شهاب حسینی - "ساکن طبقه وسط" در انتظار پروانه ساخت

 باني‌فيلم آنلاين: درخواست پروانه ساخت اولين فيلم بلند شهاب حسيني در مقام كارگردان به اداره نظارت و ارزشيابي ارسال شده است.
به گزارش «باني فيلم»، نام اين فيلم «ساكن طبقه وسط» است كه تهيه‌كنندگي آن را امير سمواتي بر عهده دارد. دست‌اندركاران اين پروژه در انتظار پروانه ساخت هستند تا به محض دريافت مجوز، پيش‌ توليد «ساكن طبقه وسط» آغاز شود. نكته قابل توجه درباره اين پروژه حضور شهاب حسيني در مقام بازيگر است. او قصد دارد در اولين فيلم بلند خود نقش اصلي را بازي كند. فيلمنامه «ساكن طبقه وسط» را محمدهادي كريمي نوشته كه يك طنز فلسفي است و پيش از اين قصد داشت كريمي خود آن را به نگارش درآورد. آخرين فعاليت سينمايي شهاب حسيني بازي در فيلم «پنج ستاره» به كارگرداني مهشيد افشارزاده بود كه اتفاقاً تهيه‌كنندگي آن را امير سمواتي برعهده داشت. طبق برنامه‌ريزي انجام شده فيلمبرداري «ساكن طبقه وسط» اواخر تيرماه در تهران آغاز مي‌شود. 

شهاب حسینی - کنداکتور پاییز «سرزمین کهن» قطعی شد

 بانی فیلم آنلاین:مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما از آغاز پخش مجموعه تلویزیونی «سرزمین کهن» در پاییز خبر داد.

محمود تخشید در گفت‌وگو با فارس گفت: سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی یکی از مجموعه‌های فاخر تلویزیون است که تولید آن از سال 87 آغاز شده است و امیدواریم بتوانیم پخش آن را از نیمه دوم سال آغاز کنیم.

وی در توضیح بیشتر راجع به زمان پخش این سریال اظهارداشت: برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته برای پخش از مهرماه و به صورت هفتگی است. یعنی هر هفته مخاطبان شاهد یک قسمت از سریال خواهند بود. البته روز پخش هنوز مشخص نشده است.تخشید همچنین راجع به انجام حذفیاتی که قرار بود در بخش‌های ساخته شده، انجام شود، تصریح کرد: خوشبختانه در تعامل خوب تلویزیون با آقای تبریزی، مواردی که باید حذف و یا دچار تغییر می‌شد، انجام شده و الان سریال مشکلی برای پخش ندارد.بخش‌هایی از این تغییرات تقویمی بود و بخش هایی هم محتوایی که خوشبختانه این موارد اندک به خوبی انجام شده‌اند.

مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما عنوان داشت: در حال حاضر فاز یک سریال مراحل صدا و موسیقی خود را سپری می‌کند و تصویربرداری فاز دوم سریال نیز قرار است با انتخاب برخی بازیگران جدید از شهریورماه آغاز شود.

سریال «سرزمین کهن» که قرار است برای پخش از شبکه سه سیما تولید شود، روایت‌گر داستانی است که از سال 1320 آغاز می‌شود و تا 29 بهمن 1357 ادامه پیدا می‌کند و در هر فاز مقطعی از تاریخ معاصر ایران به تصویر درمی‌آید. در فاز سه این سریال نیز اتفاقات سال‌های 1354 تا بهمن 1357 تحلیل می‌شود.

این سریال قصه کودکی به نام «رهی» را روایت می‌کند که بعد از بمباران دهکده‌ محل سکونتش توسط نیروهای متفقین از زیر آوار بیرون کشیده می‌شود. رهی پس از چند روز مراقبت توسط مادرش راهی تهران می‌شود و سپس توسط یک خانواده توده‌ای بزرگ می‌شود اما بر اثر به وقوع پیوستن ماجراهایی، به یک خانواده درباری سپرده می‌شود. در این خانواده است که او رفته‌رفته به هویت خود پی می‌برد و همین باعث می‌شود به یک خانواده دیگر که علقه‌های مذهبی دارند، سپرده شود؛ اما این پایان ماجراهای او و اطرافیانش نیست.

در فاز یک بازیگرانی مانند میترا حجار، ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان، الهام حمیدی، پژمان بازغی، پرویز پورحسینی، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی و بیتا فرهی مقابل دوربین رفتند.در فاز دوم نیز بازیگرانی مانند شهاب حسینی، نیکی کریمی، محسن تنابنده، حسن پورشیرازی، جعفر دهقان، شبنم قلی‌خانی، حسین محجوب و محمدرضا فروتن به کار پیوستند.

شهاب حسینی - فيلمبرداري سكانس‌هاي باقي مانده «پنج ستاره»

 باني‌فيلم آنلاين: سكانس هاي باقي مانده فيلم سينمايي «پنج ستاره» به كارگرداني مهشيد افشار زاده فيلمبرداري شد.

به گزارش باني فيلم، صحنه هاي باقي مانده اين فيلم هفته گذشته جلوي دوربين رفت كه بازيگراني چون شهاب حسيني، بهناز جعفري، بهنوش بختياري و ديبا زاهدي حضور داشتند.
تدوين «پنج ستاره» توسط واروژ كريم مسيحي انجام شده بود كه تا چند روز ديگر مونتاژ فيلم به طور كامل به پايان مي رسد. صداگذاري فيلم افشار زاده به عليرضا نكو لعل سپرده شده و قرار است بزودي «پنج ستاره» وارد مرحله صداگذاري شود.
به احتمال فراوان اولين نمايش فيلم در جشنواره سي ودوم فجر خواهد بود. همايون ارشادي، اميد روحاني، شيرين بينا و ليلا بلوكات ديگر بازيگران اين فيلم هستند. فيلم داستان مريم است كه براي تأمين هزينه‌هايش در يك هتل پنج ستاره مشغول به كار مي‌شود و در اين رابطه با آدم‌هاي مختلفي آشنا و درگير روابطي تازه مي‌شود. اين اولين فيلم بلند سينمايي مهشيد افشارزاده در مقام كارگردان است كه امير سمواتي تهيه كنندگي آن را برعهده دارد.

شهاب حسینی - نگاهی به فیلم «حوض نقاشی»؛ ستاره سهیل

 ششمین فیلم مازیار میری، اجتماعی را نشان می دهد که قبل از دیدن فیلم با  آن غریبه بوده ایم.
  «حوض نقاشی» داستان یک زوج است. مریم و رضا ناتوان ذهنی هستند و پسری 9 یا 10  ساله به نام سهیل که سالم است دارند. 
 پیش از این در فیلم ها یا سریال‌ها دیده بودیم پدر یا مادری، بچه مریض یا معلول ذهنی دارند و اینکه بچه معلول داشتن چقدر سخت است، اما در «حوض نقاشی» همه چیز برعکس است و این یعنی یک داستان جدید و بکر!
از نظر پزشکی مشخص نشده است آیا می شود همچین افرادی مثل رضا و مریم بچه سالمی به دنیا بیاورند یا خیر؟ اما هر چند که داستان فانتزی باشد و تخیلی، بازهم جالب است که ببینیم زندگی این افراد در جوامع امروزی مثل تهران چگونه است.
 داستان از جای درستی شروع می شود یعنی یک نگاه عمیق مریم به رضا در بیمارستان روانی و کات. حالا مریم و رضا ازدواج کرده و صاحب پسری به نام سهیل هستند. موفقیت «حوض نقاشی» در به حاشیه نرفتنش است. حرفش را صریح و روشن می گوید. سهیل که حالا به سنی رسیده که استانداردهای زندگی کردن و معنی تعادل را می داند، دوست ندارد کسی از هم شاگردی هایش از حال و روز پدرومادرش باخبر باشد. اوج درگیری سهیل با این موضوع زمانی است که با یکی ازهمکلاسی های خود دعوا می کند و ناظم مدرسه که تنها کسی است که قضیه پدرومادرسهیل را می داند مادراو را به مدرسه احضار می کند. حال آنکه سهیل سعی می کند که پای مادر و پدرش به مدرسه کشیده نشود و آبرویش نرود.  
«حوض نقاشی» یک ملودرام کامل است و اوج این ملودرام زمانی است که سهیل ناتوانی مادرش را به رویش می آورد و پدرش رضا به او سیلی می زند و سهیل خانه را ترک می کند و به خانه مرضیه، ناظم مدرسه اش می رود.
 مرضیه فقط در مدرسه ناظم و در خانه خودش یک غریبه‌ای بیش نیست و نمی تواند با شوهر و دو فرزندش ارتباط برقرارکند. سهیل که از خانه فراری است با دیدن این ارتباط های کمرنگ بین ناظم و خانواده اش به خانواده خود علاقه مند می شود؛ زیرا بین رضا و مریم عشق عجیبی نهفته است که بین مرضیه و شوهرش نیست، اما چیزی که در اول فیلم بسیارغلوشده و اغراق آمیز به چشم می آمد حرکات ها و ری اکشن های رضا و مریم بود که باور پذیر نبود. این باورپذیر نبودن به این خاطر بود كه سخت بود بپذیریم شهاب حسینی چنین نقشی را بازی کند! اما رفته رفته این حرکات و خنده های رضا، طبیعی به نظر می رسید. نگارجواهریان در نقش مریم چیز عجیب و جدیدی نبود و شاید ریسکی کرده است که او را برای نقش مریم انتخاب کرده، چون تماشاگر را یاد فیلم «طلا ومس» و یا «اینجا بدون من» می انداخت اما این گونه نبود و ما بازی دیگری را از جواهریان دیدیم. 
میری در حوض نقاشی به مسئله مهمی پرداخته و آن هم موضوع تحریم و بیکاری بود که استفاده از این مورد در همچین فیلمی قابل احترام است.
 حوض نقاشی فیلم مهمی در کارنامه میری به حساب می آید، چون صرفا این فیلم یک ملودرامی است عمیق که با عواطف تماشاگر سر و کار دارد. 
هنوزهم به نظر من، شاخص ترین فیلم میری «به آهستگی» است...


شهاب حسینی - آغاز پخش سریال "سرزمین کهن" کمال تبریزی از اواسط پاییز

 بانی فیلم آنلاین:توقف ساخت سریال تاریخی «سرزمین کهن» که به کارگردانی کمال تبریزی و با حضور بازیگرانی چون شهاب حسینی و نیکی کریمی به حدود یک سال رسیده بود، به پایان رسید.

محمد مسعود، تهیه‌کننده سریال «سرزمین کهن» در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام این خبر عنوان کرد: عوامل این سریال در حال حاضر بخش‌های صدا و موسیقی فاز یک این مجموعه را آماده‌ می‌کنند.او همچنین اعلام کرد که پخش این سریال از آبان ماه شروع می‌شود.

او درباره‌ روند تولید این سریال توضیح داد: تصویربرداری فاز دوم «سرزمین کهن» به دلیل آماده نبودن برخی بازیگران نیز از شهریور ماه آغاز می‌شود.

وی افزود: بازنویسی نهایی فاز سوم این مجموعه نیز آغاز شده و قرار است باریگران جدیدی به این فاز اضافه شوند.

این تهیه‌کننده درباره‌ی اصلاحاتی که قرار بود بر روی این مجموعه صورت گیرد، توضیح داد: اصلاحات انجام شد و ساخت فاز سوم این سریال که مدتی به دلیل اصلاحات متنی متوقف شده بود، با برطرف شدن این اتفاقات و بازنویسی مجدد فیلمنامه و تأمین بودجه انجام می‌شود. قرار است تصویربرداری این بخش نیز از شهریور ماه انجام شود و اکنون در مرحله پیش تولید است.

«سرزمین کهن» کمال تبریزی، جدیدترین سریال این کارگردان پس از «شهریار» است که تصویربرداری آن از سال 87 آغاز شد.

محمد مسعود، تهیه‌کننده این مجموعه پیش از این اصلاحات متنی را دلیل توقف «سرزمین کهن» اعلام کرده بود.تبریزی پیش از این سریال‌های «دوران سرکشی» و «شهریار» را کارگردانی کرده است و ساخت فیلم‌های سینمایی چون «مارمولک»، «لیلی با من است»، «شیدا» و «همیشه پای یک زن در میان است»را در کارنامه‌ی کاری خود دارد.«سرزمین کهن» که قرار است برای پخش از شبکه سه سیما تولید شود، روایت‌گر داستانی است که از سال 1320 آغاز می‌شود و تا 29 بهمن 1357 ادامه پیدا می‌کند و در هر فاز مقطعی از تاریخ معاصر ایران به تصویر درمی‌آید. در فاز سه این سریال نیز اتفاقات سال‌های 1354 تا بهمن 1357 تحلیل می‌شود.

این سریال قصه کودکی به نام «رهی» را روایت می‌کند که بعد از بمباران دهکده‌ محل سکونتش توسط نیروهای متفقین از زیر آوار بیرون کشیده می‌شود. رهی پس از چند روز مراقبت توسط مادرش راهی تهران می‌شود و سپس توسط یک خانواده توده‌ای بزرگ می‌شود اما بر اثر به وقوع پیوستن ماجراهایی، به یک خانواده درباری سپرده می‌شود. در این خانواده است که او رفته‌رفته به هویت خود پی می‌برد و همین باعث می‌شود به یک خانواده دیگر که علقه‌های مذهبی دارند، سپرده شود؛ اما این پایان ماجراهای او و اطرافیانش نیست.

در فاز یک بازیگرانی مانند میترا حجار، ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان، الهام حمیدی، پژمان بازغی، پرویز پورحسینی، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی و بیتا فرهی مقابل دوربین رفتند.

در فاز دوم نیز بازیگرانی مانند شهاب حسینی، نیکی کریمی، محسن تنابنده، حسن پورشیرازی، جعفر دهقان، شبنم قلی‌خانی، حسین محجوب و محمدرضا فروتن به کار پیوستند.

بهرام دهقان «سرزمین کهن» را تدوین می‌کند. محسن روشن، صداگذاری آن را بر عهده دارد و احمد پژمان هم موسیقی آن را می‌سازد.


شهاب حسینی - "حوض نقاشی" وارد شبکه نمایش خانگی می شود

 محمود کاظمی با اشاره به موفقیت تولیدات حوزه هنری در جشنواره‌های داخلی و خارجی توزیع این فیلم‌ها را در سطح جهانی از اولویت‌ها خواند.
رییس مؤسسه هنرهای تصویری سوره ادامه داد: اولین قدم در این راستا توزیع دی وی دی ناین فیلم «یه حبه قند» است و در آینده‌ای نزدیک فیلم «حوض نقاشی» با دوبله انگلیسی و عربی، روسی، اسپانیایی و فرانسوی منتشر می‌شود. مخاطب می‌تواند از بین گزینه‌های متعدد دوبله یکی را انتخاب کند. در حال حاضر مقدمات کار در حال انجام است. احتمال دارد که این دی وی دی را در سطح جهانی توزیع کنیم.



شهاب حسینی - نرسیدن به فیلم "شناسایی" به دلیل گرفتاری کاری

 تهیه‌کننده فیلم سینمایی «شناسایی» به کارگردانی کیومرث پوراحمد از مراحل  پایانی بازنویسی فیلمنامه  و شروع فیلمبرداری در روزهای آینده خبر داد.
 سعید سعدی تهیه کننده سینما که مدتی پیش برای ساخت فیلم سینمایی «شناسایی»  به کارگردانی کیومرث پوراحمد پروانه ساخت دریافت کرد، درباره وضعیت کنونی تولید این فیلم  به سوره سینما گفت: فیلمنامه این فیلم تقریبا آماده شده و در حال حاضر بازنویسی نهایی آن  توسط کیومرث پوراحمد و حبیب احمدزاده انجام می‌شود. به احتمال زیاد به زودی در نجف آباد اصفهان فیلمبرداری را شروع خواهیم کرد. حضور حسین جعفریان به عنوان مدیرفیلمبرداری و محمد مختاری صدابردار قطعی شده است.
سعدی درباره اینکه شنیده می‌‎شود فیلم تک پرسوناژ است و شهاب حسینی قرار است نقش اصلی این فیلم را بازی کند گفت: ما به شهاب حسینی برای بازی این در این فیلم فکر کردیم اما به علت اینکه برنامه کاری او شلوغ است این اتفاق نیفتاد.  فیلم تک پرسوناژ نیست و تعدادی کاراکتر در فیلمنامه وجود دارند که درصدد هستیم برخی از آنها را در بین اهالی نجف آباد که به لهجه مسلط انتخاب کنیم. چند بازیگر سرشناس نیز احتمال حضورشان در کار وجود دارد که با قطعی شدن، نامشان را اعلام خواهیم کرد.
«شناسایی» داستان رزمنده‌ای است که در یک عملیات پایش روی مین می‌رود و ۱۸ روز در خاک عراق گرفتار می‌شود. این فیلم پس از «اتوبوس شب» دومین فیلم پوراحمد است که به مضمونی با محور دفاع مقدس می‌پردازد. پوراحمد فیلم‌های سینمایی «شب یلدا»، «خواهران غریب» و … را کارگردانی کرده است.

شهاب حسینی - «ساکن طبقه وسط» نام اولين فيلم شهاب حسینی

 باني‌فيلم آنلاين: محمدهادی کریمی گفت: خوشحالم که شهاب حسینی اولین تجربه فیلمسازی‌اش را با قصه‌ای شروع می‌کند که عاشقش است و شک ندارم در این اثر موفق ظاهر می‌شود.
محمدهادی کریمی درمورد فیلمنامه «ساکن طبقه وسط» که قرار است به‌عنوان اولین ساخته شهاب حسینی جلوی دوربین برود، به برنا گفت: نگارش این اثر را که می‌توان آن را در ژانر طنز فلسفی قرار داد، چند سالی است که به پایان برده‌ام. از همان دوران، شهاب این فیلمنامه را دوست داشت و قرار بود به عنوان بازیگر در آن حضور داشته باشد، اما زمانی که تصمیم به کارگردانی گرفت ترجیح داد اولین تجربه کارگردانی‌اش را با «ساکن طبقه وسط» آغاز کند.
وی اضافه کرد: خیلی خوشحالم که شهاب حسینی اولین تجربه فیلمسازی‌اش را با قصه‌ای شروع می‌کند که عاشقش است و شک ندارم در این اثر موفق ظاهر می‌شود. 
او ادامه داد: این روزها در انتظار چاپ اولین دفتر شعرم هستم. این کتاب قرار است توسط انتشارات نگاه روانه بازار شود و امیدوارم بتواند با مخاطبان خودش ارتباط برقرار کند. این کارگردان و نویسنده تصریح کرد: در فیلم «برف روی شیروانی داغ» بخشی از شعرهایم توسط کارکتراهای این فیلم اجرا شد و به دلیل بازخوردهای خوبی که دریافت کردم، تصمیم گرفتم شعرهایم را مدون و در قالب یک کتاب روانه بازار کنم.

شهاب حسینی - اکران جهانی «هیس...» از حضورش در جشنواره‌ها مهم‌تر است

 پوران درخشنده با اشاره به تلاش برای نمایش جهانی «هیس! دخترها فریاد  نمی‌زنند»، گفت: مهم‌تر از حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها، اکران  بین‌المللی آنهاست.
 اين كارگردان در گفت‌وگو با برنا گفت: باید بسترهای لازم برای حضور فیلم‌های ایرانی در  جشنواره‌های خارجی فراهم شود. وی در ادامه افزود: فیلم سینمایی «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» این ظرفیت را دارد تا به جشنواره‌های بین‌المللی برود؛ زیرا موضوعی که فیلم مطرح می‌کند، جهانی است.
این کارگردان درباره حضور آخرین فیلم خود- که اولین بار در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد- در جشنواره‌های خارجی گفت: تلاش‌هایی برای حضور این فیلم در جشنواره‌های بین‌المللی شده است و منتظر پاسخ هستیم. درخشنده همچنین گفت: البته مهم‌تر از حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها، اکران بین‌المللی آن‌هاست و ما باید بتوانیم زمینه را برای اکران جهانی فیلم‌ها در کشورهای دیگر فراهم کنیم. وی در پایان یادآور شد: فیلم سینمایی «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» عید فطر در ایران اکران می‌شود؛ ضمن اینکه نسبت به آنچه در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شده بود تغییر چندانی نداشته است و اصلاحیه‌ها مربوط به زنان نمایش آن در جشنواره بوده است.

شهاب حسینی - دوبله کردی "پلیس جوان" برای پخش در شبکه سحر

 بانی فیلم آنلاین:دوبله مجموعه های تلویزیونی «قفسی برای پرواز»،«شیخ بهایی» و «پلیس جوان» به زبان کردی در شبکه جهانی سحر به پایان رسید.

به گزارش روابط عمومی شبکه جهانی سحر، این سه مجموعه به مدیریت دوبلاژ محمد فریدونی به زبان کردی دوبله شده و کلیه مراحل فنی را نیز پشت سر گذاشته اند و برای بازبینی تحویل سیمای کردی شبکه سحر شده اند.

قفسی برای پرواز در 32 قسمت 40 دقیقه ای، شیخ بهایی در 17 قسمت 50 دقیقه ای و پلیس جوان در 44 قسمت 40 دقیقه ای دوبله شده است.

قفسی برای پرواز به كارگردانی یوسف سید مهدوی داستان جوانی به نام احسان را به تصویر می کشد كه در شهریار زندگی می كند و در سفری که به خرمشهر داشته به دختری جنوبی دل می بندد. او با آغاز جنگ و محاصره خرمشهر برای پیدا كردن دختر مورد علاقه اش به خرمشهر می رود، اما در آنجا به اسارت عراقی ها در می آید.

شيخ بهايی نیز به بیان زندگی و شخصيت يکی از بزرگ ترين مفاخر تاريخ ايران و جهان می پردازد.این مجموعه به کارگردانی شهرام اسدی روايتگر زندگی شيخ بهايی دانشمند عصر صفوی در دو بخش نوجوانی و کهنسالی است.

پلیس جوان به کارگردانی سیروس مقدم نیز داستان پلیسی جوان به نام یونس هدایتی را روایت می کند که تلاش می کند انتقام خون پدرش را بگیرد و در این راه با پرونده های مختلفی از جمله قاچاق اعضای بدن انسان، باندهای تبهکار و گروه های مافیایی درگیر می شود.


شهاب حسینی - پخش کننده فیلم "آشغال های دوست داشتنی" هنوز مشخص نیست

 پخش‌کننده‌ فیلم سینمایی «آشغالهای دوست داشتنی» هنوز مشخص نیست.
 به گزارش ایسنا، در پی برخی خبرها و گفت‌وگوها مبنی بر اعلام عقد قرارداد پخش فیلم  سینمائی «آشغالهای دوست داشتنی» با شرکت نسیم صبا، روابط عمومی فیلم این مساله  را از سوی تهیه کننده فیلم تکذیب و اعلام کرد: محسن امیریوسفی تهیه کننده این فیلم  هنوز در مورد پخش آشغالهای دوست داشتنی به تصمیم مشترکی با بنیاد سینمائی فارابی نرسیده و مشغول بررسی همه پیشنهادهای پخش در این خصوص است.
امیریوسفی همچنین برای شرکت نسیم صبا در زمینه پخش دیگر فیلمهای اعلام شده آرزوی موفقیت کرد.
فیلم سینمائی «آشغالهای دوست داشتنی» هم اکنون تدوین را پشت سر گذاشته و مرحله جلوه‌های ویژه کامپیوتری فیلم شروع شده است.
داستان این فیلم در مورد خانواده‌ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادرخانواده را حل کنند.
بازیگران «آشغالهای دوست داشتنی» به ترتیب ورود به فیلم عبارتند از: شیرین یزدانبخش، حبیب رضائی، هدیه تهرانی، نگارجواهریان، اکبر عبدی، صابر ابر و شهاب حسینی.

شهاب حسینی - کمبود بودجه علت اصلی توقف سریال ها

 باني‌فيلم آنلاين - البرز كوشيار: سريال‌هاي تلويزيوني در مقام يكي از با‌اهميت‌ترين برنامه‌هاي سيما كه همواره به عنوان متر و معيار شاخصي در جهت ارزيابي تعداد بينندگان آن منظور مي‌شوند، نقش خطيري در شكل‌گيري يك كنداكتور پر بار دارند.

حال در هر شرايطي حتي اگر تلويزيون بهترين مستندها، جنگ‌ها يا مسابقات را نيز با هر ميزان بيننده روي آنتن ببرد، باز اين سريال‌ها و در رده بعدي فيلم‌ها هستند كه درصد جذابيت و جلب مخاطبشان، در بررسي توفيق شبكه‌ها حرف اول را مي‌زند. سريال‌سازي در تلويزيون ما نيز هميشه قلب تپنده‌اي بوده كه بيشترين سهم بودجه را به خود اختصاص مي‌دهد و اين اهميت را مي‌توان در مناسبت‌هايي چون نوروز يا ماه رمضان نيز ملاحظه كرد. نكته‌اي كه مديران رسانه ملي نيز روي آن دقت و توجه دارند. با اين وصف، افزايش نرخ تورم طي سال‌هاي اخير و در كنار آن كمبود بودجه تلويزيون سبب شده تا تعدادي از همين تك‌خال‌ها يعني سريال‌ها، در روند توليد خود با مشكلات جدي مواجه شوند. مشكلاتي كه يا روال توليد آنها را به كل متوقف كرده و يا در همان مرحله نگارش فيلمنامه يا پيش توليد ناتمام گذاشته است. در گزارش حاضر ضمن گفت‌وگوهايي كوتاه با چند تن از برنامه‌سازان كه آثارشان گرفتار چنين معضلي شده، مروري داشته‌ايم بر برخي از اين مجموعه‌ها كه سرانجام مشخصي برايشان، دست‌كم در مقطع فعلي متصور نيست.

«سرزمین کهن»، تاریخ در پیچ بی پولی!

سریال جدید کمال تبریزی نیز گرفتار بی پولی است و سازندگان آن با فازبندی‌اش سعی در جلوگیری از هدر رفتن سرمایه و بودجه و زمان صرف شده برای تولید تا به اینجا دارند. سریال «سرزمین کهن» نیمه آذر سال 87 کلید خورد و بارها تا مرز تعطیلی کامل پیش رفت، اما در نهایت از سال گذشته تا امروز این توقف طولانی تر از همیشه شده است.
این سریال به تهیه کنندگی محمد مسعود، به بررسی تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران از سال 1320 تا پیروزی انقلاب می پردازد و جزو آثار الف ویژه و فاخر سیماست که از شبکه سه پخش خواهد شد. جمعی از چهره های مطرح سینما و تلویزیون نیز چون نیکی کریمی، شهاب حسینی، محمدرضا فروتن، امیر آقایی، بیتا فرهی و... نیز در این سریال بازی داشته اند و تاکنون فازهای اول و دوم آن جلوی دوربین رفته اند.

تهیه کننده سریال اخیراً در گفت وگو با خبرنگار ما، مشکل بودجه و ایراد اصلاحاتی در فیلمنامه را دلیل اصلی طولانی شدن توقف تولید آن ذکر کرده بود. در فاز سوم این سریال اغلب بازیگران با گریم کهنسالی حضور خواهند داشت و احتمالاً همین مسئله، مشکل از دست رفتن راکورد و مخدوش شدن گریم را در صورت ادامه توقف تولید کمرنگ خواهد کرد. ولی در هر حال بلاتکلیفی در ساخت سریال نیز انگیزه سازندگان و برنامه ریزی های آتی آنان را خدشه دار خواهد کرد.

+ خبر کامل را اینجا بخوانید.



شهاب حسینی - احتمال حضور شهاب حسینی در "دوران عاشقی"

 حسن دادخواه که از انتقال تهیه‌کنندگی «دوران عاشقی» به او خبر می‌دهد، درباره حضور احتمال «شهاب حسینی» در این فیلم گفت: اگر او نخواهد فیلم خودش را جلوی دوربین ببرد، احتمال همکاری‌اش با «دوران عاشقی» وجود دارد.  

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،‌ اگرچه پروانه ساخت فیلم «دوران عاشقی» از سوی سازمان سینمایی به تهیه‌کنندگی و کارگردانی علیرضا رئیسیان صادر شده است اما حسن دادخواه - تهیه‌کننده - دوشنبه صبح (ششم خردادماه) در گفت‌وگویی درباره این فیلم سخن گفته و خود را تهیه‌کننده آن معرفی کرده بود.  

دادخواه در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایسنا در این‌باره توضیح داد: تهیه‌کنندگی فیلم «دوران عاشقی» به من منتقل شده و آقای علیرضا رئیسیان کارگردانی آن را برعهده دارد. وی ادامه داد: ما برای بازیگر اصلی فیلم‌مان با افراد مختلفی از جمله آقای شهاب حسینی صحبت کرده‌ایم، اما تا کنون هیچ قراردادی در این زمینه با ایشان بسته نشده و وضعیت حضورشان در «دوران عاشقی» مشخص نیست.  

دادخواه همچنین ضمن تایید خبر ساخت اولین فیلم سینمایی شهاب حسینی در مقام کارگردان گفت: ما با آقای حسینی صحبت کرده‌ایم. اگر ایشان بخواهند فیلم خودشان را کارگردانی کنند، طبیعتا نمی‌توانند با ما همکاری داشته باشند. اما اگر این فیلم جلوی دوربین نرود احتمال حضورشان در «دوران عاشقی» وجود دارد.  

شهاب حسینی از جمله بازیگران فیلم سینمایی برنده اسکار «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی بود که توانست همراه با سایر بازیگران جایزه بازیگری جشنواره فیلم برلین را دریافت کند.  

«حوض نقاشی»، «محیا»، «آفریقا»، «خانه پدری»، «دلشکسته»، «بچه‌های ابدی» و... از جمله فیلم‌های سینمایی بوده که او در آن‌ها ایفای نقش کرده است. سریال‌های «پلیس جوان»، «شوق پرواز»، «سرزمین کهن» و «مدار صفر درجه» از شاخص‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی است که حسینی در آن‌ها بازی کرده است.


شهاب حسینی - "ساکن طبقه وسط" 38 نقش متفاوت دارد.

 بانی فیلم آنلاین:شهاب حسینی بازیگر سینمای ایران برای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود با عنوان ساکن طبقه وسط درخواست پروانه ساخت داده است.

به گزارش مهر، فیلمنامه ساکن طبقه وسط متعلق به محمدهادی کریمی است که حدود 8 سال پیش متن آن را نوشته است. این فیلمنامه درباره یک نویسنده جوان است که وارد یک خانه سه طبقه می شود و در آن خانه درگیر اتفاقاتی خواهد شد.

به نوعی فیلم یک طنز فلسفی است و قرار بوده پیش از این توسط کریمی با بازی شهاب حسینی ساخته شود که این امکان فراهم نشد. با توجه به علاقه شهاب حسینی به متن در نهایت خود او تصمیم گرفته است فیلمنامه را به عنوان اولین تجربه کارگردانی‌اش جلوی دوربین ببرد.

وی هم اکنون برای ساخت ساکن طبقه وسط درخواست پروانه ساخت داده و تهیه‌کننده آن هنوز معرفی نشده است. البته نام حسن دادخواه به عنوان تهیه‌کننده مطرح شده بود که در نهایت وی امکان همکاری با این پروژه را نیافت.

محمد هادی کریمی و شهاب حسینی پیش از این در فیلم «برف روی شیروانی داغ» نیز با هم همکاری داشته اند. فیلمنامه ساکن طبقه وسط 38 نقش متفاوت دارد و یک کار سینمایی پر کاراکتر محسوب می‌شود.

+ فضای متفاوت اولین فیلم شهاب حسینی


وبلاگ - بحث و گفتگو طرفداران درباره کارگردانی کردن شهاب حسینی

 خب ، همه دیگه تا الان از کارگردانی کردن شهاب با خبر شدید. دیدم بحث خوبیه ، گفتم  بهتره یه پست جدا براش بذارم تا دوستان با هم در موردش بحث کنن. 

 همه ما، یعنی اونهایی که کارها و مصاحبه های شهاب رو دنبال می کردن، می دونستیم  که شهاب به کارگردانی کردن هم علاقه داره. هیچ چیز بدی هم نیست از نظر من. خیلی از  بازیگران در سرتاسر جهان وقتی در بازیگری به سبک خاصی می رسن ، دوس دارن  خودشون دست به فیلمسازی بزنن. وقتی فیلم هایی که دوس دارن ساخته نمیشه، حرفی  که دوس دارن بشنونن گفته نمیشه ، به این فکر می رسن که خودشون دست به کار بشن و اون چیزی رو که دوس دارن بسازن.

به نظر من درست نیست که فیلم هنوز حتی شروع به ساخت هم نشده، نسخه ش رو بپیچیم و بگیم مطمئنا به درد نمی خوره. به نظر من فیلم نامه های محمد هادی کریمی بد نیست اما چون همه فیلمهاشو خودش کارگردانی می کنه، چیز دندون گیری به وجود نمی یاد. من خودم در چند مجله خوندم که منتقد ها هم همین نظر رو داشتن. این نتیجه رو میشه گرفت که شاید شهاب بتونه از فیلمنامه خوب یه فیلم خوب هم در بیاره.

شهاب بارها گفته که موقع فیلمبرداری سر فیلمهاش با کارگردان راجع نحوه بازی کردن و اجرای نقش بحث کرده و تعامل نظر داشته. خب مطمئنا خیلی از کارگردان ها هم این رفتار رو نمی پسندن که بهشون بگه چطوری کار کنن حتی اگر کاملا هم حق با بازیگر باشه. مطمئنا شهاب بخاطر همین مسائل تصمیم داره بدون داشتن اینگونه مشکلات و دلخوری ها ، فیلم خودش رو بسازه.

به نظر من باید این موضوع رو به فال نیک بگیریم و امیدوار باشیم که شهاب می تونه سربلند از این قضیه بیرون بیاد. یادمون نره که یکی از کارگردان های نمایش "ملاقات" هم شهاب بود و تا اونجایی که می شد دید ، تقریبا همه با کارگردانی مشکلی نداشتند.

خب این نظر من راجع این قضیه بود. خوشحال میشم شما هم نظرتونو صادقانه راجع به مسئله "کارگردان" شدن شهاب بگید. مثل همیشه ممنونم.


شهاب حسینی - شهاب حسینی پشت دوربین نخستین فیلم سینمایی‌اش

 بانی فیلم آنلاین:اولین تجربه کارگردانی «شهاب حسینی» در عرصه سینما یک طنز فلسفی خواهد بود.

به گزارش ایسنا، شهاب حسینی که یکی از توانمندترین بازیگران سینمای ایران شناخته می‌شود، این‌روزها قصد دارد به‌ جمع کارگردانان فیلم‌های سینمایی پیوسته و نخستین فیلمش را با مضمونی طنز و فلسفی مقابل دوربین ببرد.

حسینی این فیلم سینمایی را با فیلم‌نامه‌ای از دکتر محمدهادی کریمی خواهد ساخت. قرار بود این فیلم به تهیه‌کنندگی حسن دادخواه ساخته شود، اما فعلا همکاری دادخواه با این پروژه منتفی شده است.

پیگیری‌های خبرنگار ایسنا نشان می‌دهد که شهاب حسینی به دلیل ساخت این فیلم سینمایی، بازی در چند فیلم را رد کرده است.

شهاب حسینی - نگاهي به "حوض نقاشي"؛ غوطه‌ور در رویاها

 «حوض نقاشی» آخرین ساخته مازیار میری از جهاتی بی شباهت به فیلم قبلی  او «سعادت آباد» نیست. میری نشان داده است که در سال‌های اخیر، تمایل  دارد روابط انسانی را در بستر خانواده به تصویر درآورد، با این تفاوت که در  «سعادت آباد» به سراغ چند خانواده از طبقه متوسط رو به بالا رفت و در  «حوض نقاشی» فیلم، قشر کارگر را محور اصلی روایت داستانش قرار می دهد و روابط این آدمهاست که داستان فیلم را شکل می دهد.

 «حوض نقاشی» داستان زندگی یک زوج عقب افتاده ذهنی را روایت می کند که در ابتدا زندگی شاد و گرمی را سپری می کنند، اما به مرور، پسر خردسال آن ها سهیل که از زندگی با دو عقب افتاده، سرخورده و غمگین است این شادی را در هم فرومی ریزد و زندگی دیگری را برای خود و والدینش رقم می زند. ابتدا باید این را در نظر گرفت که «حوض نقاشی» فیلمی ملودرام است و همین نکته تفاوت اساسی اش را با «سعادت آباد» رقم می زند. یک فیلم ملودرام می تواند بی پرواتر از درام احساسات آدمی را به نمایش بگذارد و بدین طریق حس همذات پنداری را در تماشاگر ایجاد نماید. 

میری، با چنین نیتی «حوض نقاشی» را ساخته است، اما به نظر می رسد اشکالاتی در کار وجود دارند که فرصت همذات پنداری مخاطب را از آن گرفته است. با توجه به ملودرام بودن فیلم، میری بر اصل شخصیت محور بودن فیلم خود تأکید داشته است و با اتکا بر صرف عقب افتاده بودن دو کاراکتر اصلی از بسیاری وجوه و عناصر موثر دراماتیک برای طرح ریزی کنش ها، واکنش ها و تغییر موقعیت ها غافل مانده است. به عبارتی، فیلمساز با تأکید صرف بر روابط دو شخصیت عقب افتاده و رابطه آن دو با پسرشان، مشکلاتی که آنها در زندگی دارند و فشارهایی که جامعه بر این سه نفر وارد می آورد که هر یک از آن ها به تنهایی می توانند اشک مخاطب را درآورند، از قصه گویی مطلوب و رعایت شیوه درست پیشروی داستان دور شده است. 

سردرگم بودن داستان، منفعل بودن اتفاقات و انتخاب برخی تمهیدات کلیشه ای به منظور سر و سامان بخشیدن به آشفتگی های موجود در فیلمنامه عاقبت منجر به آن می شود که حتی حضور آن دو شخصیت آسیب دیده و معلول نیز تأثیر مورد نظر فیلمساز را بر مخاطب نگذارد و فیلمنامه بی آن که چفت و بست محکمی داشته باشد به مثابه پازلی از آب درآمده که تکه های آن اشتباه چیده شده اند . این درحالی است که اگر روابط علت و معلولی کار و منطق حاکم بر کلیت داستان انتخاب شده منجر به خلق داستانی پرکشش تر و غنی تر می شدند حضور آن دو شخص نیز به تبلورکامل می رسید. فیلمساز از دم دستی ترین راهکارها برای جبران بسیاری از کمبودهای فیلمنامه بهره جسته است. 

بارزترین نمونه آن قرار گرفتن موازی داستان زندگی ناظم مدرسه سهیل (فرشته صدرعرفایی) و همسرش (سیامک احصایی) در کنار داستان اصلی فیلم و مقایسه رابطه سرد و از نفس افتاده زن و شوهر نسبتاً مرفه و تحصیل کرده با رابطه زوج عقب افتاده کارگر است. چنین مقایسه ای در آشکارترین شکل ممکن، حرف خود را می زند و مخاطب را سرراست به ایده ذهنی فیلمساز نزدیک می کند، ضمن آن که چنین مقایسه ای، حتی اگر هوشمندانه نیز به کار گرفته شده باشد و مستقیماً پیام رسانی نکند، باز هم فضایی شعارگونه به فیلم می دهد.علیرغم برخی کاستی ها، فیلمنامه نقاط برجسته ای نیز دارد. ماهیت کلی تلاش رضا (شهاب حسینی) برای حفظ زندگی خانوادگی اش و مردانگی هایی که او به خرج می دهد تا خانواده اش را حفظ کند جزو بخش هایی هستند که در لابه لای دیگر بخش های فیلم به شکلی کاملاً نامحسوس بر مخاطب تأثیر می گذارند و تأثیرگذاری آنها به مراتب بیش از بازی های دو بازیگر مخاطب را با خود همراه ساخته و حس دلسوزی وی را برمی انگیزانند. به عبارتی،موقعیت ها بیش از بازی ها به چشم می آیند و شاید اگر اهمیت بیشتری به آنها داده می شد فیلم نیز شکل و شمایل دیگری به خود می گرفت و از آشفتگی رها می شد. برخی «کنش ها» نیز در جاهایی فیلم را از فروریختن نجات می دهند. بحران اصلی خانواده در صحنه ای آغاز می شود که رضا از چسباندن عینک پسر نامید شده است و آنها سه تایی به مغازه ای می روند تا برای سهیل عینک نو بخرند.

 پسر بر سر عینک خریدن با مادر و پدر قهر می کند، اما بعد تصمیم می گیرند که به شهربازی بروند. در طول مسیر، سهیل گامی رو به جلو دارد و مادر و پدر همواره از او عقب می افتند و نفس نفس زنان او را دنبال می کنند، به عبارتی فیلمساز با نمایش نمادین چنین امری، تعرض دنیای آرمانگرا و خیالپرداز پسر را با واقعیت موجود از زندگی مادر و پدرش نشان می دهد. در شهربازی، مادر، مانع آن می شود که پسر سوار ماشین برقی شود و قهر و دلخوری پسر و سیلی خوردنش از پدر و دیوانه خطاب کردن آنها از سوی پسر، نقطه اوج داستان و فروپاشی پسر را که به فروپاشی کل خانواده می انجامد، رقم می زند. به عبارتی، کنش ها در این بخشها کاملاً ملموس و باورپذیرند و تقابل ذهنی پسر خردسال با حقیقت زندگی اش و تناقض آرمان ذهنی او با واقعیت پیرامونش را به زیبایی به تصویر می کشند تا ثابت نمایند که علت اصلی بروز چنین واکنشی از سوی پسر چه بوده است. 

اگر فصلهای پیش از بخش نام برده و پس از آن را درنظر نگیریم فیلم می تواند بسیار خوش ساخت و منطق گرایانه تلقی گردد، اما گویا این بخش، تنها قطعه پازل است که در جای درست خود قرار گرفته است. پیشروی داستان، حتی اتفاقات به وقوع پیوسته در خانه خانم ناظم، می توانستند به گونه ای دیگر باشند و این احساس «مقایسه ای بودن» را به مخاطب منتقل نسازند. فیلمنامه پس از نقطه ی اوج، سقوطی آزاد می کند و نه قادر است مفهوم مورد نظر فیلمساز را مطرح کند و نه تأثیر چندانی بر مخاطب می گذارد. در انتها نیز، پایان سرخوشانه و خوش بینانه ی آن در حالی اتفاق می افتد که عنصر حل و فصل، با بهره جویی از تمهیدات دم دستی و کلیشه ای صورت می پذیرد که گرچه جزئی از المان‌های ملودرام است، اما میان این بخش با بخش های میانی فیلم سنخیتی وجود ندارد و گویا مرزی میان اغراق ملودراماتیک بخش های دیگر و رئالیسم نقطه اوج کار کشیده نشده است . 
بهره گیری فیلمساز از برخی عناصر و اشیا در فیلم هوشمندانه است. از جمله، نردبان که در جایگاه یک نشانه، نمایانگر هراس، ترس و دلهره های همیشگی مریم است، همان دلهره ای که از خیابان و وسایل بازی شهربازی هم دارد. بالا رفتن مریم در انتهای فیلم از نردبان، نشان دهنده پشت سرگذاشتن ترس‌هایش برای تولدی دوباره است. تولدی که او را به خانواده اش نزدیک کرده و بنیان خانواده اش را محکم تر می کند. 

این صحنه، تبلور نافرجامی بخشهای قبل همچون تلاش مریم برای درست کردن پیتزا و در نهایت سوختن آن و یا تلاش بی ثمرش برای عبور از خیابان است. به عبارتی این دگردیسی، بستر پایان خوش و آرمانی فیلم را فراهم می آورد و البته فیلمبرداری درخشان محمد آلادپوش در این فیلم و صعود دوربین (تماشاگر) تا ناکجایی دور از دسترس و گم شدن خانه کوچک آن ها که بر خوشی این انسان ها مهر تأیید می زند از نقاط قوت فیلم به حساب می آید.

یاسمن خلیلی‌فرد

شهاب حسینی - نگاهي به فيلم "حوض نقاشي" ؛ نقاشیِ بی‌رنگ!

 حوض نقاشی بر خلاف نام بسیار لطیف و شاعرانه اش آن طور که باید و شاید خیلی هم  تاثیر گذار نیست. به ظاهر قرار سازندگان فیلم بر ساخت یک عاشقانه آرام و نه صرفا تلخ  واشک انگیز بوده که تاکید بر دوری از افتادن در دام سانتی مانتالیسم و اغراق نیز در آن  مشهود است. 
 همچنین تلاش شده یک نگاه انسانی و شریف و نه ترحم بر انگیز برافراد کم  توان ذهنی  جامعه در طول ملودرام حاکم باشد با این حال متاسفانه فیلم دقیقا از همان  جایی لطمه  خورده که طی این سال ها اکثر فیلم های ایرانی آسیب دیده اند و آن ضعف  فیلمنامه و نبود  چفت و بست در ساختار روایت است و باز هم همان داستان تکراری از بین  رفتن و فنا شدن یک ایده طلایی در اجرا که حالا این اجرای ضعیف در حوض نقاشی بیشتر در غالب فیلمنامه می گنجد تا کارگردانی. 

از حامد محمدی به عنوان فیلمنامه نویس پیش تر «طلا و مس» را دیدیم که اتفاقا نمونه نسبتا پخته و ایده آلی در زمینه فیلمنامه بود. از این حیث پیش بینی می‌شد کار بعدی او یک قدم جلوتر از «طلا و مس» باشد که در مورد «حوض نقاشی» ابدا این طور نیست. کاملا مشخص است که کارگردان «حوض نقاشی» و دو بازیگر اصلی اش تلاش بسیار زیادی دارند تا در بزنگاه های فیلمنامه، حس صحیح را به بیننده شان منتقل کنند، اما انگاراین حس در طول فیلم به درستی ادا نمی شود و گویی در نطفه خفه می ماند. درست در اوج یک سکانس که نیاز است تمرکز و مکث بیشتری در پروراندن نقاط دراماتیک برقرار شود تا مخاطب ملودرام از آن سیراب شود ناگهان فیلمنامه وارد فصل دیگر می‌شود. یا بر عکس سکانسی که در آن هیچ نقطه عطفی اتفاق نمی افتد و هیچ نیازی به ایستایی و تاکید ندارد آنقدر مکث و پرداخت بیش از حد می شود که مخاطب دلزده و تشنه می ماند.
به طور کلی فیلم به سه فصل تقسیم می شود. فصل اول که مربوط به دوران سرخوشی خانواده است که ظاهرا همه چیز رو به راه و ارتباط والدین با فرزندشان عالی و بدون خدشه است تا نقطه عطف اول که مربوط به اختلاف و دعوای فرزند با والدین است که منجر به قهر او از خانه می شود. در ادامه فصل دوم شروع می شود که همان فصل تنهایی و غم بار رضا و مریم است که همه بلاهای دیگر از جمله بیکاری رضا و بی پولی و قهرهای زن و شوهر هم نمایان می شود و در نهایت هم فصل سوم که همان بازگشت رویایی فرزند به خانه است که یک happy end سطحی و قابل پیش بینی است.

در همه این سه فصل فیلمنامه دچار کمبود ها و نقص هایی در روایت و همچنین به دور از منطق عقلانی و طبیعی در ارتباط با شخصیت پردازی است. در ارتباط با مسئله پزشکی فیلم و صحت آن متخصصان و صاحب نظران اظهار نظر کردند و اکثریت مُهر تایید بر آن زده اند و از نظر علمی ازدواج کم توانان ذهنی و سالم به دنیا آمدن فرزندانشان را تایید کردند، اما این که چه قدر این قضیه در جامعه عینیت و ما به ازای بیرونی دارد جای بحث است. بله ممکن است رضا و مریم هایی باشند که بتوانند ازدواج کنند و بچه های سالم به دنیا آورند، اما این که در واقعیت چه تعداد رضا و مریم داریم که بتوانند خارج از مراکز نگهداری معلولان ذهنی و به دور از خانواده زندگی تشکیل دهند، خانه ای را اجاره کنند، به تنهایی در یک کارخانه کار پیدا کنند( آن هم با این وضعیت بیکاری که انسان های سالم و تحصیلکرده هم به زور کار گیرشان می آید) ، فرزندی را به تنهایی بزرگ کنند، مدرسه بفرستند و یک زندگی نسبتا عادی و مثلا عاشقانه ای دارند جای سوال دارد.

 ممکن است سازندگان اثر به دنبال یک فیلم ایده آلیستی و آرمانی بوده اند که در این صورت ما با یک افسانه تخیلی طرف هستیم، اما اگر قرار است مدعی واقعیت و رئالیسم جاری در زندگی باشیم قطعا حوض نقاشی آن فیلمی نیست که بتوان رئالیسم موجود در آن را از نزدیک لمس کرد.

جدا از این بحث کلی که ذکر شد در برخی قسمت ها هم فیلم به هیچ وجه با منطق عقلانی جلو نمی رود. چطور می‌شود که فرزند ناگهان بعد از سال ها از دست بیماری والدینش کلافه می شود یا متوجه می شود که مادرش مثلا فقط بلد است کتلت درست کند . مگر قبلا این گونه نبوده، مگر قبلا این مشکلات را لمس نکرده که حالا ناگهان از کوره به در می‌رود و تصمیم می گیرد خانه را ترک کند یا اصلا این چه جور شخصیت ناظم مدرسه ای است که حاضر می شود شاگرد 10 ساله اش را همان اول بدون هیچ گونه دلیل خاصی از پدر و مادرش جدا کند و با وجود این همه گرفتاری های اقتصادی و خانوادگی اش در خانه خود پناه دهد. در نهایت هم فرزند با یک نتیجه گیری اخلاقی گل درشت و یک انقلاب درونی متوجه می‌شود که بهترین پدر و مادر را داشته و نادم و پشیمان به خانه بر میگردد و زندگی دوباره گل و بلبل می شود ! 

آن طور که خود سازندگان اثر در مصاحبه هایشان اذعان کرده اند ظاهرا فیلم پیش تولید طولانی نداشته و با سرعت به فیلمبرداری رسیده. یقینا در این شرایط فرصت تحقیق و تمرین زیاد و بازنویسی فیلمنامه وجود نداشته. با همه این احوال دو بازیگر اصلی به مدد حرفه ای بودنشان توانسته اند از عهده کار بر بیایند و تا حدود زیادی بار اصلی فیلم را به دوش کشیده اند و فیلم را با وجود تمام ضعف هایش سرپا نگه داشتند. اتفاقا در این دست فیلم ها که خصوصیات تیپیکال کاراکترها بسیار حائز اهمیت است، انتخاب بازیگر حرف اول را می زند. هنوز هم برای سپردن نقش در چنین شخصیت های خاصی به بازیگران حرفه ای یا نابازیگران اخلاف نظر وجود دارد. 

قطعا برای یک تماشاچی عام ،مقبولیت کاراکتر عقب افتاده ذهنی در قامت شهاب حسینی و هضم آن کمی مشکل است. در اصل بازی در چنین نقش هایی ریسک بزرگی است. تمرین و ممارست زیادی را می طلبد. به نوعی راه رفتن روی میدان مین است و با کوچک‌ترین لغزشی تصویری که قرار بوده حس همدردی و درد را برای مخاطب زنده کند تبدیل به یک هجویه مضحک و ناملموس می شود. البته همان‌طور که ذکر شد خوشبختانه این اتفاق در حوض نقاشی نیفتاده و فیلم از بعد بازیگری سرپاست هر چند در صورت فرصت بیشتر در پیش تولید از این بهتر هم می‌توانست بشود. در مجموع به عقیده نگارنده تجربه نشان داده حضور یک نابازیگر و فردی که مثلا واقعا عقب افتاده ذهنی است قدرت تاثیر گذاری بیشتری دارد ومی تواند در طبیعی جلوه دادن داستان کمک شایانی کند که متاسفانه اکثر فیلمسازان به دلیل رخوت و بی حوصلگی در پیدا کردن این افراد و تمرین با آنها دست به چنین ریسکی نمی زنند و حاضر می شوند ریسک بزرگ‌تر که همان کار با ستاره‌هاست را تحمل کنند که با هر اشتباهی می‌تواند مخاطب را پس بزند. البته نمونه های به یاد ماندنی در سینما داریم که با وجود استفاده از ستاره برای مخاطب جاودان شده اند مثل تام هنکس در فارست کامپ یا در سینمای خودمان اکبر عبدی در مادر.
جدا از همه این بحث ها در کارنامه کاری مازیار میری به عنوان کارگردان انواع آثار و سلیقه های مختلف و متفاوت دیده می شود و یک جور حالت بلاتکلیفی در آنها مشهود است. یعنی مُهر و امضای مخصوص خود را ندارد و یا هنوز برای خودش صاحب سبک نشده است. شاید از منظر ژانر همه فیلم هایش در یک غالب باشد، اما هر کدام با هم در اجرا،میزانسن بندی و شخصیت پردازی متفاوت است و نمیتوان رد پای شخصی او را پیدا کرد.شاید این به خاطر کار با فیلمنامه نویسان متفاوت باشد. 

در مجموع هنوز هم بر این باورم که سعادت آباد با فاصله بسیار زیاد از دیگر آثار، بهترین کار مازیار میری است. شاید بهتر باشد او هر چه سریع‌تر خود را دوباره به همان دنیای ساده ودر عین حال رمز آلود و پیچیده سعادت آباد نزدیک کند با همان آدم‌های واقعی که شخصیت اند نه یک تیپ مرسوم و با همان شیوه مینی مالیستی در روایت. امیدوارم فیلم بعدی میری یک سعادت آباد دیگر باشد نه یک حوض نقاشی !

نکته ای که بد نیست در این نوشته به آن اشاره شود مربوط به نگار جواهریان است. این روزها همگی به توانایی ها و قابلیت های او در بازیگری واقفیم و به هیچ وجه منکر بازی قوی و استانداردش در فیلم های مختلف نیستم، چرا که می دانیم او منشا تئاتری دارد و این که هر سال دغدغه اش بازی در یک یا چند نمایش است که خود این خاستگاه قابل ستایش است، اما نکته نگران کننده تکرار و شباهت نقش زنان بیمار،مظلوم و منفعل است که از «طلا و مس» و بیشتر از آن پابرهنه در بهشت شروع شد، با اینجا بدون من ادامه پیدا کرد و حالا با حوض نقاشی به اوج خود رسیده است. 

به واقع اکثر شاه نقش های او طی این سال ها در قامت این زنان بوده است. شاید خودش اعتقادی به شباهت و تکرارش در این فیلم ها نداشته باشد و بگوید هر کدام از این کاراکترها متفاوتند و تنها شباهتشان بیمار بودنشان است، اما واقعیت این است که متاسفانه سینما بسیار بی رحم است و در عین حال مخاطبش بسیار غیر قابل پیش بینی، طوری که یک روز با تمام ستایش ها و تمجید هایش تو را به اوج می رساند و روز دیگرخیلی راحت دیگر تحمل تکرار مکرر بازیگرش رادر قامت یک شمایل تیپیکال ندارد و او را ناجوانمردانه کنار می اندازد. اتفاق ناخوشایندی که این روز ها در ارتباط با عدم استقبال از فیلم های پرویز پرستوییِ به دلیل تکرار نقش هایش می افتد زنگ خطری است برای بازیگران دیگر. در حال حاضر نگار جواهریان در نوکِ نوک قله ایستاده، ولی باید مراقب باشد هر لحظه امکان سقوط از پرتگاه وجود دارد. 
انتخاب در نقش های تکراری میتواند باعث دلزدگی مخاطب شود و عاملی باشد برای سقوط ! شخصا امیدوارم انتخاب بعدی اونقشی از جنش فیلم هایی مثل هیچ یا بی خود و بی جهت باشد .

- دامون ترابی