تهیه كننده فيلم سينمايی «حوض نقاشی» با بيان اينكه هميشه توجه به نهاد  خانواده و عشق‌های پايدار و پاك محور كارهای وی بوده، بخشی از انتقادها  درباره واقع‌نگر نبودن فيلم را ناشی از حب و بغض دانست.
 منوچهر محمدی، تهيه‌كننده فيلم سينمايی «حوض نقاشی» در گفت‌وگو با ايكنا، درباره  چگونگی ساخت و كيفيت اين فيلم سينمايی اظهار كرد: برای تمام هنرمندان از جمله فيلمسازان، آن چيزی كه سبب ساخت يك اثر سينمايی می‌شود، دغدغه‌هايی است كه سازنده‌اش نسبت به آن اثر دارد. در اين ميان اينكه چگونه اين دغدغه‌ها بيان می‌‌شود خود بحثی مهم است كه به تاثيرگذاری بيشتر كار كمك می‌كند؛ بدين معنا كه پرداخت عام‌تر به موضوعات ارزشی و اخلاقی سبب می‌شود كه آن كار تماشاگر و مخاطب بيشتری را به دليل ايجاد حس مشترك پيدا كند.
وی افزود: اما به شخصه درباره دغدغه‌های خودم بايد بگويم كه هميشه فكر كردن به نهاد خانواده و عشق‌هايی كه پايدار و پاك است، شاخصه اصلی‌ در انتخاب كارهايم بوده است. در همين راستا تصوير كردن يك زوجی كه دارای بيماری خاص هستند، ولی با تمام مشكلات موجود سعی می‌كنند كه فرزند سالمشان را به بهترين نحو بزرگ كنند اتفاقی بود كه به تصويرگری آن علاقه‌مند بودم. برای رسيدن به اين خواسته هم سعی كرديم يك قصه و درام خوب برای بيان فيلم داشته باشيم.
اين تهيه كننده در پاسخ به اين سؤال كه اين فيلم تا چه حد تحت تاثير فيلم سينمايی «من سم هستم» است؟ گفت: من تا حدودی از اين فيلم كه سال 2001 ساخته شد الهام گرفته‌ام؛ فيلمی خوب كه جز معدود آثار هاليوودی است كه دغدغه گيشه ندارد و به مضامين مورد نظرش می‌پردازد و مسائل انسانی انگيزه ساخت آن است. در اين ميان ما سعی كرديم كه فضای فيلم را ايرانی كنيم، چون در «من سم هستم» چالش ميان پدری با سازمانی كه می‌خواهد تكفل بچه را از وی بگيرد ترسيم می‌شود، اما در فيلم ما چون چنين سازمان‌هايی وجود ندارد چالش ميان پدر و مادر با فرزند موضوع اصلی فيلم می‌شود. وی در پاسخ به اين سؤال كه چرا وی با كارگردان‌های مختلف كار می‌كند و انتخاب مازيار ميری برای ساخت «حوض نقاشی» بر چه اساسی بود؟ گفت: وقتی تهيه كننده‌ای تنها با يك كارگردان خاص كار می‌كند اين امكان از وی گرفته می‌شود كه بتواند برخی ايده‌ها را خلق كند و به همين دليل در كارهايم سعی می‌كنم كه برای هر اثر فيلمسازی انتخاب كنم كه به آن سوژه و پيام باور داشته باشد، البته اين نگرش من در كارهايم بدين معنا نيست كه كارگردانی كه قبلا با وی كار كرده‌ام از عهده ساخت كار بعدی ناتوان است، بلكه اين تجربه اندوزی با كارگردانی متفاوت است كه اين گوناگونی را سبب می‌شود.
اين تهيه كننده ادامه داد: در ضمن برخی قضاوت‌های نادرست درباره كارگردان‌های خاص سبب شده كه من كارگردان‌های مختلفی را برای كار كردن انتخاب كنم. منظورم از اين گفته نيز اين است كه متاسفانه در سينمای ما تا يك فيلمساز يك يا دو فيلم در يك ژانر می‌سازد به گونه‌ای با وی برخورد می‌شود كه انگار وی تنها در آن ژانر قادر به كار كردن است. درباره مازيار ميری نيز چنين شرايطی حاكم بود، چون بعد از فيلم «سعادت آباد» اين تصور ايجاد شده بود كه وی تنها اينگونه فيلمسازی می‌كند، اما «حوض نقاشی» نشان داد كه وی توان كار كردن در ملودرام خانوادگی را هم داراست. اين نكته را هم بگويم كه ميری انتخاب اولم برای اين كار بود كه خوشبختانه امكان همكاری با وی فراهم شد.
محمدی در پاسخ به اين سؤال كه در اين فيلم از پرداخت‌های اغراق‌آميز پرهيز شده است، تصريح كرد: مسئله ما در «حوض نقاشی» اين نبود كه تماشاگر را متأثر كنيم، بلكه می‌خواستيم رفتار عاشقانه‌ای و پاكی را ترسيم كنيم كه در اين خانواده وجود داشت. در اين خصوص نيز ضرورت بسياری احساس می‌كرديم چون می‌ديدم نبودن رابطه‌هايی عميق در خانواده سبب شده كه زوجين نتواند حرف ديگر را بفهمند و همين مسئله نيز سبب رايج شدن طلاق در جامعه شود، بنابراين تلاش كرديم كه تمركزمان روی تصويرگری اين مسائل باشد، والا به راحتی می‌شد كار را به يك اثر ملودرام سوزناك تبديل كرد.
وی درباره برخی از نقدها درباره «حوض نقاشی» از جمله عدم واقع‌نگری در كار بيان كرد: اين دسته نقدها پس از جشنواره فجر مطرح شد، در صورتی كه منتقدان به راختی می‌توانند با مراجعه به بيمارستان‌هايی كه چنين بيمارانی دارند به راحتی به واقعی بودن چنين موضوعی پی ببرند. مطلب ديگر اينكه سينما در اساس بايد روی اين خصيصه استوار باشد كه برای قصه خودش منطقی بسازد تا تماشاگر با پذيرش آن بر اساس منطق فيلم جلو رود. اصلی كه به شدت در سينمای جهان رايج است و گواهش فيلم‌های بسياری است كه در سينمايی جهان بر اين مبنا توليد شده است. برای نمونه تنها به ذكر يك مثال بسنده می‌كنم آن هم فيلم سينمايی «زندگی عجيب بنجامين باتن» است كه در آن انسانی از پيری آغاز و با نوزادی زندگيش پايان می‌يابد.