاده کنید.
پ.ن 2: با تشکر از شهرزاد عزیز بابت لینک.
پ.ن3 : لینک دانلود قسمت 25 تا 30 سریال "پلیس جوان" تصحیح شد. برای دانلود اینجا را کلیک کنید.
پ.ن4 : از صمیم قلب برای تمامی از دست رفتنگان و بازماندگان زلزله تبریز آرزوی صبر و شکیبایی و آمرزش دارم. تنها کاری که می تونم انجام بدم.
سینمانگار: فرهاد ریاضی: توكلي كه پيش از اين فيلم، تنها «پا برهنه در بهشت» (1385) را در كارنامه ي فيلمسازي خود مي ديد، مشغول مطالعه بر روي زندگي سهروردي، فيلسوف بزرگ ايراني جهت ساختي بر مبناي داستان زندگي او بود كه به دليل فراهم نشدن مقدمات ساخت آن، در تير ماه 88 و بر اساس فيلمنامه اي از خودش، و تهيه كنندگي مشترك جواد نوروز بيگي و مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، «پرسه در مه» را با نقش آفريني شهاب حسيني و ليلا حاتمي در نقش هاي اصلي و مسعود رايگان و احمد ساعتچيان در نقش هاي مكمل جلوي دوربين حميد رضا خضوعي ابيانه برد.
سریال"شوق پرواز" با آرزوهای
بزرگ شروع به کار کرد. آرزوی ساختن سریالی در خور شخصیت یک شهید. اما چیزی که
ساخته و پخش شد ، چیزی نبود که بتونه نظرها رو جلب بکنه. اول از همه باید بگم که
همونطور که از نظرات شما دوستان هم متوجه شدم ، همه موافقید که داستان موازی
داستان اصلی که در زمان حال می گذشت کاملا بی جهت بود. این داستان هیچ کمکی به
داستان اصلی نمی کرد و تم بی مزه عوض شدن شخصیت یک نفر به نظرم زیادی گل درشت بود.
یعنی اینکه با قرار دادن این داستان ، یه جورایی تلاش های "شهاب حسینی"
برای ساده و عادی نشون دادن "شهید عباس بابایی" هدر رفت.
داستانی که واقعا اگه حذف میشد ، یا اینکه تعداد قسمت ها کمتر میشد ، اما منسجم تر بود و باعث میشد آدم بیشتر جذب داستان بشه. حتی بازی های در زمان گذشته خیلی خیلی بهتر از بازی خشک و بی روح بازیگران زمان حال بودند. مخصوصا افسانه بایگان که انگار می ترسید کمی احساسات به خرج بده.
شاید بشه گفت تنها دلیلی که باعث شد این سریال قابل دیدن باشه ، وجود شهاب حسینی بود. اگر از دید متعصب یک طرفدار هم نگاه نکنیم ، باز هم نمیشه منکر بازی روان و بی آلایش شهاب شد. وقتی حرف می زد و دیالوگ می گفت ، انگار خود شهید بابایی داره حرف می زنه. یعنی حتی خیلی از المان هایی که برای شهدا در فیلم ها و سریال ها در نظر می گیردن رو ، شهاب بدون هیچ تو چشم کردنی نشون داد.
مثلا اینطور نبود که وقتی عباس نماز بخونه ، اون ته دلمون بگیم که خب بالاخره شهید باید نماز بخونه، ما باورمون شد که شهید بابایی نماز خونده در اون وضعیت.
یکی از سکانس هایی رو که خیلی دوس داشتم ، سکانسی بود که عباس به ملیحه میگه :
"باید کمتر دوستم داشته باشی."
تو این صحنه هرگز برای یک لحظه این حس به من دست نداد که این شهاب بود که این جمله رو گفت و یا چیز دیگه...در اون لحظه عباس با تمام اعتقاد و سادگی بی نظیرش و عشق پاکش اینو به همسرش گفت. و البته از بازی خوب الهام حمیدی هم نباید گذشت .
در آخر باید بگم که انتظار من از این سریال خیلی بیشتر بود. سریال اشکالات بصری زیادی هم داشت ، بعضی قسمت ها خیلی طولانی و کشدار بود ، نورپردازی چیزی برای عرضه نداشت ؛ اما در کل ارزیابی من از این سریال "خوب" هست. چون جای کاری خیلی زیادی داشت و حتی می تونست به بهترین ها تبدیل بشه که متاسفانه نشد.
امیدوارم باز هم شهاب رو در سریال ها ببینیم!
"نظر شما درباره سریال "شوق پرواز "چیست؟"
سریال شوق پرواز جمعه ای که گذشت تمام شد. خوب یا بد. اما حالا نوبت به نقد این سریال رسیده است. سریالی که با آرزوها و امیدهای بزرگ ساخته شد اما ماحصل آن چیزی نبود که انتظار می رفت. در این پست به نقد و بررسی سریال شوق پرواز می پردازیم. لطفا هر طرفداری که وارد این وبلاگ می شود ، در این نقد و بررسی شرکت کند تا به یک نظر قطعی برسیم. همچنین در نظر سنجی مربوط به این سریال شرکت کنید تا میزان علاقه شما را نسبت به این سریال و بازی شهاب و هر چیز دیگری بسنجیم.

دوستان لطفا در نظر سنجی گوشه وبلاگ هم شرکت کنید!
+ نقد نویسنده وبلاگ به زودی اضافه می شود.


اول نقد خودم!
خوب مثل دو تا فیلم قبلی باز هم بدون تعصب صحبت می کنم و از شما دوستانم هم می خوام که صادقانه و بدور از هرگونه تعصب صحبت کنین و نظر واقعی خودتون رو بیان کنید!
خوب باید بگم که من فیلم رو دوست داشتم اما برام کمی کسل کننده بود مخصوصا 20 دقیقه اول که عملا فقط معرفی شخصیت ها بود و اتفاق خاصی نمی افتاد...
اما فیلم در کل خوب بود و خیلی روی جزییات کار شده بود و همین باعث می شه واسه بار اول نتونین همه نشونه ها و نداها رو دریافت کنین...
در مورد بازی ها باید بگم که شهاب مثل همیشه خوب بود...خیلی خوب.... اما عالی نه... شاید قفش بهش نمی خورد یا نمی دونم به هر حال احساس کردم شهاب از این جور کارها قبل تر ها هم داشته درسته که ایفا کردن همچین نقشی خیلی سخته...من همه رو قبول دارم...اما نظر شخصیم اینه که شهاب تو درباره الی خیلی بهتر بود...
البته مقایسه این دو فیلم اصلا درست نیست چون از لحاظ اجرا با هم خیلی فرق دارن اما من شهاب رو در درباره الی بیشتر دوست داشتم!!
در هر صورت این چیزهایی که گفتم دلیلی بر نرفتن و ندیدن این فیلم نیست...این فیلم ارزش چند بار دیدن رو قطعا داره و می تونه خیلی آموزنده و به فکر فرو برنده باشه!!!
باید اضافه کنم که پیمان معادی معرکه بود و امیدوارم در آینده بیشتر بازی کنه!!!

تو نظرات این پست راجع دو فیلم تازه شهاب حسینی صحبت کنیم. نظرتون رو راجع این ۲ فیلم بگید. لطفا کاملا بدون تعصب انجام بدید....یعنی نظر واقعی تون رو درباره این دو فیلم بگید. امیدوارم به نتایج خوبی برسیم!!!
من هم به زودی نظرمو راجع فیلم "پرسه در مه" براتون می گم. (حوالی رو ندیدم هنوز!)
+
خوب به نظر من ، كليت فيلم چيز جالبي بود. كلا فيلم هاي بهرام توكلي بر پايه روايت يك راوي ساخته ميشه. تو اين فيلم هم شهاب راوي قصه بود و اصلا داستان از ديد اون بيان ميشد...من مي خوام بيشتر به بازي شهاب بپردازم تا جنبه هاي فني فيلم...
به دور از هرگونه تعصب و اين صحبت ها ، به نظرم شهاب در اين فيلم نسبت به فيلم هاي قبلي خيلي كامل تر و پخته تر نشون داده. با اينكه موضوع فيلم و كلا كاراكتري كه شهاب ايفاش مي كنه اصلا كاراكتر معمولي و ساده نيست ، اما شهاب كاملا تونسته ابعاد نقش رو بشناسه و اونو به نحو احسن به ما نشون بده.
فيلم چند تا سكانس بي نظير داره كه اوج بازيگري شهاب رو نشون مي ده. حالا جدا از پلك زدن هاي متعدد ، لكنت داشتن موقع صحبت كردن امين (اسم كاراكتر شهاب حسيني ) كه از ويژگي هاي بارز نقشه ، شهاب در دو سكانس (تا اونجايي كه الان يادمه) فوق العاده است. يكي اون سكانس كه مسعود رايگان به خونه شون اومده تا باهاش صحبت كنه..امين با بي رحمي تمام در حالي كه مدام از چشم هاي خسته و قرمزش اشك مي ريزه ، استاد دانشگاه خودش را با حرف هاش خرد مي كنه...شهاب در اين سكانس عالي ظاهر شده...
يا در سكانسي كه توي سلف نشسته ان با ليلا حاتمي و دوباره مسعود رايگان و اونجا هم باز شهاب با شيطنت خاصي استادش رو سكه يه پول مي كنه! يا سكانس توي ماشين ....
خيلي سكانس هاي ديگه هم هست كه اگه بگم كل فيلم رو بايد بگم! به نطرم فيلم ، فيلم امين هست...
البته بايد بگم كه موضوعش كاملا خاص پسند است و اصلا گيشه پسند نيست...هرچند كه ما از خدامونه كه سطح سليقه مردم بالا بره اما با اين وضعيت نبايد به فروش بالا براي اين فيلم دلخوش باشيم!!!
درباره كل فيلم هم مي تونم بگم كه نسبت به كار قبلي كارگردانش زياد خوب نيست اما يه گام به جلو هم هست!
دوستان خوبم منتظر نظراتتون هستم!+