همراهان خوب وبلاگ امیدوارم همگی خوب باشید! اگر تا الان قسمت جدید  سریال "شهرزاد" رو ندیدید، پس بهتره برای لو نرفتن داستان ادامه ی پست رو  نخونید!

 

 خب سریع بریم سراغ نکات این قسمت:

  • قبل از هر چیز، سکانس های توی سینما، نمایش کلیپ واقعا بد بود. من به هیچ وجه، هیچ وقت طرفدار کلیپ تو سریال نبودم و نیستم. اصلا متوجه نمی شم چرا باید کلیپ تو سریال پخش بشه. آهنگ مشکل نداره اما وقتی که روی صحنه های جدید پخش بشه نه اینکه کلاژی از قسمت های قبلی پخش بشه و روش آهنگ بذارن. از طرفی قاطی کردن ش با صحنه های فیلم بر باد رفته، بدترش هم کرده بود. واقعا خیلی نچسب بود اون بخش و اصلا لذت نبردم.
  • من خودم فکر نمی کردم رویا (اسمشو درست می گم؟!) یعنی همون که غزل شاکری نقششو بازی می کنه، فکر نمی کردم بچه داشته باشه. غافلگیری جالبی بود و باید دید فرهاد تا کجاها حاضره به خاطره این دختر بره! 
  • از این قباد بالاخره یه کم روبروی شیرین وایساد خوشم اومد. البته می دونیم که قبلانا هم این کار رو کرده اما این که اینبار به خاطر شهرزاد این کار رو کرد خیلی بیشتر مزه داد. 

  • باید به پریناز ایزد یار یه خسته نباشید گفت. چون دقیقا نقششو رو باور کرده و کاری می کنه که مخاطب از شیرین نفرت داشته باشه!! به نظرتون شیرین اون معجون اینا رو برای چی می خواست؟! 
  • کم کم داره از شهرزاد خوشم می یاد. اینکه نقش اول سریال یه زن هست که سر اعتقادات و عقاید وایمیسه به نظرم چیزیه که باید بهش بیشتر پرداخته شه. الان همه جا وقتی از سریال تعریف می کنن، می گن خوبه چون یه داستان عاشقانه س. این درست، اما کسی به شخصیت شهرزاد اشاره نمی کنه که به عنوان نقش اول زن داره نشون می ده که زن ها باید برای روی پای خودشون وایسن و سریع تسلیم نشن. اینکه شهرزاد باز هم می خواد درسشو ادامه بده یا اینکه حرف زور رو قبول نمی کنه، به عنوان یک زن خیلی قابل تحسینه. تو این دوره زمونه ی تبعیض جنسیتی تو جامعه، اینکه نقش اول سریال اینطوری محکم باشه، خیلی خوبه. امیدوارم به این قضیه تو نقدها توجه بشه.
  • همه ی این قسمت (بدون در نظر گرفتن بخش کلیپ) خوب بود تا اینکه رسیدیم به صحنه ی توی ماشین بزرگ آقا!!!!! در مورد کرمان!!!!! به نظرم خیلی وصله ای بود! خیلی زیاد! انگار که بعد از اون جنجاله، سریع برن یه صحنه بگیرن، چون واقعا اضافی و بی ربط بود. خیلی خیلی حرکت بدی بود. اینجور رفتارهاست که باعث می شه هیچ کس نتونه هیچی بگه تو فیلمها و سریال ها. به هیچ کس هیچی نمی شه گفت مبادا اینکه بهشون بر بخوره. تازه وقتی هم ناراحت می شن سریع یه اعلامیه جوابیه یا مثل این، صحنه ی وصله ای می ذارن تو کارهاشون تا همه چیز رو راست و ریس کنن و در واقع سر و صداها رو بخوابونن. می دونم اگر می خواستن ادامه ش بدن داستان دار می شد (سرزمین کهن رو یادم نرفته هنوز!) اما در کل اگر بخواد این رویه پیش گرفته بشه، مردم دیگه می خوان هر حرفی رو به خودشون بگیرن و هیچ کس هیچ حرفی نمی تونه بزنه.
  • صحنه ی آخر بین قباد و شیرین، شهاب یه کم مثل "سوپراستار" بود، نه؟!

+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟!