شهاب حسینی - چند نقد بر فیلم "حوض نقاشی"
حوض نقاشی
یک فیلم ساده و بی ادعا و متوسط با دو بازی فوق العاده از دو ستاره این روزهای سینمای ایران: شهاب حسینی و نگار جواهریان. تولید جدید حوزه هنری بشدت بر تحکیم خانواده تاکید می کند. مخالفت و موضع گیری حوزه هنری علیه جریان خیانت و فروپاشی خانواده در سینمای ایران، یکی از نتایج اش "حوض نقاشی" است که متاسفانه نسبت به کارنامه سازنده اش، اثر محکم و تحسین برانگیزی از آب درنیامده است.
میثم تولایی: درباره آخرین ساخته مازیار میری نوشتن سخت است چه این که بدانیم او "سعادتآباد" را در کارنامه کاری خود دارد و چه اینکه تهیه کننده کار جدید او حوزه هنری است."حوض نقاشی" همانطور که انتظار میرفت با استقبال روبهرو شد و مخاطبی را در میانه راه از درب سینما بیرون نکرد. ترکیب منوچهر محمدی و حوزه هنری که تهیهکنندگی فیلم را برعهده داشتند حکایت از فیلمی احساسی را دارد مثل"طلا و مس" یا"بوسیدن روی ماه".
برای دیدن چنین فیلمهایی باید خودت را آماده کنی تا طاقت بر دوش کشیدن یک بار غم را داشته باشی و البته جایی مناسب هم در سینما برای خودت دست و پا کنی تا برای گریههایت خجالتزده مردم نشوی!
"حوض نقاشی" از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم که باید گفت بعد از 5 روز از شروع جشنواره در رگهای خشکیده سینماها خون تازه به جریان انداخت و مخاطب را امیدی تازه بخشید هیچ بینندهای را ناراضی از سالن به بیرون هدایت نکرد، البته با وجود پایان خوشی که داشت باید گفت مهمترین برگ برنده این فیلم در برابر دیگر فیلمهایی که تا بهکنون در برج میلاد اکران شدهاند پایانبندی است، یک پایانبندی که البته خوش است.
بعد از کلی سوژههای تکراری که امسال در جشنواره شاهد آن بودیم و البته هیچکدام خوب از آب درنیامدهاند باید گفت "حوض نقاشی" هر چند یک کپیبرداری از"زمانی برای دوست داشتن" است اما حرف برای گفتن دارد.
"زمانی برای دوست داشتن" خانوادهای را به تصویر میکشد که در برابر دیگران از فرزند معلول خود خجالت میکشند و حالا در"حوض نقاشی" این تنها فرزند خانواده است که در برابر دیگران به خاطر داشتن پدر و مادری معلول خجالتزده است. آنهایی که فیلم اولی را دیده باشند با شروع دومی خیلی زود میتوانند فیلمنامه را حدس بزنند، در اصل باید گفت که مشت فیلمنامهنویس برای مخاطب باز است از همان ابتدا.
اما چرا"حوض نقاشی" به ورطه تکرار نیافتاده است؟ این فیلم فارغ از ساخت و تکنیک، موضوعی عاطفی را دستمایه خود قرار داده که مخاطب را درگیر میکند. مخاطب وسط یک واقعیت قرار میگیرد و از نزدیک آن را لمس میکند.
بازی عالی شهاب حسینی و البته نگار جواهریان(اگر اغراقهایی که اتفاق افتاده و بعضا بازی او آدم آهنیوار شده است را کنار بگذاریم و قبول کنیم که تمام تواناییهای خود را به کار گرفته است) در نقش زن و مرد معلولی که با فرزندشان دچار تضادهایی میشوند یکی از مهمترین دلایل حبس نفسها در سینه سینماست به گونهای که به راحتی میتوان گفت با اکران این فیلم در روزهای یخ جشنواره کودتایی شکل گرفت.
پسر بچه داستان به خاطر معلولیت پدر و مادرش خجالت میکشد و البته او قدرت درک مسائل را ندارد. یکی از نقاط ضعف داستان همینجاست اینکه پسر بچه بدون ادراک مسائل زندگی نشان داده شده ولی عواطف بشری و روابط بین پسر بچه با مادر و پدرش نادیده گرفته شده است.
به عنوان مثال مخاطب بعد از دقایقی متوجه خجالتزدگی پسر خانواده از معلولیت پدر و مادرش میشود اما آنقدر نویسنده و کارگردان روی این موضوع پافشاری میکنند تا جاییکه که پسر بچه قصه تمام حرفش را میزند و به پدر و مادر معلولش میگوید: شما هر دوتاتون دیوونهاید!!
این را مخاطب تا قبل از این هم درک کرده بود که پسر میداند پدر و مادرش معلول هستند، پسر میداند که دیگران و بچههای مدرسه ممکن است با دیدن پدر و مادرش، او را مسخره کنند اما مخاطب هرگز انتظار ندارد که ته ماجرا گفته شود و این بیهنری است که همه حرف را بگوییم و البته غیرواقع و بیمنطق. اگر عوامل فیلم قدری فضای منطقی را بر احساسی فیلم غالب میکردند میشد گفت"حوض نقاشی" سبک فیلمسازی جدیدی را باب کرده است.
"حوض نقاشی" موفق است چون احساسات مخاطب را برمیانگیزد، او را به گریه میاندازد و راضی از سینما به بیرون هدایت میکند.
سمیه صیفی کاران : فيلم حوض نقاشي ريتمي كند دارد، میری حتي نتوانسته است با تعدد لوكيشنها از ميزان كندي بكاهد اما بازيهاي درخشان نگار جواهريان و شهاب حسيني تا حدود زيادي اين ريتم كند را پوشش داده است.
البته ريتم كند در حوض نقاشي اين مزيت را دارد كه تماشاگر بتواند بر ريزه كاري هاي بازيهاي شهاب حسيني (رضا) و نگار جواهريان (مريم) كه بيشتر بر روي صدا، مميك صورت و حركت هاي بدني تاكيد دارند، تمركز كند.
نگار جواهريان در نقش هاي مختلفي ايفاي نقش و به خوبي ثابت كرده است كه مي توان بدون بيني عمل كرده، گريم رنگ و لعاب دار چهره و ژست هاي لوس و بدون معني خاص، تماشاگر را به خود جذب كرد، اين امر باعث شده است كه به او نقش هاي متفاوتي پيشنهاد شود به ياد بياوريد بازي او در نقش زهرا سادات در طلا و مس را و نيز همين نقش مريم در حوض نقاشي يكي ديگر از همين نقش هاي متفاوت اوست.
فيلم حوض نقاشي داستان زن و مردي را به تصوير مي كشد كه از نظر جسماني و عقلاني كمبودهايي دارند آنها زندگي خوبي دارند اما فرزند 10 ساله شان ....
در فيلم معمول براين است كه استثناها به تصوير كشيده نشود و آنچه دغدغه اكثر مردم جامعه است به روي پرده آيد، داستان حوض نقاشي بيشتر تخيل ذهن نويسنده است و شايد اصلا امكان وقوع چنين موضوعي در دنياي واقعي امكان ندارد.
فيلم نامه حوض نقاشي جاي كار دارد از خانواده و گذشته شخصيت ها اطلاعاتي داده نمي شود به غير از اينكه رضا خواهري دارد، كه اين موضوع چيزي از ابهامات داستان كم نمي كند. در داستان مشخص نيست كه چگونه خانواده رضا و مريم به عواقب ازدواج اين دو فكر نكرده اند، چگونه صاحب كارخانه به مريم و رضا اعتماد كرده و آنها را در كارخانه پذيرفته است، صاحب خانه چطور راضي شده كه خانه اي به آنها بدهد.
در شخصيت پردازي رضا و مريم به عنوان دو فرد غير معمولي اغراق شده است اين دو شخصيت تا حدودي باهوش هستند كه از چنين افرادي بعيد به نظر مي رسد از جمله رفتار آنها كه مبني بر با هوش بودن آنهاست، مي توان به پيدا كردن خانه ناظم سهيل (پسر خانواده) توسط مريم و نيز نحوي صحبت كردن رضا در پشت پنجره كلاس سهيل و نيز تلاش اين دو براي استحكام خانواده شان مي توان اشاره كرد، چنين افرادي اصلا قادر به درك مفهوم خانواده نيستند.
رضا و سهيل تا انتهاي فيلم نمي گويند كه آن فردي كه آنها را عقد كرده است به آنها چه چيزي گفته است كه از كليت فيلم چنين به نظر مي رسد كه آن فرد به آنها توصيه كرده است كه بچه دار نشوند، مريم و رضا به قول خودشان براي اينكه ابرويشان نرود اين صحبت را براي ديگران بازگو نمي كنند كه اين امر نيز يكي از مواردي است كه به باهوش بودن آنها تاكيد مي كند.
به هر حال فيلم حوض نقاشي مي تواند از نظر بازيگري يكي از فيلم هاي مطرح اين دوره از جشنواره باشد.
+ نقد های سایت جوان آنلاین ، سایت آفتاب ، خبر آنلاین ، خبر آنلاین