متن مصاحبه برنامه شیشه ای.
-سلام عرض ميكنم خدمت تمام بيندگان شبكه 5 رسانه ملي شب شيشه اي شما بخير. -امشب در شب شيشه اي ما يك جوان پر طرفدار سينما حضور دارد.ايشان ذاتاً فعاليتهاي خودش را از تئاتر آغاز كرد بعد به راديو پايش باز شد و بعد به تلويزيون رفت و اجراهاي در نوع خودش بي نظير بود را ارائه كرد خيلي زياد ديده شد و از برنامه هاي تلويزيوني پلي زد به دنياي بازيگري و سينما.اغراق نيست كه اگر بگويم او جزء چند جوان مشهور و محبوب سينماي ايران است متولدسال 1352از تهران.شهاب حسيني عزيز سلام شب بخير.
عرض سلام .ادب و ارادت خدمت شما و بيندگان محترم برنامه پربيننده شما.
- سئوال نظر سنجي آقاي شهاب حسيني در كدام يك از موارد زير موفق تر است؟ 1-بازيگري 2-مجري گري -
هميشه از وضعيتي كه داري احساس ميكنم يك رضايتمندي خاصي داري اين از يك بابت خوب است از يك بابت بد چون آدم بايد شكرگذار باشد ولي نكند كه مانع رشد آدم بشود ؟
بهترين استفاده از موقعيتي كه در اختيارت قرار ميگيرد و تلاش براي امانت داري خوب براي آن موقعيت . و احترام به مخاطبي كه آن موقعيت و آن كار به او ارائه مي شود و در نهايت احترام به خودت .
-به نظر من شهاب حسيني جزء خوش چهره ترين هنرمندان مرد صدا و سيما است و جزء چهره هايي است كه هم مردانگي و صلابت خودش را دارد، و هم زيباست و خيلي خوب هم بازي ميكند جزء جوانهايي است كه بازيگري را ميشناسد ولي من تعجب ميكنم كه چرا شهاب حسيني الان اينجاست انتظار من اين بود كه خيلي بالاتر باشد.
خدارو شكر البته از جايي كه هستم ناراضي نيستم شايد اگر به انصاف قرار بود تقسيم بشود اين موقعيتهاي خوب و ممتاز وقتي كه در دانشگاه تهران با برو بچه هاي تئاتر كار دانشجويي انجام ميداديم بچه هايي در آنجا بودند كه به مراتب خيلي خيلي بهتر از من بودند كارشان تئاتر بود آنها بازيگري را با روح و جانشان لمس ميكردند من با علاقه اين رشته را دنبال كردم و هيچكس رادر اين حرفه در صدا و سيما نداشتم ولي يك علاقه داشتم كه خالصانه از قدرت مطلق خواستم كه كمكم كند كه بتوانم به اين مسير ادامه بدهم .الان هم از جايي كه هستم احساس نارضايتي نميكنم خوب قبول دارم كه كار وقتي شكل جدي به خودش ميگيرد آدم بايد به تواناييهاي خودش اضافه كند دائماً خروجي نداشته باشد بايد به هنر خودش اضافه كند بايد حداقل به يك زبان ديگر مسلط بشود و بتواند سازموسيقي را خوب بنوازد و ورزشكار ايده آلي در حد خودش باشد كه بتواند يك شرايط آرماني را براي خودش به وجود بياورد خوب در ايران شايد كمتر به اين موضوع پرداخته ميشود .
-من ميگويم شهاب حسيني در سينما قابليت اين را داشت كه به يك ستاره پول ساز در سينما تبديل بشود و بازي شهاب حسيني در يك فيلم به فروش آن فيلم كمك بكند .
حق با شماست ولي شايد معيارهاي پول ساز بودن كمي با من تفاوت دارد من معمولاًدنبال شلوغي و حاشيه و اينها نيستم ولي معمولاًاين چيزها در بيزينس بازيگري وجود دارد
. - يعني آدمهايي كه فيلمها را پر فروش ميكنند آدمهاي حاشيه داري هستند ؟
نخير منظورم اين است كه وقت كافي دارند كه به ماجراي بيزينسي خودشان بپردازند بطور مثال الان باب شده كه شخصي مي آيد مديريت برنامه ريزي شخصي را به عهده ميگيرد،من مخالف نيستم ولي امكان استفاده از اين مديريت برنامه اساساًبراي همه وجود ندارد فرايندي نبوده كه تعريفي داشته باشد و براي آن حدو حدود خاصي مشخص شده باشد به عنوان مثال اگر شما مدير برنامه تان را براي مذاكره به دعوت يك دفتر سينمايي بفرستيد آنجا براي مذاكره ممكن است يك موضع ناخواسته اي به وجود مي آيد .
-مثل اينكه ميگويند اين طرف جوگير شده است .
شايد - براي مدير برنامه هم تعريف درستي وجود ندارد براي اينكه اگر قرار باشد كسي مديريت برنامه يك بازيگر را به عهده بگيرد بايد خود آن شخص تحصيل كرده ي سينما باشد نميشود كه مثلاً ما يكي از دوستانم كه بيكار است را بياورم مدير برنامه ي من بشود شايد اين پديده جو گير شدن به خاطر استفاده ي غير تخصصي از مدير برنامه بوجود آمده است .غير تخصصي يا همان تعريف نشده اگر ما بخواهيم همه چيز را درست تعريف بكنيم يك بازيگر تحقيق در زندگي اش از همه چيز براي او واجب تر است كه اين زمان و فراغت خاصي ميخواهد .اداره كردن بخشهاي مختلف زندگي مثل دنبال كار بيمه رفتن يا هر مسئله و كار روزمره كه اگر بخواهد همه ي اينها توسط خود شخص انجام بشود كاملاً زمان را از آدم صلب ميكند بازيگر يك فضاي آماده براي تفكر نياز دارد مدير برنامه براي اين است كه بيايد بخشي از اين كارها را به عهده بگيرد تا فراغت زماني بيشتري براي بازيگر شكل بگيرد تا بتواند خودش را به يك سطح مورد قبول تر و بهتر برساند.
خوب بله اگر به قول شما من بخواهم دوست خودم را بياورم بدون اينكه بدانم چقدر توانايي دارد و چقدر ميتواند برنامه هاي من را با هم هماهنگ بكند قاعدتاً نمي توانم موفق بشوم .
-شما الان 3تا دليل به من اشاره كردي مدير برنامه ضرورت تحقيق و ضروريات زندگي كه آدم را سرگرم ميكند اين 3دليل باعث شده اند كه شهاب حسيني به آنجايي كه بايد برسد نرسيده ؟
آقاي رشيد پور من هيچ عجله اي براي رسيدن به آنجايي كه شما داريد اشاره ميكنيد ندارم .
- مگر چند سال از چهره ات ميتواني استفاده كني براي سينما؟
بله بازيگر بايد تواناييهاي خودش را بيشتر بكند حالا شايد ممكن است كه ديگر جوان اول و اينها را به آدم واگذار نكنند اصلاً اشكالي ندارد خوبي اش اين است كه من اگر آمده ام كاري را انجام بدهم ، من تمام كارهاي سينماي ام نقشهاي مكمل بوده است .
- دوست نداشتي نقش اول باشيد؟
من هنوز قابل باور براي من نيست كه بتوانم تمام مسئوليتهاي سنگين فيلم را به تنهايي بعهده بگيرم .
-پيشنهاد نقش اول به شما شده ؟
بله من چند تا از كارهايي كه انجام دادم رل اول بوده است.
- اما درخشش شما براي نقشهاي مكمل بيشتر بوده حتي كانديدا شدنت هم براي نقشهاي دوم بوده است .
بله
-آقاي كيانيان به مطلب خوبي اشاره كردند ميگفتند ماميتوانيم كه نقش دوم را خوب بازي كنيم لزومي ندارد كه بخواهيم حتماً تبديل بشويم به يك نقش اول خوب،اگر تخصص ما در ايفاي نقش مكمل خوب باشد اين خودش ميتواند يك تخصص خوب در سينما باشد اما من ميگويم شهاب حسيني توانايي براي نقش اول شدن گيشه ساز را هم دارد .
به زندگي بازيگران بزرگ حرفه اي چه در ايران و چه در جهان نگاه كه ميكنيم ميبينيم كه قله هاي موفقيت براي اين آدمها بعداز 40 سالگي اتفاق افتاده است .من احساس ميكنم كه حكم آن سفال نيمه كاره اي دارم راكه هنوز در كوره است .
- نكند در آن كوره بسوزي ؟
شايد هم بسوزم اگر جنسم نامرغوب باشد قطعاً از آن كوره بيرون نمي آيم شايد يك روزي اين اتفاق بيافتد كه ما يك سينماي خيلي قوي در سطح دنيا داشته باشيم كه بتوانند جلب توجه بكند فروش بكند و سرمايه برگرداند ،اين اتفاق كمي قريب است.
- پس شما هم مرز پيروزي خود را 40 سال به بعد ميدانيد ميگوييد كه بايد كسب تجربه بكنم . ميخواهيد من كمي در مورد اشتباهات محاسباتي شما بگويم كه اگر دوست داشتيد در مورد آن توضيح بدهيد ؟
بله حتماً
- من ميگويم كه شهاب حسيني اصولاً شهرت را از اجراهاي تلويزيوني بدست آورد چه اشكالي داشت كه از اين شهرت در مقوله ي ديگري مثل سينما و تلويزيون استفاده كرد به جايي رسيد كه شهاب حسيني را ديدند و گفتند كه چه بازيگر خوبي و چقدر خوب دارد بازي ميكند ولي شهاب حسيني درست در نقطه ي عطفي كه مي توانست كمكش بكند برميگردد و اجرا ميكند من ميگويم كه اگر قرار بود اين پل را يكطرفه بپيماييم، پيموديم و چقدر خوب هم شد ديگر چرا برميگرديم؟
به هر حال جامعه ما مثل يك خانواده هستند به هر حال من مناسباتي را كه در بين مردم ميبينم شايد زياد در بين مردم ديگر نبينم خيلي با محبت هستند هنرمندان را مثل يكي از اعضاي فاميل خودشان به حساب مي آورند من نميتوانم آن قسمت از زندگيم را كه شروع كار حرفه اي من بود و به من تجربه هاي زيادي آموخت را فراموش بكنم مثلاً اجراي شب سال تحويل باورتان نميشود كه براي من يك قوت قلب بود فارغ از هر قصه و داستان و نقش مثبت و منفي و خاكستري و بعد هم نشستم جلوي دوربين با مردم گپ زدم و حالم هم خيلي خوب شد .
- شايد بطور مقطعي بعضي كارها حال آدم را خوب بكند ولي شايد اگر در طول يك مسير حرفه اي بايد از اين حال خوب شدنها بگذري تا به يك حال بزرگتري دست پيدا بكني.
مسئله اينجاست كه ما مسير حرفه اي را براي خودمان چگونه تعريف بكنيم ضمن اينكه آدم دور نشود از بافت اجتماع و جامعه بهتر است كه يادمان باشد كه ما هم داريم مثل همه زندگي ميكنيم و جزء مردم هستيم.
-من مي توانم بگويم كه خوب كاري ميكند شهاب حسيني كه اجرا ميكند ولي اين يك كار را نميتوانم بگويم خوب است كه ميرود عضو موسيقي هفت ميشود و ميخواهد در موسيقي هم هنر آزمايي بكند .
در مورد اين موضوع صحبت كردن سخت است چون ميگويند كه طرف دارد از خودش تعريف ميكند .من عاشق رفاقت هستم يعني اينكه با توجه به امكاناتي كه شما به عنوان رفيق من داريد اگر ميتواند از طرف شما خيري به من برسد، برسد وقتي كه ابر و باد و مه خورشيد و فلك دست به دست هم ميدهند كه بنده ي نوعي را كه يك نوجوان گل كوچك بازي كن و عادي را كه اصلاً هم خاص نبودم را كمك ميكند كه اين مسير را طي بكند به هر حال من بايد بتوانم يك جوري رساناي اين ماجراهم باشم نه به واسطه ي اين اتفاق مثلاً همان بچه هاي گروه هفت كه شما به آن اشاره كرديد كه يكي از آنها برادر من است و بقيه جوانهايي هستند كه به واقع انتخابهايي كه در امروزه روز دارند راه درستي را انتخاب كرده اند و آدمهاي مثبتي هم هستند و آدمهايي هستند كه ضميره و خميره آنها كاملاً درست است و دارند در جهت انساني سعي ميكنند كه پيش بروند اگر شما باشيد بايد آنها را كمك كنيد به عنوان يك آدم نزديك يا خير؟
- نخير - شهاب حسيني ميگويد كه من چون اينها جوانهاي خوبي بودند رفتم و كمكشان كردم چون حال خوبي به من دست داد رفتم و اجرا كردم ام شايد همين مسائل كوچك باشد كه باعث بشود شهاب حسيني آن چيزي كه در سينما قرار است بشود ديگر نشود .
ببخشيد آن چيزه چي است؟
- من ميگويم شهاب حسيني اعتبار خوبي در بازيگري با توجه به اين چند نقش اخير در شمعي در باد يا واكنش پنجم كه من تعجب كردم كه شهاب چطور نقشي را انتخاب كرده است كه فقط دو كلمه ديالوگ در آن است و ميدانيد كه شهاب استاد بازي كردن با ميميك صورتش است شهاب حسيني جزء معدود بازيگران سينماي ايران است كه ميتواند ري اكشن نشان بدهد به بعضي ها كه ميگويي عصباني شو ،عصباني ميشوند داد ميزنند ،مشت ميزنند شهاب حسيني همه ي اينها رادر ميميك صورتش قايم ميكند و بعد نشان ميدهد ولي من ميگويم كه شهاب شايد تو خودت قدر خودت را نميداني تو بازيگري هستي كه خيلي اعتبار داري .
اگر من فاصله ميگرفتم و هر يكي دو سال يك كار را ميكردم منظورت همين است. -
نخير منظورم اين است كه حداقل يك كار متفاوتي انجام ميدادي كه ما بگوييم كه اين شهاب حسيني تنها همين شهاب حسيني نيست بازيگر تنها نقشهاي ملو درام نيست يعني قابليت هاي خيلي زياد ديگري هم دارد . -
تفاوت بايد زمينه اش وجود داشته باشد شما بايد وقتي اثري را كه به عنوان فيلمنامه ميخوانيد اگر اين اثر متفاوت است كاملاً بايد شما را تحت تأثير قرار بدهد من به عنوان يك تماشاگر به فيلمنامه هايي كه بهم پيشنهاد ميشود ميخوانم و اگر ببينم كه از ديدن اين فيلم من لذت ميبرم و ميتوانم بيايم بيرون و به آن فكر بكنم و در نهايت همان مفهوم اصلي هنر كه در واقع ميشود گفت سينما هم جزيي از ادبيات است سينما خودش نكاتي دارد كه فارغ از همه ي آن نكاتي كه در سطح ديده ميشود بايد كمي برويم داخل و ببينيم كه هدف چه بوده است و فيلم ميخواهد چه بگويد .اگر آن فيلم چيزي بهم ياد داد قبولش ميكنم اينكه براي انتخاب هميشه بايد دست آدم باز باشد الان اداره كردن يك خانواده كار سختي است به دليل اينكه شما يك وزنه اي را تا كي ميتوانيد بالاي سرتان نگاه داريد ولي به هر حال بايد اين انرژي از يك جايي بيايد .
- الان مردم ما فكر ميكنند كه بازيگران سينماي ما حداقل يك تويوتا كمري دارند واقعاً اينطوري نيست خيلي ها هستند كه با آژانس و تاكسي تردد ميكنند .
من يك پراید هاچ بك مشكي داشتم خيلي هم دوستش داشتم يك دفعه جريمه شدم به من گفت كه آن ماشين خوب را نگه ميداري شبها باهاش ميري اينطرف و آن طرف .
- اين يك نكته خوبي مي تواند باشد چون ما مجبوريم كاري بكنيم كه چرخ زندگي هم بچرخد .
بله اساسا ً داريم زندگي ميكنيم راه من چي بود؟ راه من راهي بود كه وقتي كه 22سالم بود براي خودم انتخاب كردم و الان نوبت به ثمر رساندنش است دوست داشتم كه اين اتفاق بيافتد من نمي توانم آرامش آنها را فداي ماني فست خودم بكنم.
- ولي آن ماني فست حرفه اي راهم نبايد فداي كارهاي مقطعي بكنيم ؟
من هميشه تلاش خودم را كرده ام و از خدا خواسته ام كه بهترين انتخاب را در آن شرايطي كه در آن قرار دارم داشته باشم .
- اگر شما از فردا متولي وزات ارشاد بشوي و همه چيز مربوط بشود به تصميمات شما چه چيزهايي را براي بازيگران سينمايي ايران تعريف ميكنيد چه چيزهايي به آنها ميدهي كه ديگر جلوي دوربين نگويند كه ما معيشت داريم زندگي داريم و غيره و بايد فيلمي را بازي كنيم كه زندگيمان بچرخد .
من تصور ميكنم كه چيزي كه براي زندگي بازيگرها مورد نياز است براي اينكه به بالاترين سطح از زندگي كاري برسند و جزء مشاهير سرزمين خودشان به حساب بيايند و بتوانند آن هدف اصلي را كه مثلاً ايران كجاست و ايراني كيست و براي اين 3000سال چه حرفهايي براي گفتن دارد هنر همين را مي خواهد بگويد همه محصولات هنري ما به جهان صادر ميشود فرش ما كه در جهان طرفداران خاص خودش را دارد فرشي كه درآن تاريخ عشق زيبايي شناسي و همه چيز در آن نهفته است هنر بازيگري هم بايد بتواند اين طور باشد بايد شرايطي باشد كه بازيگر را اگر دارد در سطحي كار ميكند كه قابل قبول است بتواند كه سفير فرهنگ و هنر سرزمينش براي جاهاي ديگر باشد بايد حمايت كرد.
- چه جوري مي شود اين كار را كرد؟
من كاري ميكنم كه حتي الامكان اينها را از دغدغه هاي زندگي جدا بكنم نميدانم به چه صورت حالا شايد براي تأمين مسكن يا آينده كه كسي نگران نباشد كه اگر من روزي از اين عرصه كنار رفتم چه بلايي سرم مي آيد وقتي كه اين افق باز باشد نسلهايي كه مي آيند جاي خودشان را به نسلهاي ديگر ميدهند انرژي هستند كه ميتوانند تجاربي را كه به هر حال تا اينجا آمده است كاملاً بزرگوارانه و با سخاوت در اختيار نسل بعد قرار بدهند .
- آقا شما فكر كن كه من هم معاونت هستم بگو كه از فردا چندتا تصميم خوب بگيريم كه وضع بازيگران ما بهتر بشود.
ما اول ايمان بياوريم كه مي خواهيم با زبان سينما با مردم دنيا حرف بزنيم اگر بهش ايمان آورديم تمام شرايطي را كه لازم است اين اتفاق بيافتد را براي همه ي كساني كه دست اندر كار هستند و امتحان خودشان را پس داده اند فراهم كنيم. يك فيلمنامه نويس نميتواند به فكر جور كردن اجاره خانه باشد.
- پس فرموديد يكي از معضلات بزرگ مسكن است .
مثلاً فكر كنيد كه يك فيلمنامه نويس برود در يك جاي خوش آب و هوا در شمال كشور اقامت بكند و آنجا فيلمنامه اش را بنويسد يا در اوج اين دغدغه هاي زندگي روز مره بخواهد فيلم نامه بنويسد موفق نميشود چون فيلمنامه جان مايه يك حركت تلويزيوني يا سينمايي و آغاز اين دو است .شايد كه شايسته اين نباشد كه مال خودش باشد ولي ميتواند برايش اين شرايط فراهم باشد همه ي دغدغه ها تا زماني است كه كليد دوربين نخورده است وقتي كه كليد دوربين ميخورد اتفاقي كه مي افتد اين است بگيريم اينقدر زمان و بودجه براي كار ما تعريف شده است.اينها دست و بال همه را ميبندد ما رفته ايم يك تله فيلمي رادر شمال فيلمبرداري كرديم .
- اين ديگر مشكل تهيه كننده است كه مثلاً مي خواهد با يك پول كم و زمان كوتاه فيلم را جمع و جور بكنند .
خوب اين كه خوب است فقط در صورتي كه در چار چوبي حركت كند كه قبلاً،تعريف شده برايش طرح و برنامه چيده شده برايش كه اگر ما اين كار را بكنيم طي 20 روز اين فيلم را بسازيم ضمن اينكه ما تمام آن ماجراها را هم رعايت كرده ايم .
- شهاب وزير ارشاد خوبي نيستی اصلاً - شهاب شما همش در فيلمها شدي بازيگر ملومدرام يا آن جوان خوبه چرا ؟
ميدانيد هميشه به من ميگفتند كه تو چرا بچه ي خودت را دزديدي ميگويم اين من نيستم من عاشق بچه خودم هم هستم آن يك شخصيتي بود در فيلمنامه كه بايد در آن كار اين اتفاق مي افتاد در نهايت بگوييد كه در انتها و بن بست زندگي شتاب زده و عجولانه تصميم نگيريم كمي توكل كنيد ببينيد چه اتفاقي مي افتد بعضي وقتها به مو ميرسد ولي پاره نميشود به نظر شما آن آدم ميتواند آدم خوبي باشد .
- شايد وجه معكوسش رادر نظر بگيري مثلاً آدم بده حالا يك درامي كه يك سر آن آدم خوبه و سر ديگر آن آدم بده است. مثلاً شهاب حسيني كه با اين شمايل اخيري كه در فيلمهاي اخير از آن مي بينيم راحت بگويم فيلمهاي تو شبيه فيلمهاي هندي است . - اين فيلمهارا من ميخوانم به آنها يك نمره بده. -
رخساره:17 -
واكنش پنجم:19 -
زهر عسل:14 -
اين زن حرف نميزند:18 -
آدمكها:13 -
شمعي در باد:19 -
سقف بازي شهاب حسيني همين شمعي در باد بوده كه الان مي گويد 19؟
اين را مخاطب بايد بگويد. -
از شما جايي خوانده بودم كه گفته بوديد بهترين بازي من در مدار صفر درجه است درسته؟
منظورم بهترين نبوده ولي اصولاً در مدار صفر درجه كمي با كنترل و تسلط بيشتري كار كردم .
- ولي خوب ما مي توانيم سقف شهاب حسيني را بالاتر ببينيم . - دو قطعه موسيقي براي شما پخش ميكنيم حستان را بما بگوييد.
هميشه در مورد اين قطعه يك سئوالي دارم.اين كه شاعر ميگويد امشب در سر شوري دارم امشب در دل نوري دارم چرا يك ملودي غمگيني براي چنين شعر شادي انتخاب شده است دوست داشتم هميشه از آهنگساز اين قطعه بپرسم .
قطعه دوم امشب داشتم اين را در ماشينم با خودم مي خواندم .يكي از فيلمهايي كه خيلي دوست داشتم .(آهنگ كلاه قرمزي) -
شما خيلي آدم پر جنب و جوشي هستي شهاب ولي چيزي كه الان در اين مصاحبه از شما ميبينم مي خواهي انگار خيلي باكلاس برخورد كني با قضيه خيلي محكم نشستي جلوي دوربين اشكال ندارد همه بدانند كه شهاب حسيني چقدر شاد و بگو بخند است.
خوب فعلاً سكان دست شماست .
- چند تا اسم ميگويم نظرتان را بگوييد. -
پوران درخشنده:بانوي سينماي ايران -
رخشان بني اعتماد:همچنين -
تهمينه ميلاني:همچنين -
محمد رضا گلزار:وقتي كه زهر عسل را باهاش كار كردم قبل از اينكه بشناسمش احساس مي كردم كه باهاش ارتباط برقرار كردن سخت است ولي بعد فهميدم كه اشتباه فكر ميكنم چون خيلي پسر خوب خونگرم و دوست داشتني بود و يك خاطره اي كه از ايشان دارم اين بود كه جشن تولدم را در زهر عسل برگزار كردند كه رضا هم خيلي غنا بخشيد به آن مجلس.
- بهرام رادان:يك دوست خوب كه 2تا كار ماندگار براي خودم حداقل باهاش كار كردم يكي شمعي در باد و ديگري رستگاري در 8.20دقيقه -
پرويز پرستويي:من هميشه ايشان را تحسين ميكنم -
مسعود ده نمكي:دوست دارم بيشتر در مورد ايشان فكر بكنم من يك مستندي ديدم كه خيلي من را به فكر وادار كرد.
- محمد رضا شريفي نيا:يك همكاري با ايشان داشتم در الهه زيبا بيشتر دورادور احوالي از هم پرسيده ايم .
- مسعود كيميايي: در فيلم رئيس قسمت نشد در خدمتشان باشم -
يك خبر محرمانه را ميخواهم فاش كنم كه شايد براي بينندگان ما جالب باشد قرار بود بازيگر نقش اول فيلم آتش بس آقاي شهاب حسيني باشد. كه به دليل اينكه در سريال مدار صفر درجه را كار ميكردند نتوانستند.
-درپایان صحبتی دارید برای بينندگان.
زندگي صحنه ي یکتای هنرمندي ماست. هر كسي نغمه ي خود خواند و از صحنه رود صحنه پيوسته بجاست خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد.
89 درصد از مردم به بازيگري رأي دادند . - 11 درصد از مردم هم به اجرا رأي دادند
خيلي خوشحال شدم كه در خدمت شما و مردم بودم و از خدا ميخواهم كه به من توان بدهد تا بتوانم در كارهاي بهتري براي مردم حضور داشته باشم.
-منو رها كن از اين فكر تنهايي خدانگدار شب بخير.
و عکس ها.
