کافه سینما - آریان گلصورت: خانه پدری شروعی تکان دهنده دارد که تاثیرش تا  پایان با مخاطب می‌ماند. عیاری با اجرای واقع گرایانه سکانس جنایت، یکی از  غریب‌ترین و هولناک‌ترین لحظات تاریخ سینمای ایران را خلق کرده است. لحظاتی  که سایه‌اش بر تمام فیلم افتاده و حس تلخ جاری در آن تا انتها مخاطب را‌‌ رها  نمی‌کند. خانه پدری درباره ظلمی است که در طول تاریخ ایران بر زن‌ها روا  داشته شده است. اما این تنها ظاهر ماجرا است و در لایه‌های پنهان فیلم معانی  عمیق تری نهفته است.

خانه پدری از تاثیر مخرب تفکرات دگم و تعصبات بی‌منطق بر روح و جان انسان‌ها می‌گوید. از تاثیر اقدامات گذشتگان بر سرنوشت نسل‌های آینده. از تکثیر فرهنگی غلط و غیر انسانی در طول زمان. فیلمی که نشان می‌دهد حقیقت را نمی‌شود زیر خاک پنهان و یا پشت درهای بسته زندانی کرد. وقتی ظلمی اتفاق می‌افتد، پنهان کاری و سکوت فایده‌ای ندارد. وقتی بنیان و اساس خانه‌ای بر خون ناحق بنا شده باشد، حتی خراب کردن آن خانه و ساختن خانه‌ای جدید نیز بی‌فایده است. تنها راه این است که استخوان‌های انسان بی‌گناهی که در خاک خفته است از خانه خارج شود.

این وظیفه‌ای است که عیاری بر دوش نسل جدید می‌گذارد. وظیفه جبران کردن ظلمی که گذشتگان برای ما به میراث گذاشته‌اند. عیاری از نسل امروز می‌خواهد اسیر گذشته نباشد و دست به تغییر سرنوشت خویش بزند. به روی خود نیاوردن و از کنار ظلم گذشتن دردی را دوا نمی‌کند. سایه جنایت شوم وقتی کنار می‌رود که خاک خانه  پاک شود. از همه این‌ها که بگذریم، 

خانه پدری فیلمی خوش ساخت است که به لطف فیلمنامه دقیق و اجرای حساب شده‌اش در خلق فضاسازی و درامی پرکشش موفق عمل می‌کند. فیلمی که فارغ از لایه‌های پنهانش، اثری است درگیر کننده که داستان درگیر شدن نسل‌های مختلف یک خانواده با جنایتی هولناک را با جزئیات فراوان به تصویر می‌کشد. فقط کاش عیاری در نشان دادن ظلم مردان به زنان تا این اندازه اغراق شده عمل نمی‌کرد و ظرافت بیشتری به خرج می‌داد. این باعث می‌شود که برخی از مخاطبان تنها درگیر لایه سطحی فیلم شود و از لایه‌های عمیق‌تر آن غافل گیر بمانند.