شهاب حسینی -  نقد و بررسی قسمت دوازدهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

خب دوستان خوبم، تصمیم گرفتم این بار سریع پست بررسی سریال رو بذارم تا باهم راجعش حرف بزنیم!

1) بی حرف پس و پیش و بی رو در واسی، صحنه های شهاب از همه جذاب تره. نه واقعا هست! چرا؟ چون خیلی راحت، خیلی روون، خیلی آروم کارش رو انجام میده. وقتی تو اون صحنه ی ابتدایی داشت با بلقیس در مورد بچه ش و شهرزاد حرف می زد، چقدر روون و راحت بود؟؟ منظورم از راحت بودن این نیست که خودش رو بازی کنه نه. منظورم اینه که به خودش کلی فشار نمی یاره تا دیالوگ بگه، حتی موقعی که قباد عصبانیه، ناراحته یا پریشون. خیلی راحت و صادقانه احساسات قباد رو نشون می ده! واقعا معرکه س.

2) به احتمال خیلی زیاد اون کسی که شیرین رو گرفته بود دوباره برمی گرده، درسته؟ چون اینطوری خیلی بیخودی می شه کل این داستان. از طرفی معلومه که شیرین داره کم کم عقلش رو به دست میاره، نه؟ دیگه داره یادش می یاد قباد کیه، شهرزاد چی کاره س. به نظرتون صابر واقعا پلیسه؟ یا اون کارتش الکی بود؟ جالب می شد اگر پلیس بود ها!! اما خب رابطش با شیرین داره جذاب تر می شه و اینکه بازیگرش هم داره بهتر بازی می کنه، فقط کاشکی روی دیالوگ هاش یه کم بیشتر کار می شد. بعضی مواقع ری اکشن های بازیگر خیلی خوب و زیر پوستیه اما بیشتر مواقع تو چشم می زنه سعی و تلاشش. اما در کل جالب بود.

4) چرا شیرین رو اونطوری بسته بودن؟! مهم ترین نکته ش اینه که طرف نتونه از جاش بلند شه!!

5) باز هم می گم اگه نصرت بفهمه، قباد هم یه جورایی دست داشته تو کشته شدن ِ شربت، خیلی بد می شه! چرا نمی فهمه زودتر؟

6) اکرم هم که خداروشکر بله...!!! اتفاقا برای پر تب و تاب شدن داستان بد هم نیست!

7) وای که چقدر این زن آقا هاشم روی مخ بنده هستن! اصلا شخصیتش واقعا بیخود و بی مزه س.  هاشم عاشق چی این شده واقعا؟

8) باید اعتراف کنم که بدون بزرگ آقا خیلی سریال بی بخار شده. اصلا وجودش، ابهتش، آدم رو به وجد می آورد. مطمئنا بازی علی نصیریان هم بی تاثیر نبوده. همین هست که کیانیان نمی تونه به اون حد برسه چون نیست واقعا.

9) کلا سریال رو هواست. الان داستان اصلی چیه؟ پس گرفتن شهرزاد؟ به قدرت رسیدن قباد؟ عشق فرهاد و شهرزاد؟

+ نظر شما در مورد این قسمت چیه؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت یازدهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

سلام به همراهان همیشگی وبلاگ! عذر می خوام که انقدر نقد های قسمت به  قسمت دیر می شه!!! نمی دونم چرا انقدر زود به زود دوشنبه می شه! :) اما سعی می کنم همون روز بذارم نقدش رو!! اگه هم که دیگه علاقه ای ندارین به این گقتگوها، میتونیم به کلی بیخیالشون بشیم!؟ اما به نظر من که خوبن، و فک می کنم کم انرژی بودنشون به کم انرژی بودن سریال برمی گرده درسته؟! امیدوارم که همیاری تون با انرژی تر باشه! بریم سراغ قسمت یازدهم:

1) قبل از هر چيز فكرش رو مي كردين كه شربت بميره؟؟ من كه اصلا بهش فكر نكرده بودم! البته وقتي تو اين قسمت ٢٠ دقيقه رو به خوش گذروني هاي شربت و نصرت اختصاص دادن، حدس زدم كه بايد يه اتفاقي بيفته. اما از طرفي هم به نظرم شربت قوي تر از اين حرف ها مي اومد و هم اينكه فكرشو نمي كردم به اين زودي ها پيداش كنن و اينها. همه چي اصلا خيلي سريع انجام شد! اكرم به قباد گفت، قباد سريع قبول كرد به بهبودي گفت و بعدشم كه اونطوري!! من فك مي كردم اين قضيه بيشتر طول مي كشه؛ اما با اين وضعيت معلوم نيس تو اينده چه داستان جديدي رو مي خوان رو كنن.

2) البته احتمال خيلي زياد بين نصرت و قباد شكراب مي شه. حالا بايد ديد نصرت اين موقعيت رو چطور كنترل مي كنه.

3) همچنان نظرم در مورد بهبودي مثل قبل هست؛ خيلي زيادي ادم بد و زيادي سعي دارن شخصيتي چندوجهي و چندلايه نشون بدن اما به نظر من بيشتر شخصيتي رو مخ و بي مزه است.

4) اصلا بخش هاي سياسي مرتبط به فرهاد رو كسي بهش ارزشي مي ده؟؟ فرار دادن مصدق از زندان؟؟؟ خب موضوع ندارين نسازين!

5) در مورد قباد هم كه حرفي ندارم واقعا. فعلا كه اكرم جادوش كرده و بايد ديد تهش به كجا مي رسه. اميدوارم زودتر شيرين بياد تا شايد داستان جذاب تر شه.

6) فرهاد براي آذر شعر ننوشت؟ من يادم نيست اما ازش بعيد نيست كه شعر گفته باشه. چقد هم مي خواست خودشو مظلوم نشون بده. 

+ نظر شما در مورد اين قسمت چي بود؟

 

شهاب حسینی  - نمایش «فروشنده» فرهادی روی سقف سالن هنر فدرال شهر بن

 فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی روی سقف سالن هنر فدرال شهر بن  نمایش داده شد.

 رایزنی فرهنگی ایران در آلمان در گزارشی اعلام کرد که فیلم «فروشنده» به کارگردانی  اصغر فرهادی روی سقف سالن هنر فدرال شهر بن در آلمان نمایش داده شد. این فیلم که  محصول سال ۲۰۱۶ در ایران است روز سه شنبه بیست و نهم ماه آگوست، ساعت ۸:۳۰ شب به نمایش درآمد.

داستان این فیلم مربوط به زن و شوهری جوان است که در حال اجرای تئاتری بر اساس نمایشنامه «مرگ فروشنده» نوشته آرتور میلر هستند. آنها به علت نشست زمین مجبور می‌شوند به اجبار خانه خود را ترک کنند و به اصرار یکی از دوستانشان بنام بابک به خانه‌ای اسباب‌کشی می‌کنند که پیشتر زنی به نام «آهو» در آن ساکن بوده است. ابتدا همه چیز خوب پیش می‌رود ولی وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختم می‌شود…

این فیلم ۱۲۰ دقیقه است و شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی، مارال بنی‌آدم، نیوشا جعفریان، عماد امامی، مجتبی پیرزاده، سام ولی‌پور، محمد امامی، فرشته الماسیان، کامران محسنی و حشمت خواجه‌زارع در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. فیلم «فروشنده» پیش از این توانسته در مراسم اختتامیه جشنواره کن جایزه بهترین فیلمنامه و جایزه بهترین بازیگر مرد را کسب کند و همچنین اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را بدست آورده است.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت دهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

بيشتر قسمت دهم به داستان قباد پرداخت كه داره جذاب تر مي شه:

اما نكته اينجاست همينطور كه قبلا هم گفتم، داستان قباد داره كاملا داستان هاي ديگه رو پوشش ميده؛ كه اصلا هم بد نيست اما يه جورايي داستان اصلي سريال رو از صحنه اصلي دور مي كنه.

  • از نظر من جذابه كه ببينيم قباد چه طوري اين مسير مخرب رو طي مي كنه. اينكه ترديد كنه، اينكه بدونيم به جز شهرزاد چيزهاي ديگه اي هم هست كه قباد رو نگران كنه. درسته كه مهم ترين چيز الان براي قباد، رسيدن به شهرزاده اما از طرفي هم نمي خواد جلوي بقيه كم بياره. فشار زيادي روشه و در واقع مي خواد خودش رو ثابت كنه. همين خط داستاني از همه ي داستان ها جالب تره و بهتره!

  • همينطور كه ديديد نويسنده داره طوري داستان رو پيش مي بره تا فرهاد مثبت تر و بهتر از قبل به چشم بياد. اينو بايد بپذيريم اما اين كه نحوه ي پرداختنشون چرا انقدر تو چشم مي زنه، يه مسئله ديگه س. 
  • اونجوري كه از قسمت بعد مشخصه، اكرم خوب داره بين همه رو بهم مي زنه! مشخصه كه به چيزي كه مي خواد نمي رسه و شايد حتي نصرت سر به نيستش بكنه! اما همين كه داره خيلي بي سر و صدا كار خودشو انجام مي ده خيلي باحاله.
  • اميدوارم شيرين به حال قبليش برگرده چون پريناز اصلا نقش ديوونه ها وو خوب بازي نمي كنه. اينكه آيا كاملا به حالت قبل برميگرده يا نه رو بايد صبر كرد و ديد.
  • اونجايي كه قباد دفتر مجله رو به آغل تبديل كرد خيلي خنده دار بود خداييش! نبود؟؟ عصباني شدن فرهاد هم خنده دار بود!

نظر شما در مورد اين قسمت چيه!؟

+ و این هم چون شهاب با عینک دودی خیلی جذاب می شه!

سالگرد تاسیس وبلاگ مبارک!!

ششم شهریور 1388، اولین پست وبلاگ "بهترین منبع برای شهاب حسینی" منتشر شد. اون اولا همه چیز خیلی ساده بود اما کم کم هوادارها از گوشه و کنار پیدا شدن؛ نظر گذاشتن، بحث و گفتگو کردن، خوشحالی کردن از موفقیت های شهاب، ناراحت شدن از غم هاش؛ هر جا کسی ازش بد بگه، پشتش رو دارن و خلاصه همه جور از همدیگر و مهم تر از همه از شهاب دفاع می کنن!

خیلی ممنون و سپاسگذارم از حضور گرم و همیشگی تون. خیلی ممنونم که هنوز به این وبلاگ سر می زنین و نظرهای خوب و مفیدتون رو با هم دیگه به اشتراک می گذارین! من که هیچ وقت روزهای خوبی رو که با هم گذروندیم، از فجر گرفتن شهاب تا نخل طلاش، هرگز از یاد نمی برم! مرسی از حمایتتون!

تولد وبلاگ مبارک!

شهاب حسینی - ویدئو تشکر از جشن حافظ  

صحبت های شهاب حسینی بعد از دریافت تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد برای بازی در "  فروشنده " : امیدوارم با کارهای خوبی که انجام می دهم باعث شادی روان افرادی مثل علی معلم بشوم/ علی معلم در سینما دغدغه مند بود و سعی می کرد آگاهی رسانی کند.

 اگر فایل باز نشد در مرورگرتون اینجا رو کلیک کنید!

 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت نهم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

  بریم سراغ بررسی قسمت نهم!

1 ) قبل از هر چیز باید اعتراف کنم که دارند خیلی داستان رو کش می دن. بله درست  شنیدید. الان اساسا یک خط داستانی ِ مهم در کل سریال هست و اون هم رسیدن فرهاد و شهرزاد به همدیگه و بودنش در کنار هم هست. اینکه ببینیم چطور این دو با وجود این همه کارشکنی و موانع به هم می رسن و پایدار می مونن. اینطوری که داستان داره پیش می ره، قراره قباد سیاه تر از قبل بشه.

قبادی که باهاش اینطوری رفتار شده، مطمئنا دوباره به قبل بر نمی گرده؛ مخصوصا وقتی شیرین هم برگرده و بخواد بره روی مخش. اینطوری که شهرزاد گفت نه و خواست "زندگی" ش رو حفظ کنه، این یعنی قباد و شهرزاد به هیچ وجه به هم نمی رسن. اصلا چطور ممکنه  بعد از این همه داستان هایی که برای قباد پیش اومده و قراره پیش بیاد، شهرزاد برگرده و با خوشی باهاش زندگی کنه؟! اصلا امکان نداره. قبلا که اینطوری نبود، حداقل 1 درصد می شد امید داشت اما الان نه. اصلا به نظرم نباید هم برسه. قباد الان شخصیتی منفور داره پیدا می کنه. هر چقدرم که حق داشته باشه، هر چقدرم که دوس داشته باشه شهرزاد رو نباید از قدرتش برای رسیدن به خواسته ش استفاده کنه. درسته که ما از قباد خوشمون می یاد چون شخصیتی چند لایه اس، چون روزهای خوب بودنش رو هم دیدیم، اما نباید چشممون رو روی بدی هاش ببندیم. نباید برای شهرزاد این آرزو رو بکنیم که اینطوری به قباد برسه. چون هیچ زنی هر چقدر هم که خودش مشکل داشته باشه، نباید به اجبار به زیر سلطه ی مردی در بیاد.

 

2) دیوونه بودن شیرین داره کمی کارتونی می شه. یعنی ایزدیار یه کمی داره به خنگی می زنه نقشش تا حواس پرتی یا دیوونگی. نمی دونم چطور مفهومم رو برسونم. انگار یکی هست که داره ادای دیوونه بودن در میاره. البته خوب که سخته بازیگر بخواد نقش دیوانه ها رو بازی کنه؛ کار خیلی حساسیه و یه جورایی اگه از حد زیاد بشه از اون ور بوم می افته. اگه ایزدیار همینطوری ادامه بده می افته اونور بوم و نقشش می شه کاریکاتوری از یک آدم دیوانه.

3) رسما اتفاق دیگه ای تو این قسمت افتاد نه؟ بیست دقیقه ش که کلیپ بود، باقیشم که هی شهرزاد رفت و اومد، نصفشم که قباد داشت خواب می دید!!! عملا جز اینکه شهرزاد "نه" گفت ما چیزی تو این قسمت دستگیرمون نشد.

4) برای این قسمت هیجان داشتم (خیلی کم البته!) و خورد تو ذوقم. حالا نمی گم برای قسمت بعد هیجان دارم که نخوره تو ذوقم!! اما قیافه ی قباد وقتی فرهاد پرید (!) جلوی ماشین خیلی خفن بود!! آخه فرهاد تو اصلا مال ِ این حرفها نیستی!!

نظر شما در مورد این قسمت چیه؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت هشتم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 خب دوستان خوبم، بدون هیچ حرف و حدیثی بریم سراغ قسمت هشتم!

 1) اکرم که خداروشکر توهمه کامل!! الان هم فهمیدیم که قباد، فقط برای اینکه مسائل  شرعی رو رعایت کنه، صیغه خونده با اکرم. من که بعید می دونم قباد اصلا اکرم رو دوس  داشته باشه. بیشتر حس ترحم و اینکه بالاخره یه زنی هست اطرافش که نه بهش بی  محلی می کنه و نه امر و نهی. به همین خاطر از قربون صدقه رفتن های اکرم، خوشش می یاد و دلش گرم می شه. اما این فقط یه جور هوا و هوسه که حالا با ترحم همراه شده. چیز عجیبی هم نیست و خیلی هم بین مردهای اون موقع باب بوده؛ مخصوصا وقتی طرف برای خودش کسی باشه، همیشه زن هایی بودن و هستن که دنبال چنین مردهایی می کنن تا شاید به جایی برسن. این مردها هم از خداشونه یه زنی ازشون هیچی نخواد، جلو روشون واینسته و قربون صدقه شون هم بره. مطمئنا قباد نمی خواسته و نمی خواد که دل ببنده و فکر هم نمی کنم اینطوری بشه.

2) تا حالا شده از دعوا کردن یه زوجی که نویسنده از شما انتظار داره طرفدار پر و پاقرصشون باشی، لذت ببری؟! من که این حس رو در مورد فرهاد و شهرزاد داشتم! فرهاد که حالا که خرش از روی پل رد شده  و به مراد دلش رسیده، داره کم کم خوشی می زنه زیر دلش و شکاک شده. خیلی جالبه که عشق بازی خودش رو به شهرزاد و قباد مثال می زنه!!! درسته شهرزاد از قباد نفرت نداشت اما مطمئنا به اندازه ای که فرهاد عاشق آذر شده بود، عاشق قباد نبود!! یعنی داشت کار خودش رو هم یه جورایی این وسط توجیه می کرد!! ولی همین هم باعث شد حداقل دیدن صحنه های دو نفره ی اینا زجر آور نباشه!!!

3) بالاخره قباد یه لباس درست و حسابی پوشید!! اون تیپی که برای دیدن بهبودی زده بود، خیلی جالب و سالاروارانه بود!

4) نظرتون در مورد اینکه قباد دست به دامن "بزرگ های خاندان" شده برای برگردوندن شهرزاد چیه؟ قباد باید تا الان شهرزاد رو شناخته باشه و بدونه که اون اینطوری با زور بر نمی گرده!! اما خب، چاره ای هم نداره، الان قباد در مصدر قدرته و به خودش مطمئنه که هر چی بخواد رو می تونه به دست بیاره و کسی هم نمی تونه نه بهش بگه!! باید دید چطوری می شه این قضیه!

5) صحنه ی مونتاژ فرار شربت که با فرار شیرین هماهنگ شده بود جالب از آب در اومده بود!! به نظرتون قضیه ی بچه چیه که تو کلیپ "آنچه خواهید دید..." مطرح شد؟! اصلا مگه می شه؟ الان مثلا چندین وقت گذشته، چندین ماه! شاید منظورش بچه ی مرده بوده؟!! به نظرتون شیرین اصلا به حالت قبلش بر می گرده؟!

6) درسته که می دونستیم بزرگ آقا مانع شده که بلقیس و هاشم بهم برسن، اما از اینکه بلقیس این موضوع رو خیلی داراماتیک وار خودش بیان کرد خوشم نیومد!! من هنوز می گم کاشکی یه اپیزود فلش بک هم بسازن!!! اینکه کلا چی شد اینطوری شد! شهرزاد عاشق چیه فرهاد شد؟! شیرین و قباد چه طور به هم رسیدن؟ اصلا قباد شده بود که شیرین رو دوس داشته باشه؟!!

+ به مناسبت اینکه شهاب در این صحنه خیلی جذاب بود، گفتم این عکس ها رو بذارم تا در خاطره ها بمونه!!

+ نظر شما چی بود در مورد این قسمت!؟ به نظر من که قسمت بعدی هیجانی تره!

 

شهاب حسینی - بازی در فیلم تازه ی کارگردان "ابد و یک روز"

سعید روستایی که "ابد و یک روز" نخستین فیلمش در مقام کارگردان با استقبال  منتقدان و تماشاگران رو به رو شد، به زودی فیلم تازه‌اش را جلوی دوربین می‌برد.

آن گونه که سینمادیلی خبر داده، این فیلم، "متری شیش و نیم" نام دارد و شهاب حسینی و پیمان معادی، بازیگران اصلی فیلم هستند. به تازگی برای این پروژه به تهیه‌کنندگی پیمان معادی، درخواست پروانه ساخت شده است.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت هفتم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 

  اول از همه عذر مي خوام كه كمي دير شد، فرصت نكرده بودم ببينم اين     قسمت رو!! پس بي حرف پس و پيش بريم سراغ نقد اين قسمت!

 

  •  خب قباد در اين قسمت كم بود اما همون مقدارش هم تاثير گذار بود!! قباد مثل هميشه   سريع خونش به جوش اومده و مي خواد در رو به ديوار بزنه! مي خواد با بالا بردن صداش و رجزخوني به چيزي كه مي خواد برسه! اما از طرفي هم مي بينيم كه چطور وقتي زن هاشم ازش مي خواد تا دور هاشم رو خط بكشه، خجالت مي كشه از خودش و از كارهاش. درسته كه اين خجالت خيلي ظريف ديده مي شه اما همين نكات كوچيك هست كه قباد رو به شخصيتي چند لايه تبديل مي كنه. مطمئنم كه وقتي از نصرت خواست حواسش به خانواده ي هاشم باشه، واقعا از ته دلش گفت و اينطوري نبود كه بخواد جلوي فرهاد خودي نشون بده! صحنه ش با شهرزاد هم دوباره از همون حسادت عجيب و غريبش شكل مي گيره. نمي شه كاملا باهاش موافق بود؛ اما خب قباد با شهرزاد براي اولين بار عشق رو تجربه كرده، براي اولين بار كسي رو داشته كه باهاش صحبت مي كرده، بهش علاقه نشون مي داده. هرچند كه اين علاقه ي شهرزاد احتمالا از سر دلسوزي بوده اما قباد حتي اين رو هم تجربه نكرده بوده. اما از طرفي چون بهش ياد دادن كه اگه چيزيو نداري بايد با زور به دستش بياري، در آخر باز هم به زور متوسل مي شه. در هر حال، قباد از بيشتر شخصيت ها جذاب تره چون دو بعدي نيست. مي شه توي شخصيتش كند و كاو كرد. همين هست كه شخصيتش براي مخاطب جذاب تره تا كاراكترهاي ديگه.

  • داستان هاي حاشيه اي همچنان زيادي بي ربطن. به جز البته قضيه ي شربت و نصرت كه جذابه كلا چون بازيگرهاش جذابن! حالا بايد ديد اكرم با اين چيزهايي كه دستش اومده چطوري مي خواد باج گيري كنه از نصرت! بايد جذاب باشه! 
  • صحنه ي بلقيس و هاشم هم جذاب بود! كاشكي بيشتر بگن چي بوده و چي شده! اينكه هاشم هنوز به بلقيس فك مي كنه خيلي جالبه! كلا شيمي خيلي خوبي دارن اين دو تا. 
  • فرهاد داره به طرز احمقانه اي مثبت نشون داده مي شه. فقط يه ايراد، يه خطا!؟ نشون بدين كه ما باورمون بشه ايشون انسان هستن!! حالا بايد ديد اين شجاع بازيهاش به كجا ختم مي شه !
  • همايون هم كاري كه داره مي كنه خيلي خوبه فقط كاش يه كمي عاشق پيشه تر باشه. الان اگه دليلش براي نجات دادن شيرين، دوست داشتن نيست، چيه؟ پس به كم جالب تر باش، يه كم ديالوگ ها رو بهتر بگو جناب آقاي پسر حسن فتحي! 
  • بهبودي هم شخصيت جالبي داره؛ اما اون عمق و خبيث بودنش اونقدري كه بايد در نيومده. تو نمونه هاي خارجي شما از اين شخصيت ها زياد مي بينين. كه طرف كاريزما داره اما ديوانه س اما از طرفي عشق عجيبي هم به همسر و خانواده ش داره؛ و اينكه شما هم ازش مي ترسين هم يه جوري تحسينش مي كنين، خلاصه ملغمه اي هست از احساسات متناقض!! اما اين بهبودي اينطوري نيست در حالي كه مي تونست باشه! اما خب در كل دعواي بين خاندان ها جالبه و بايد ديد به كجا ختم مي شه.

+ به نظرتون بهتر نبود هر هفته ٢ اپيزود مي ديديم؟؟ اينجوري داستان سريعتر مي رفت جلو و پول كمتري خوج مي كرديم و هيجان بيشتري داشت! 

+ نظر شما در مورد اين قسمت چيه؟ 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت ششم فصل دوم سریال "شهرزاد"

 دوستان خوب و همراهان همیشگی. بریم سراغ بررسی قسمت ششمِ سریال.  اگر هنوز موفق به دیدن این قسمت نشدید، کامنت های این پست رو نخونین!

 1) خوب این قسمت، بیشتر به داستان قباد پرداخته شد. قباد داره کم کم روال قضیه  دستش می یاد و داره سعی می کنه خودش رو جلوی بقیه ثابت کنه. برای کسی که یه  عمر تو سری خورده و کسی به حرفش گوش نکرده خوب این همه جاه و مقامی که یه شبه هم بهش رسیده باشه، سخته که بتونه حرفش رو محکم بزنه و خوب متقابلا نمی تونه خوب هم تصمیم بگیره. دیدین که خیلی سریع گفت برین بزنین همه شو رو بکشین!!! همونطور که هاشم هم گفت، قباد بر عکس آقا بزرگ، نمی تونه استراتژی بچینه و در واقع بلد نیست چطوری نقشه بریزه. اما به نظرم تو این راه هم خبره می شه و یه جورایی می شه  آقا بزرگ دوم. کلا همونطور که می دونین، قباد شخصیت سفیدی نیست. خاکستری مایل به سیاه ِ!! فصل اول داشت توی لجن خفه می شد، زیر بار دستورهای آقا بزرگ داشت از بین می رفت اما جرات نداشت چیزی بگه. بعد شهرزاد رو دید، به سفیدی نزدیک شد و حالا دوباره افتاده تو سراشیبی سقوط اما این بار قدرت هم داره. دیگه چیزی از این بدتر نمی شه.

2) خوشحالم که قضیه اکرم هم فعلا فیصله شده. اکرم واقعا فک می کرد قراره به جایی برسه؟ ولی خوب نمی شه ازش چنین انتظاری هم نداشت. زن ها وقتی تو چنین موقعیتی باشن و کسی بهشون ابراز توجه هر چند بی رحمانه و بی عشق بکنه، به زندگی و شکوه و مقام دلخوش می شن. اما از کلیپ قسمت بعدی معلومه که نمی خواد بیخیال بشه فعلا اکرم!!! باید دید چطور دوباره قباد رو از راه به در می کنه.

3) خوبه...خوبه که فرهاد یه کم احساس نا امنی بکنه تو ازدواجش. نه اینکه شهرزاد و قباد باید با جنگ و دعوا به هم برسن اما خوب هم نیس که فرهاد دوباره افتاده به کله شقی! یه تنه می خواد کل رژیم رو از پا بندازه!! اون بخش "استاد استاد" گفتن شاگردهاشم خیلی بی ربط بود و دوباره تلاش بیهوده ای بود برای نشون "خوب و فروتن" نشون دادن فرهاد! خسته شدیم دیگه واقعا!!

4) به نظرتون هاشم واقعا می میره؟ امیدوارم به این زودی ها این اتفاق نیفته. ارتباطش با بلقیس جذابه از نظر من. دوست دارم ببینم به کجا می رسه. بیشتر در مورد حسرت های قدیمی شون حرف بزنن.

5) به نظرم با اومدن شیرین به داستان، اوضاع جذاب تر می شه نه؟ دلم برای کُری خوندن های شیرین تنگ شده!!!

6) بالاخره انتقام حشمت گرفته شد. کلا صحنه های قباد و نصرت خیلی جذابن! نمیشه در مورد اینا باشه همش؟

7) نظرتون در مورد شخصیت امیر جعفری چیه؟؟ نمی دونم، یه کم نچسبه!

+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟ 

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت پنجم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 بياين بدون حرف پس و پيش بريم سراغ نقد قسمت پنجم!

 1) من كلا از قرار دادن كليپ وسط سريال بدم مي ياد. اين يكي هم خيلي به بار بي كيفيتي  سريال اضافه مرد. از طرفي ري اكشن شيرين رو توي دادگاه دوس نداشتم. نمي دونم  زيادي "ديوانه واري" بود. انگار حالا همه ي كساني كه مجنون مي شن بايد هذيون بگن و  جيغ و داد كنن. علاوه بر اين دادگاه هم به نظرم خيلي سرهم بندي شده بود. حتي نشون هم نمي دادن تاثير خاصي نداشت. اما اينكه اون پسره مي خواد بياد به نجات شيرين جالبه! يعني مي خواد فراريش بده؟؟ بايد جالب باشه!

2) كلا از همون اول قباد مردي نبوده كه پايبند حرمت ها باشه. درسته كه يه مدت سعيشو كرد تا شوهر خوب و وفاداري براي شهرزاد باشه اما اگر كل شخصيتشو بررسي كنيم، بيرون از كاراكتر نيس كه با اكرم بريزه روي هم. فقط اينكه اكرم فكر مي كنه مي تونه با خلاص دادن از دست شيرين خانم خونه بشه، عاليه! نخير از اين خبرها نيست خانم! 

3) اون بخش "انجمن بانوان" هم خيلي بي مزه بود. راهي غيرواقعي و كليشه اي براي اينكه نشون بدن شهرزاد خيلي امروزيه و به فكر حق و حقوقشه و الان خوشبخته و از اين حرف ها؛ خيلي بي ربط و بد بود به نظرم.

4) اپيزود معمولي اي بود و كلا اتفاق آنچنان خاصي نيفتاد. اميدوارم ريتم سريال بهتر بشه.

نظر شما در مورد اين قسمت چيه؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 سلام به دوستان و همراهان خوب وبلاگ! بدون حرف اضافه بریم به بررسی  قسمت چهارم فصل دوم!

 1) تو این قسمت با شخصیت بهبودی بیشتر آشنا شدیم. ببینید چیزی که نویسنده  خواسته با نشون دادن این شخصیت بسازه، کسی که خیلی بی رحمه اما در عین حال  زنش رو دوس داره و اینها، شخصیتی که روی کاغذ خیلی جذابه. اما اینکه چطور روی تصویر بیاد از اون مهم تره. من بازی رضا کیانیان رو توی فیلم های قدیمی ترش بیشتر می پسندم. به نظرم یه چند وقتی هست که بازیش اون ابهت و اون صلابت رو نداره. به نظرم تو فیلم های چند سال پیش بهمن فرمان آرا خیلی جالب تر و بهتر بازی می کرد و وقتی نقش فردی رو داشت که مخاطب باید ازش می هراسید، واقعا ازش می ترسیدید. اما هر دلیلی که داشت این گنده گویی های بهبودی در این قسمت زیاد برای من هراسان آور نبود. خیلی معمولی و کپی برداری از شخصیت های به مراتب پیچیده تر و جذاب تر داستان های خارجی.

2) اکرم واقعا داره رنگ واقعی خودش رو نشون می ده. اینکه شخصیتی باعث بشه شما ازش بدتون بیاد یا خوشتون یا کلا حسی رو در شما برانگیخته کنه یعنی بازیگر کارش رو درست انجام داده. در مورد اکرم هم همینطوره. یه آب زیر کاه واقعی که می خواد بشه همه کاره ی خونه. مطمئنا برای این کار اول از همه باید عمه بلقیس رو سر به نیست کنه!!! اما نمی دونم رابطه ش با قباد تا کجاها بره. بعید می دونم قبادی که این همه دم از عشق به شهرزاد می زنه، به وسوسه هاش در مورد اکرم جواب بده؛ البته در حالتی که مست نباشه!!! اما هر چی هست این تقابل برای من جذابه. مخصوصا وقتی که شخصیت مهم داستان، شهرزاد، واقعا روی اعصاب من می ره!

 

3) واقعا نمی دونم اینکه شهرزاد به شخصیتی منفور تبدیل بشه از قصد بوده یا نه اما واقعا اینطوره. همانطور که گفتم قبلا، شهرزاد عملا تو سریال هیچ کاره اس و با اضافه شدن شخصیت های بیشتر و تازه تر که به خاندان ایوان سالار مرتبط هستن و نه به خانواده ی خنثیِ شهرزاد، نقش این شخصیت هر روز کمرنگ تر می شه. حالا تا آخر داستان خیلی مونده و احتمال افتادن هزاران اتفاق وجود داره اما فعلا، در قسمت چهارم این فصل، متاسفانه یا خوشبختانه، شهرزاد واقعا کارهایی نفرت انگیز انجام می ده. اینکه سریع دویده اومده تا بچه ش رو ببره، انگاری که قباد و خانواده ش یه مشت قاتل دیوانه ی زنجیری هستن. نمی دونم چرا مدام یادش می ره که این بچه، بچه ی قباد هم هست. الان رسما شهرزاد، تنها کاری که می کنه اینه که سنگ بچه شو به سینه بزنه و قیافه ی حق به جانب به خودش بگیره. هر کاری می کنم نمی تونم بهش حق بدم یا ازش حمایت کنم، هر چقدرم که حق با اون باشه. الان شخصیتش طوری شده که دوست ندارم زیاد تو صحنه ها ببینمش.

4) امان از این فرهاد. امان از این نویسندگان که می خوان به زور بگن فرهاد خیلی انقلاب جوئه، فکر های بزرگ تو سرش داره، با فرهنگه، به فکر همه هست، با اینکه امید بچه ی خودش نیست اما شادی شهرزاد براش از همه چی مهم تره، پدر و مادرش رو دوست داره....واقعا آدم انقدر عالی هست؟! من که ندیدم. بازی بد ِ زمانی هم که دیگه گلِ سرسبد همه چی. به خدا اکت خوب فقط به عینک زدن نیست.

5) باز هم می گم رابطه ی شربت و نصرت عالیه. دیالوگ هایی که بینشون رد و بدل می شه خیلی جذاب و خوب هستن. امیر جعفری هم که همیشه تو فیلم ها و سریالهای فتحی این طوری بازی می کنه اما بازیش خوبه. کارآگاه خونسرد که پاش بیاد آدم هم به راحتی می کشه.

6) نمی دونم شما هم متوجه شدین یا نه. بازی شهاب در برابر هر یک از شخصیت ها یک جور خاص هست. در مقابل اکرم و زیردست هاش، یک جوری رییس مابانه ست، ابروهاش تو هم گره خورده، اعصاب نداره. در مقابل عمه بلقیس، شرم به همراه کمی ترس تو رفتارش و تو بازیش دیده می شه. و وقتی با شهرزاده، کلا گل از گلش می شکفه، اصلا رمق می یاد تو صورتش. این نشان از چه چیزی به جز دانش بالای بازیگر؟!!

 7) داستان داره هیجان انگیزتر می شه. تقریبا نمی شه حدس زد چه اتفاقی می خواد بیفته. به نظرتون شیرین اصلا از دارالمجانین بیرون می یاد؟ به نظرتون قباد به وسوسه های اکرم جواب می ده؟ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟

شهاب حسینی  - فروش بی نظیر نمایش "اعتراف"

 محمدحسین توتونچیان از استقبال کم‌نظیر مردم در پیش‌فروش بلیت‌های  نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی خبر داد.
 مدیر سایت فروش نمایش «اعتراف» با اشاره نمایش «می‌سی‌سی‌پی نشسته  می‌میرد» همایون غنی‌زاده به عنوان یکی از نمایشهای پرفروش سال گذشته بیان کرد:  برای نمایش «می‌سی‌سی پی…» آمار فروش خیلی خوبی داشتیم هرچند قیمت بلیت‌ آن  بالاتر بود، اما رقمی که در پیش فروش بلیت‌های نمایش «اعتراف» در حوزه تئاتر رد و بدل شده است با نمایش «می‌سی‌سی‌پی » می‌تواند برابری کند.
او با بیان اینکه «فکر می‌کنم چنین استقبالی از خرید بلیت‌های یک نمایش تا به حال نشده بود»، ادامه داد: در حال حاضر (ظهر ۲۱تیرماه) پیش‌فروش بلیت‌های «اعتراف» تا ۱۶ مردادماه تکمیل شده است و اگر نمایش در سالنی اجرا می‌شد که امکان تعیین قیمت بلیت در اختیار تهیه‌کننده بود، رقم فروش بالایی به دست می‌آمد.
توتونچیان افزود: در نمایشی مثل «می‌سی‌سی‌پی…» به دلیل اینکه در تالار وحدت اجرا می‌شد و قوانین اداره کل هنرهای نمایش برای تعیین بلیت شامل حالش نبود، تهیه‌کننده اجازه داشت قیمتی را که براساس منافع کار وجود دارد روی بلیت‌ها بگذارد، اما متأسفانه در نمایش «اعتراف» اجازه داده نشد تا بلیت‌ها به قیمت واقعی به فروش برسند که اگر اینطور می‌شد بین ۹۰ تا ۱۰۰ هزارتومان باید بلیت‌ها را قیمت‌گذاری می‌کردیم و در آن صورت باز هم اطمینان دارم استقبال زیادی صورت می‌گرفت.
مدیر سایت ایران کنسرت و ایران نمایش خاطر نشان کرد: این میزان استقبال به دلیل حضور استاد علی نصیریان و نیز بازیگری است که در عرصه بین‌المللی موفقیت داشته و احترام را برای ما کسب کرده است به همین دلیل غیر از حمایت مردم، نمی‌شد چیز دیگری را انتظار داشت چون مردم برای هنر ارزش قائل هستند و وقتی یک هنرمند خوب و محبوب کاری را عرضه می‌کند با استقبال مخاطبان روبرو می‌شود.
وی همچنین اظهار کرد:‌ در میزان استقبال مردم عوامل مختلفی تأثیرگذار است، اما از آنجا که نمایش «اعتراف» تبلیغات محیطی و بیلبورد شهری ندارد بیشتر به واسطه تبلیغی که خود تماشاگران انجام می‌دهند و سینه به سینه منتقل می‌شود کار مورد استقبال قرار گرفته است.
به گفته توتونچیان پیش فروش بلیت‌های «اعتراف» برای شروع اجرا از ۳۱ خردادماه آغاز شده بود و فعلا تا ۱۶ مردادماه بلیت‌ها تمام شده است. همچنین سه روز ۱۷ تا ۱۹ مردادماه هم تمدید شده است که احتمالا تا چند ساعت دیگر پُر (sold out) می‌شود.
البته این بلیت‌ها جدا از چیزی است که در گیشه تئاترشهر و به صورت صندلی اضافه (کوسن) در صورت تقاضا با قیمتی کمتر فروخته می‌شود. بر این اساس با درنظر گرفتن تعداد صندلی‌های سالن اصلی تئاترشهر و قیمت بلیت‌های نمایش که ۴۰، ۵۰ و ۶۰ هزار تومان است می‌توان به رقم حدودی هر شب ۳۲ میلیون تومان رسید که در مجموع حدود ۴۰ شب اجرا به فروش بیش از یک میلیارد تومان می‌رسد.
نمایش «اعتراف» دومین تجربه‌ کارگردانی شهاب حسینی در تئاتر است و او علاوه بر کارگردانی، در کنار علی نصیریان بازی در نقش اصلی را نیز بر عهده دارد.
صالح میرزا آقایی، نیما رئیسی، مهدی بجستانی، پرویز بزرگی، شهرام ابراهیمی، میثاق زارع، غزاله نظر، ایلیا نصرالهی، پرند عین‌بیگی، تنی آواکیان، فاطمه عرب کرمانی، مهران هاشمی و فرنام حقیقت جو، دیگر بازیگران نمایش «اعتراف» بر اساس متنی از برد میرمن هستند.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت سوم فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 قسمت سوم سریال "شهرزاد" هم دیروز منتشر شد. اگر هنوز موفق به دیدن این قسمت  نشدین، برای لو نرفتن داستان این پست و نظراتشو نخونین.

 1) به نظرم قبل از هر چیز باید یه چیزی برای ما، کسانی که قباد رو دوست دارن، مشخص  بشه. اینکه، در هر داستانی هم قهرمان هست و هم آدم بد؛ کسی که نویسنده از  مخاطبش انتظار داره که ما ازش بدمون بیاد و آرزو کنیم که "قهرمان" داستان بر اون آدم بد برتری پیدا کنه. اما خیلی نمونه های داستانی هستن که آدم بد ِ داستان، اونقدرها هم خبیث و بد نیست و میشه باهاش همذات پنداری کرد یا حداقل درکش کرد. این دیگه به خود مخاطب برمی گرده که کدوم شخصیت رو انتخاب کنه و بیشتر دوستش داشته باشه. نویسنده ی داستان، تو ذهن چیزهایی دیگه ای رو داره. یعنی با وجود خاکستری ساختن شخصیت های بد، اما ته ِ ته ِ تهش، آدم های بد، بد هستن و باید بگذارن آدم خوب ها به زندگیشون برسن.

حالا توی سریال شهرزاد، من و امثال من از شخصیت قباد بیشتر لذت می بریم. کسی که سعی می کنه مغرور باشه، سعی می کنه امر و نهی کنه. کسی که می خواد با زور و جلال و جبروتش زن آرزوهاشو به دست بیاره. اما همه می دونیم که روی نرم و مهربونی هم داره اما از بس روزگار باهاش بد کرده به این روز افتاده. حالا اینکه من و شما این شخصیت رو دوست داریم و دلمون می خواد حالا حتی از راه بد هم که شده به شهرزاد برسه، عقیده ی ماست. به نظرم همینه که سریالها، فیلم ها و داستان ها رو جذاب می کنه. اینکه هر کس می تونه هر شخصیتی رو که دوس داره دنبال کنه و نگران اون باشه.

از این بگذریم که تا اینجای کار به نظر می یاد که شهرزاد رسما هیچ کاره هست تو داستان و جایی تو مسیر اصلی داستان نداره؛ جز کسی که قباد دوسش داره و داره به خاطرش هر کاری می کنه. تو فصل اول، همه کاره شهرزاد بود. همه چیز به اون بستگی داشت اما تا اینجای کار (که می دونم هنوز خیلی زوده برای تصمیم گرفتن و حکم صادر کردن) داستان شهرزاد تکاپوی خاصی نداره.

2) وقتی که شما شخصیتی رو دوس داری که نویسنده نمی خواد دوست داشته باشی و ازت انتظار داره که از عشق و عاشقی کردن فرهاد و شهرزاد، قند تو دلت آب شه، اونوقت دیدن صحنه های دو تاییشون به عذاب تبدیل می شه. واقعا می تونست رابطه ی فوق عاشقانه ی این ها رو بهتر نشون بدن. نمی دونم چرا همه چیش تصنعیه. نمی دونم به خاطر شیمی نداشته ی ترانه و مصطفی زمانی هست یا چی اما به قولی "در نیومده!" خلاصه که شرمنده نویسندگان شهرزاد! من بیشتر بخش های شهرزاد و فرهاد رو دو تا یکی می زنم می ره جلو و نگاه نمی کنم.

3) قباد داره روز به روز به سمت تاریکی می ره. البته نه کاملا، اما با وجود بلقیس، فک نمی کنم چاره ای جز این داشته باشه. بلقیس هی هندونه زیر بغلش می ده و با القاب رنگین رامش می کنه. به نظرتون ممکنه اینها همه نقشه باشه؟ به نظر نمی یاد که بلقیس و آقا بزرگ رابطه ی اونقدر خوبی داشته باشن. شاید بلقیس اومده انتقام بگیره؟

4) نظرتون در مورد صحنه ای که بلقیس، فرهاد و دید چیه؟ یعنی ممکنه فرهاد بچه ی بلقیس و هاشم باشه؟! یا اینکه به خاطر شباهتش به پدرش بود که بلقیس حالش دگرگون شد؟

5) فعلا که بلقیس حواسش به همه چیز هست و جیک و پوک اکرم رو ریخت بیرون!! اکرم اصلا باورش نمی شد!

6) حقیقتا باید اسم فصل دو رو می گذاشتن "بلقیس" یا "قباد". اصلا زندگی اینها خیلی جذاب تره و خود نویسندگان هم می دونن!

7) شربت و نعمت خیلی جالبن با همدیگه. پانته آ پناهی ها خیلی روون و راحت بازی می کنه.

8) من نمی دونستم که کیانیان هم تو این فصل هست!!! درست متوجه نشدم که چی کاره س؟ برادر همون یارو گردن کلفتس که بلقیس دستور داد بُکُشن؟

+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت دوم فصل دوم سریال "شهرزاد"

 خب بی حرف پس و پیش به سراغ قسمت دوم که اتفاقات مهمی توش افتاد و از  نظر من از قسمت اول خیلی بهتر بود. اگر هنوز موفق به دیدن این قسمت  نشدین، این پست و نظراتشو نخونین.

  •  قبل از هر چیز باید بگم که صحنه های فرهاد و شهرزاد واقعا برام غیرقابل دیدنه. یعنی تا  قبل از اینکه فرهاد شروع کنه به شعر خوندن (که مثلا بداهه می گه)، می تونم صحنه  هارو تحمل کنم اما از این شعر خوندنش هاش یا اینکه می خوان به زور بهش وصله ی سیاسی بودن یا جنبشی بودن بچسبونند، بدم می یاد. به نظرم سیاسی کردن این شخصیت فقط به پیچیده شدن داستان اضافه می کنه. اگر کل داستان سریال حول محور جنبش های سیاسی و فشار مطبوعاتی بود، اونوقت قابل قبول بود. اما داستان سریال در مورد یک خانواده ی مهم ایرانی هست. که حالا درسته به سیاست و اون بالا ها وصل هم هستن اما ما در مورد این بخشش چیز زیادی نمی بینیم یا حداقل هنوز ندیدیم. فقط هر از چند گاهی از قدرت زیاد خاندان باخبر می شیم. منظورم اینه که، در ابعاد بزرگتر کشوری و اینا نیست. بیشتر روابط داخلی این خانواده س که ما رو جذب کرده، درسته؟ پس اینکه به زور بخواین بگین فرهاد انقلابی هست و فکرهای بزرگ و "خطرناکی" تو سر داره به نظرم از اندازه ی سریال بزرگتره. اون صحنه ی بی ربط داخل انتشارات؛ اگر نبود هیچ تغییری در روند داستان رخ نمی داد. بیایید قبول کنیم که شخصیت های اصلی داستان شهرزاد و قباد هستن و بعد فرهاد. حداقل برای من اینطوریه. بیشتر وقت داستان تو خونه ی قباد می گذره. اما خانواده ی فرهاد چی؟ حالا تو این فصل، یه ارتباطی بین بلقیس و هاشم هست اما رسما فصل پیش هیچ چیزی نبود که خانواده ی فرهاد رو کاملا با ماجراهای آقا بزرگ و اینا قاطی کنه.
  • مادر فرهاد که فقط نقشش اینه که نگران فرهاد باشه و با هر زنگ دری، قیاقه ی نگران به خودش بگیره. خواهرش هم که رسما اونجاست که مادرش بهش بگه "چایی بیار" "شربت ببر". منظورم این هست که داستان بیشتر در مورد خانواده ی قباد و شهرزاده و بنابراین بیشتر به اونها پرداخته می شه. نمی دونم، از نظر من فرهاد و داستان جنگی که می خواد خودش تنهایی برنده شه، خیلی بیهوده و روی مخ هست.

  • بریم سراغ بخش های هیجان انگیز تر! این اکرم خیلی خیلی مرموز شده این فصل. اون صحنه اش با قباد خیلی جالب بود! من از اینجور رابطه ها خوشم می یاد! به نظرتون قباد باهاش ارتباط برقرار می کنه؟ اکرم دقیقا چی می خواد از این خانواده؟ از قباد چی می خواد؟ واقعا دوستش داره؟ رقابتش با شربت هم که دیگه واقعا داستانش رو جذاب تر می کنه!!
  • شربت خیلی خوبه. امیدوارم حضورش پررنگ تر شه.
  • من درست یادم نیست این سرهنگ چه بلایی سرش اومده بود؟! چه آتویی داره از قباد؟!
  • صحنه ی انگشتر که همون"تاج گذاری" بود، یک جورایی از لب مرز مضحک بودن رد شد به نظرم. نمی دونم چرا از نظر من بد نبود و با اینکه می تونست فاجعه بشه اما عمق انتقال قدرت رو نشون داد. شهاب هم خیلی خوب تو بازیش این موضوع رو نشون داد که قباد اولش یه کمی مردده اما بعد، هر چی می گذره، سرش رو بالاتر و صاف تر می گیره و در آخر با دیدن هاشم، رسما جون می گیره! صحنه ی جذابی بود!
  • رابطه ی نصرت و قباد هم خوب داره پرورش می بینه. اون قسمتش که قباد دیر اومد و نصرت بهش گفت چرا دیر کردی، دقیقا عین یه پدر و پسر واقعی رفتار کردن! سکانس ریز و جالبی بود.
  • کاشکی زودتر بفهمیم بین هاشم و بلقیس چی بوده! یعنی میشه فلش بک داشته باشیم!؟! میشه در مورد همه فلش بک داشته باشیم؟! اینکه قباد چطوری با شیرین ازدواج کرد؟ حتمن یه روزی دوستش داشته، نه؟! دلم می خواد دوباره قبادِ عاشق رو ببینم!
  • از اینکه شهرزاد همش نگران بچه ش بود خوشم نیومد. چرا فک می کرد قراره بچه ش رو شکنجه بدن تو خونه ی بزرگ آقا؟ یه جوری حرف می زد انگار قباد برای بچه خودش بد می خواد؟ خیلی رو مخ بود این حرف هاش. یا کلا خودش. متاسفانه خیلی رو مخه! باید اسم سریال رو می ذاشتن، قباد!
  • کلا قسمت خوبی بود و اپیزود بعدی هم به نظر جالب می یاد! نظر شما چیه؟!

شهاب حسینی  - پیام وِیژه برای مخاطبان تئاتر "اعتراف"

 نمايش "اعتراف" به كارگرداني شهاب حسيني از ٣١ خرداد در سالن اصلي تئاتر  شهر به روي صحنه رفته است و اجراي آن تا پايان مرداد ادامه خواهد داشت.
 اين نمايش در زمان پيش فروش با استقبال بسياري روبرو شد و تاكنون بليت هاي ٩ روز  اول آن به فروش رسيده است. و اكنون در سايت "ايران كنسرت" بليت هاي هجدهم،  نوزدهم و بيستم تيرماه موجود است. 
 قابل ذكر است به دليل درخواست بسيار مخاطبين، روزانه تعداد محدودي بليت در گيشه ي تئاترشهر به فروش مي رسد.
ساخت تيزر بر عهده ي سيد علي سجادي بوده است.

 

+ دوستانی که موفق به دیدن این تئاتر شدن، می تونن در بخش کامنت ها، نظرشونو با بقیه به اشتراک بگذارن! 

شهاب حسینی  - استقبال خوب از فصل دوم سریال "شهرزاد"

 بيش از ٦٠ هزار نفر قسمت اول از فصل دوم "شهرزاد" را به صورت آنلاين تماشا  كردند.

 به گزارش روابط عمومي سريال "شهرزاد"، لوح فشرده فصل دوم اين سريال از صبح  دوشنبه ٢٩ خردادماه عرضه و همچنين پخش آنلاين آن از سايت lotusplay.ir رسما آغاز  شد.

در روز نخست و فقط از طريق پخش آنلاين، بيش از ٦٠ هزار نفر در داخل كشور به تماشاي قسمت اول از فصل دوم سريال نشسته‌اند. اين در حاليست كه لوح فشرده سريال نيز با استقبال خوبی همراه بوده است.
ميزان استقبال قطعي از پخش آنلاين قسمت اول فصل دوم سريال "شهرزاد" توسط مخاطبان داخل و خارج از كشور اعلام خواهد شد.
سریال "شهرزاد" به کارگردانی حسن فتحی و تهیه‌کنندگی و سرمایه‌گذاری سیدمحمد امامی توليد شده است. از اين سريال به عنوان بزرگترین مجموعه شبكه خانگي در بخش خصوصی كشور نام برده مي‌شود كه توانسته تماشاگران زيادي را با خود همراه كند.
شركت "تصوير گستر پاسارگاد" پخش اين مجموعه را بر عهده دارد.

وبلاگ - نقد و بررسی قسمت اول فصل دوم سریال "شهرزاد" توسط هواداران

 خوب دوستان خوبم، بالاخره فصل جديد شهرزاد شروع شد و بحث شيرين  گفتگوي طرفدارها هم دوباره از سر مي گيره! من كه خودم خيلي از اين تبادل  نظري كه تو وبلاگ شكل گرفته بود لذت بردم! اميدوارم براي شما هم اينطوري  بوده باشه!

 اگر هنوز قسمت اول رو نديدين اين پست و كامنت ها رو براي لو نرفتن داستان نخونيد!

سريال شروع خوبي داشت و درست از همون جايي كه فصل قبل تموم شده بود آغاز شد. حقيقتش من تا اواسط سريال تازه داشت يادم مي افتاد كه كلا چي بود داستان! به همين خاطر مي خوام از چيزهايي كه لذت بردم براتون بگم:

  • اول اينكه بلقيس عاليه. من از بازي رويا نونهالي خوشم مي آد. روون و راحت بازي مي كنه و اطوار اضافه نداره. در ضمن خيلي خوب مي تونه نقش كسي رو كه بايد مخاطب ازش بترسه رو بازي كنه. خيلي خوب اون حس رييس بودن و مهم بودن رو با بازي بدنش و با لحن صداش منتقل مي كنه. ورود خيلي خوبي داشت اين شخصيت و مهم تر از همه اينكه به نظر مي رسه با پدر فرهاد هم سر و سري داشته، نه؟؟ اگه باشه كه پس قراره خيلي جذاب تر بشه داستان! 
  • نصرت همچنان مرموز و جذاب. مشخصا نقشش داره پررنگ تر مي شه و از اين بابت خوشحالم. شخصيت جالبيه. 

  • خب فكرشو نمي كردم راستي راستي شيرين و بفرستن دارالمجانين! فك كردم شوخيه! نظر شما چيه؟ به نظرتون چه بلايي قراره سرش بياد؟
  • قباد هم كه فعلا تا چندين قسمت احتمالا عصبي و غصه دار و در حال قيل و قال خواهد بود. به نظرتون نصرت واقعا پدر قباده؟ داستان چيه؟ 
  • كلا قبول دارين خانواده ي آقا بزرگ اينا خيلي مرموزتر و جذاب ترن؟ 
  • چي بگم در مورد صحنه هاي شهرزاد و فرهاد؟ جز اعصاب خورد شدن از رو مخ بودن اين فرهاد! چي كار كنم كلا از اين شخصيت، بنده بيزارم!

خب دوستان به نظر شما اين قسمت چطور بود؟ از شخصيت بلقيس خوشتون اومد يا نه؟ 

مثل هميشه خوشحال مي شم نظرتونو با من و بقيه در ميون بزارين! 

شهاب حسینی  - گزارشی دیگر از نشست خبری نمایش "اعتراف"

 به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست خبری نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب  حسینی در سالن کنفرانس تئاترشهر با تاخیر یک ساعته ازسوی کارگرادن و  عوامل اجرایی برگزار شد.

 شهاب حسینی با بیان اینکه هنرمند حق دارد از هنر خود لذت ببرد، گفت: اما این اتفاق در  سینما کم می‌افتد چون روح تجاری و بیزینسی در کارها تعیین کننده شده و تبدیل به  حالتی شده که باید مثل یک کارمند سرکار بروی و وقتی با هنر به شکل کارمندی برخورد شود ناقوس مرگش به صدا درمی‌آید. حضور در تئاتر در واقع تلاش برای بقا در حرفه‌ای است که با علاقه و عشق وارد آن شدم اما شرایط و باورهای موجود در مورد ساختار نمایشی، سینمایی و رسانه تصویری روح را اغنا نمی‌کند و آدم خوشحال نیست.

او با اشاره به آرزوی خلق اثری که ماندگاری داشته باشد، گفت: دغدغه من در حرفه‌ام اقتباس بوده چون محصول تفکر کسانی است که قبلاً اندیشیده‌اند و با رمان و قصه‌هایشان قبلاً امتحان خود را پس داده‌اند. اینکه تبی در سینما شکل گرفته که تعداد نویسنده‌ها و کارگردان‌ها بسیار زیاد شده بسیار موجب تعجب من می‌شود. مگر نویسندگی کار هر کسی است؟ مگر قلم گرفتن از عهده هرکسی برمی‌آید؟ قلم را خدا به آن قسم خورده چطور کسی می‌تواند آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که خود را نویسنده و کارگردان قلمداد کند. پس سهم نویسندگان قبلی چه می‌شود؟ چه کسی باید این متون را تصویر کند و به عنوان میراث به نسل بعدی بدهد.

این بازیگر سینما و تئاتر ادامه داد: در 40 فیلمی که تاکنون بازی کرده‌ام فقط یکی از آنها اقتباسی بوده که از داستان گرداب صادق هدایت گرفته شده بود. معتقدم در تئاتر راحت‌تر می‌توان اقتباس کرد چراکه کار آزادتر است و مانع زیادی برای اقتباس وجود ندارد اما در سینما این امر با پیچیدگی‌هایی همراه است که صاحبان آثار تعامل درستی با این حرفه ندارند.

حسینی خاطرنشان کرد: به فضای تئاتر آمدم تا بتوانم نفس بکشم چون دارم خفه می‌شوم. بهانه‌اش پیرو یک خواست و اندیشه بوده. در کار کرگردن یونسکو که قبلاً درتئاتر آن را اجرا کرده بودم ما به ازای بیرونی‌ اش زیاد می‌دیدم در واقع این متن صدایم کرد در اثر مهمان ناخوانده اشمیت هم حس کردم موضوعش نیاز امروز جامعه است و همه این دلایل باعث شد که برای بار سوم کنار هم جمع شویم.

حسینی تصریح کرد: بیماری شوآف که گریبان همه را گرفته حال ما را بد کرده. با احمد ساعتچیان حرف زدیم و گفتیم کاری کنیم که بتوانیم نفس بکشیم. وقتی سریالی که بر اثر این متن نمایشی نوشته شده را دیدم حس کردم کمتر داستان اتفاق افتاده که آن را ببینم و بتوانم خودم را در آن جستجو کنم. با این نمایش در واقع اول سوزنی به خودمان می‌زنیم و بعد جوالدوزی به جامعه.

کارگردان نمایش اعتراف با اشاره به محتوای این اثر گفت: همه‌اش به ریشه‌های تفکری و انسانی برمی‌گردد. کاری که انجام می‌شود در واقع اصل ماجرا را هدف قرار داده یعنی اندیشه و پندار. تمام کارهایی که انجام داده‌ام مانند فیلم ساکن طبقه وسط و کارهای دیگر و همین نمایش اعتراف همه از این جنس هستند و یک بخش مشترک دارند یعنی جستجو برای حقیقت که اگر شناخته شود روی کنش و واکنش ما تاثیر خواهد گذاشت. همه چیز در اندیشه درست می‌شود ابتدا این باید اتفاق بیفتد تا بعداً‌ بتوانیم لذت را به مخاطب انتقال دهیم.

حسینی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا قرار است فیلم دیگری بسازد، گفت: هنوز چیزی پیدا نشده که آدم را به بازی خودش دعوت کند. فیلمنامه ساکن طبقه وسط را 10 سال در اختیار داشتم و شاید برای ساخت فیلم بعدی‌ام هم 10 سال طول بکشد. با شرایط موجود ساخت فیلم سینمایی شرایط غریبی دارد. تهیه‌کننده در گذشته به کسی گفته می‌شد که خودش سرمایه فیلم را تامین کند اما الان تهیه‌کننده دنبال جذب سرمایه‌گذار است و این شرایط سختی است چون تعدادی از سرمایه‌گذاران فیلم‌ها که قلب تپنده فیلم‌ها هستند خاطره خوبی از سینما نداشتند.

این بازیگر و کارگردان ادامه داد: اکنون پیدا کردن سرمایه برای ساخت فیلم کار آسانی نیست چون تضمین ندارد که فیلمی که مجوز ساخت گرفته بتواند مجوز اکران هم بگیرد. سرمایه‌گذار باید روی بازگشت دو ساله سرمایه حساب کند اما راضی کردن سرمایه‌گذار برای حضور در تئاتر راحت‌تر است چون شرایطش مشخص‌تر است.

حسینی خاطرنشان کرد: در حالت کلی پیشنهادم به صاحبان سرمایه و برند همیشه این بوده که هر برندی موظف به ایفای سهم خود در شرایط فرهنگی و اجتماعی است. من به عنوان مصرف‌کننده موظف نیستم نوشیدنی یک برند را بخورم وقتی آن برند از فیلم تئاتری حمایت نکرده است. به من پیشنهاد می‌کنند در ازای مبلغی بیا و تبلیغات روی بیلبورد را انجام بده درحالیکه با این پول می‌شود چهار بلک باکس برای تئاتر ساخت که اسم آن برند هم رویش قرار بگیرد.

کارگردان نمایش اعتراف در بخش دیگری از صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: تلاش کردم که تا یک هالیوود تئاتری راه بیندازیم و یک پردیس و تئاتری که به این کار مشغول باشد.

حسینی ادامه داد: کشور برای ما هزینه می‌کند تا به یک قد و قامتی برسیم و وقتی به جایی می‌رسیم بقیه کارها انجام وظیفه است. تا یک مرحله‌ای آرزوست اما از جایی دیگر اغناکننده نیست و حس می‌کنی که وارد دور باطل شدی. الگوی ذهنی من جبار باغچه‌بان است او در دوره‌ای که آموزش بچه‌های عادی هم با مشکل روبرو بود به فکر تعلیم بچه‌های ناشنوا که آسیب‌پذیرتر بودند افتاد و مدرسه‌ای ساخت که امروز هم ماندگار است. این کارها برای من خیلی دلپذیر است.

او خاطرنشان کرد: من اگر مسیری را طی کردم و چند اتفاق خوب جهانی برایم افتاده است الان ظرفیتی برایم فراهم شده که با آن کارهای زیربنایی انجام دهم و موسس شرایطی باشم که ادامه پیدا کند. اگر در مورد ایجاد سالن و موسسه‌ای مختص تئاتر صحبت می‌کنم در کنارش کارگردانی، بازیگری یا مشاوره را هم اگر دعوت شوم و به آن عشقی داشته باشم می‌پذیرم. کاش بشود در ازای هر پنج فست فود یک سینما تیک هم افتتاح می‌شد. من آدم ثروتمندی هستم شاید جزو 10 فرد ثروتمند این کشور اما این ثروت در حساب بانکی‌ام نیست بلکه دوستان خوبی است که در کنارشان می توانم کارهای خوبی انجام دهم.

شهاب حسینی همچنین با اشاره به انتخاب بازیگران این نمایش گفت: همه این انتخاب‌ها براساس یک نوستالژی درونی اتفاق افتاد. با همه این بازیگران و تیم اجرایی قبلاً حال غریبی را در جایی و برای اثری داشته‌ام و وقتی با این افراد کنار هم قرار می‌گیریم معتقدم می‌توانیم از هم انرژی بگیریم و حال خوب را به مخاطب برسانیم.

حسینی همچنین به معرفی صالح میرزاآقایی، مهدی بجستانی، نیما رئیسی، شهرام ابراهیمی، میثاق زارع، مهران هاشمی، مهدی حسینی، سارا اسکندری، تنی آواکیان، فرنام حقیقت‌جو، فاطمه عرب‌کرمانی و غزاله نظر و نحوه آشنایی خود با آنها پرداخت.

در این نشست همچنین مهدی سلسله از ضبط این نمایش خبر داد و گفت: برای اولین بار نمایشی از ایران فیلمبرداری شده و با انعقاد قراردادهایی به صورت همزمان نمایش اعتراف در سینماهای تعدادی از کشورها اکران خواهد شد.

احمد ساعتچیان نیز دراین نشست همچنین از برگزاری تور نمایشی برای اعتراف خبر داد و گفت: تور شهرستان‌های این نمایش پس از اتمام اجرا در تهران آغاز خواهد شد.

او همچنین با اشاره به شکل‌گیری ایده این نمایش گفت: اواخر سال 90 بود که با شهاب حسینی تصمیم به اجرای نمایشی گرفتیم که پیشنهاد من اعتراف بود که برای اجرا در صحنه تنظیم شود اما آن زمان شرایط اجازه نداد. تا اینکه سال گذشته مقدمات اجرای این اثر فراهم شد و اعتراف سومین همکاری مشترک من با شهاب حسینی است.

شهاب حسینی  - گزارشی دیگر از نشست خبری نمایش "اعتراف"

 به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست خبری نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب  حسینی در سالن کنفرانس تئاترشهر با تاخیر یک ساعته ازسوی کارگرادن و  عوامل اجرایی برگزار شد.

 شهاب حسینی با بیان اینکه هنرمند حق دارد از هنر خود لذت ببرد، گفت: اما این اتفاق در  سینما کم می‌افتد چون روح تجاری و بیزینسی در کارها تعیین کننده شده و تبدیل به  حالتی شده که باید مثل یک کارمند سرکار بروی و وقتی با هنر به شکل کارمندی برخورد شود ناقوس مرگش به صدا درمی‌آید. حضور در تئاتر در واقع تلاش برای بقا در حرفه‌ای است که با علاقه و عشق وارد آن شدم اما شرایط و باورهای موجود در مورد ساختار نمایشی، سینمایی و رسانه تصویری روح را اغنا نمی‌کند و آدم خوشحال نیست.

او با اشاره به آرزوی خلق اثری که ماندگاری داشته باشد، گفت: دغدغه من در حرفه‌ام اقتباس بوده چون محصول تفکر کسانی است که قبلاً اندیشیده‌اند و با رمان و قصه‌هایشان قبلاً امتحان خود را پس داده‌اند. اینکه تبی در سینما شکل گرفته که تعداد نویسنده‌ها و کارگردان‌ها بسیار زیاد شده بسیار موجب تعجب من می‌شود. مگر نویسندگی کار هر کسی است؟ مگر قلم گرفتن از عهده هرکسی برمی‌آید؟ قلم را خدا به آن قسم خورده چطور کسی می‌تواند آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که خود را نویسنده و کارگردان قلمداد کند. پس سهم نویسندگان قبلی چه می‌شود؟ چه کسی باید این متون را تصویر کند و به عنوان میراث به نسل بعدی بدهد.

این بازیگر سینما و تئاتر ادامه داد: در 40 فیلمی که تاکنون بازی کرده‌ام فقط یکی از آنها اقتباسی بوده که از داستان گرداب صادق هدایت گرفته شده بود. معتقدم در تئاتر راحت‌تر می‌توان اقتباس کرد چراکه کار آزادتر است و مانع زیادی برای اقتباس وجود ندارد اما در سینما این امر با پیچیدگی‌هایی همراه است که صاحبان آثار تعامل درستی با این حرفه ندارند.

حسینی خاطرنشان کرد: به فضای تئاتر آمدم تا بتوانم نفس بکشم چون دارم خفه می‌شوم. بهانه‌اش پیرو یک خواست و اندیشه بوده. در کار کرگردن یونسکو که قبلاً درتئاتر آن را اجرا کرده بودم ما به ازای بیرونی‌ اش زیاد می‌دیدم در واقع این متن صدایم کرد در اثر مهمان ناخوانده اشمیت هم حس کردم موضوعش نیاز امروز جامعه است و همه این دلایل باعث شد که برای بار سوم کنار هم جمع شویم.

حسینی تصریح کرد: بیماری شوآف که گریبان همه را گرفته حال ما را بد کرده. با احمد ساعتچیان حرف زدیم و گفتیم کاری کنیم که بتوانیم نفس بکشیم. وقتی سریالی که بر اثر این متن نمایشی نوشته شده را دیدم حس کردم کمتر داستان اتفاق افتاده که آن را ببینم و بتوانم خودم را در آن جستجو کنم. با این نمایش در واقع اول سوزنی به خودمان می‌زنیم و بعد جوالدوزی به جامعه.

کارگردان نمایش اعتراف با اشاره به محتوای این اثر گفت: همه‌اش به ریشه‌های تفکری و انسانی برمی‌گردد. کاری که انجام می‌شود در واقع اصل ماجرا را هدف قرار داده یعنی اندیشه و پندار. تمام کارهایی که انجام داده‌ام مانند فیلم ساکن طبقه وسط و کارهای دیگر و همین نمایش اعتراف همه از این جنس هستند و یک بخش مشترک دارند یعنی جستجو برای حقیقت که اگر شناخته شود روی کنش و واکنش ما تاثیر خواهد گذاشت. همه چیز در اندیشه درست می‌شود ابتدا این باید اتفاق بیفتد تا بعداً‌ بتوانیم لذت را به مخاطب انتقال دهیم.

حسینی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا قرار است فیلم دیگری بسازد، گفت: هنوز چیزی پیدا نشده که آدم را به بازی خودش دعوت کند. فیلمنامه ساکن طبقه وسط را 10 سال در اختیار داشتم و شاید برای ساخت فیلم بعدی‌ام هم 10 سال طول بکشد. با شرایط موجود ساخت فیلم سینمایی شرایط غریبی دارد. تهیه‌کننده در گذشته به کسی گفته می‌شد که خودش سرمایه فیلم را تامین کند اما الان تهیه‌کننده دنبال جذب سرمایه‌گذار است و این شرایط سختی است چون تعدادی از سرمایه‌گذاران فیلم‌ها که قلب تپنده فیلم‌ها هستند خاطره خوبی از سینما نداشتند.

این بازیگر و کارگردان ادامه داد: اکنون پیدا کردن سرمایه برای ساخت فیلم کار آسانی نیست چون تضمین ندارد که فیلمی که مجوز ساخت گرفته بتواند مجوز اکران هم بگیرد. سرمایه‌گذار باید روی بازگشت دو ساله سرمایه حساب کند اما راضی کردن سرمایه‌گذار برای حضور در تئاتر راحت‌تر است چون شرایطش مشخص‌تر است.

حسینی خاطرنشان کرد: در حالت کلی پیشنهادم به صاحبان سرمایه و برند همیشه این بوده که هر برندی موظف به ایفای سهم خود در شرایط فرهنگی و اجتماعی است. من به عنوان مصرف‌کننده موظف نیستم نوشیدنی یک برند را بخورم وقتی آن برند از فیلم تئاتری حمایت نکرده است. به من پیشنهاد می‌کنند در ازای مبلغی بیا و تبلیغات روی بیلبورد را انجام بده درحالیکه با این پول می‌شود چهار بلک باکس برای تئاتر ساخت که اسم آن برند هم رویش قرار بگیرد.

کارگردان نمایش اعتراف در بخش دیگری از صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: تلاش کردم که تا یک هالیوود تئاتری راه بیندازیم و یک پردیس و تئاتری که به این کار مشغول باشد.

حسینی ادامه داد: کشور برای ما هزینه می‌کند تا به یک قد و قامتی برسیم و وقتی به جایی می‌رسیم بقیه کارها انجام وظیفه است. تا یک مرحله‌ای آرزوست اما از جایی دیگر اغناکننده نیست و حس می‌کنی که وارد دور باطل شدی. الگوی ذهنی من جبار باغچه‌بان است او در دوره‌ای که آموزش بچه‌های عادی هم با مشکل روبرو بود به فکر تعلیم بچه‌های ناشنوا که آسیب‌پذیرتر بودند افتاد و مدرسه‌ای ساخت که امروز هم ماندگار است. این کارها برای من خیلی دلپذیر است.

او خاطرنشان کرد: من اگر مسیری را طی کردم و چند اتفاق خوب جهانی برایم افتاده است الان ظرفیتی برایم فراهم شده که با آن کارهای زیربنایی انجام دهم و موسس شرایطی باشم که ادامه پیدا کند. اگر در مورد ایجاد سالن و موسسه‌ای مختص تئاتر صحبت می‌کنم در کنارش کارگردانی، بازیگری یا مشاوره را هم اگر دعوت شوم و به آن عشقی داشته باشم می‌پذیرم. کاش بشود در ازای هر پنج فست فود یک سینما تیک هم افتتاح می‌شد. من آدم ثروتمندی هستم شاید جزو 10 فرد ثروتمند این کشور اما این ثروت در حساب بانکی‌ام نیست بلکه دوستان خوبی است که در کنارشان می توانم کارهای خوبی انجام دهم.

شهاب حسینی همچنین با اشاره به انتخاب بازیگران این نمایش گفت: همه این انتخاب‌ها براساس یک نوستالژی درونی اتفاق افتاد. با همه این بازیگران و تیم اجرایی قبلاً حال غریبی را در جایی و برای اثری داشته‌ام و وقتی با این افراد کنار هم قرار می‌گیریم معتقدم می‌توانیم از هم انرژی بگیریم و حال خوب را به مخاطب برسانیم.

حسینی همچنین به معرفی صالح میرزاآقایی، مهدی بجستانی، نیما رئیسی، شهرام ابراهیمی، میثاق زارع، مهران هاشمی، مهدی حسینی، سارا اسکندری، تنی آواکیان، فرنام حقیقت‌جو، فاطمه عرب‌کرمانی و غزاله نظر و نحوه آشنایی خود با آنها پرداخت.

در این نشست همچنین مهدی سلسله از ضبط این نمایش خبر داد و گفت: برای اولین بار نمایشی از ایران فیلمبرداری شده و با انعقاد قراردادهایی به صورت همزمان نمایش اعتراف در سینماهای تعدادی از کشورها اکران خواهد شد.

احمد ساعتچیان نیز دراین نشست همچنین از برگزاری تور نمایشی برای اعتراف خبر داد و گفت: تور شهرستان‌های این نمایش پس از اتمام اجرا در تهران آغاز خواهد شد.

او همچنین با اشاره به شکل‌گیری ایده این نمایش گفت: اواخر سال 90 بود که با شهاب حسینی تصمیم به اجرای نمایشی گرفتیم که پیشنهاد من اعتراف بود که برای اجرا در صحنه تنظیم شود اما آن زمان شرایط اجازه نداد. تا اینکه سال گذشته مقدمات اجرای این اثر فراهم شد و اعتراف سومین همکاری مشترک من با شهاب حسینی است.

شهاب حسینی  - گزارش نشست خبری نمایش "اعتراف" + عکس

 فرهنگ > تئاتر - شهاب حسینی در نشست خبری نمایش «اعتراف» تاکید کرد با  آمدن سینمایی‌ها به تئاتر، قشرهای بیشتری از جامعه با هنر نمایش آشنا خواهند  شد.

 به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ظهر امروز یکشنبه 28 خرداد، نشست خبری نمایش  «اعتراف» با حضور شهاب حسینی کارگردان این اثر، احمد ساعتچیان مجری‌طرح و دستیار  کارگردان، سارا اسکندری طراح گریم، صالح میرزاآقایی، نیما رئیسی، مهدی بجستانی و چند نفر دیگر از بازیگران در مجموعه تئاترشهر برگزار شد.

با وجود این‌که همه عوامل و از جمله احمد ساعتچیان راس ساعت 11 (ساعت شروع نشست) در مجموعه تئاترشهر حضور داشتند، شهاب حسینی با یک ساعت تاخیر به این جمع پیوست. او مصادف شدن این نشست با روز بعد از شب احیاء و ترافیک شهری را دلیل تاخیر خود دانست.

در ابتدای این نشست، احمد ساعتچیان آغاز به سخن کرد و از چگونگی شکل‌گیری اجرای نمایش «اعتراف» گفت.

این بازیگر که پیش از این در نمایش «ملاقات» هم سابقه همکاری با شهاب حسینی را داشته است، در مورد «اعتراف» گفت: «سال 1390 طی صحبتی که با شهاب حسینی داشتم مطلع شدم تصمیم دارد نمایشی روی صحنه ببرد. پیشنهاد من به او متن «اعتراف» بود که «ملاقات» جایگزینش شد و سال 91 در نیاوران روی صحنه رفت.»

در ادامه شهاب حسینی در باره کار در تئاتر گفت: «من در سینما و آثار شبکه نمایش خانگی اغنای روحی نمی‌شوم چون دغدغه‌ام اقتباس است و در سینما کسی به سراغ اقتباس نمی‌رود. تب فراگیر نویسنده شدن همه را گرفته است و همین است که احساس می‌کنم در سینما خفه می‌شوم. آمده‌ام به تئاتر که نفس بکشم.»

او در ادامه در پاسخ به اعتراض چند نفر از خبرنگاران که به تاخیر یک ساعته‌اش اشاره کردند، گفت: «والله که من به این نشست‌های رسانه‌ای ذره‌ای نیازمند نیستم و به هیچ عنوان برایم جنبه تبلیغاتی ندارد. چنان چه شما برایتان جالب است که چیزی بپرسید و نکته‌ای بشنوید، بمانید.»

برنده جایزه بهترین بازیگری از جشنواره کن افزود: «شما باید قدر کسانی را که از سینما به تئاتر می‌آیند بدانید و اگر بتوانید سینمایی‌ها را راضی کنید که به تئاتر بیایند، هنر کرده‌اید. چون آن‌ها می‌توانند قشر بیشتری را با هنر تئاتر آشنا کنند.»

او در ادامه با اشاره به گلایه‌هایش از خبرنگاران گفت: «من از اصحاب رسانه کم گلایه ندارم. خیلی از مواقع خیلی از همکاران شما، نیروهای انسانی دنیای تصویر را نابود کرده‌اند. من می‌دانم چه مافیا‌بازی و چه رد و بدل کردن پولی بین خبرنگاران و کسانی که می‌خواهند عکس‌شان روی جلد برود درمی‌گیرد. بارها یک چیز گفته‌ام و یک چیز دیگر چاپ شده، بارها با غلط‌های املایی فاحش در متن مصاحبه‌ام مواجه شده‌ام. فراموش نکنید که نماند ناز شیرین بی‌خریدار/ اگر خسرو نباشد، کوهکن هست.»

نمایش «اعتراف» با بازی علی نصیریان، شهاب حسینی، صالح میرزاآقایی، نیما رییسی، مهدی بجستانی، میثاق زارع، غزاله نظر، ایلیا نصرالهی، پرند عین‌بیگی، تنی آواکیان، فاطمه عرب‌کرمانی، مهران هاشمی و فرنام حقیقت‌جو از 31 خرداد در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه می‌رود.


 

 

شهاب حسینی  - رونمایی از پوستر فصل دوم سریال "شهرزاد"   ویدئوی سکانس ویژه

 مجموعه 60 دقیقه ای با نام " قصه های شهرزاد" خلاصه ای جذاب از فصل اول  به همراه سکانس ویژه ای از فصل دوم با تدوین مسعود رفیع زاده است که  همراه با پیش فروش اینترنتی قسمت اول فصل دوم عرضه شد. برای دیدن این  قسمت می توانید به این لینک مراجعه کنید.

 

رونمایی از پوستر فصل دوم سریال:

+ سکانس ویژه ای از فصل دوم:

 

شهاب حسینی  - فروش بليت هاي سه روز نخست نمايش " اعتراف " در كمتر از يك روز + 2 عکس

 با گذشت ٢٤ ساعت از آغاز پیش فروش اینترنتی نمایش "اعتراف" به کارگردانی  شهاب حسيني، طي اتفاقي كم سابقه بلیت‌های سه روز نخست این نمایش  فروخته شد.

 بنابر استقبال بسيار مخاطبان نمايش اعتراف، سايت هاي iranconcert.com و  irannamayesh.com
 بليت هاي سه روز دوم نمايش را نيز از امروز جهت پيش فروش ارائه خواهند كرد. نمايش "اعتراف" از ٣١ خرداد در سالن اصلي تياترشهر به روي صحنه مي رود.

شهاب حسيني و علي نصيريان بازيگران اصلي اين نمايش هستند و صالح ميرزا آقايي ، نيما رئيسي، مهدي بجستاني، پرويز بزرگي، شهرام ابراهيمي، ميثاق زارع، غزاله نظر، ايليا نصرالهي، پرند عين بيگي، تني آواكيان، فاطمه عرب كرماني، مهران هاشمي و فرنام حقيقت جو نيز در اين نمايش به ايفاي نقش مي پردازند.

گفتني است طي روزهاي آينده بليت هاي ديگر اجراهاي نمايش "اعتراف" مجددا پيش فروش مي شود كه متعاقبا اعلام خواهد شد.


شهاب حسینی  -  نمایش "اعتراف" اواخر خرداد ماه اجرا می شود

 اعتراف " شهاب حسینی از اواخر خرداد آماده اجرا مى شود.

 این روزها تمرین های نمایش "اعتراف" به کارگردانی شهاب حسینی در حال سپری شدن  است تا این اثر نمایشی اجرای عمومی خود را از اواخر خردادماه در سالن اصلی مجموعه  تئاتر شهر آغاز کند.

 نمایش "اعتراف" اقتباسی از فیلمنامه یک مجموعه تلویزیونی نوشته برد میرمن است که این روزها شهاب حسینی به عنوان دومین تجربه کارگردانی تئاتر خود، در حال تمرین و آماده سازی این اثر نمایشی است.

طبق برنامه ریزی های انجام شده قرار است نمایش "اعتراف" از اواخر خردادماه اجرای عمومی خود را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کند.

نمایش "اعتراف" با حضور علی نصیریان، شهاب حسینی، پرویز بزرگی، صالح میرزا آقایی، مهدی بجستانی، نیما رئیسی، میثاق زارع، غزاله نظر، شهرام ابراهیمی، تنی آواکیان، پرند عین بیگی، فاطمه عرب کرمانی، مهران هاشمی، فرنام حقیقت جو و ایلیا نصراللهی تولید و اجرا می شود

شهاب حسینی  - آخرین اخبار از فصل دوم سریال "شهرزاد"

 تهیه‌کننده "شهرزاد" از پخش جهانی فصل دوم این سریال همزمان با آغاز پخش  آنلاین آن توسط سایت لوتوس پلی خبر داد.

 محمد امامی که در جلسه پرسش و پاسخی به همراه حمید فرخ نژاد در دانشگاه تورنتو  کانادا پاسخگوی سوالات دانشجویان بود، گفت: "شهرزاد" در مدیوم جدید و قابل دسترس  همگانی طی قرارداد سایت نت فلیکس با پخش کننده جهانی عرضه خواهد شد و  امیدواریم راه سریال‌های ایرانی را برای جهانی شدن باز کند.

وی در پاسخ به سوال دیگری با اشاره به مدیوم جدید و منحصر به فرد شبکه نمایش خانگی در ایران و مشکلات کپی رایت و حق مؤلف از مشکلات تهیه‌کنندگی چنین سریال‌هایی سخن گفت و اظهار کرد: فصل دوم "شهرزاد" فصلی جدید در سریال ‌سازی ایران است و کیفیت داستانی و ساختاری و تکنیکی این فصل از فصل قبلی بسیار بالاتر است و مخاطبان سریال این نکته را در همان قسمت اول درخواهند یافت. جا دارد از آقای حسن فتحی کارگردان و همه عوامل سریال برای تلاشی که دارند تشکر کنم.

امامی درباره حواشی ایجاد شده برای این سریال گفت: ما این موارد را به مرجع اصلح یعنی قوه قضاییه سپرده‌ایم. ما به اصل دموکراسی معتقدیم و قضاوت را به مرجع قانونی می‌سپاریم. "شهرزاد" متعلق به ملت ایران است و حواشی ایجاد شده لطمه‌ای به آن نخواهد زد، چراکه اثری را که متعلق به مردم است را فقط مردم می‌توانند به قضاوت بنشینند.

وی تاکید کرد: از این پس از شایعه‌پراکنان و کسانی که از حواشی "شهرزاد" برای مطرح کردن خود استفاده می‌کنند، به مراجع اصلح شکایت خواهیم کرد.
اولين قسمت از فصل دوم مجموعه "شهرزاد" ٢٩ خرداد ماه وارد بازار مى شود

شهاب حسینی  - "برادرم خسرو" میلیاردی شد

 فیلم سینمایی "برادرم خسرو" به کارگردانی احسان بیگلری و تهیه کنندگی سعید  ملکان در کمتر از چهار هفته  به فروش یک میلیارد و 20 میلیون تومان رسید

 فیلم تحسین شده منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، تا کنون با استقبال خوب مخاطبان  رو به رو شده است.

 در خلاصه داستان "برادرم خسرو" به قلم احسان بیگلری و پریسا هاشم پور آمده است: خسرو که مبتلا به اختلال دوقطبی است باید مدتی را در خانه برادر بزرگتر خود سپری کند. شهاب حسینی، ناصر هاشمی،هنگامه قاضیانی،بیتا فرهی از بازیگران این فیلم سینمایی هستند

شهاب حسینی  - ویدئویی از پشت صحنه فیلم "برادرم خسرو"

 فیلم سینمایی "برادم خسرو" به کارگردانی احسان بیگلری و تهیه کنندگی سعید  ملکان،در دومین هفته اکران نیز با استقبال خوبی از سوی تماشاگران رو به رو  است.
 این فیلم در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجرحضور داشت و نامزد دریافت سیمرغ  بهترین کارگردانی این جشنواره شد. "برادرم خسرو" توانست توجه بسیاری ازمخاطبان و  منتقدان را به خود جلب کند و در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان نیز در پنج رشته نامزد دریافت جایزه شد و دیپلم افتخار بخش خلاقیت و استعداد درخشان را کسب کرد.
در خلاصه داستان "برادرم خسرو" به قلم احسان بیگلری و پریسا هاشم پور آمده است: خسرو که مبتلا به اختلال دوقطبی است باید مدتی را در خانه برادر بزرگتر خود سپری کند. شهاب حسینی، ناصر هاشمی،هنگامه قاضیانی،بیتا فرهی از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
برای تهیه بلیت می توانید به سایت سینما تیکت مراجعه کنید.

 

شهاب حسینی  - بازدید از نمایشگاه نقاشی کودکان اوتیستی + چند عکس

 به گزارش ایرنا شهاب حسینی که بازی تحسین بر انگیز او درنقش یک پدر کم  توان ذهنی در فیلم حوض نقاشی به یاد ماندنی شد، ساعتی پیش در عصر  یک شنبه با حضور فرهنگسرای نیاوران از نمایشگاه نقاشی کودکان دارای  اختلال طیف اوتیسم و کم توان ذهنی بازدید کرد.
 این نمایشگاه در گالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران با نمایش 121 تابلوی نقاشی از  هنرمندان 5 تا 22 ساله برگزار شده است.
در طول برگزاری نمایشگاه و در گوشه ای از گالری بچه ها مشغول نقاشی روی بوم های بزرگ هستند ؛ جذابیت کار ، طراحی های روان و راحت ؛ تاش های رنگی آزاد و بی پروا و ... همه بازدید کنندگان را به سوی خود جلب نموده است .
روابط عمومی مجموعه فرهنگی نیاوران به نقل از مسئول برگزاری نمایشگاه گفت: به طور طبیعی ،کسانی که تابلوها و نقاشی های این بچه ها را می بینند ، با نوعی از عدم باور نسبت به این توانمندی ها روبرو هستند . آنچه که از ظاهر این کودکان می بینند ، با آنچه که بر روی دیوارهای نمایشگاه نصب شده ، به نظرشان انطباق ندارد ! 
حسین مفیدی افزود: هدف ما آشنا کردن بازدید کنندگان با شیوه های اجرائی و عملی به کار گرفته شده در طرح های آموزشی و نشان دادن توانمندی های بچه ها بود .
وی ادامه داد: همین تصور که، افراد از دیدن تابلوهای نقاشی نصب شده بر دیوارهای نمایشگاه شگفت زده می شوند و گاه ، باور نمی کنند که این کار کودکی باشد که با حواس نامتمرکز در سالن نمایشگاه و کنارشان به این سو و آنسو می دود ؛ تاکید و تائیدی بر زیبا شناسی آثار ارائه شده در این نمایشگاه است.
او در ادامه گفت: ما در کارگاه هائی که در طول برگزاری نمایشگاه داریم ؛ تلاش نموده ایم که کمی این نگاه را باور پذیر تر نمائیم . ازسوئی دیگر حضور بچه ها در جمع و اجرای کار عملی در حضور این جمعیت کثیر ، اثرات مثبتی بر روند درمانی و افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس آنان دارد . تشویق و توجه تماشاگران باعث خود باوری بیشتر در آنان می شود .
به گفته مفیدی با هدف آشنا سازی با کاربرد های آزمون طرح هما و روشهای اجرائی طرح ؛ چند کودک عادی بازدید کننده نیز مورد آزمون قرار گرفته و با روشهای کوتاه مدت آموزشی آثار بسیار زیبائی را در حضور جمع خلق نمودند.
نمایشگاه نقاشی «آفتابی در میان سایه ای» ٢١ اردیبهشت گشایش یافت و امشب به کار خود پایان می دهد.


وبلاگ - نقد و بررسی فیلم "برادرم خسرو" توسط هواداران

 سلام دوستان خوبم. با اینکه کمی دیر شد اما بالاخره تونستم نقدی کوتاه در  مورد فیلم خوب "برادرم خسرو" بنویسم و باهاتون به اشتراک بگذارم. اگر هنوز  این فیلم رو ندیدین، این پست و کامنت ها رو نخونین تا داستان فیلم لو نره. 

 شما هم همچون همیشه، نظرتونو در مورد فیلم تو بخش کامنت ها بگید!! نظرتون در مورد  شهاب، بازیش، کلیت داستان و پایان بندی اش چی بود؟!

+ این پست تا پایان اکران فیلم ثابت هست.

این از نقد من در مورد این فیلم:

"برادرم خسرو" فيلمي بود كه از همون روزهاي اول توليدش، به آن دلخوش بودم. موضوع جذاب و گيرا بود و عكس هايي كه هر روز منتشر مي شد خبر از بازي اي خوب و فيلمي سر به زير مي داد. 

فيلم در مورد خسرو است اما ما زندگي اش را از ديد برادرش مي بينيم. برادري كه زندگي آرام و پر از نظمش با آمدن برادر رها و پر جنب و جوشش به هم مي ريزد. ناصر آدمي است منظبط؛ همه چيزش سر جايش است؛ زندگي شخصي و حرفه اي اش در بهترين حالت ممكن برايش ترتيب داده شده؛ اما براي خسرو اينها مهم نيست. خسرو در جواني اش آنارشيست بوده، مثل برادرش و پدرش دندان پزشك نيست و دست و پا شكسته موسيقي، علاقه ي هميشگي اش را دنبال كرده. در طول فيلم متوجه مي شويم كه رابطه ي خسرو با پدرش هم پستي بلندي هاي زيادي داشته. وقتي تمام تكه هاي پازل را كنار هم مي گذاريم، متوجه مي شويم كه خسرو در تمام زندگي اش به نوعي تنها بوده. هيچ وقت هيچكس نظرش را نخواسته، به خواسته هايش توجهي نداشته. اين را بايد از لا به لاي حرف هاي برادرش بيرون بكشيم و اينكه چطور خسرو را سركوفت زدند. 

داستان اما در مورد عاقل بودن و تظاهر به سالم بودن است؛ خسرو تكليفش مشخص است؛ او خوشحال است و مي خندد و مي خواند و مي رقصد تا موقعي كه كسي كاري به كارش نداشته باشد و به آهنگ گوش كردن هايش سر صبحي اش پاپيچ نشود، از سوال هاي بيجايش ناراحت نشود و در كلي چيزي نگويند تا حال خوشش از بين برود. 

اما ناصر تظاهر است. تظاهر مي كند كه از خسرو سالم تر است. تظاهر مي كند كه عاقل است و دست به كارهاي وحشتناك نمي زند. مدام نگران اين است تا مبادا از خسرو خطايي سر بزند و كاري دست خودش بدهد در حالي كه خودش با خونسردي قصد جان برادرش را مي كند؛ به راحتي در چشمان همسرش نگاه كرده، دروغ مي گويد و منكر همه چيز مي شود. ناصر هيولاي واقعي است. ناصرها هيولاهاي واقعي هستند كه زير پوست سالم و عاقل و با دانش بودن قايم شده و براي همه حكم ساده مي كنند. 

خسرو صادق است؛ حال بد و خوبش آنقدر نمايان است كه نيازي به كند و كاو و رمزگشايي نيست. اين ناصر است كه بايد مواظبش بود و ازش هراسيد. 

و اما بازي شهاب؛ مي شود گفت تركيبي بود از تمام بازي هاي خوبش. تكه هاي از احمد ِ درباره ي الي، امين ِ پرسه در مه، كوروش ِسوپراستار؛ كه اصلا هم بد نيست و من كه بسيار هم لذت بردم و دوست دارم دوباره و چندباره ببينمش. خسرو فقط نياز به فهميدن دارد؛ فقط لازم است كسي او را دوست داشته باشد و مدام دهانش را با قرص نبندد. چهره ي آشفته ي شهاب، به خوبي توانسته پريشاني و سردرگمي خسرو را نشان بدهد. خسرويي كه در نهايت آنقدر خسته است كه حتي حاضر نيست برادرش را به خاطر كاري كه كرده سرزنش كند. مثل هميشه شهاب توانسته بي تابي و بي حوصلگي را به خوبي در بازي اش نمايش بدهد. شهاب مثل هميشه خوب است؛ اين ديگر ثابت شده و نيازي به گفتن دوباره ندارد! 

نظر شما در مورد فيلم چي بود؟؟