دوستان خوبم، از همه تون ممنونم که برای این روز دل نوشته های خودتون رو با وبلاگ در میون گذاشتید. نظرتون رو هم درباره دل نوشته های دوستان اگر دوست داشتید ، در بخش نظرات بیان کنین. ممنونم.ریحانه عزیز :
شهاب عزیز. تو را به چه مانند کنم. دل دریاییت لبریز از آرامش است. همچون کوه استوار از حوادث روزگار ایستاده ای و همچون ابر باران معرفت بر چمن های دشت سینما فرو می ریزی. خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما و ارمغان شور و شعف ماست. غنچه تبسمی که از گلستان لبهای تو می روید طراوت لحظه های ابهام و زیبایی بخش خانه وجود ماست. کلام روح بخش و دلنشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می نشیند و آهنگ زندگی را به شور در می آورد. روانی به لطافت گلبرگ های ارغوان داری که از احساس و شور و شعف لبریز است. دستهای روشنت سفیدی خود را از گل بوسه های صداقت گرفته و روشنایی وجودت از نیروی ایمان و انسانیت شعله ور است. سرخی شفق, تابش آفتاب, نغمه بلبلان, صفای باغ و بستان, آبی دریاها, همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود. معنای کلام تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش وجود ماست. قدوم سبز تو سبزینه ی کوچه باغ های زندگی و صفا بخش خاطر ماست. آری به درستی تو دارای تمام صفات زیبایی و من با نهایت وجود به تو می گویم: ای زیباترین ترانه هستی بدان که شب و روز میلادت برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست. ای سر کرده ی خوبی ها میلادت مبارک.
صفا ی عزیز :
هیچ وقت آن روز را فراموش نمیکنند.روزی که در قلب زمستان پا به این جهان گذاشتی,روزی که در این سرزمین چشم به روی جهان و مردمانش گشودی,کسی نمی دانست همین جهان و این مردم روزی در برابر تو می ایستند و با افتخار تشویقت میکنند.وقتی در اولین روزهای زندگی با کمک مادرت اولین گام هایت را برمی داشتی,کسی نمی دانست که روزی پله های ترقی را یکی به یکی بالا میروی و گام هایت را با افتخار بر پله های جشنواره میگذاری و تندیست را از دستان بزرگان میگیری.
روزی که با عشق اولین فیلم زندگیت را میدیدی کسی نمی دانست که شاید روزی ستاره یکی از فیلم ها شوی.کسی نمی دانست که روزی در این دنیایی که با پرده سینما تفاوتی ندارد جزوی از ستارگانش می شوی و در قلب ایران با افتخار می درخشی.امروز آن روزها تکرار می شود.با این تفاوت که شهاب قصه ما,بزرگ شده است و قهرمانی برای قصه ها.شهاب عزیز,"آدم اگر چیزی را در دل خاک یا قعر اقیانوسها یا حتی ته کهکشانها پنهان کند,بالاخره یک روز یک نفر آن را پیدا میکند و سر از رازش در می آورد...اما اگر رازی را در روح خودش پنهان کند,هرگز دست کسی به آن نمیرسد"امروز در روز تولد تو این حرف را از اعماق روحم بیرون آوردم و نزد تو قرار دادم تا تو آن را پیدا کنی.یادم نمی رود آن روزها را که با تب سرد بزرگ شدم,با سوپراستار زندگی کردم,با درباره الی تکرار شدم,با رخساره دیده شدم,با جدایی خوشحال شدم,با زهر عسل سوت پایان من نیز زده شد,با پرسه در مه دیوانه شدم,با هیس گریه کردم وبا ساکن طبقه وسط کنار کشیدم .
یادم هست که با دیالوگ های تو انس گرفتم و بزرگ شدم. شهاب عزیز,ما با تو آموختیم شوق پرواز را.با تو یاد گرفتیم جنگ نفرت انگیز و تلخ است ولی واقعیت است,جنگ احساس مسئولیت است نه شلیک گلوله.با تو زندگی عباس بابایی الگوی زندگی ما شد. خداوند روز اول آفتاب را آفرید,روز دوم دریا را,روز سوم صدا را,روز چهارم رنگ ها را,روز پنجم حیوانات را,روز ششم انسان را و روز هفتم خداوند اندیشید دیگر چه چیزی را نیافریده است پس...تو را برای من آفرید تا محبوب ترین هنرمند من شوی,تا روزها را با اخبار تو بگذرانم,تا با رویای دیدن هنرمند محبوبم شبها به خواب فرو روم.
یک ضرب المثل پرتغالی میگوید:پا همان جایی میرود که دل میرود.دل من هم هوای نوشتن برای بزرگترین روز تو کرد.در شوق پرواز با تو فهمیدم جلال آل احمد را:پیش از ان که پای در صحنه کبریایی اش بنهم می اندیشیدم کسی هستم در میعاد.پای که نهادم دیدم تنها خسی هستم در میقات... .صبح که از خواب بیدار میشوم این جمله را باخود تکرار میکنم:سپیده که سر بزند در این بیشه زار خزان زده شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه که در بهار بوییدم,پس به نام زندگی هرگز نگو هرگز.سهیل هیچگاه از داشتن پدری همچون رضا پشیمان نشد.ما هم در باغچه هایمان مورچه داریم,آنها باید به کفترانشان یاد بدهند که سهم مورچه ها را نخورند.درباره الی یه پایان تلخ بود نه یه تلخی بی پایان.و در کلام آخر,آخرین درجه مدار را یادت هست؟تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست میدارم.تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم.تو را به جای تمام کسانی که دوست نمیدارم...دوست میدارم.

فاطمه عزیز :
امروزتبریک آسمان به تو لبخندیست که 40سال ستاره هایش رابرای ساختن آن جمع کرده است...
امروزتبریک دریابه توموجیست که 40سال قطره هایش رابرای جاری کردن آن جمع کرده است...
امروزتبریک خورشیدبه توآفتابیست که40سال پرتوهایش رابرای تاباندن آن جمع کرده است...
واما...امروزتبریک خالق جهانیان به توهمه ی اینهاییست که بعداز40سال زندگی دراین جهان زیبایش برایت بوجودآورده واینکه ماهمه به بودن این شهاب40ساله افتخارمیکنیم وبرایش آرزومندلبخندی پهناورترازآسمان،موجی بلندترازدریاوآفتابی پرنورترازخورشیدهستیم...
سیدشهاب عزیز،زادروزت گرامی...باآرزوی بهترینهای هردوجهان برایت...
برلبانت همیشه لبخندبادودراعمالت یادحق تاابدجاودان...
زهرا عزیز :
خوابت را دیده ام...
خواب چشمان سیاه و فریبنده ات
خواب کاج های کافه ی چوبی ات که شاخه هایش مرا از دیدن تو محروم میکند...
خوابت را دیده ام
خواب ساعت چرمت که عقربه هایش زمان را در اختیار تو قرار داده...
خواب انگشتر نگین سیاهت..
خوابت را دیده ام
اما
کاش خواب نبود...
تولدت مبارک بهترین
بهار عزیز :
چهارده بهمن آنگاه که بارش دانه های زیبای برف
برزمین جامه ی سفید می پوشانند
وطبیعت غرق در سفیدی وزیبایی است
وآنگاه که برای نخستین بار چشمان با نفوذ وزیبایت رابه جهان وجهانیان گشودی
بهترین وزیبا تربن لحظات را برایت آرزو می کنم وشکوه را برای روح وفکر بلندت خواستار هستم
وبا تمام وجود امیدوارم که همواره درتمام لحظات زندگی سربلند وشادکام باشی
خجسته زادروزت را شادباش می گویم
دوستدار همیشگی تو:بهار
اینم عکس/متن یکی از دوستان که یه جورایی از طرف همه طرفداران نوشته ان! برای دیدنش روی آن کلیک کنید.
