شهاب حسینی - یک شیرجۀ لذت بخش در «حوض نقاشی»!
آن هم نه فقط ارتباطی یک بُعدی بلکه ارتباطی در طول و عرض و ارتفاع که تمام ذرات روحی مخاطب را به بازی می گیرد.
مازیار میری در «حوض نقاشی» به سراغ زندگی یک زوج معلول رفته است؛ زن و مرد معلولی که عاشقانه همدیگر را دوست دارند و همین دوست داشتن است که باعث می شود دردناک ترین اتفاقاتی که برایشان رخ می دهد از بیکاری گرفته تا مشکلات زبر اقتصادی را به نوعی زیرپا بگذارند.
در تصویرگری رابطه این زوج معلول بیش از همه بازیهای جاندار و اثرگذار شهاب حسینی و نگار جواهریان است که که غلبه دارد به خصوص جواهریان که واقعا همان نگاه عاشقانه اول فیلمش به بازیگر مقابلش شهاب، برای درک حال و هوای فیلم کافی است.
«حوض نقاشی» این واقعیت مهم را هم اثبات می کند که مازیار میری رفته رفته به یک تکنسین توانا در کارگردانی بدل شده؛ کسی که کافی است فیلمنامه ای درجه یک در اختیارش باشد تا بتواند آن را به طبیعی ترین شکل ممکن سینمایی کند. خوبی میری آن است که بیخود دوست ندارد ژست مولف بودن را به خود بگیرد و هر فیلمنامه باکیفیتی که به دستش برسد را خوانده و براساس کیفیت فیلمنامه برای ساختن آن تصمیم می گیرد.
«حوض نقاشی» یک نقطه عطف در کارنامه سینمایی منوچهر محمدی هم به شمار می رود. تهیه کننده ای که «بوسیدن روی ماه»اش آن قدرها یکتا و منحصربفرد نبود اما محمدی از تلاش بازنایستاد تا درست یک سال بعد از آن با «حوض نقاشی» یکی از متفاوت ترین آثار جشنواره سی و یکم را رقم بزند.