ششمین فیلم مازیار میری، اجتماعی را نشان می دهد که قبل از دیدن فیلم با  آن غریبه بوده ایم.
  «حوض نقاشی» داستان یک زوج است. مریم و رضا ناتوان ذهنی هستند و پسری 9 یا 10  ساله به نام سهیل که سالم است دارند. 
 پیش از این در فیلم ها یا سریال‌ها دیده بودیم پدر یا مادری، بچه مریض یا معلول ذهنی دارند و اینکه بچه معلول داشتن چقدر سخت است، اما در «حوض نقاشی» همه چیز برعکس است و این یعنی یک داستان جدید و بکر!
از نظر پزشکی مشخص نشده است آیا می شود همچین افرادی مثل رضا و مریم بچه سالمی به دنیا بیاورند یا خیر؟ اما هر چند که داستان فانتزی باشد و تخیلی، بازهم جالب است که ببینیم زندگی این افراد در جوامع امروزی مثل تهران چگونه است.
 داستان از جای درستی شروع می شود یعنی یک نگاه عمیق مریم به رضا در بیمارستان روانی و کات. حالا مریم و رضا ازدواج کرده و صاحب پسری به نام سهیل هستند. موفقیت «حوض نقاشی» در به حاشیه نرفتنش است. حرفش را صریح و روشن می گوید. سهیل که حالا به سنی رسیده که استانداردهای زندگی کردن و معنی تعادل را می داند، دوست ندارد کسی از هم شاگردی هایش از حال و روز پدرومادرش باخبر باشد. اوج درگیری سهیل با این موضوع زمانی است که با یکی ازهمکلاسی های خود دعوا می کند و ناظم مدرسه که تنها کسی است که قضیه پدرومادرسهیل را می داند مادراو را به مدرسه احضار می کند. حال آنکه سهیل سعی می کند که پای مادر و پدرش به مدرسه کشیده نشود و آبرویش نرود.  
«حوض نقاشی» یک ملودرام کامل است و اوج این ملودرام زمانی است که سهیل ناتوانی مادرش را به رویش می آورد و پدرش رضا به او سیلی می زند و سهیل خانه را ترک می کند و به خانه مرضیه، ناظم مدرسه اش می رود.
 مرضیه فقط در مدرسه ناظم و در خانه خودش یک غریبه‌ای بیش نیست و نمی تواند با شوهر و دو فرزندش ارتباط برقرارکند. سهیل که از خانه فراری است با دیدن این ارتباط های کمرنگ بین ناظم و خانواده اش به خانواده خود علاقه مند می شود؛ زیرا بین رضا و مریم عشق عجیبی نهفته است که بین مرضیه و شوهرش نیست، اما چیزی که در اول فیلم بسیارغلوشده و اغراق آمیز به چشم می آمد حرکات ها و ری اکشن های رضا و مریم بود که باور پذیر نبود. این باورپذیر نبودن به این خاطر بود كه سخت بود بپذیریم شهاب حسینی چنین نقشی را بازی کند! اما رفته رفته این حرکات و خنده های رضا، طبیعی به نظر می رسید. نگارجواهریان در نقش مریم چیز عجیب و جدیدی نبود و شاید ریسکی کرده است که او را برای نقش مریم انتخاب کرده، چون تماشاگر را یاد فیلم «طلا ومس» و یا «اینجا بدون من» می انداخت اما این گونه نبود و ما بازی دیگری را از جواهریان دیدیم. 
میری در حوض نقاشی به مسئله مهمی پرداخته و آن هم موضوع تحریم و بیکاری بود که استفاده از این مورد در همچین فیلمی قابل احترام است.
 حوض نقاشی فیلم مهمی در کارنامه میری به حساب می آید، چون صرفا این فیلم یک ملودرامی است عمیق که با عواطف تماشاگر سر و کار دارد. 
هنوزهم به نظر من، شاخص ترین فیلم میری «به آهستگی» است...