شهاب حسینی بازیگری است که میتوان گفت نیاز به معرفی ندارد. بازیگری که با حضور درخشانش در دو دهه اخیر در سینما و تلویزیون و ایفای نقشهای متفاوت، توانایی خود را به خوبی اثبات کرده است. از اولین اجراهای بهیادماندنیاش در تلویزیون تا بازی در آثار سینمایی مختلف توانسته توجه مخاطبان و علاقهمندان بسیاری را به خود معطوف کند. امسال نیز از این بازیگر خوشاخلاق و توانمند در تلویزیون ایفای نقش ماندگار شهید عباس بابایی در مجموعه «شوق پرواز» را شاهد بودیم؛ مجموعهای که با به یاد آوردن حماسههایی بزرگ از ابرمردان ایرانزمین، بار دیگر شکوه و شهامت شهدای هشت سال دفاع مقدس را به تصویر کشید.
پخش مجموعه «شوق پرواز» دو هفته پیش به پایان رسید و هفته گذشته نیز درست پس از پخش آخرین قسمت آن مراسم تقدیر از عوامل و بازیگران این مجموعه با حضور مسئولان سازمان صداوسیما برگزار شد. در این مراسم کارگردان، بازیگران و عوامل مجموعه و همچنین خانواده شهید عباس بابایی حضور داشتند. پس از پایان مراسم فرصتی یافتیم تا دقایقی با شهاب حسینی که میتوان بغض کلمات او را در بوسهاش بر عکس شهید بابایی حس کرد؛ گفتوگویی کنیم که در ادامه آن را میخوانید.
شاید بسیاری از خبرنگاران از شما در مورد این نقش و دلیل پذیرش آن سؤال کرده باشند، اما من میخواهم بدانم احساس شهید عباس بابایی را بازی کردن تا چه حد برایتان لذتبخش بود؟
[مکث] وصف العیش، نصف العیش است ...
همیشه از این مسئله میترسیدم که خداینکرده نتوانم از پس این امانت و مسئولیتی که واقعاً ارزشمند است بربیایم. خداوند را شاکرم که در این راه یاریده من بود. من یقین دارم که این کار را خود شهید بابایی حمایت کرد. لحظاتی وجود داشت که ممکن بود مسیر این کار تغییر کند و یا از دست برود اما خدا را شکر که این اتفاق نیفتاد.
برای شما تا چه حد مدیوم کار اهمیت دارد؛ اگر چنین نقشی در سینما با مخاطبان خاص خود به شما پیشنهاد میشد آیا باز هم میپذیرفتید؟
از نظر من تفاوتی بین قابهای نمایشی وجود ندارد. من دنبال زمینی که در آن بازی میکنم نیستم بلکه دنبال فرم کار میگردم. هدف آن مفهومی است که در نهایت انتقال پیدا میکند. اصلاً کار بازیگر همین است. برای انتقال مفاهیم، بازیگر در ابتدا باید درک درستی از آن داشته باشد و به یک باور برسد و سپس آن را انتقال دهد. من هم شهید بابایی را درک کردم و به باوری از او رسیدم. اگر بازیگری شکوهی داشته باشد در همین نکته نهفته است. این را هم باید بگویم که افتخار بازیگری از آنِ فرد نیست. در واقع برکتی است که خود بازیگر نیز از آن برخوردار میشود. من از برکت نقش شهید بابایی کاملاً برخوردار شدم.
و این برکت شامل چه چیزهایی میشود؟
از زمانی که این نقش را بازی کردهام حس و حال بهتری دارم. از اضطرابهای گذشتهام کاسته شده و نگاهم به زندگی تغییر کرده است. میتوان بهراحتی به موازات زندگی، زندگی کرد نه در متن زندگی. من این مسائل را از نوع تفکر و دید افرادی چون شهید بابایی آموختم.
برخی از منتقدان بر این باورند که درباره احساس موجود بین ملیحه حکمت و شهید بابایی در این مجموعه اغراق شده بود؛ نظر شما در این باره چیست؟
خیر، اصلاً اینطور نبود. اتفاقاً در این کار با سندهایی روبهرو شدیم که باورش بسیار سخت بود. نامههایی زیبا که شهید بابایی برای همسرش مینوشت. در این مجموعه بخش اندکی از عشق و علاقه این دو به هم نمایش داده شد. احساس میکردیم اگر این سندهایی که اشاره کردم به تصویر کشیده شود، مجموعه دچار گلدرشتی و آگراندیسمان میشود. سعی کردیم بسیاری از صفات بارز شهید بابایی را در همان گنجینه خاطراتشان نگه داریم.
بعد از ایفای این نقش وقتی نام عباس بابایی را میشنوید چه حسی پیدا میکنید؟
همیشه به عنوان یک شاگرد خیلی کوچک حتی وقتی از اتوبان شهید بابایی ـ که خوشبختانه اغلب مسیر هر روز من است ـ عبور میکنم، عرض ارادتی میکنم و در همان یک لحظه عشق و شور و حال عجیبی به من دست میدهد. امیدوارم همه ما، در پیچ و خمهای زندگی به شناختی از اینکه سهم بودنمان را چطور باید ادا کنیم، برسیم. اگر بتوانیم این موضوع را درک کنیم، تکلیف خود را انجام دادهایم. حضور شهید بابایی در آن مقطع از زمان، به آن شکل یک الزام بود و تا پای جان هم رفت. در این مقطع از زمان اما الزامها متفاوت شده است. اگر در گذشته درگیر جنگهای مرزی بودیم، در حال حاضر درگیر نوعی جنگ فرهنگی هستیم. امیدوارم ما هم در این عرصه سربازهای شایسته و خوبی باشیم.
+ این مصاحبه برای مراسم تجلیل از شوق پرواز هست.