وبلاگ - بحث و گفتگو درباره فصل نهایی سریال "شهرزاد"

 سلام به‌ دوستان خوب وبلاگ!
 چند وقتی یه سری مشکلات شخصی باعث شد نتونم به وبلاگ سر بزنم. اما  حالا اومدم تا با هم راجع تمام شدن سریال شهرزاد حرف بزنیم! آماده این؟؟
 
 اول‌ از همه بگم که من ۹۸‎٪ مطمئن بودم قباد رو‌ می کشن. هرچقدر هم که قباد به نظر ما  خاکستری بیاد، هر چقدر هم که فرهاد این اواخر فرهاد فصل اول‌ نبود، هر چقدر هم شهرزاد سر دو راهی مونده بود، باز هم شخصیتی که به عنوان خاکستری نوشته شده از همون‌ ابتدا، آخر یا می ره زندان یا می‌میره.
البته لحظاتی بود که فک می کردم شاید نویسندگان خلاقیت به خرج بدن و مثلا آدم خوب رو اینبار بکشن اما‌ خب اینطور نشد.
احتمالا خود نویسندگان هم فک نمی کردم قباد به شخصیتی این چنین خاکستری تبدیل بشه که باعث بشه مخاطبین از اینکه دوستش دارن از خودشون بدشون بیاد! این دقیقا مصداق عبارت انگلیسی هست که hate loving you. شاید هم‌ فکرشو می کردن و انتظار این ری اکشن ها رو داشتن. در هر‌ صورت، فک نمی کنم تو‌ هیچ ورژنی قباد زنده می‌موند.
اما باید اعتراف کنم که قسمت آخر از تمامی قسمت های این فصل بهتر بود. اکشن‌بود، احساسی بود؛ همه جوره یه سر و گردن بالاتر بود.
اینکه چطور همه چیز سر اومد هم.... باید بگم شیرین تو قسمت آخر دوباره یادمون انداخت که چرا ازش بدمون می‌اومد!! نکته ی دیگه اینکه این شیرین همچین قباد رو آدم بده کرده بود که انگار‌ قباد‌ تو‌ زیرزمین حبسش می کرده و شکنجه ش می داده!!! اون‌ قبادی که ما دیدیم از شروع سریال، فقط به شیرین محل نمی داد! درست همین هم می تونه خیلی تو‌ روحیه ی آدم خیلی تاثیر بگذاره اما اینکه شیرین چنین کینه ای به دل‌ بگیره و بخواد حتی قباد رو بکشه به نظرم‌ بی انصافیه. مخصوصا اینکه بیشتر این بدبختی ها از صدق سری باباش بود. خلاصه که شیرین حرصمونو در آورد قسمت آخری و‌‌ به قول یکی از کامنت های ایسنتا، آقای فتحی قباد رو کشت تا پسر خودش ارباب خونه بشه :))
 
به فرهاد هم کاری ندارم چون چندین بار گفتم نمی‌دونم چرا انقدر شخصیتش تغییر کرد. چرا یهو انقدر میل به شهید شدنش‌‌ زیاد‌ شد. حتی اون‌موقع که با اون‌ دختره بود، مهم‌ترین چیز براش اول عشق بود بعد سیاست. حالا این اواخر خیلی دیگه بیش از حد از قالب خودش در اومده بود. شاید به همین خاطر بود که خیلی ها به سمت قباد متمایل شدن چون فرهاد اون فرهاد همیشگی ش نبود.
اینکه خواهر شهرزاد آخر‌سر نفهمید که چرا شوهرش «خودکشی» کرده پایان جالبی نبود؛ اما خب از طرفی گواهی حال خیلی از زنان مملکت هست که از خیلی چیزها بی خبرن یا حتی اگه با خبر هم باشن باز هم پای شوهرهای خیانتکارشون‌ می مونن. شاید نویسندگان می‌خواستن تضاد بین شهرزاد و‌ خواهرش رو نشون بدن.
 
و‌ اما می رسیم به غم انگیز ترین صحنه ی کل سریال! لحظه ی مرگ قباد خیلی غم انگیز بود. با اینکه همه کم‌ و بیش می دونستیم اتفاق می افته اما باز هم دیدنش سخت بود؛ ‌ چقدر شهاب خوب بود. تا اونجایی که ذهنم یاری می کنه تو فیلمی نبوده که اینطوری لحظه ی مرگ شخصیتش به تصویر کشیده بشه و چقدر شهاب خوب بازیش کرد. همیشه گفتم باز هم می گم، سبک بازی شهاب با همتایای خارجی ش برابری می کنه. تک تک جزییات صورتش، حرکات بدنش. همه اصلا از سطح سینمای ایران بالاتره.
البته از حق نگذریم ترانه هم تو اون صحنه خوب بازی کرد. واقعا می شد احساسات عمیق شهرزاد رو‌ دید. شهرزاد این قسمت رو دوس داشتم. خودشم می دونست که باید از قباد بدش بیاد اما نمی تونست عشق رو‌ هم پنهان کنه. عشقی که تمام این مدت انکارش می کرد اما همه می دونیم که وجود داشت.
حالا برسیم به این تئوری هایی که دوستان دارن!!
اینکه همه ی اینا خواب بوده و قباد زنده س و اینا!!
من که بعید می‌دونم ادامه پیدا کنه. فک می کنم مردم بیش از حد از این پایان ناراحتن و‌ دوست دارن رسیدن حق به حقدار رو ببینن!
اما به نظر من شدنی نیست.
از نظر من این پایان منطقی ای برای قباد بود. اما از لحاظ احساسی؟ نه می‌تونستیم قباد رو‌ ببخشیم؛ شهرزاد هم‌ می تونست. حتی شیرین. به نظر من می شد.
نظر شما چیه؟؟

وبلاگ - نقد و بررسی چند قسمت اخیر فصل سوم "شهرزاد" توسط هواداران

 سلام به دوستان همیشگی وبلاگ. بی حرف پس و پیش بریم به بررسی چندین  قسمت اخیر شهرزاد اما با یه سبک متفاوت.

 می خوام از همین جا چند تا تشکر بکنم از عوامل سریال و بعد برم سراغ "بررسی" نکات.

 + اول تشکر می کنم از نویسندگان عزیز که کلا نمی دونن چه کسی باید در مرکز توجه باشه. کانون اصلی داستان از  شهرزاد به شیرین به قباد به فرهاد به حشمت به  عمه ی قباد به هوشنگ به اصغری و حالا به اکرم تغییر کرد. شهرزاد حتی اگه بخواد ادای قهرمان ها رو هم در بیاره دیگه من مخاطب رو نمی تونه راضی کنه؛ انقدر که همه چیز بی هدف و بی ربطه.

+ تشکر ویژه دارم از امیر حعفری که در یک مونولوگ طولانی و حوصله سر بر به مخاطبین توضیح داد که چرا کینه ی دیوان سالارها رو داره. دوستان ِ نویسنده چیزی راجع فلش بک شنیدن؟ یا اینکه بذارن خود مخاطب با توجه به نشونه هایی که می ذارن داستان رو متوجه شه؟ بعید می دونم.

+ تشکر می کنم از پسر آقای فتحی که رسما هیچ زحمتی برای بازی کردن به خودشون نمی دن و بیشتر از اون تشکر می کنم از دوستان نویسنده که برای شخصیت ایشون جملاتی نظیر "بیا منو بخور" نوشتن. به حدی رسیدیم در سریال که مشخصه نویسنده ها زدن به پایه ی میزهاشونو و گفتن "اصلا به من چه" و هر جوری دوست داشتن دیالوگ نوشتن. می خوام بدونم چنین جملاتی اون موقع هم استفاده می شده؟!

+ تشکر می کنم از اکرم و گلاره عباسی که در این چندین قسمت اخیر فقط گریه و زاری کردن و طبق معمول کلیشه های سریال های ایرانی توهم زدن که بچه شون هنوز پیششونه و از این حرف ها. مشکلی نیست ما هم بخش های اکرم رو mute کردیم و فکر هم نمی کنم چیزی رو از دست داده باشیم.

+ تشکر می کنم (ولی صادقانه) از شهاب که بالاخره سعی می کنه یه جوری خودشو متفاوت نشون بده اما مشخصه که اونم خسته س و اصلا حوصله ی قباد رو نداره. درست مثل من.

خب تشکراتم تموم شد!!

حالا جدا از شوخی، داستان الکی بیخودی داره کش می یاد. الان این داستان امیر جعفری چی اضافه می کنه به داستان اصلی؟ آیا دشمنان و خونخواهان بزرگ آقا کم بودن؟ نخیر، نبودن و نیستن. چرا باید حالا یکی اونم با این بازی بد و (از نظر من) چندش آور جعفری انقدر داستانش بزرگ بشه؟

آیا فرهاد قراره بمیره؟ چرا دیگه دیوان سالارها ابهت قبل رو ندارن؟ یکی از مهم ترین و جذاب ترین نکات در مورد فصل اول همین ابهت و مرموز موندن بزرگ آقا بود. اما حالا چی داریم از این عمارت؟ هیچی.

واقعا نمی دونم در مورد چی باید بنویسم؟ هیچ چیز سریال دیگه خوب نیست. کاراکترهای جدید همه حوصله سر بر و کلیشه ای هستن و از همه بدتر لج آدمو در میارن! چطور می شه همچین کاراکترهایی رو دنبال کرد و دوست داشت؟!

نظر شما در مورد این چند قسمت آخر چیه؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت های هشتم و نهم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 با سلام به دوستان و همراهان همیشگی!!
 قبل از اینکه به بررسی دو قسمت آخر «شهرزاد» بپردازیم باید بگم که دلیل دیر  ارسال شدنشون این‌ بود که بنده این هفته کنکور ارشد دارم و حقیقتش وقت  نمی شد چیزی بنویسم!
از طرفی‌ شهاب اونقدر تو‌ این دو قسمت نقش نداشت و خود سریال هم دوباره برگشت به فصل اول!! می پرسین چطور؟؟ پس‌‌ بریم سراغ بررسی دو قسمت آخر!
 
 
از اتفاقات مهمی که تو‌ این دو قسمت افتاد این بود که دقیقا مثل فصل اول، شهرزاد مجبور‌ شد خودشو فدا کنه برای فرهاد. حالا فقط موقعیت فرق می کنه. اما جالبیش اینجاست که قباد فک می کنه می تونه‌ دل شهرزاد رو بدست بیاره!! آخه آدم چقدر متوهم؟؟
فرهاد هم که همش می خواد بمیره! یه ذره به فکر شهرزاد و آینده شون نیست! آدم‌ به این خودخواهی ندیده بودیم! چطور حاضره به خاطر منافع ملی و سیاسی جونشو فدا کنه اما نه به خاطر زنش که ادعا می کنن عاشق همن؟! اصلا عشق دیگه چه معنایی داره تو‌ این سریال؟
حالا به نظر میاد قسمت های بعدی بهتر می شه. امیر جعفری فکرهای تو ذهن داره که جالبه باید دید چطور می خواد آقای فرهاد «خسته از همه جا» رو ترغیب به فرار از زندان بکنه؟
داستان ِ هوشنگ و معشوقه ش خیلی بی ربط بود. کاشکی زنش بهش بگه که خبر داره از خیانتش و حالشو بگیره! فک نکنه که هر کاری کنه زنش خبردار نمی شه! ولی خب کلا بی‌ربطه به داستان و‌ فقط برای پُر کردن وقته.
نظر شما در‌ مورد این دو قسمت چی‌ بود؟؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت ششم و هفتم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

دوستان و‌ همراهان خوب وبلاگ! بریم به بررسی دو قسمت آخر! چون شهاب تو‌ قسمت قبلی اصلا حضور نداشت‌ تصمیم گرفتم بررسی هر دو قسمت رو با هم یکی کنم!
در مورد قسمت قبل که یهو‌ زدن همه رو کشتن نمی‌دونم واقعا چی بگم! برای مردن هاشم ناراحت شدم چون واقعا حقش نبود و بیچاره جور همه رو کشید و آخرسر هم انقدر بیخودی مرد!
اصغری هم روی مخ‌ بود کلا از همون اول و اینکه یهو گُندش کنن و داستانشو پررنگ کنن واقعا کار بی مزه ایه! البته فقط ایرانی ها نیستن که به این سندرم مبتلا هستن! تو‌ی سریال های خارجی هم‌ وقتی می بینی یهو به یکی از شخصیت های نه چندان مهم دارن زیادی می پردازن باید منتظر مرگش باشی!! آخه کاراکتری که آدم باهاش هیچ ارتباطی نتونسته برقرار کنه، حالا چرا باید مردنش اونم به اون صورت برای مخاطب مهم باشه!؟
به هر حال یکی از روش های سر هم‌ بندی داستان کلا در تمامی نقاط جهان اینه که بزنی شخصیت ها رو‌ بکشی تا مردم برای سرنوشتشون گمانه زنی نکنن! ما هم قبول می کنیم؛ مشکلی نیست!!
 
 
 
یه زمانی بود که از رویایی شهاب و رضا کیانیان توی یک قاب به وجد می اومدم اما انقدر این‌ شخصیت بهبودی بیخودی زیادی بده که اصلا جا نمی ذاره برای درکش! کلا‌ از این شخصیت های کاملا سیاه کم نیستن توی دنیای ادبیات و سینما، اما‌ دیگه انقدر بدون ابهت؟ مثلا بزرگ آقا هم یه جورایی شبیه بهبودی بود؛ قلدر بود و اگه کسی باهاش در می‌افتاد خیلی تر و تمیز دستور کشتن شو می داد!! چرا انقدر این شخصیت جذاب بود؟ چون داستان سر و ته داشت توی فصل اول!!
بازی شهاب با اینکه یکنواخت شده اما اون صحنه ای که نصرت گفت به نظرت کی هاشم رو کشته و شهاب با ترس و‌ کمی هم شرم زیر لب گفت «بهبودی» بازیش خیلی خوب‌ و ظریف بود! بد‌ نیست تو‌ این سریال ِ در هم‌ برهم این نکته های کوچیک و ظریف و‌ دریابیم!
حالا باید دید این همه آدم چطور می خوان قباد رو به سزای اعمالش برسونن! هر کس‌ از یه طرف می‌خواد این‌ بدبخت رو لت و پار کنه 😂
بچه ی اکرم یه کم زیادی تیره نبود رنگ پوستش؟؟ به نظر می‌اومد بچه ی اکرم و سروان باشه بیشتر😂
الان امیر جعفری واسه چی‌ زد اون همکارشو کشت؟؟ چون‌ طرف نتونسته بود خوب‌ گزارش بده؟؟ چرا همه قاتل حرفه ای شدن این آخریا؟ 😂
نظر‌ شما در‌ مورد این دو قسمت چیه؟
اگه شما هم‌ نکات ظریفی توی بازی شهاب دیدین که جذاب بود، توی‌ بخش کامنت ها بگین!

 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت پنجم فصل سوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 بریم سراغ نقد و بررسی قسمت پنجم فصل سوم!

 اولین چیزی که درباره این قسمت به ذهنم می رسه، سکانس زورچپونی ِ فرهاد و شهرزاد  بود. بعد از اینکه به قول یکی از دوستان، قهرمان اصلی داستان یکی دیگه شده، اومدن به  زور برای اینکه به یاد مخاطبین بندازن که "هی! این دو تا نقش اولن! اینا مهم ان!" یه  سکانس طولانی و بی مزه و بی بخار از قربون صدقه های مثلا شاعرانه ی فرهاد گذاشتن تو این آش شله غلم کار!! دیالوگ هایی که اصلا به باقی سریال نمی خوره. عشقی که دیگه جذاب نیست. کاراکترهایی که دیگه هدفشون مشخص نیست. برای چی باید این صحنه ها جذاب باشه؟

خیلی سریع و بی دلیل راحت شدن از شر معشوقه ی هوشنگ راحت شدن!! یکی اومد یه چیزی گفت اونم فرداش جمع کرد و رفت؟! خیلی بی مزه و اگر همین جا تموم بشه داستان واقعا بی هدف بود. باید زنش می فهمید، می اومد داد و هوار می کرد، حتی کاشکی اون خواب ِ هوشنگ به واقعیت می پیوست و زنه می زد هوشنگ رو لت و پار می کرد!! شاید اینطوری خواب ما هم می پرید!

همچنان مصمم می گم که بازیگر نقش صابر واقعا روی مخه. اصلا دیالوگ های عاشقانه می گه بدنم مور مور می شه!!! فک کنم اگر به جاش میلاد کی مرام رو می ذاشتن خیلی بهتر می شد!! حالا باید دید نقشه ی انتقام شیرین به کجا می رسه؛ که البته شیرین کاملا حق داره انتقام بگیره از قباد!

ما که نفمیدیم امیر جعفری (نقشی که بازی می کنه!!) چرا و چطوری عاشق اکرم شد؟! عشق در نگاه اول؟ چرا؟! یکی دلیلشو به ما بگه! باز حالا دم ِ اکرم گرم، داره با افشاگری هاش یه جونی به داستان می ده!

نظرتون در مورد جدا شدن نصرت از قباد چیه؟ به نظرتون واقعا باباشه یا نه؟! اگه هست پس چرا انقدر دست به دست می کنه و نمی گه حقیقتو؟! نکنه قراره بشه مثل رستم و سهراب؟!! J شخصیتش توی دو فصل اول خیلی خوب و مرموز بود اما الان دیگه مرموزم نیست، چون رسما هیچی در موردش نمی دونیم و نمی شنویم! اگر اشاره هایی بشه، نداهایی داده بشه، مخاطب می دونه که باید دنبال چیز بیشتری بگرده. اما الان رسما به یه شخصیتی کنار گذاشته شده تبدیل شده!!

البته نویسندگان سریال تقصیری ندارن؛ نوشته شخصیت های زیاد و پیچیده و جذاب کار سختیه. مخصوصا برای سریال که شما وقت بیشتری برای پر و بال دادن به شخصیت ها داری. به نظرم اگه وقت بیشتری می ذاشتن برای نوشتن داستان (چون کاملا مشخصه ایده شون برای یه فصل بوده و طمع باعث شده هول هولی دو فصل دیگه هم اضافه کنن)، و به جای اینکه مدام شخصیت هیا مختلف و نپخته بیارن به همین چهار تا شخصیت اصلی می رسیدن، داستان خیلی بهتر و محکم تر می شد. در هر صورت، متاسفانه این صبر و تحمل رو نکردن و حالا ما با ملغمه ای از یه سری کاراکتر نچسب، داستان های پرداخته نشده و بازی های متوسط رو به پایین هستیم!

نظر شما در مورد این قسمت و به خصوص حرف هایی که در پاراگراف آخر زدم، چیه؟!

شهاب حسینی  - آغاز پخش فصل سوم سریال "شهرزاد" از 9 بهمن ماه + رونمایی از پوستر

 فصل جدید سریال "شهرزاد" از 9 بهمن آغاز می شه که می تونین به صورت   قانونی از طریق سایت لوتوس و یا خرید در شبکه نمایش خانگی تماشا کنین.

 

 

 این هم پوستر فصل جدید.

+برای خوندن  نقد و نظرات هواداران در مورد فصل های قبلی سریال، اینجا را کلیک کنید.

شهاب حسینی  - انصراف شهاب حسینی از بازی در «شهرزاد۴»

 به گزارش بانی فیلم، تصویربرداری مجموعه «شهرزاد۳» مدتی است که به پایان  رسیده است. این در حالی است که پیش از این عنوان شده بود قرار است  که تا پایان بهمن ماه تصویربرداری ادامه پیدا کند. اما در سکوت خبری حدود ۲۰  روز پیش به کار خود پایان داد.

از طرفی پیش از این که زمزمه هایی از ساخت فصل چهارم این مجموعه به گوش می رسید، گویا یا نبود شهاب حسینی ممکن است ساخت فصل چهارم منتفی شود. حال باید منتظر بود و دید که فصل چهارم بدون حضور شهاب حسینی کلید می خورد و یا کارگردان از خیر فصل چهارم این مجموعه می گذرد!
زندان قصر یکی از لوکیشن هایی بود که این اواخر گروه در آن مستقر بودند.
طبق شنیده ها قرار ایت که داستان فصل سوم بدون هیچ برش زمانی در ادامه فصل دوم باشد.
هنوز زمان توزیع فصل سوم مشخص نیست، اما قرار است که پس از کامل شدن قسمت های بسیاری از فصل سوم، وارد بخش توزیع شود.
فصل سوم این مجموعه از ۱۰ شهریور با حضور بازیگران اصلی کلید خورده بود.