شهاب حسینی - نگاهی به فیلم " حوض نقاشی"
با این وجود هرچند که ایدۀ فیلم، تازه و خلاقانه نیست، ساخت زیبایی دارد و هنرمندانه بر روح انسان اثر میگذارد. قصۀ یک زوج معلول ذهنی با کودکی سالم که در دنیای کوچک زیبایشان، آرامش، انسانیت و محبت را بهنمایش میگذارند. قصهای که چرخشی معنایی در مفهوم انسانیت و سلامت ایجاد میکند، قصۀ آدمهایی که اگر از جهت جسمی در ابعادی نقص دارند، روح انسانیشان کاملتر از روح ناقص و معلول بعضی انسانهای سالم از لحاظ جسمی است.
مقایسۀ خانوادۀ از هم گسستهی «خانم ناظم» که دارای مشکلات گوناگون با وجود سلامت جسمی اعضا و رفاه بیشتر است، با خانوادهی کوچک و فقیر «رضا» ،«مریم» و «سهیل» که با وجود نقص جسمی و فقر دارای پیوند محکم و روابط عاطفی قوی است، روابط عاطفی آنقدر مستحکم که پیوند موقّتاً گسستهشده را نیز کوتاهمدت نگه میدارد؛ نمایش تلاش بیوقفۀ رضا برای تأمین خانواده که با وجود بیکارشدن و عدم توانایی کافی برای استفاده از موتور برای پیک موتوریشدن، با ازخودگذشتگی از سلامت پایش میگذرد تا خانوادهاش را تأمین کند و در برابر او شوهر خانم ناظم که با بیکارشدن دچار افسردگی شده و حاضر نیست دست به هرکاری بزند تا به رفاه و آسایش خانوادهاش کمک کند چرا که در نگاه او بسیاری از کارها عار است؛ و مقایسۀ خودمحوری حاکم در خانوادۀ خانم ناظم و ازخودگذشتگی حاکم بر زندگی رضا و مریم، نشان میدهد که سلامت روح و سلامت جسم لزوماً همبستگی نداشته و آنچه مهمتر است سلامت و عدم بیماری اولی است. ظاهراً فیلم قصد دارد نشان دهد که آنچه درنهایت به خانم ناظم کمک میکند که به زندگیاش سروسامان دهد نیز عبرتی است که از زندگی رضا و مریم و موعظهپذیری آنان از عاقدشان در جملۀ ساده و معروف «بروید با هم بسازید» گرفتهاست. البته بهنظر میرسد پیوند برخی رخدادها در این فیلم آنچنان که باید خوب درنیامدهاست، مثل پذیرش سادۀ خانم ناظم و بدون توضیح او برای آنکه سهیل در خانوادهشان بماند و نیز بازگشت سهیل بهجمع پرمحبت خانوادهاش که شاید با نمایش عاطفی کافی در مورد خود او و نیز بازگشتش همراه نبودهباشد؛ هرچند که نقشآفرینی زیبای «سید شهاب حسینی» و «نگار جواهریان» و نمایش عاطفی پرقوت آنان در بغضها و ترسها و نگاههای پرسشگر، متعجب، مردّد و نیز صدابرداری موفق در نمایش همدردی برانگیزانۀ ترسهای مریم از صدای ماشینها و اسباببازیهای شهربازی، چنین نواقصی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
گذشته از همۀ اینها، نگاه کلانتری نیز میتوان نسبت به فیلم داشت. فیلم خواه ناخواه نقد سبک زندگی مدرن است که به نظر میرسد کارگردان تا حدی به آن توجه داشته و البته میتوانست نگاه عمیقتری را نیز در این نقد به تصویر بکشد. روح خودمحوری حاکم بر سبک زندگی مدرن بسیاری از مشکلات خانوادگی را ایجاد کرده و منجر به ازهمپاشیدگی آنها میشود، حال آنکه خدامحوری و ازخودگذشتگی حاکم بر سبک زندگی توحیدی، دنیای انسانها را نیز سرشار از روحی سروربخش و آرام و دارای معنا میکند. انسانهای ضعیف از جمله معلولین ذهنی در بیرحمی حاکم بر دنیای مدرن بلعیده میشوند. تنها و رها باقی میمانند. هیچچیز چون حاکمشدن روح توحید بر سبک زندگی یک جامعه چنین انسانهایی را در پناه خود نمیگیرد. در یکی از مساجد محلۀ ما یکی دو دختر معلول ذهنی هستند که زیاد به مسجد میآیند، آرامش، محبت و روح حاکم بر این محیط، پناهی برای تنهایی آنان و آرامششان است که باعث میشود از آن دست نکشند. مسجد به عنوان یکی از مصادیق سبک زندگی توحیدی محیطی امن است که هرچه رویکرد توحیدی در جامعهای بیشتر شود، این مکان نیز بهعنوان یکی از مراکز اجتماع و بههمپیوستگی انسانها در بیشترین حالت ازخودگذشتگی و توجه به خالق منشأ بسیاری از خیرات میشود. درحالیکه آنچنان که در این فیلم نیز مشاهده میشود، زندگی مدرن تنهایی مفرطی را برای انسانها به ارمغان میآورد که انسانهای ضعیف را در این میان بیش از دیگران آسیبپذیر میکند، آنچنان که در بیکارشدن رضا و سختیکشیدن او برای تأمین خانوادهاش این تنهایی و آسیبپذیری بیش از پیش خود را نشان میدهد و هرچند که در نگاهی سطحی و مطابق عادت برخی سینماگران ما، منشأ آن به علتی سیاسی تقلیل مییابد، ولی واقعیت آن است که تأثیر رویکرد مدرن بر بخشهایی از سبک زندگی ما چنین تنهایی و انزوایی را به ارمغان میآورد، هرچند که ما بیش از خودانتقادی عادت به غرغر کردن سیاسی داریم. درواقع در نگاهی عمیقتر امکان نقد سبک زندگی غیرتوحیدی از بسیاری از جهات به عنوان مقصر در این فیلم قابل پرورش بود، عدم وجود روابط همسایگی مستحکم که انذارهایی جدی در دین نسبت به ترک آن در جامعه وجود دارد و مسئولیت سنگین برای کمک به ضعفا در جامعهای با این نگاه، که در مصداق مطرحشده در فیلم میتوانست شامل کمک مالی و روحی و جبران ناتوانیهای جسمی معلولین باشد و نیز نقد عدم وجود ساختار آموزشی مناسبی که لازم است ارزشهای دیگری را جایگزین ارزشهای موجود برای کسب اعتبار و منزلت اجتماعی نماید تا کودکان در این نظام آموزشی و تربیتی نسبت به کمبودهای مادی خود شرمنده نباشند و بسیاری دیگر از توجهات مشابه میتوانست نگاه فیلم را بسیار عمیقتر از آنچه الان شامل آن است گرداند و در نگاهی منصفانه ممکن بود مقاومت و عزتی که نتیجۀ آن تحریم است و در بلندمدت هم منجر به ارتقاء زندگی مردم میشود، مورد تقدیر قرار گیرد که اگر نبود این مقاومت، هم وابستگی و ذلت بود و هم فقر، آنچنان که تاریخ ما نیز چنین مسئلهای را به خوبی نمایش دادهاست.
منبع: ققنوس
+ نوشته شده در جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۱ ساعت 21:31 توسط هدیه